Home Theater Center
مرکز بررسی سیستم های صوتی و تصویری
مجموعه بزرگ "ایران صوت استودیو" عرضه کننده طیف گسترده ای از تجهیزات حرفه ای استودیویی در ایران است. این مجموعه با در اختیار داشتن تکنسین های حرفه ای در زمینه صدابرداری و نصب تجهیزات استودیوی امکانات طراحی و ساخت استودیوهای کوچک خانگی تا حرفه ای را در ایران دارد.
یکی از کامپوننت های بسیار با اهمیت در ستاپ سیستم های سینمایی و های فای استفاده از دیفیوزر برای کنترل بازتاب های صدا ست, یکی از مشکلات یا بهانه های علاقه مندان به سیستم های صوتی و تصویری در عدم نصب چندتای از این جاذب های شانه تخم مرغی یا هرمی ظاهر نچندان زیبایی این محصولات است. جاذب های Acso که توسط مجموعه ایران صوت عرضه می شود با ظاهری بسیار شیک و قابل حمل ضمن زیباتر کردن اتاق "های فای" یا "سینمایی" شما عامل بسیار مهمی در کنترل تاثیرات جانبی اتاق در صدا است. در مطالب آکوستیک 1,2,3 و بسیار مطالب مرتبط با آکوستیک در باره تاثیرات منفی بازتاب های منفی اتاق بروی افکتیو بودن سیستم سینمایی و همچنین درک داده های صوتی از سیستم های فای صحبت شده است.
نمونه های نصب شده از جاذب های اشاره شده در ایران صوت استودیو
نصب دو عدد از جاذب های سایز 120X60 در پشت بلندگوهای اصلی بطور عمودی در سیستم های سینمایی و همچنین های فای و دو عدد از همین سایز در دیوار پشتی و بین کانال های ساراند حداقل های خارج از بحث آنالیز صوتی اتاق برای نصب جاذب های مناسب (که توسط متخصصین ایران صوت انجام می شود) برای کنترل تاثیرات شدید افکتیو در هر سیستم سینمایی و های فای است.
حتماً اگر علاقه مند به صدا و صدابرداری هستید سری به مجموعه "ایران صوت استودیو" بزنید.
یک توضیح دوباره در مورد صدای سینمایی Dolby Atmos میدم تا پیکربندی این سیستم با پردازش های مجازی اشتباه گرفته نشه!
دو سال پیش مطالب مربوط به Dolby Atmos نوشتم, مطلب زیر را در تیر1392 نوشتم, زمانی بود که هنوز این صدای جدید در سینما تجربه نکرده بودم:
بعد از ورود پیکربندی جدید Imm Sound کمپانی Dolby سیستم جدید و پیشرفته تری را با عنوان Dolby Atmos معرفی کرده است. در این پیکربندی هم از کانال های سقفی استفاده شده است, با یک تفاوت بزرگ و آن افزایش تعداد کانال های ساراند با امکان فعال سازی هر کانال بطور جداگانه است, که بسیار جالبه. البته برای داشتن صدای کامل Dolby Atmos مثل صدای Imm Sound باید فیلم برای این سیستم صدا گذاری شود. البته Dolby Atmos امکان سازگاری مجازی با فرمت های رایج ۵.۱ و ۷.۱ کانال دارد. این سیستم امکان ترکیب از ۲ تا ۶۲.۲ کانال صدا را دارد. کانال های تعریف شده برای تجهیزات صدای Dolby Atmos به ترتیب: 62.2 - 22.2 - 11.1 - 7.1 - 5.1 کانال است.
پیکربندی های جدید آینده نزدیک تمام سالن های پیشرفته سینماست. در Imm Sound و مخصوصا Dolby Atmos صدای DSP کاملا جاشو به صدای حقیقی میده, که باید تجربه جالبی باشه.
به احتمال خیلی زیاد پیکربنده سقفی بلندگوها وارد سینمایی خانگی هم خواهد شد, نگاهی بندازید ببینید وضعیت سقف اتاق نمایش شما چطور است آیا میشه بلندگوهای سقفی در سالن نمایش شما نصب کرد؟
مطلب بعدی در مورد Dolby Atmos درست یک سال بعد نوشتم: Dolby Atmos درخانه
ایده ساراند حقیقی در سقف واقعا جذاب و میشه گفت لازم بود, هرچقدر هم به DSP آمپلی فایرهای دیجیتال اعتماد داشته باشیم باز هم جای کانال های حقیقی را نخواهد گرفت, پیکربندی Dolby Atmos در ورژن خانگی به صورت 5.1.4 و 7.1.2. و 7.1.4 خواهد بود, دو یا چهار کانال سقفی به پیکربندی رایج اضافه خواهد شد.
کمپانی D&M دوتا از زیر مجموعه های خود "DENON و Marantz" با سیستم Dolby Atmos معرفی کرد, دنن AVR-X4100W و مرنتس SR7009 هر دو از بهترین های این دو کمپانی یکسان با دو ایده متفاوت هستند. باید منتظر مدل های ارزان تر هم باشیم.
پایونیر آمریکا "Elite" نیز در نمایشی که در شهر نیویورک داشته سه مدل به روز شده از آمپلی فایرهای مدل SC-85, SC-87, SC-89 همراه با یک پکیج بلندگوی Dolby Atmos مجازی به نمایش گذاشته است. بلندگوهای مدل SP-EFS73, SP-EBS73L, SP-EC73, & SW-E10 با چهار درایور انعکاسی در بالای کانال های اصلی و ساراند, که بنظر نمیاد ایده جالبی برای این سیستم که بر مبنای صدای حقیقی طراحی شده است باشد!
یاماها با معرفی دو مدل RX-A3040 و RX-A2040 از سری AVENTAGE مثل همیشه آمده تا در رأس قله قرار بگیرد.
اونکیو با مدل های پاور و پری پاور SC5530 و TX-NR3030 وارد بازی جدید سینمایی خانگی شده است.
پارسال سوم تیر خبر Dolby Atmos منتشر کردم و در آخر نوشتم (به احتمال خیلی زیاد پیکربنده سقفی بلندگوها وارد سینمایی خانگی هم خواهد شد, نگاهی بندازید ببینید وضعیت سقف اتاق نمایش شما چطور است آیا میشه بلندگوهای سقفی در سالن نمایش شما نصب کرد؟) یک سال بعد در ششم تیر خبر ورود این فرمت به سینمایی خانگی دارم می نویسم!
اولین تجربه من از صدای Dolby Atmos در فیلم های Transformers: Age of Extinction و قسمت دوم گودزیلا در مجموعه VOX CINEMA بود.
صدای جدید دالبی مخصوصاً در Transformers: Age of Extinction بسیار جذاب بود, تا حدی که من نوشتم به احتمال زیاد این کار بروی بلوری هم از بهترین ها خواهد بود, که اینطور نشد! تفاوت های زیادی در صدای سینمایی با نسخه های خانگی است, (نه همیشه بهتر در سینما)
اخیراً پردازش جدیدی بروی آمپلی فایر های مجهز به Dolby Atmos توسط مجموعه D&M معرفی شده است با نام تجاری Auro-3D که من مطلب زیر در موردش نوشتم:
چند ماه پیش مجموعه D&M اعلام کرد می خواهد استاندارد جدیدی را در برخی از آمپلی فایر های مجهز به Dolby Atmos ساخت دو شرکت زیر مجموعه خود DENON و Marantz وارد خانه ها کند. این استاندارد با نام تجاری Auro-3D در اصل یک آپگرید در مدل های "AV7702 pre/pro و SR7009" در Marantz و "AVR-X7200W, AVR-X5200W, و AVR-X4100W" در دنن است, که با پرداخت 200 دلار از سایت این دو شرکت قابل بروز رسانی بروی مدل های نام برده شده است.
Auro-3D در اصل یک شبیه ساز صدای سه بعدی است که در ستاپ های 5.1 کانال بصورت 9.1 و در 7.1 بصورت 10.1 کانال پیکربندی می شود, در ستاپ های 5.1 دو کانال از کانال های اصلی و ساراند و در ستاپ های 7.1 سه کانال جلو و دو کانال ساراند ( فقط کانال ساراند و نه ساراند عقب) بروی سقف بازسازی حقیقی می شود, تصویر زیر:
پردازش ورودی این سیستم فرمت های 2 تا 8 کانال قبول میکنه و هیچ محدودیتی در فرمت صدای ورودی وجود نداره و لازم نیست مثل DTS Neo:X فقط ورودی با فرمت dts یا مثل Dolby Pro Logic IIx فقط کدکت دالبی داشته باشیم.
سوالی که پیش میاد این هست که, در ستاپ آمپلی فایری با دکدر Dolby Atmos و پیکربندی حقیقی سقفی, این شبیه ساز مجازی به چه درد میخوره! تجربه های قبلی کمپانی دالبی در قالب های مختلف دالبی پرولاجیک چقدر جواب دادن و ما امروز استفاده می کنیم که کاربری با داشتن آمپلی فایر مجهز به Dolby Atmos با پیکربند سقفی بیاد 200 دلار بده و کل ساختار حقیقی کانال های سقفی عوض کنه برای یک شبیه ساز تا حدود زیادی احمقانه است!
البته کمپانی ضبط موزیک "Voice of God" از این فرمت جدید حمایت کرده و گفته می تواند در لذت موزیک سه بعدی نقش زیادی داشته باشد! که باز هم اکثریت اودیو فایل ها هیچ علاقه ای به موزیک چند کانال ندارند, از جمله خود من (البته من اودیو فایل نیستم) این هم در فرمت های DVD-A و SACD های 5.1 یا 5 کانال پاسخ منفی داشته است.
در نمایشگاه IFA 2014 اکثر کمپانی های صاحب نام در ساخت تجهیزات سینمای خانگی دموهای از Dolby Atmos داشتن. اونکیو دو ستاپ متفاوت را دمو می کرد، یک دمو با بلندگوهای بروی سقف و یک دمو با بلندگوهای انعکاسی بروی دو کانال اصلی و ساراند برگزار می کرد, که عکس های اتاق دموی اونکیو در بخش مسابقه اخیر براتون گذاشتم. اونکیو چون خودش بلندگوساز نیست, تمرکز تبلیغات و دموهاشو بروی پیکربندی با بلندگوهای سقفی و انعکاسی گذاشته است, در آن دمو هم اکثر بازدید کننده ها کانال های انعکاسی احمقانه میدونستند.
پایونیر چون بلندگوسازه سیاستش را بر فروش آمپلی فایرهای پکیج شده با بلندگوهای انعکاسی است, رو همین حساب دموی IFA پایونیر فقط با استفاده از بلندگوهای انعکاسی ساخت خودش بود.
در مورد تجاری کردن کانال های حقیقی سقفی که شروع کنندش پایونیر بود, بازی شبیه به Sound Bar ها که توسط یاماها شروع شد راه افتاده, با شعار صدای 5.1 حقیقی تنها با استفاده از یک بلندگوی ترکیبی در جلو! بازی که زود تبدیل شد به تقویت کننده ای برای بهبود صدای نمایشگرها. بعدها داستان فیلم های سه بعدی در خانه پیش آمد, داستانی که همگی در جریان موج تلویزیون های به ظاهر سه بعدی و جنگ بر سر اکتیو شاتر بهتره یا پسیو بودید. تبی که خیلی زود فروکش کرد.
جریانی که اخیراً برای اجرای فیلم های با صدای Dolby Atmos بروی بلوری در خانه ایجاد شده است استفاده از دو یا چهار کانال سقفی بروی کانال های اصلی و ساراند بصورت انعکاسی است. این که نصب دو یا چهار عدد بلندگو بروی سقف بسیار سخت و در مواردی برای مصرف کننده غیر ممکن است یک چالش جدی برای کمپانی ها بحساب میاد. خارج از سخت بودن نصب بلندگو بروی سقف بحث سیم کشی یکی از جدی ترین بخش های کار بحساب میاد. پس باید یک راهکار ساده و تا حدی عملی پیدا میشد تا بشه فرمت جدید بین عام مصرف کننده سیستم های میانه قیمت سینمایی جا انداخت و با راهکاری تجاری آنهارو قانع به خرید کرد. بلندگوهای انعکاسی همون راهکاری بود که پایونیر خیلی زود بهش رسید و به اجرا گذاشت. روشی که شاید در سیستم های تجاری و میانه قیمت سینمایی جواب بده اما در گران قیمت ها که توسط حرفه ای ها ستاپ خواهد شد به هیچ عنوان جواب نخواهد داد. در ادامه توضیح دوباره ای در مورد پیکربندی Dolby Atmos با فونت Bold میدم .
پیکربندی Dolby Atmos بر پایه کانال های حقیقی و اجرای افکت های بروی سقف اتاق نمایش ایجاد شده است. در تنظیم صدای دالبی ادموس بروی نسخه خانگی چهار کانال حقیقی بروی کدکت "Dolby TrueHD" تنظیم می شود. چهار کانالی که توسط پلیر بدون فشرده سازی به آمپلی فایر انتقال داده شده و توسط یک پروسسور مجهز به دکدر دالبی ادموس رمزگشایی شده و به بخش آمپلی فایر ارسال می شود. اینطور که خود آزمایشگاه دالبی اعلام کرده هیچ DSP بروی این چهار کانال انجام نمی شود. به این دلیل که صدای این چهار کانال باید کاملا مستقیم به سمت گوش پرتاب شود. اگر قسمت چهارم ترانسفورمرز دیده باشید, در فیلم سکانسی هست که اجسام از روی زمین بطور مغناطیسی به بالا کشیده شده و در یک لحظه رها می شود, این سکانس صرفاً برای نمایش توانایی دالبی ادموس ساخته و صداگذاری شده است. در سالن سینما با صدای دالبی ادموس و تعداد بسیار بیشتر کانال های سقفی کل اجسام بروی سر بینندگان سقوط می کرد, و افکت جالب تغییر در لحظه ایجاد یک افکت از شروع تا پایان که من خیلی دوست دارم نیز در بخش های از صدا شنیده میشد. در نسخه خانگی به دلیل کمتر بودن تعداد کانال سقفی کمی DSP قوی تر هست اما بازهم میشه اون صدارو تا حدودی تجربه کرد.
صدای Dolby Atmos یک الگوریتم اصلاح کننده پاسخ فاز یا فرکانسی در سالن نمایش و یا ایجاد کننده لایه های صوتی 3D نیست! یک فرمت صدای سینمایی با کانال های کاملا حقیقی ست که از استودیو تا اجرا در سالن های سینما و در ورژن محدود تر خانگی کاملا کانالیزه و واقعی اجرا می شود.
در زمینه صدا و تصویر یک نوع بسیار حاد از "فرار مغزها" وجود داره که خوشبختانه این نوع فقط مختص به ایران نمیشه, و میشه در کشورهای اروپایی مثل آلمان که در راس قله صدا قرار گرفته هم به وفور دیدش! یعنی وقتی در جمع یا نمایشگاه های صدا و تصویر با این دسته از افراد صحبت می کنید متوجه فرار مغز درشون میشد! این نوع فرار مغزها در صدا و تصویر و بخصوص صدا به این صورت انجام میشه که "مغز طرف فرار کرده و خودش مونده". در این شرایط فردی که دچار فرار مغزها شده تصمیم میگره وبلاگی, فرومی چیزی در اینترنت ایجاد کنه و تراوشات حفره خالی سرشو که زمانی جای مغزش بوده, در قالب ایده های صدا به مخاطب در معرض فرار مغزها قرار بده! بعنوان مثال ایده بلندگوهای هورن با شیپورهای به اندازه " بیل مکانیکی" که نشان از صدای ناب ارکسترال است. به حدی که وقتی جلوی یکی از این ابر ساخته های دست انسان بشینی یه وهمی تمام وجودتو میگره! چیزی شبیه به کارتون ها که مثلا کمد تبدیل به هیولا میشه, همچین حسی پیدا می کنید! که بسیار تجربه ترسناکی است.
در مواردی هم طرف هنوز در دسته فرار مغزها قرار نگرفته, اما به دلیل این که تا به حال پاشو از مرزهای کشورش بیرون نزاشته, ( چین, دبی, ترکیه, پاتایا,ازبکستان,یکم قدیم ترها ژاپن جزو خارجی که شناخت جامعه غربی به شما بده بحساب نمیان) همیشه خارج براش تصاویر رنگی تلویزیونی و اینترنتی بوده, و آدم خارجی ها براشون به ناشناختگی آدم فضایی ها هستن! هرچی که یکی از مبتلایان به فرار مغزها در خارجه بگه براشون سندیت داره و با دل و جون قبول میکنن و میگن بابا خارجی ها دارن میگن فقط آمپلی فایر لامپی, یکسری هم ترانزیستوری هستن, تعدادی هورنی و تعدادی عشق درایورهای پیستونی اونم از نوع سرامیکی, و بعضی ها فقط اصل ژاپن بودن براشون مهم است. هاها....
این در صورتی که وقتی با خارجی های بی ادب صحبت می کنیم اونای که فقط یکی دوتای کتاب خونده باشن, صحبت از پزشکی, فلسفه, هنر و.... که میشه ایران, یونان, چین حتی مصر صاحب علم تعریف و نقد میدونن, همانطور که ما اون هارو صاحب صنعت میدونیم.
اگر شما تجربه ای در صدا و تصویر ندارید و هرآنچه هست از اینترنت گرفتی یا تخیل کردی که این اگر با اون باشه بهتره! این دلیل نمیشه دیگران در دایره بسته ذهنی خودت قرار بدی و هر فرار مغز کرده ای در خارجه هر چرتی گفت قبول کنی! و دیگران هم در نادانی خودت شریک کنید. خارجی ها سازنده همون کامپوننت های هستن که ما و شما بهشون میگیم آشغال, و همون های هستن که بهترین هارو در صدا و تصویر ساختن, صاحب علم آکوستیک و سالن های اپرا هستن. لامپ و ترازیستور ساختن. سازنده هورن های جادویی در صدای ارکسترال و سالن های سینما هستن و احمق هاشون هورن های در ابعاد خانگی اما به بزرگی بیل مکانیکی میسازن.
جا داره مسئولین به پدیده فرار مغزها در صدا و تصویر رسیدگی کنن.
فیلم و موسیقی یکی از تفریحات مورد علاقه من از کودکی بوده. در طول زمان کم و زیاد شده و سلیقم در دیدن فیلم و شنیدن موسیقی بالا و پایین شده ولی هرگز این سرگرمی برای من تا به امروز متوقف نشده، درحالیکه بشدت درگیر تحصیلات و کار شدهام. متولد سال 67م ولی از وقتی که یادم میاد یکی از سرگرمیهای مخفی مردم دیدن فیلم روی بتامکس بود کما اینکه خوده من اولین فیلمها رو که اتفاقا از نوستالوژیهای زندگیم هستند، روی بتامکس تجربه کردم. روبوکاپ، رمبوی1 و چیچوفرانکو و بسیاری دیگر. بعد از بتامکس، وی اچ اس هم بدون دخالت من و توسط خانواده خریده شد، دیگه اون زمان کلوپهایی برای اجاره و خرید فیلمهای سانسور شده و دوبله در سطح شهر دیده میشد. اما بعد از وی اچ اس بود که به اصرار و پافشاری من، ویدیو سی دی و دی وی دی پلیر در ابتدای ورودشان به بازار، به خونه ما نیز راه پیدا کرد. اطلاعات بسیار اندکم از این دستگاهها ناشی از گشت و گذار ناقص در اینترنت و کاتالوگای پر زرق و برق کمپانی ها در ایران بود. چیزی که در پس ذهنم از دی وی دی در آن سالها وجود داشت تعداد ترکهای زیاد صدا و زیرنویس فیلم قابل انتخاب و همچنین دیدن برخی صحنه از چند دوربین هست. بعلاوه جا دادن چند تا فیلم در یک دیسک. اما دریغ که فلسفه وجود دی وی دی میتواند صدا و تصویر باشد. مستربین اولین فیلمی بود که روی دی وی دی تونستم ببینم که توسط کمپانی سونی در ایران به عنوان اشانتیون بر روی دستگاه داده میشد. همون اولین فیلم روی تلویزیون 21 اینچ یک تفاوت کیفیت محسوسی نسبت به سی دی برای من بهمراه داشت که بشدت به سمت این قضیه کشیده شدم. در همون حین یک تلویزیون پروژکشن نیز تهیه کردیم که حالا میتونستم این تفاوت کیفیت رو بهتر درک کنم. بمرور متوجه شدم سانسور فیلمها تنها محدودیت ارائه فیلمها نبود بلکه صدا و تصویر محدودیت بزرگی بود که سبب محرومیت ما از لذت بردن بود. فرقی نمیکرد فیلم رو از کلوپ ها تهیه میکردم یا دستفروش های کنار خیابون، هیچ کدوم لذت اون فیلمی رو که بصورت اورجینال در یکی از مغازه های تهران و به قیمت تموم شدن همه پس اندازم تهیه کردم رو نداشت. اما اینترنت به عنوان راهی برای دسترسی به دنیای تکنولوژی حس کنجکاویم رو در اختلافی که صدا و تصویر فیلمهای مختلف وجود داره برمی انگیخت، تا اینکه کم کم با فرمت های مختلف فیلمهای دانلودی آشنا شدم. سپس بدنبال تست فیلمها و تفاوت در کیفیت اونها رفتم، امتحان کردن فرمتهای مختلف صدا و تصویر، و دیدن تاثیر المان های مختلف همچون بیت ریت بروی آنها. بهرحال ذهن کنجکاوم میگفت حتما باید وجود این المان و پارامترها تاثیر قابل ملاحظهای بر روی صدا و تصویر گذاشته باشد. خریدن یک قوطی پلاستیکی واقعا تجاری در ذهن اکنون و یک سینمای خانگی خفن در ذهن گذشتم این تفاوت ها رو خیلی بیشتر از گذشته برای من آشکار کرد. همچنین لذت دیدن فیلم رو بیش از پیش در من تقویت کرد.
در همان سالها دیگه کامل پیگیر اخبار جنگ توشیبا و سونی بروی به ثمر رسوندن فرمت های جدید سینمایی بودم و خب ایکس باکس و پلی استیش 3 تبدیل شدند به اولین دستگاههای سرگرمی و رقیب جدی اچ دی دی وی دی و بلوری. اوایل به بازار آمدن پلی استیشن 3 بود که عشق گیم و فیلم منو به سمت این دستگاه کشوند. خریدن پلی استیشن آرشیو دستگاههای پخش فیلم منو کامل کرد . خیلی خوشحال بودم که همه کامپوننتهای تصویری و سینمایی رو دارم اما وای به الانم که دیگه رغبت ندارم برم سمتشون. در اون برهه زمانی بود که با این وبلاگ آشنا شدم. هر چند که پیش از آن وقتمو تو avsforum صرف میکردم، اما اینجا بود که روی یک واژه تاکید داشتید، تست کنید، تست کنید و تست کنید. اینطوری شد که اینجا تبدیل شد به یک مرجع تمام و کمال برای من. بدلیل محدودیتهای مالی و نبود دسترسی به سورس اورجینال به سمت ایمیجهای گرفته شده از بلوری کشیده شدم. تست بیت ریت و فرمتهای مختلف صدایی با پلی استیشن 3 با محدودیتهای فراوان در انتقال صدا با کابل نوری و با آن قوطی پلاستیکی 5 کاناله منو قلقلک میداد به این سمت که هر طور شده بتونم فیلم بلوری اورجینال تهیه کنم تا ببینم حرفهای مطرح شده توسط آقای برزین چقدر صحت امر داره. بلاخره تونستم اولین فیلم رو تهیه کنم با عنوان Planet Earth نسخه UK که شامل یک دیسک اضافه هم بود. اولین چیزی که منو ذوق زده کرد دیدن فیلم تو اون پک زیبا و دوستداشتنی بود. از اون موقع چون به همین مستند بصورت فایل ریپ دسترسی داشتم شروع کردم به دیدن، تفاوت سورسها خیلی زیاد بود حتی با همون کامپوننتهای تجاری که اون موقع یک تلویزیون 40 اینچ LCD جایگزین پروجکشن قدیمی و از دور خارج، شده بود. از اون به بعد بود که شروع کردم به نوشتن لیستی که بتونم هر زمانی که در توانم هست یکی از فیلمهای مورد علاقم رو بخرم و ببینم و برای خودم نقد کنم. بعد از Planet Earth، فیلم I am Lenegd با اون تصویر و صدای فوق العاده برای من روی اون سیستم به مجموعه ای که در حال جمع آوریش بودم اضافه شد. I Am Legend تنها فیلمیه که لذتش با همون سیستمی که داشتم و دارم هنوزم برایم محسوسه. برای تست هم شده بود من بارها تفاوت دیسکهای اورجینال با فیلمهای دانلودی 30 40 گیگی رو بررسی کردم. تفاوت رو همون سیستم واضح و مبرهم بود خصوصا توی بخش صدا. واقعا صدا و تصویر، لذت ها رو چند برابر میکنه. از اون سالها پیگیر مطالب اینجا بودهام حتی خیلی از مطالب وبلاگ که بدلیل مشکلات هاست پاک شد رو هم تو آرشیو هارد خدابیامرزم داشتم. من شروع به خرید لیست بلند بالام کردم. تا به قول آقای برزین اول فیلم اورجینال داشته باشم بعد به فکر پکیج مناسبی باشم، هر چند که جایی که ذهنیت خانواده ها در مورد قیمت فیلم های اورجینال، تفاوتها و کپی رایت و همچنین سیستمهای گران قیمت و غیر تجاری بسیار سرسخت و غیرقابل تغییر هست. هنوز هم سیستم من به جز تلویزیون که عموما در حال آپدیت و بزرگتر شدن هستش همون چیزی بود که بود. حتی رغبت نمیکنم باهاش فیلم ببینم. ترجیحم اینه فیلمی که دوست دارمو با لپ تاپ وهدفون ببینم تا اینکه با اون سینمای خانگی گوش خراشه مسخره. اما همچنان مشغول جمعآوری فیلمهای مورد علاقم و پیشنهادهای دوستان در اینجا هستم تا روزی بتونم با لذت تموم ببینم، بشنوم و تست کنم.
میلاد
در اولین مسابقه سال 1394 بیش از 140 نفر شرکت کننده داشتیم! که لطف کردن وقت گذاشتن و جواب های که فکر می کردن درست هست برای من ارسال کردن. در مسابقه سال گذشته از من ایراد گرفته شد که چرا سوال مسابقه که موزیک متن فیلم کینگ کنگ 2005 بود اینقدر ساده ست؟! امسال هم قصد داشتم یک سوال بسیار ساده انتخاب کنم, اما به دلیل خواست شما یک سوال کمی سخت تر و شاید سخت انتخاب کردم! برای رسیدن به جواب این مسابقه فقط باید ربط بین عکس و مطالب یک سال گذشته من پیدا می کردید و نه سرچ اینترنتی! چرا که این عکس ها فقط روی گوشی موبایل من بود. به هر حال در مسابقه بعدی دوباره به روش خودم که اصلا آدم سخت گیری نیستم یک سوال ساده انتخاب خواهم کرد.
جواب مسابقه اول سال 94 دموی کمپانی ONKYO در IFA 2014 شهر برلین بود.
از بین دوستانی که لطف کردن و جواب های کاملا اشتباه برای من ارسال کردن, تنها یک نفر در اولین روز مسابقه جواب کامل و صحیح را ارسال کرد.
جناب آقای: امیر شهروز برنده گوشی گلکسی S5 سامسونگ هستند. تبریک میگم
برای دریافت جایزه با من هماهنگ کنید
به روز رسانی: 94/1/21
امسال به دلیل سرگرمی های مختلف و شاید کمی تنبلی نشد برای شب عید مسابقه ای در نظر بگیرم! اما در عوض برای این مسابقه یک جایزه قابل توجه براتون در نظر گرفتم که تقدیم می کنم به یک نفر از شرکت کننده های که جواب صحیح را برای من ارسال کنه.
یک عدد گوشی سامسونگ گلکسی S5 طلایی تقدیم میشه به برنده این مسابقه, مثل سال قبل قرعه کشی با نرم افزار The Hat انجام خواهد شد.
سوال: عکس زیر مربوط به دموی کدام کمپانی و در کجا می باشد؟ لازم است اسم کمپانی و محل برگزاری را ذکر کنید.
مهلت ارسال جواب ها از 94/1/15 تا 94/1/20 خواهد بود. لطفاً عنوان ایمیل ارسالی را "مسابقه" قرار دهید. برنده این مسابقه در همین پست اعلام خواهد شد.
حس شنوائي در گوش انسان قادر است طي مدت 10 ميلي ثانيه به کمک پردازش غريزی اصوات كوتاه پی به مكان و منبع صدا ببرد (به همین دلیل اگر در خیابانی شلوغ صدای آشنا شما را صدا بزند به راحتی می توانید منبع صدا را از بین تمام صدای های دیگر تشخیص بدید) در حاليكه مغز براي پي بردن به ماهيت و كاراكتر صدا نياز به زماني معادل 80 ميلي ثانيه دارد, بدون شك اين توانمندي از مهمترين عوامل ياري رسان سير تكامل انسان بوده است, چرا كه گوش خيلي سريع تر از آنچه مغز قادر به درك آن باشد انسان را از خطرات پيراموني آگاه مي سازد. اين موضوع در مورد بلندگوها به اختصار اينگونه شرح داده مي شود كه به دليل تكرار متناوب Overshoot هاي كوتاه مدت كه ناشي از عملكرد پيستوني يونيت هاي بلندگو براي ايجاد يك بسامد صوتي مي باشد, توجه مخاطب بطور ناخود آگاه و دائماً معطوف به مكان قرارگيري بلندگوها شده و هر چه زمان مي گذرد اطلاعات مخدوش شده بوسيله قوه شنوائي درك شده و با استمرار آن دلزدگي و خستگي از شنيدن موسيقي را به همراه خواهد داشت.
با استفاده از بلندگوهای الکترو استاتیک یا هورن (غیر از هورن باس ها) که با کمترین تاثیر کابینت بلندگو جریان الکتریکی را به اصواتی در ناحیه شنیداری انسان تبدیل می کنند و یا آکوستیک کردن اتاق صدا می شود از تعداد خطاهای مبدل های صوتی کم کرد. که باز هم با مبدل های صوتی مثل الکترو استاتیک ها با Side Effect های صفحات استاتور و یا سرعت بالای رندر کردن نت ها در سیستم هورن و فشار به مغز برای درک تایمینگ تاثیراتی شبیه به Overshoot ها در مبدل های با دیافراگم های پیستونی ایجاد می شود. که در دراز مدت تاثیرات مخربی مثل خستگی و فشار بر سیستم شنوایی را در انسان ایجاد می کنند.
اکثر بلندگوها و بهتر بگم ستاپ ها صدای چهار مرحله ای در مغز ایجاد می کنند. در مرحله اول و تراک اول حسی هستند, در مرحله بعد گرم و شیرین میشن و شنونده بیشتر به ادامه شنیدن تشویق میشه, در تراک سوم و چهارم و با کمی دریافت دادهای صوتی بیشتر صدا میره به سمت دراماتیک بودن و در نهایت خشن شدن صدا و کنده شدن شنونده از پای سیستم! با تغییر در نوع درایورهای بلندگو میشه جای سه حس ابتدایی عوض کرد, اما خستگی و خشن شدن صدا ربط آنچنانی به نوع و ساختار بلندگو نداره و باز هم به آکوستیک برمیگردد.
برای کنترل تاثیرات مخرب درایورهای صوتی بروی موزیک و درک کامل تری از زمان در نت ها, بهترین روش تا به امروز آکوستیک فضای شنیداری است, آکوستیک به معنای کنترل اصوات و جهت دادن به نت ها به سمت گوش شنونده و نه ایزوله کردن اتاق که نتیجه به مراتب مخرب تری از هر نوع مبدل بد صوتی بروی تایمینگ و درک Scale های موسیقی دارد.
یکی و دو سال پیش بود تو یه برنامه ای که الان یادم نیست اسمش چی بود! یه مصاحبه از خانوم "بهاره رهنما" دیدم, که اونجا خانوم رهنما یه دعای کردن که بنظرم خیلی جالب بود و از اون تاریخ من این دعارو یاد گرفتم و تقریباً هر روز برای خودم این دعا میکنم. خانوم رهنما میگفت من وقت که کم میارم از خدا میخوام (به وقت من برکت بده) این از اون دعاهای بود که در هفته چند باری یادش می کنم!
داشتم یه خبری میخوندم از شرکت پایونیر که به زودی اولین آمپلی فایر A/V با همکاری Onkyo در آمریکایی شمالی عرضه خواهد کرد. قبلا در یکی از پست های خبری گفتم که پایونیر توسط شرکت اونکیو خریداری شده است, شاید این سوال پیش بیاد که آیا از این به بعد محصولات پایونیر با تکنولوژی اونکیو ساخته خواهد شد؟! در جواب این سوال باید بگم خیر به هیچ عنوان. بعنوان مثال کمپانی اتومبیل سازی "رولز رويس" سالهاست توسط BMW آلمان خریداری شده, اما تولیدات این دو کمپانی آلمانی و انگلیسی هیچ ربطی به هم ندارن. و یا ویلسون اودیو درایور فرکانس بالای گران ترین مدل های بلندگوهاشو از فوکال میخره و خودش تغییراتی روش انجام میده و در بهترین تولیداتش استفاده میکنه, اینجا نمیشه گفت ویلسون زیر پرچم فوکال هست! داستان پایونیر و اونکیو به همین شکل خواهد بود, اگر هم قرار باشه شرکتی فناوری از دیگری بگیره, اونکیو در بخش تولیدات تصویری است, سال 2010 اونکیو دی وی دی پلیرهای پایونیر مونتاژ میکرد! و این اواخر از ال جی و جی وی سی در ساخت بلوری پلیرها کمک گرفت! خبرهاشو در پست های سالهای گذشته براتون قرار دادم. البته جایگاه اونکیو در تولید آمپلی فایرهای سینمایی همچنان بسیار قوی و یکی از بهترین هاست. همین دیگه... هیچ ربطی به هم نخواهند داشت.
یادم نمیاد قبلا این عکس هارو گذاشتم یا نه! ولی دوباره دیدنشون هم برای ما اهل سیستم های سینمایی و مجموعه دارها حتماً کلی خاطره داره و هنوز جالب هست. این چندتا عکس از اولین دموی فیلم های بلو-ری در نمایشگاه CES 2006 است.
دموی سونی و اولین کاتالوگ های بلوری:
پاناسونیک
اینم دموی پایونیر در CES 2006
اون سال هنوز بخشی از نمایشگرهای سونی و پاناسونیک و بسیار از برندهای مطرح هنوز فول اچ دی نبود و با پنل های اچ دی دمو داشتن!
اصلا بحث سیستم های سینمایی که میشه حالم خوب میشه, چون من متعلق به سیستم های سینمایی هستم :)
چند وقت پیش داشتم بلوری The Expendables 3 تست میکردم, ( فیلم های که یکم قدیمی شدن و رفتن تو لایه های سوم و چهارم قفسه فیلم ها, همون های که باید سه ردیف کار بکشید بیرون تا ببینیدشون, گاهی بیاریدشون و بعد از یک مغناطیس زدایی دوباره سکانس های که بدرد تست میخورن برای خودتون دمو کنید و ببینید داده های که از صدا و تصویر میگیرید با چند سال پیش چه تغییری کرده, خیلی جواب میده تست کنید) داشتم Expendables میگفتم, این فیلم در کانال LFE فوق العادست! واقعاً برای من به همان اندازه که اجرای اينتروال هارو در یک های فای خوب دقیق می شنوم و لذت میبرم, یک صدای سینمایی افکتیو و کانالیزه هم لذت بخش هست, سکانسی که تانک ها به ساختمان متروکه شلیک میکنن و تیکه های بتون پرتاب میشه به سمت دوربین و میریزه تو کانال های ساراند چه حالی بهم میداد! حتما تست کنید روحتون تازه میشه :)
قبل از عید یک دوست اودیوفایل بهم گفت یکم از بلندگوی Dynaudio بنویس! برند مورد علاقه من نیست, اما نمیشه از شاخص های خوبی که در صدا داره به سادگی گذشت, یعنی اصلا نمیشه گذشت. بنظر من برندی که در هر مدل یک شخصیت و صدای متفاوتی داره! تنها مورد مشترک در اکثر مدل های Dynaudio صدای فوق العاده افکتیوش هست. من تجربه زیادی با این برند نداشتم و هرچی هم ازش شنیدم مدل های بالای این برند در حالت های نمایشگاهی مختلف بوده, آخریش در تایلند بود که با پاورهای MOON و کابلینگ فوق العاده Transparent بود, که از نظر من بهترین برند کابل ساز بحساب میاد. عکس تقریباً سیاه اون ستاپ در یکی از پست ها گذاشتم. مدل Evidence بود, صدای این مدل با هشت درایور بی نظیر Coherency بالای داره, این وابستگی و دریافتی که از فرکانس های مختلف صدا در این مدل شنیده میشه در بهترین مدل های ویلسون اودیو حتی بهش نزدیک هم نمیشه, کنترل این تعداد درایور در کابینتی با این عظمت بدون Bloat شدن ناحیه خاص در فرکانس های مختلف یک شاهکار مهندسی صدا بحساب میاد که در Dynaudio بی نظیر انجام شده است.
نمایشگاه های مثل های اند مونیخ یکی و دو ساعت اولش بدرد صدا شنیدن میخوره, چرا که در تایم های بالاتر اینقدر مغز داده های مختلف صوتی دریافت میکنه و خسته میشه که صداها اکثراً خشن آزاردهنده و فوروارد میشن! اما در نمایشگاه های مثل IFA کافی با یه شلوارک و تیشرت راه بیفتید به گردش و همزمان که دارید کولا و سوسیستون میخورید سرکت بکشید تو غرفه های مختلف و کاتالوگ جم کنید, هرجا هم خسته شدید تو راهروهای بین غرفه ها استراحت کنید یا اینترنت گردی کنید. اما در مونیخ شرایط خیلی فرق میکنه و معمولا همه کت و شلواری هستن! مخصوصاً کسانی که بار اولشون هست بهشون سخت تر میگذره, برید متوجه میشید چی میگم. همین اتو کشیده بودن و البته خستگی مغز از صداهای مختلف باعث میشه بعد از چند دموی اول داده های درستی از صدا نگیرید و در بسیاری موارد مغز شروع میکنه صداهارو با دموهای ساعات اولیه مقایسه کردن که به علت خستگی معمولا نتایج ساعات پایانی یک روز خوشایند نیست. من دو بار در مونیخ صدای بلندگوی AudioNote شنیدم, بار اول به اسرار دوستی با خستگی رفتم و صدای فکر میکنم مدل E Sogon شنیدم, و به شدت بدم اومد! بعضی از دوستان هم راست میگم ظاهر قدیمی و میشه گفت ضایعی داره! و بار دوم که شنیدم یکم شرایط بهتر بود و صدا بطور باور نکردنی Image گسترده ای داشت و باورم نمیشد چطور دوتا درایور به ظاهر ساده میتونه اون صدارو در یک اتاق نسبتاً بزرگ اجرا کنه! هنوز هم اون بلندگو صدای مورد علاقه من نیست. اما رابطه خستگی و صدای بد شنیدن بیشتر برام روشن شد.
خوش باشید
سلام و عرض ادب و احترام خدمت دوستان و همراهان گرامی سایت...
گاهی زبان در پاسخ به لطف شما عزیزان قاصر است.
فقط امیدوارم انرژی و توان همراهی شمای که 100 کامنت تبریک عید گذاشتید داشته باشم
خیلی مخلصیم
به روز رسانی: 8/1/94
امسال هفدمین سالی که عید نوروز به شما عزیران سایت تبریک میگم :) امثال هم مثل هر سال براتون آرزوی سلامتی و آرامش می کنم.
چند سالی در اولین پست سال جدید آنچه در سالی که گذشت منتشر می کنم. مهم ترین اتفاق مثبت سال گذشته برای وبلاگ Home Theater همین سایت جدیدمون Home Theater Center بود. کار بسیار خوبی که بنظرم در بهترین زمان موفقیت وبلاگ انجام شد و بسیار مورد توجه شما عزیزان همیشه همراه قرار گرفت. به طوری که تعداد نظرات سایت تقریباً بیش از دو برابر شد. امسال کمترین میزان کامنت و نظرات منفی داشتیم و بیشترین ابراز رضایت مخاطبین سایت در طول این سالها دریافت شد.
امیدوارم در سال جدید انرژی ادامه این مسیر لذت بخش صدا و تصویر در کنار شما عزیزان داشته باشم, انرزی که در طول این هفت سال فقط از شما گرفتم و سعی کردم با مطالب تا جای ممکن آموزشی به شما برگردونم
اینم لیست فیلم ها و کامپوننت های که در سال 1393 بیشتر نظر من جلب کردن:
بی شک و بی شک بلوری فیلم Lone Survivor از بهترین های صدا و تصویر بود.
فیلم Lucy خارج از بحث صدا و تصویر از تاثیرگذار ترین های امسال بود! از نظر صدا و تصویر هم یکی از خوب ها بروی بلوری بحساب میاد.
Transformers: Age of Extinction اگر در صدا نادیده بگیریم! در کیفیت تصویر و بخش جلوه های ویژه یکی از دوست داشتنی های سال بود.
Fury در صدا و تصویر از خوب های سال گذشته بحساب میاد.
Hercules هم از کارای خوب در صدا و تصویر بود.
Elysium یکی دیگه از تاثیرگذار های سال قبل بروی بلوری بود, یک 5 ستاره کامل در صدا و تصویر
بهترین آمپلی فایر سینمایی باز هم بی شک و بی شک یاماها MX-A5000 و CX-A5000 بود, سیستم ترکیبی که فعلا در مدار سیستم خودم هست.
همچنین یاماها RX-A3040 یکی از بهترین های صدا و تصویر است. و در ارزان قیمت ها RX-A840 از بهترین ها هستند.
پایونیر SC-LX58 هم یکی از سینمایی های بسیار عالی بود.
سورس صدای بسیار خوبی که این اواخر شنیدم بی شک YBA PASSION 430PASSION 430 بود.
در میانه قیمت ها دنن DCD-1520 بسیار خوب بود.
کابل بلندگو مناسب سیستم های درست و حسابی سینمایی همچنان AudioQuest از سری راکت بود.
اینم چند دمو و آنباکسینگ های اند که میدونم خیلی طرفدار داره
Lawrence Audio Drongo
Siltech Triple Crown
Magico M Project
Audio Research GSPre+GS150
مثل همیشه ازتون میخوام اگر تجربه ای از صدا و تصویر دارید با مخاطب سایت به اشتراک بزارید شاید شما یکی از نویسندگان اصلی سایت باشید.
از نویسندگان صدا و تصویر در زمینه های مختلف حمایت کنید و اجازه بدید در کنار هم رشد کنیم!
و آنچه در سال 1393 نوشته شد در ادامه مطلب ببینید:
بلو_ری پلیر یاماها مدل BD-S677 در اولین نگاه نکته جذابی برای من نداشت! پنل جلوی پلیر ترکیبی از پلاستیک براق و طرحی از آلومینیوم برس خورده داشت, دیسک درایو با سرو صدای زیادی باز و بسته میشد, صفحه نمایش از نوع ابتدایی FLV بود و اصلا شباهتی با تصویر گرافیکی پلیر نداشت! کابینت دستگاه تک لایه و سبک بود, کیفیت پست های پشت دستگاه از نوع بسیار ارزان و مشابه محصولات کاملا تجاری استفاده شده بود.
فیلم های که برای تست دستگاه انتخاب کردم, شاهکار صدا "Lone Survivor" و Transformers: Age of Extinction بود.
یاماها در BD-S677 هم باز از تک خروجی HDMI استفاده کرده است! درست مثل پلیرهای ارزان قیمت, نمیدونم چطور یاماها هنوز به این باور نرسیده که مدار تصویر بهترین آمپلی فایرهای خود این شرکت هم بروی تصویر تاثیر منفی دارن! موضوعی که اکثر ویدئو پلیر سازهای برتر مثل پایونیر و آپو در ابتدا و سپس دنن و بسیار دیگر از کمپانی ها بهش رسیدن, اما یاماها هنوز و در بالاترین مدل های بلوری پلیر خود از تک HDMI استفاده می کند!
در اولین تست بعد از یک کالیبره ساده از تصویر, کنتراست پایین و بور بودن تصویر اولین نشانه های یک پلیر ضعیف و از خانواده تجاری هارو به من نشان داد. کلوزآپ های زیادی که در هر دو فیلم شاهدش هستیم در این پلیر رنگ پریده و سرد میدیدم. بخصوص در ترانسفورمرز رنگ ها زنده و گرم نبود. بافت پوست عمق نداشت و احساس میکردی تصویر سمباده خورده است. تصویر در صحنه های حجیم با بیت ریت بالا که نیاز به پشتیبانی رم بافرها بود دچار استرس و تاری میشد. تا همین جا کافی بود که زیر بخش مربوط به تصویر خط بکشم و برم سراغ صدا.
انگار یاماها BD-S677 در صدا هم چیزی برای گفتن نداشت! صدای بی نظیر "Lone Survivor" بیننده فیلم سرجاش میخکوب میکنه, فقط کافی کامپوننت های سیستم توان اجرای صدای این فیلم داشته باشه, تجربه صدای این کار به حدی تاثیرگذار و ظریف است که افکت های فیلم با تمام وجود حس می کنید و اگر سیستمی کوچکترین ضعفی در اجراشون داشته باشه سریع از لابه لای اون همه افکت سنگین متوجه ضعف صدا میشد.
بلوری یاماها BD-S677 قدرت کانالیزه کردن افکت هارو نداشت, صدا با شفافیت خوبی اجرا میشد اما کانالیزه نبود, صداها بین کانال ها گم میشدن, انگار پلیر یه جاهای از صدارو حذف میکرد! مخصوصاً در حرکت افکت ها بین کانال ها این ضعف بیشتر حس میکردید. کانال LFE انرژی بدی تحویل شنونده میداد, حس میکردم دیافراگم ساب ووفرها لرزش های مدام دارن, چیزی شبیه به هوم صدا, هومی که وجود نداشت اما بروی افکت های فرکانس پایین احساس میشد و اجازه نمیداد فرکانس پایین شفاف و افکتیوی داشته باشیم. صدا به اندازه که که من دوست داشتم پانچی نبود و یه جورایی شل و خارج از کنترل سورس اجرا میشد. در کل صدا هم خوب نبود و نتونست من درگیر کنه.
اگر فکر می کنید این پلیر فقط توان اجرای فایل های صدا و تصویر از روی دیسک و یا فلش مموری دارد, کاملا اشتباه می کنید! 677 مجهز به یک وای فای بسیار قوی است که با اتصال به دیوایس های مختلف تبدیل میشه به یک اکسس پوینت قدرتمند بین گوشی یا تبلت شما با نمایشگرتان خواهد شد, من به دلیل داشتن اپلیکیشن یاماها بروی گوشیم, فقط کافی بود مدل دستگاه داخل اپ سرچ کنم. نکته جالب این پلیر امکان نمایش صفحه گوشی یا تبلت بروی نمایشگر با کیفیت نسبتاً خوب بود, خیلی سریع متصل میشد و عکس ها و ویدئوهای حجیم اجرا می کرد. کاری که تقریباً تمام نمایشگرها و برخی پلیرهای جدید انجام میدن اما با کندی و گاهی ایراد! بلوری پلیر S677 یاماها این کار به راحتی و بسیار سریع انجام میداد.
کلام آخر: مثل همیشه باید بگم یاماها ویدئو پلیرساز خوبی نیست و در طول این سالها هم نخواسته که خوب بشه! BD-S677 یاماهارو نمیتونم در کلاس و کیفیت هم رده های خودش مثل پایونیر BDP-450 و دنن DBT-3313 قرار بدم, حتی از مدل BD-A1040 یاماها مخصوصاً در صدا بسیار ضعیف تر بود. برای من کیفیت صدا و تصویر این پلیر در کلاس تجاری ها قرار داشت.
طراحی و ساخت
صدا و تصویر
یکی از اون نکات بسیار با اهمیت در سیستم های سینمایی خانگی, انتخاب بلندگوی مناسب کانال مرکز است, در مطلب اهمیت بلندگوی مرکز در این مورد صحبت کردم.
در انتخاب بلندگوی سینمایی بیشترین توجه و هزینه بزارید برای کانال مرکزی, مهمترین افکت های صدا مثل دیالوگ و اکثر افکت ها مهم لحظه ای در این کانال اجرا می شود.
یکی از دلایلی که باعث میشه پکیج های تجاری کوچکترین ارزشی در صدای سینمایی نداشته باشند, همین کانال مرکز است که توان پخش افکت های سنگین را به هیچ عنوان ندارند! بعنوان مثال صدای آپتیموس پرایم در فیلم ترانسفورمرز کدوم یکی از این قوطی پلاستیک های تجاری نزدیک به واقعیتش اجرا می کنند؟! واقعیتی که اگر کمی پیگیر مطالب سایت بوده باشید و البته کمی تجربه تست سیستم های درست و حسابی داشته باشید خیلی راحت بهش خواهید رسید.
دوستانی که دلیل خرید این پکیج های بی ارزش تجاری کم بود جا و یا نداشتن امکان پخش صدا با وولوم بالا بیان می کنند! بهشون Sound Bar هارو توصیه می کنم. انتخاب یکی از مدل های این سیستم ها متناسب با برند تلویزیون و یا کمی بهتر مدل های از برندهای خوش نام مثل پایونیر, یاماها و جدیدا فوکال, یک انتخاب هوشمندانه بحساب میاد. انتخاب یکی از اینSound Bar ها زیبایی به دکور منزل شما میده که هیچ کدوم از این قوطی پلاستیک های دراز زشت ندارن و حتی از نظر کسی که فقط کمی به سیستم های سینمایی آشنا باشه مسخره است.
خرید پکیج های تجاری سینمایی صرفاً برای تقویت صدای رسیور یا موزیک های روی فلش است, این مجموعه ها هیچ یک از پارامترهای صدای سینمایی مثل DSP و توان اجرای افکت های سنگین سینمایی ندارند. پس بهتره برای لذت بردن از موزیک ویدئوها و فیلم های بروی فلش و هارد دیسک یکی از مدل های Sound Bar هارو انتخاب کنید.
دوستانی هم که نمیخوان هزینه زیادی برای سیستم سینمایی خانگی داشته باشن, اما دنبال سیستمی مورد تایید من هستند. بهشون پکیج بلندگوی جامو 426 یا 428 همراه با ساب ووفر مدل 210 یا 260 جامو و همچنین آمپلی فایر VSX-924 پایونیر یا دنن AVR-X1100W و همچنین یاماها RX-A840 توصیه می کنم. مدل های 426 و 428 میشه با آمپلی فایر های کمی قوی تر هم ستاپ کرد. جامو با هر سه مدل آمپلی فایر ذکر شده صدای خوبی میده. بی شک جامو بهترین بلندگوی ارزان قیمت سینمایی بحساب میاد, و مثل همیشه این برند بیشتر از پولی که از مشتری میگیره بهش صدا میده.
برای جامو 426,428 و 606 کابل با Gauge 10 بسیار مناسب است. قطر کمتر اجازه نمیده بلندگو در پیک های سنگین جریان کافی دریافت کنه, که باعث فشار به آمپلی فایر و تخریب صدا میشه.
حتما! بلوری پلیرهای با دو خروجی HDMI انتخاب کنید, در مورد دلیلش بارها در سایت صحبت شده است. همچنین دور برندهای کره ای و یا ژاپنی های مثل سونی خط بکشید. انتخابتون بزارید روی پایونیر و دنن. توصیه شخصیم برای بلوری پایونیر و آپو است. چقدر خوب بود خودم آپو وارد می کردم! LOL
برند DALI هم یکی از خوب های صدای سینمایی و های فای است که خیلی دوست دارم بره دست یه فروشنده خوب, تا بتونم با خیال راحت به مخاطب توصیه اش کنم.
یادم رفت مجموعه های سینمایی Mission مثل MX300 همین پکیج که عکسشو میبینید و مجموعه های MX3 - MX4 - MX5 پیشنهاد کنم! MX300 با آمپلی فایر دنن AVR-X2100W بسیار ایده آل است. با X1100 هم میشه با کمی افزایش db ازش صدای خوبی گرفت.
بنظرم ترکیب آمپلی فایر دنن 1520 با بلندگوی Mission MX5 و البته سورس دنن 1520 میتونه صدای خوبی داشته باشه. اگر امکانشو دارید حتما تست کنید.
اینم لینک چند پیشنهاد گران تر و البته با ارزش صدا و تصویر بیشتر که در چند مطلب قبلی بهشون اشاره کردم