Home Theater Center
مرکز بررسی سیستم های صوتی و تصویری

نظرات شخصی ما

IMAX یا Dolby Cinema

Dolby CinemaDolby Cinema 2Dolby Cinema 3

مجموعه AMC بزرگترین و پیشرفته ترین سالن های سینمای را در سراسر جهان در اختیار دارد, یک کمپانی آمریکایی که در سال های اخیر در اروپا و حتی آسیا سالن های بسیار پیشرفته با آخرین فناوری روز صدا و تصویر طراحی و ساخته است. AMC تنها از تکنولوژی کمپانی Dolby در سالن های خود استفاده می کند. آخرین و جدید ترین سالن های مجموعه AMC سالن های Dolby Cinema است, دالبی سینمارو با سینمای دالبی اشتباه نگیرید! سالن های Dolby Cinema به این معنی است که این سالن مجهز به Dolby Atmos و Dolby Vision و همچنین طراحی آکوستیکی با استاندارد کمپانی دالبی است. چیزی شبیه به سالن های IMAX که در طراحی سالن و سیستم صدا و تصویر کاملا اورجینال هستن, سالن های دالبی سینما هم کاملا یکپارچه و توسط دالبی طراحی و کالیبره می شود. سالن های دالبی سینمارو نمیشه از لحاظ کیفیت صدا و تصویر با سالن های MAX مقایسه کرد.

خوشبختانه در چند وقت اخیر موفق شدم چند فیلم رفرنس در صدا و تصویر همزمان در سالن های IMAX و Dolby Cinema تست و با هم مقایسه کنم, و بیشتر با تفاوت های صدا و تصویر در این دو فرمت سینمایی فوق العاده مدرن آشنا بشم, فیلم های مثل Avengers: Infinity War , Rampage و Tomb Raider هر سه فیلم تجربه ی فوق العاده ای در صدا و تصویر برای من داشتند. (خدارو شکر می کنم برای امکاناتی که در اختیار دارم)

به همان اندازه که در لحظه ورود به سالن IMAX از عظمت پرده شگفت زده می شوید, در ورود به سالن Dolby Cinema از زیبای و شکل طراحی این سالن ها شگفت زده خواهید شد! نور پردازی, طراحی سالن, کیفیت صندلی ها و... همگی در اوج زیبای و شکوه ساخته شده اند و به واقع که سالن های دالبی سینما های اند است.

 صندلی های سالن های دالبی سینما چرمی با امکان تنظیم پشتی صندلی, جای پا و ماساژور کمر هستند, سالن کاملا وکیوم شده است, از لحظه ورود به سالن احساس می کنید در اتاق ساکت یک استودیو ضبط قرار گرفتید, که صدای نفس های خودتو هم می شنوید, کوچکترین صدای که تماشاگران ایجاد می کنن به راحتی شنیده می شود, به همین دلیل در سالن های Dolby Cinema amc به هیچ عنوان اجازه بردن هیچ گونه خوراکی حتی "پاپ کورن" هم ندارید, فقط به دلیل آکوستیک و سکوتی که در سالن است.

نسبت تصویر در دالبی سینما مثل پرده های استاندارد 2.40:1 است, در صورتی که در فرمت IMAX نسبت تصویر 1.9:1 است, و این یعنی بروی پرده IMAX تصویر 26 درصد کامل تر از دالبی سینما نمایش داده می شود. اما شاید این تنها برتری فرمت IMAX بر دالبی سینما باشد.

در دالبی سینما هم مثل IMAX with Laser از دو لیزر پروژکتور 4K برای نمایش تصویر استفاده می شود, که در نتیجه بروی پرده تصویری با وضوح 8K نمایش داده می شود. اگر کنتراست تصویر بهترین و گرون قیمت ترین ویدئو پروژکتورهای خانگی را در بالاترین مدل 200,000:1 داشته باشیم (در بهترین مدل) کنتراست تصویر بروی پرده Dolby Cinema عددی برابر با 1,000,000:1 است, که فقط اگر علاقمند به ویدئو پروژکتور باشید, معنی و بزرگی این عدد را برای کنتراست تصویر درک خواهید کرد.

رزولوشن 8K خارق العاده ست, واقعاً تجربه ای که فقط باید تجربش کرد... گستره داینامیکی و عمق رنگ سیاه بروی پرده دالبی سینما به واقع یک گراند رفرنس حقیقی است, سیاه جوهری عمیق تر از نمایشگرهای OLED بروی پرده ای عریض می بینید که خیره کننندست, تجربه ای بی نهایت از کنتراست و عمق رنگ های درخشان که بسیار عمیق تر از آن چیزی است که در این لحظه بهش فکر می کنید.

صدا در سالن های دالبی سینما Dolby Atmos است, اما نه دالبی ادموس 7.1.4 که ما در خانه داریم, به قول مهندس سالن AMC شهر هامبورگ صدای دالبی ادموس 7.1.4 برای ما صدای سنتی بحساب میاد, صدای دالبی ادموس در سالن های دالبی سینما به صورت 32.2 کانال با 128 اسپیکر پخش می شود, سالن های دالبی سینما از سه کانال مرکز استفاده می کنند, درست مثل سیستم صدای SDDS سونی, سه کانال مرکز و دو کانال اصلی چپ و راست و 10 عدد ساب ووفر 18 اینچی کانال های پشت پرده را تشکیل میدن, و دیگر کانال ها شامل ساراندهای کناری, پشت سالن و همچنین کانال های سقفی هستند, هر کدوم از کانال های ساراند در دالبی سینما مجزا است, و هیچ گونه یکپارچگی در ساراندها وجود ندارد, افکت ها می توانند از یک کانال ساراند در یک لاین به کانال کناری منتقل بشن, این یعنی داشتن صدای کانالیزه به معنای واقعی, کانال های سقفی هم مجزا هستن و هر بلندگو می تواند افکت مربوط به خود را اجرا کند, این سیستم صدا گذاری پیچیده تجربه منحصر به فرد و بی نظیری را برای تماشاگران علاقمند به صدا و تصویر ایجاد می کند.

در سالن های دالبی سینما چهار یونیت ساب ووفر که هر کدام شامل دو ووفر 18 اینچی می شود را بروی سقف داریم, و 10 ساب ووفر 18 اینچی پشت پرده و در مرکز پرده نمایش. بی شک و بی شک تجربه صدای کانال LFE در سالن های دالبی سینما یک تجربه ی کاملا متفاوت و جدید حتی برای دوستانی هست که تجربه ی IMAX دارن, فشار صوتی که از ساب ووفرهای روی سقف به تماشاگران وارد می شود, قلب بیننده از سینه بیرون می کشد, دقت و DSP صدای فرکانس پایین به دقت سالن های IMAX است, و به هیچ عنوان نمیشه محل و منطقه ی انتشار صدارو تشخیص داد, همان احساسی که در IMAX دارید با یک فشار صوتی سنگین از سقف ترکیب کنید! (باید تجربه کنید تا متوجه بشید) در سالن های استاندارد فرکانس ناحیه باس نهایت تا 45 هرتز و در سالن های THX تا 40 هرتز پایین میاد, در حالی که در IMAX و دالبی سینما ما فرکانس پاینی تا 23 هرتز داریم, با این تفاوت که در دالبی سینما فشار صوتی بیشتری از IMAX را تجربه می کنیم.

speakers dolby

در سالن های دالبی سینما از نسل جدیدی بلندگوهای سینمای استفاده می شود, بلندگوهای که دیگه از هورن برای پخش فرکانس های بالا استفاده نمی کند, و به جای هورن از تیوتر های "نواری" به تعداد بیشتر استفاده شده است. در تصاویر ابتدای مطلب نوارهای قرمز رنگ بروی دیوار و سقف همگی بلندگوهای ساراند هستن, ملاحظه می کنید شکل و ظاهر این بلندگوها با آنچه در سالن های استاندارد استفاده می شود کاملا متفاوت است. دلیل عدم استفاده از هورن های کلاسیک برمیگرده به تعداد زیاد بلندگوها و زاویه باز انتشار موج توسط هورن ها, از طرف دیگه برای کانال های سقفی سالن نمیشه از هورن استفاده کرد, چرا که باید افکت های سقفی کاملا مستقیم و با زاویه بسته منتشر بشن, و اگر از هورن در ساراندها استفاده بشه, به دلیل تعداد کانال ها ساراند یک لایه ماسکه کننده صدا بین کانال های ساراند دیوار و سقف ایجاد می شود و چند مورد دیگر که الان نمیخوام آلمانی بازی دربیارم و دو ساعت هر چیز کوچیکی توضیح بدم!

برند IMAX برای رقابت با دالبی سینما دست به تغییراتی اساسی زده است, اولین آن استفاده از دوربین های کمپانی ARRI است, دوربین ALEXA 65 اولین دوربین دیجیتال این برند با استاندارد IMAX است, که برای اولین بار در دو قسمت آخر از "Captain America" مورد استفاده قرار گرفت.

IMAX برای سیستم صدا هم تغییرات اساسی را در نظر دارد, به زودی تمام سالن های IMAX به سیستم صدای 11.1 کانال مجهز خواهند شد, و همچنین فیلم های که برای نمایش در سالن IMAX آماده سازی می شوند, با صدای 11.1 کانال صداگذاری خواهند شد, (هنوز کمپانی IMAX مشخص نکرده در فرمت جدید صوتی مثل گذشته از فناوری اختصاصی خود استفاده خواهد کرد, یا از دیگر برندهای شناخته شده مثل دالبی, dts یا Auro کمک خواهد گرفت) به هر حال تغییراتی که برای حفظ جایگاه اول و رفرنس بودن سالن های IMAX بسیار لازم است.

دنیای صدا و تصویر هر سال در حال تغییر است, و ما علاقمندان به صدا و تصویر باید برای تجربیات جدید هزینه و برنامه ریزی کنیم, نمیشه پای کامپیوتر نشست و با خوندن مطالب من و امثال من IMAX یا Dolby Cinema تجربه کرد! میدونم با شرایط اقتصادی حاظر سفر به خارج از کشور  بسیار سخت است, اما باید از بعضی از سرگرمی ها و شاید بسیاری از خواسته هاتون در طول سال بزنید, تا آنچه من در این سایت می نویسم خودتون تجربه کنید, (اگر واقعاً عاشق صدا و تصویر هستید) بیش از ده ساله که یادتون دادم آدم هارو برای خودتون در هیچ زمینه ای رفرنس نکنید, و فقط مسیر و خط از من و امثال من بگیرید, و خودتون برید و صدا و تصویر تجربه کنید.

خوش باشید

موارد مرتبط:

سینماهای MAX یا IMAX

سینماهای 4DX

سینماهای 4DX

 4DX ورژن تکامل یافته و امروزی سالن های 4D یا همان چهار بعدی قدیم است, در واقع با اضافه کردن افکت های محیطی مثل , باد, دود, حباب, آب, بو, فشارهای فیزیکی و... تاثیرات محیطی فیلم را بروی بیننده افزایش دادن, چیزی شبیه به سالن های 4D را ما سالهاست از زمان عرضه ی فیلم های بلوری با عنوان D-BOX در خانه داریم,  برای آشنایی با این سیستم مطلب بسیار خوبی که مهندس تقوی عزیز نوشتن مطالعه کنید, اما واقعاً این نوع فیلم دیدن و سالن های 4DX مناسب علاقمندان صدا و تصویر سینمایی است؟

من 2 باز تجربه ی تست و تماشای فیلم در سالن های 4DX دارم, بار اول در آلمان و به صورت دموی سی دقیقه ای بود, و آخری دیروز در مجوعه ی VOX سینمای شهر دبی, من برای تماشای فیلم های "Star Wars: The Last Jedi" و "Jumanji 2" به دبی آمدم, متاسفانه قسمت دوم جومانجی در IMAX نمایش داده نمیشد! و فقط در سالن های استاندارد, MAX و 4DX نمایش داده میشد! از نجربه ی "جنگ ستارگان" در IMAX که بگذریم (فوق العاده بودن) میرسیم به جومانجی 2 که بی دلیل تصمیم گرفتم فیلم در 4DX ببینم! اولین شوکی که بهم در 4DX داده شد, قیمت بلیت 137 درهمی بود! که از نظر من واقعاً احمقانه گرونه.

سالن های 4DX ابعاد خیلی بزرگی ندارن, و حتی کمی هم از استاندارد سالن های عادی کوچکتر هستن, اما با این که سالن ها خیلی بزرگ نیستن پرده نمایش خمیده و سایز کاملا استانداردی دارد, تقریباً هم سایز سالن های MAX و کمی کوچکتر از سالن های THX است. سالن MAX با IMAX فرق می کند, مطلب مربوط به سالن های MAX مطالعه کنید.

سیستم صدا دالبی 7.1 غیر فشرده ست, و هر سالن مجهز به دو دسنگاه ساب ووفر استاندارد پشت پرده نمایش است, بنظرم باید در این سالن ها مثل سالن های MAX ساب ووفرهای روی سقف و همچنین صدای دالبی ادموس و پیکربندی سقفی را هم داشته باشیم. با این که اصلا در سالن های 4DX ضعف فرکانس های پایین احساس نمیشه, اما به دلیل تکان های شدید صندلی ها کمی از تاثیر افکت های فرکانس پایین کم می شود, که به راحتی میشه با ساب ووفرهای روی سقف فشار صوتی لازم را به بیننده ها وارد کرد. صدای پرده میتونه خیلی بهتر و کانالیزه تر شنیده بشه, که باز شاید به دلیل تکان های صندلی نمیشه روی صدای پرده تمرکز کرد, صدای ساراندها در استاندارد سالن های درست و حسابی است. جالب این که روش چیدمان ساراندها شبیه به استاندارد THX است! اما آن کجا و این کجا. باز هم تاکید می کنم اصلا ضعفی در صدا نبود, شاید مرجع ذهنی من IMAX , MAX  و THX است.

تصویر سیستم DLP 2K است, تصویر شارپ , درخشان و با کنتراست و عمق رنگ ایده آل پرده های استاندارد جهانی است.

اما آیا واقعاً من از دیدن قسمت دوم جومانجی در سالن 4DX لذت بردم! اولین و عذاب آور ترین چیزی که از تجربه ی 4DX دارم, اون Roll های پشت صندلی بود...! که درست مثل صندلی های ماساژور آدم شکنجه میداد, در سکانس های برخورد هم پشتی سر صندلی ضربه میزد به سرم! انگار یکی از پشت میزنه تو سر آدم. نورهای جلوی صندلی واقعاً مزخرف و کور کننده فلاش میزد, یک لحظه همه جارو سفید میدیدم! بخارهای که از جلوی صحنه آزاد میشد برای لحظاتی کاملا بخش های از پرده را ماسکه می کرد و در حساس ترین صحنه ها نمیشد پرده را دید! اسپری آب اونم با اون شدت و حجم واقعاً اذیت می کرد, و مسخره تر این که میشد حدث زد الان آب اسپری میکنن, اینقدر هم فاصله ی بیننده با پنل های که اسپری آب و فلش ها روش کار گذاشته شده بودن زیاد بود که نمیشد دستتو بگیری جلوش, اگر میومدی جلو امکان داشت با یه حرکت صندلی شوت بشی رو صندلی جلویی :)

شاید جذاب ترین تجربه ی دیدن جومانجی در سالن 4DX بوی تازه خزه و جنگل بود که خیلی قوی و مشهود در سالن آزاد میشد و با صداگذاری بسیار خوبی که فیلم داشت واقعاً حس جالب و متفاوتی را به من منتقل می کرد, عالی بود.

کلام آخر این که آیا شکنجه... ببخشید تجربه ی دیدن فیلم در سینمای 4DX دوست داشتم و به شما هم توصیه می کنم, به عنوان یک علاقمند به صدا و تصویر سینمایی که تجربه های از سالن های مختلف دارم...خیر توصیه نمی کنم برای سالن 4DX هزینه کنید. و مثل همیشه شمارو به تجربه ی سالن های IMAX دعوت می کنم. در ادامه مطلب 2 ویدئوی کوتاه به زبان فارسی از تبلیغ سالن های 4DX ببینید

خوش باشید

ماریا کالاس

Maria Callas

در 5 ژوئیه 1965 ( چهاردهم تیر) "ماریا کالاس" آخرین اجرای اپراتیک خود را در سالن "Royal Opera House" لندن اجرا کرد, و پس از این تاریخ دنیا صدای مشابه کالاس را تجربه نکرد...

کالاس، خواننده‌ای که صدایش همچون سازی در ارکستر بود. گاه ویولن، گاه فلوت و لحظه‌ای ویولا می‌شد. در نقش "نورما" همانقدر خوش درخشید که در نقش "ویولتا". ماریا کالاس، پدیده‌ای با دو ویژگی: ماریای زن و کالاس هنرمند.

اپرا را یکی از کهن‌ترین و کامل‌ترین هنرها می دانند. قدمتش به یونان باستان باز می گردد، اما زادگاه اصلی اش ایتالیاست. چهار قرن پیش دو هنرمند ایتالیائی، "کاچینی" و "پری" با آوای گرم و پرقدرت خود این هنر باستانی را همراه با نمایش و آواز و موسیقی به جهانیان عرضه کردند. انگلستان و فرانسه و آلمان، و پس از آن متروپولیتن آمریکا پایگاه‌های بعدی اپرا بودند. از میان کشورهای شرقی این مصری‌ها بودند که در آغاز به فکر عرضه این هنر ارزنده افتادند.

ایران و دیگر کشورهای خاورمیانه نیز پس از مصر پا به میدان گذاشتند. همزمان با گشایش تالار رودکی در سال ۱۳۴۶ اپرا نیز به ایران راه یافت. شاید از آن پس بود که هنرمندان مشهور اپراهای جهان نیز برای ایرانیان نام آشنا شدند. در میان علاقمندان به اپرا اما کسی نبود که نام ماریا کالاس را نشنیده باشد. آنهائی که به فرنگ راه داشتند و دستی گشاده، به اسکالای میلان، ورونای ایتالیا و دیگر اپراهای بزرگ جهان می‌رفتند، تا دیداری با این هنرمند جهانی داشته باشند.

زندگی مالامال از تناقض

می‌گویند زندگی کالاس پر از تناقض است. در ظاهر زنی خشن و بدبرخورد، اما در صحنه آنچنان احساساتی که اشک را از دیدگان تماشاگران جاری می ساخت.

ماریا فرزند سوم یک خانواده یونانی است که در نیویورک متولد می‌شود. تولدی که فاصله چندانی با مرگ برادر کوچک او نداشت، شادی چندانی نیز به بار نیاورد. پیانو بنا به خواست مادر با وجود اوضاع مالی نه چندان خوب جزء لاینفک خانه بود.

اوانگلیا که صدای خوش را از پدر به ارث برده بود، خیلی زود متوجه استعداد کودک خردسالش در زمینه موسیقی و آواز می‌شود. در آشپزخانه کار می‌کرد که نوائی دلپذیر از پیانو می‌شنود و با عجله خود را به اتاق می‌رساند. ماریا را می‌بیند که با دستان کوچکش بر روی پیانو قطعه‌ای می‌نوازد و آوازی را زمزمه می‌کند. از آن پس اوانگلیا آرزوهای سرخورده خود را در ماریا می‌دید و از هیچ کوششی برای موفقیت او دریغ نمی‌کرد.

هشت ساله بود که قطعه لاپالوما را نواخت و ده ساله بود که آریای کارمن را اجرا کرد. بازگشت به یونان پس از اتمام دوره دبیرستان نقطه عطفی نیز برای زندگی موسیقائی ماریا بود.

شاید اگر خواننده "توسکا" در اپرای آتن ناگهان مریض نمی‌شد، ماریا خیلی دیرتر به شهرت می‌رسید. اما همین اتفاق ساده سبب شد تا هیدالگو ماریای جوان را در سال ۱۹۴۱ در سن هجده سالگی برای نخستین بار به روی صحنه بفرستد. «او یک توسکای فراموش نشدنی بود و تا پایان عمر در این نقش ستاره درخشان و تکرارنشدنی باقی ماند.»

آتن اما هنوز آن جائی نبود که بتواند برای ماریا شهرتی جهانی به بار بیاورد. هدف ماریا اسکالای میلان بود. به ایتالیا رفت تا اسکالا را فتح کند. آشنائی با باتیستا مِنِگینی ایتالیائی و سپس ازدواج با او با تفاوت سنی بسیار، نخستین گام‌ها در این راه بود. در اسکالا پذیرفته نشد، اما در "ورونا" به روی صحنه رفت. روز و شب تمرین می‌کرد و اجرای هیچ نقش مشکلی را حتی در فرصت‌های کوتاه رد نمی‌کرد.

اولیور مِرلین در کتاب خود می‌نویسد: «ماریا از سه صدا برخوردار بود: صدای بالا، صدای میانی و صدای پائین که همان زیر و بم است.

از آن پس طرفداران صدای ماریا کالاس تشویق‌های او را زمان‌بندی می‌کردند. بطور مثال می‌گفتند "مردم ۲۵ دقیقه روی پا ایستادند و او را تشویق کردند." یا اینکه "۳۰ دقیقه کف زدن ها به درازا کشید." بالاترین دقایق پس از اجرای نورما بود که ۳۷ دقیقه ادامه داشت.

ماریا کالاس درسال ۱۹۵۶ برای اجرای اپرای لوچیا دو لامرمور با گروه اجرائی برلین به وین می رود. ۱۲۰۰۰ نفر در مقابل ساختمان اپرا اجتماع کرده بودند. ۶۰۰۰ بلیط برای سه شب فروخته می شود. کاملیا مسیح از نگاه منتقد به این اپرا می‌گوید: «"جنون" لوچیا لامرمور یکی از مهارت‌های اجرایی کالاس بود. منتقدین، معتقد بودند که در لحظه اجرا، تماشاگر فراموش می‌کند که این اجرا طبیعی نیست. انگار که خود طرف است.»

بر خلاف ما ایرانی‌ها که منتقد خوب کم داریم و حاضر به قبول یک نقد خوب هم نیستیم، ماریا کالاس توجهی ویژه به نقدهائی داشت که درباره‌اش نوشته نوشته می‌شد، نسبت به آنها حساس بود. و روی او اثر می‌کرد. اثری که هم له‌اش می‌کرد و هم باعث پیشرفت‌اش می‌شد. له می‌شد، ولی ادامه می‌داد.

میان ماریا کالاس و هنرش سه چیز فاصله انداخت: سینوزیت، ناراحتی فشار خون و عشق. او اما همچنان به عنوان خواننده‌ای استثنائی در قرن بیستم باقی مانده است. در سال های پایانی عمر بنا به تقاضای پازولینی به سینما روی آورد و نقش "مِدِآ" را بازی کرد. ماریا تمام دردهای مدآ اعم از ناامیدی، عشق ناکام، جنون و خشم را در این فیلم با چشمان و حرکات صورتش نشان داد. این فیلم در پاریس با استقبال زیادی مواجه شد و ماه ها بر روی پرده سینما بود.

پازولینی می‌گوید: «ماریا در عین حال که زنی فوق العاده است، در درونش شخصیت یک زن باستانی را دارد.
ماریا با یک سکته قلبی مشتاقانش را پشت درهای اپرا برای همیشه در انتظار گذاشت. ماریا پیشتر به شاگردان خود گفته بود: «ما هنرمندان، خدمتگزار آهنگسازان و مردم هستیم و در این راه باید آمادگی قربانی کردن را داشته باشیم. اگر موسیقی را دوست دارید باید یک هنرمند فداکار باشید.

یکم بنویسم دورهم باشیم

SAMSUNG S8

13Hours یا Hacksaw Ridge

Hacksaw Ridge13 ساعت سربازان بنغازی

اسکار امسال در بخش بهترین میکس صدا دو نامزد درجه یک داره, فیلم فوق العاده "Hacksaw Ridge" و 13Hours: The Secret Soldiers of Benghazi

لیست نامزدهای بهترین میکس صدای اسکار 2017:

Arrival
Hacksaw Ridge
La La Land
Rogue One: A Star Wars Story
Thirteen Hours: The Secret Soldiers of Benghazi

"Kevin O'Connell" برای میکس صدای Hacksaw Ridge و Greg P. Russell برای "13 ساعت" از مهم ترین نامزد های میکس صدای اسکار 2017 هستن. خیلی کم پیش میاد من برای دیدن یک فیلم, زیر بار هزینه و خستگی سفر یک روزه به "دبی" برم! اما برای دیدن "Hacksaw Ridge" در سینمایی MAX رفتم! چرا که حتماً باید این فیلم در سالنی با صدای دالبی ادموس میدیدم. قبل از این فقط برای دیدن فیلم "Transformers: Age of Extinction" یک روزه به دبی رفته بودم! هزینه همچین سفرهای با یه پرواز درست و حسابی مثل Emirates یا Lufthansa (با این که من 20 درصد تخفیف این شرکت دارم) و یک شب اقامت در یک هتل خوب All Inclusive که هزینه های اضافی نداشته باشید, با هزینه های غیره... 2,800 تا 3 تومن میشه! که از نظر من برای یک شب خیلی زیاده, مگه این که عاشق تجربه صدا و تصویر باشید.

این سری هم 6 روزی دبی بودم, البته فقط به عشق دیدن قسمت آخر "Resident Evil: The Final Chapter" رفتم و فیلم در MAX و هم IMAX دیدم. واقعاً هم از صدا و تصویر لذت بردم, امیدوارم در نسخه خانگی هم به اندازه نسخه سینمایی محشر باشه, و مثل قسمت چهارم ترانسفورمرز در نسخه خانگی حال گیری نباشه! قطعاً قسمت آخر رزیدنت اویل در نسخه خانگی با صدای دالبی ادموس ریلیز خواهد شد, امیدوارم کیفیت صدای سینمای شو در نسخه خانگی داشته باشه و به همون اندازه که در سینما من درگیر کرد بتونه در نسخه بلوری هم من تحت تاثیر قرار بده.

همینطور Underworld: Blood Wars (که روز های آخر اکرانش بود) و "xXx: Return of Xander Cage" در سالن MAX دیدم. "La La Land" هم دیدیم, که اصلا فیلم مورد علاقه من نبود, (البته نمیشه از صدا و تصویری شبیه به نقاشی و رویایی فیلم هم به سادگی گذشت) اما به هرحال گاهی باید کوتاه بیای...هاها

اگر در سالهای گذشته فیلمی مثل "نجات سرباز رایان" بهترین صدارو در فیلم های جنگی داشت, و در حال حاظر در نسخه خانگی از نظر من "Lone Survivor" بی شک و بی شک از بهترین های صداست, اگر "هکساو ریج" کیفیت صدای سینمایی شو در نسخه خانگی هم حفظ کنه, در کنار این دو فیلم یک مثلث طلایی از گذشته تا به امروز شکل خواهند داد.

با این که میدونم Hacksaw Ridge در برابر 13 ساعت فیلم بهتری در صداست, و "Kevin O'Connell" که اگر بهتر از گرگ راسل نباشه, کمتر هم نیست و کارنامه درخشانی در میکس صدا داره و این فیلم هم میکس کرده, اما قلبم میگه 13 ساعت و "گرگ پی راسل" عزیز اسکار بگیره و عقلم میگه باید هکساو ریج اسکار میکس صدای 2017 بگیره! به هر حال تا شب 26 فوریه (8 اسفندماه) صبر می کنیم.

خوش باشید

تست ابتدایی کاندیشنر RPC-1

Acoustic Revive Power Supply Conditioner RPC-1

اینم یکی از مطالبی هست که در سفر از تو هتل می نویسم, نمیدونم چرا به این کار علاقه دارم و ازش لذت می برم :)

مثل همیشه باید از دوست خوبم جناب آقای "گمینی" تشکر کنم که این تجهیزات خاص و های اند در اختیار من قرار میدن تا هم تستشون کنم و هم به تجربه ی شنیداری اضافه بشه.

كانديشنر برق RPC-1 محصول کمپانی زاپنی Acoustic Revive است. من شناختم از کمپانی "آكوستيك ريوايو" بیشتر به واسطه دستگاه "دیمگنیتایز" این کمپانی است, مطلب مربوط به مغناطیس زدایی مطالعه کنید. نماینده آکوستیک ریوایو در ایران شرکت "آوین آوا" ست, برای اطلاع از قیمت و سایر اطلاعات لطفاً با نماینده فروش تماس بگیرید.

من برق سیستم از کنتور مجزاء کشیدم, الان نمیدونم چند متر فاصله از کنتور برق تا پشت سیستم سینمایی من هست, اما چون خونه من یک طبقه ست و اتاقی که سیستم من در اون قرار داره روبروی حیاطه فاصله تا دم کنتور برق زیاد نیست. برای تقسیم برق هم از "Distributor" یا همون چندراهى برق از برند "oyaide" استفاده می کنم, که این برند هم ژاپنی است, و من نمیدونم در ایران نماینده داره یا نه؟ من از فروشگاه "Hi-Fi Klubben" که یک مجموعه زنجیره ای فروش های فای و های اند در آلمان هست خریدم.

ظاهرا و طبق گفته آقای گمینی RPC-1 میشه به هر پریز برقی در خونه وصل کرد, و این دستگاه کارشو انجام میده! اما به دلیل این که برق سیستم من از سیستم برق خونه جداست, امکان این تست برای من نبود (برام مهم هم نبود) انتظار من از این تصحیح کننده برق قطع یا به حداقل رساندن نويزهاى فركانس بالای برق بود که در تایمینگ و اینتروال های بین هر Scale (گام) تاثیر مستقیم دارد بهبود بده و من نت های دقیق تری در موزیک بشنوم.

کاندیشنر RPC-1 پس از وارد شدن به مدار برق سیستم من و در لحظات اول تست تاثیرگذار نبود! من دوست داشتم تاثیری مثل SPEC-901EX ازش بشنوم, و چون تست در ارتباط با برق بود و برق یکی از عواملی است که در صدا به وضوح خودشو نشان میده, من انتظار داشتم این دستگاه بتونه در لحظات اول من Impress کنه, اما این اتفاق نیوفتاد! من چون عادت دارم برای تست از موزیک کلاسیک و به ویژه اپرا استفاده کنم, در ده دقیقه اول احساس کردم Timbre صدا بهتر شنیده میشه و در ناحیه پایین کمی باس Rich تر و با Vibrancy بهتری اجرا می شود. نویزهای فرکانس بالای که بروی جریان وجود دارد باعث میشه از میزان Linearity صدا کم بشه و تاثیر این غیر خطی بودن مستقیم بروی بهم خوردن تایمینگ و نامنظم شدن اینتروال هاست. RPC-1 تا حدودی وضعیت بهتر کرده بود, اما نه به اندازه ای که من احساس رضایت داشته باشم! صدا همچنان همون صدای سیستم قبلی من بود و داشت با کیفیت و ضعف های قبل صدا میداد.

با عوض شدن موزیک از کلاسیک به پاپ و آهنگ "Adagio" از Lara Fabian انگار وضعیت برای RPC-1 بهتر و راحت تر شد! بروی این آهنگ تاثیرات مثبتی مثل جلو آمدن صدای پیانو و باز تر شدن صدای خواننده به نسبت قبل کمی محسوس تر بود, و باز هم تاثیر بیشتر بروی فرکانس ها پایین بیشتر شنیده میشد. من از موزیک جاز برخلاف کل سیستم تست های فای استفاده نمی کنم, دلایلشو هم در مطالب مختلف نوشتم. در تست RPC-1 این حس داشتم که تاثیری که این دستگاه بر شنوده خواهد داشت بیشتر بروی جاز موزیک هست تا کلاسیک و موزیک های سنگین, که اتفاقاً بیشترین هم پوشانی در سازها در همین نوع از رکوردهاست, و نقش برق تمیز خودشو اینجا نشون میده, تا جاز, پاپ و موزیک های دیجیتال. حتی در صدای افکتیو سینمایی نقش برق تمیز اینقدر بالاست که من بیشترین وقت در این مورد روی سیستمم میزارم. کل سیستم من میتونه تا ۲.۵ کیلو وات برق مصرف کنه, من فکر می کنم کاندیشنر RPC-1 برای سیستم های که جریان بالا میکشن کارایی نداره و صرفاً بهترین عملکردشو در سیستم های سبک های فای نشون میده!

تاثیر کاندیشنر RPC-1 بروی صدا چیزی بیشتر از عوض کردن کابل های پاور کل کامپوننت ها با نوع مرغوب نیست. دوست داشتم حداقل به اندازه کشیدن کابل مستقیم برق برای سیستم جلوی مدوله شدن صدارو میگرفت و تاثیرگذار بود, که خود این تغییر از نظر من بسیار زیاده و هر شنونده ای تحت تاثیر قرار میده, اما RPC-1 من بیشتر از عوض کردن کابل های پاور کامپوننت ها نتونست تحت تاثیر قرار بده!

خوش باشید

سینماهای MAX یا IMAX

max cinemamax cinema 2max cinema 3

سالن های MAX دو سالی هست که توسط "Virgin" و در مجموعه سینمایی VOX در خاورمیانه راه اندازی شده است, سالن های بسیار مدرن و زیبا, مجهز به تکنولوژی های به روز و در مواردی حتی بی رقیب در مقایسه با سالن های استاندارد اروپایی.

سالن های که میشه بهشون لقب برادر کوچیک سالن های IMAX داد. سالن های MAX مجهز به پرده های نمایش خمیده با عرض بیش از 20 متر هستن, که چیزی بین پرده های نمایش استاندارد و IMAX قرار میگیرن. میزان روشنایی و کنتراست بسیار بالاتری از پرده های استاندارد دارن و مثل پرده های IMAX مجهز به تکنولوژی لیزر پروژکتور و کیفیت تصویر 5K هستن. شاخص ترین تفاوت لیزر پروژکتورها نسبت به پروژکتور های عادی, نمایش کنتراست و رنگ سیاه جوهری بی نظیر است, در IMAX و همین سالن های MAX مجهز به لیزر پروژکتور عمق رنگ سیاه به حدی بالاست که در صحنه های تاریک فیلم پرده نمایش کاملا در سیاهی تصویر گم میشه, و حسی مثل یک خواب و رویا در تماشاچیان ایجاد می کند. باید تجربه کنید تا منظور من متوجه بشید.

یکی دیگه از امتیازهای سالن های MAX مجهز بودن تمام این سالن ها به صدای Dolby Atmos است. صدا با فرمت غیر فشرده Lossless پخش میشه. صدا در سالن های MAX واقعاً خوبه, اما مثل IMAX رفرنس نیست! با این که به طور استاندارد تعداد کانال های بیشتری از صدای IMAX دارد, اما اون حجم و قدرت DSP سالن های IMAX در MAX شنیده نمیشه. صدای دالبی ادموس سالن های MAX فوق العاده دینامیک و دارای وضوح عالی هست و به جرات میگم به نسبت سالن های استاندارد بسیار بالاتر و حتی غیر قابل مقایسه است, اما هنوز با عظمت صدای IMAX فاصله داره, نمی گم غیر قابل مقایسه ست, اما از یک فیلم در هر دو سالن ببینید متوجه تفاوت ها خواهید شد.

در سالن های MAX درست مثل سالن Dolby Theater از چهار کانال ساب ووفر بروی سقف استفاده میشه, چهار کانال که در هر کانال از دو جفت ووفر 18 اینچی در چهار گوشه سقف سالن استفاده شده. از ساب ووفرهای بروی سقف فقط کمپانی دالبی در سالن های منتخبش استفاده میکنه, که من تجربش نکرده بودم, تا در سالن MAX که برای اولین بار و در قسمت چهارم ترانسفورمرز "Age of Extinction" بود. من این فیلم هم در IMAX و هم MAX دیدم. تجربه IMAX حس متفاوت و شکوهی داشت که در MAX این حس شکوه و مسخ شدن نداشتم, اما چون بار اول در سالن MAX مجموعه VOX سینما در دبی دیدم, ازش لذت بردم. و بار دوم در هامبورگ و در یک سالن IMAX بسیار مدرن فیلم دیدم که تجربه متفاوتی بود. سالن های IMAX مجوعه VOX در دبی هم خیلی خوب هستن, مخصوصا در YAS MALL یکی از بهترین مجموعه های VOX دبی قرار دارد.

در واقع در سالن های MAX آمدن بهترین های IMAX با سالن های رفرنس دالبی ادغام کردن, و نتیجه شده MAX که از نظر من و با تجربیات متعددم در تجربه ای MAX و مقایسه آن با IMAX شده یکی از بهترین سالن های به روز که یکی مثل من از کیفیت صدا و تصویر در این سالن ها لذت میبرم.

یکم بنویسم دورهم باشیم

من مشتری چند ساله سایت دیجی کالا هستم, و به جرات میگم که %100 کالاهای مصرفی مثل لب تاپ, تب لت, گوشی موبایل, دوربین عکاسی, برخی لوازم خانگی و... از دیجی کالا میخرم, دیجی کالا که میشه گفت آمازون ایران هم هست, بی شک و بی شک یک پدیده در فروش آنلاین در ایران ایجاد کرد. دیجی کالا اولین سایت ایرانی بود که بررسی ویدئویی گجت های الکترونیک بروی محصولاتش منتشر کرد. "نقد های که گاهی هم کاملا منفی هستن" ایده ای بسیار هوشمندانه که به شدت باعث اعتماد مشتری به این سایت شد. کاری که در ایران اصلا رواج نداره! مطلب " اندر احوالات فروشنده های ایرانی" که مهندس تقوی نوشتن بخونید.

کار جدیدی که دیجی کالا قرار است انجام بده, فروش محصولات  "جعبه باز" است. کاری که سالهاست سایت های رفرنسی مثل آمازون و ای,بی انجامش میدن.

دیجی کالا نوشته: حتماً این سؤال برای شما هم به عنوان مشتری دیجی‌کالا پیش آمده که؛ چه اتفاقی برای کالاهایی که از مشتری به دلایل مشخص به ما مرجوع می‌گردد، می‌افتد؟ ادامه در صفحه "جعبه باز" دیجی کالا

تست ابتدایی SPEC-901EX در سیستم من

چند روزی هست فیلتر SPEC-901EX از دوستم جناب گمینی امانت گرفتم تا ببینم روی سیستم من با بلندگوهای جدید "که بعداً در موردش صحبت خواهم کرد" چی برای گفتن دارد.

این که گفته میشه این فیلتر در اولین تستش بروی سیستم تغییرات اساسی بروی صدا ایجاد می کند, کاملا درست است و من کاملا تاییدش می کنم. در مورد این فیلتر دوست اودیوفایل درجه یکم آقای amir مطلب کاملی نوشتن که در ابتدایی مطلب لینک دادم.

برای من تغییرات ایجاد شده در افکت های صدای سینمایی مهم است و این که این فسقلی دوست داشتنی در صدای سینمایی چی برای گفتن دارد!

نکته ای که تا این لحظه در جریان صدا محسوس است, به دلیل کنترل شدن بهتر حرکت دیافراگم بلندگوها و به نوعی جریان دهی بهتر, قدرت درایو آمپلی فایر در وولوم پایین بهتر از قبل انجام میشه. صدا در وولوم پایین ضربات بهتری داره.


 نگفتم بلندگوهای جدیدم چی هست چرا که تا امروز سر قیمت به توافق نرسیده بودیم. برای کانال موزیک یک جفت Focal Electra 1038 Be خریدم. این بلندگو باید حداقل 120 ساعت کار کنه تا به حالت پایدار برسه, تا الان زیر 60 ساعت کار کرده است. ممنونم از دوستانی که این بلندگوی دوست داشتنی با قیمت بسیار مناسب از گمرک ترخیص کردن.


امروز داشتم فکر می کردم آیا میشه این فیلتر SPEC مستقیم به ورودی ساب ووفر وصل کرد؟! آیا میتونه جریان 45 آمپری آمپلی فایر ساب SVS PB12-Plus تحمل کنه!

این فیلتر برای صدای افکتیو بیشتر بروی فرکانس های پایین Accuracy بالای ایجاد می کند. به شکلی که یک درجه حجم صدای بلندگوهارو بالا میبره و البته از فوروارد شدن فرکانس های ناخوشایند هم کم میکنه. این نکته برام خیلی جذاب بود.

در آخرین تست های که امروز از SPEC-901EX در صدای سینمایی گرفتم, متوجه شدم این فیلتر در جریان های بالا Truth کمتری نسبت به جریان های پایین تا متوسط از خودش نشان میده! که این مشکل درست هم هست طراحی این مدار برای موزیک انجام شده است تا جریان های بالای یک پاور بسیار پرقدرت, صدا تا وولوم 2/4 در کنترل دستگاه است, جریانی که برای موزیک حتی ارکسترال با حجم سنگین صدا بسیار ایده ال است, اما با افزاریش ولوم بروی افکت های سنگین نه کاملا اما تا حدود زیادی صدا از کنترل خارج می شود. شاید اگر در طراحی های بعدی مدلی برای جریان های بالا و ستاپ های سینمایی تولید گردد, تا من دوباره تستش کنم.

همچنان توصیه می کنم نتیجه موزیک این دستگاه از زبان و تجربه جناب amir مطالعه کنید. بنظر من برای ستاپ های فای یک خرید حتمی و دوست داشتنی است.

ساعاتی با B&W Diamond

B&W Diamond

ساعاتی با B&W Diamond

B&W Diamond

چند ماه پیش که اومدم آلمان, اینقدر اینجا هوا سرد و خراب بود که نشد با قطار  4 ساعت از هامبورگ بیام تا برلین (حالشو نداشتم) برای شنیدن صدای بلندگوی فوق محبوب من B&W Diamond اما این سری همه چی عالی بود, و من هم اومدم تا خوش بگذرونم. و چی برای من بهتر از تست سیستم, سینما و کنسرت رفتن, ما تو هامبورگ نمایندگی درست و حسابی برای شنیدن صدای بی اند دبلیو نداریم! اما تو برلین بی اند دبلیو نمایندگی داره و منم دنبال یه ستاپ از سری جدید Diamond بودم با آمپلی فایری ترجیحاً غیر از "Classe" نه این که بد باشه, این بار دنبال یه صدای متفاوت بودم.

برای من شنیدن صدای بی اند دبلیو مدل 803 D3 با ستاپی از Accuphase پاور A-47 پری آمپ نمیدونم! تجربه دوست داشتنی بود. بنظرم این بار بی اند دبلیو با سری جدید دیاموند خواسته بیشتر از سری قبل به موزیسین ها و مخصوصاً نوازنده های حرفه ای بلندگو بفروشه, چون صدای دیاموند جدید به شدت Natural و کمی خش دار هست. حتی وقتی با Solidstate کمی آرام مثل Accuphase شنیده میشد, جنس صدای سری دیاموند که غیر احساسی و خشن هست بیشتر از قبل به شنونده منتقل می کرد. این سری از بی اند دبلیو برای مسترینگ و اودیوفیل های که مثل من صدای طبیعی و با Accuracy دوست دارن ساخته فوق العاده ای بحساب میاد. و مثل سری های قبل دیاموند اصلا بدرد گوش های که صدای احساسی و گرم دوست دارن نمیخوره.

بنظر میاد صدای سری جدید دیاموند توانایی بیشتر از سری قبل برای اجرای افکت های سینمایی هم داشته باشه, صدا تو سری جدید خیلی سریع رندر میشه, سرعت واکنش درایورها بهتر از بهتر شده و طراحی کابینت جدید که بی اند دبلیو در کمتر شدن رزونانس و سریع شدن واکنش کابینت به فرکانس های پایین در سری جدید دیاموند خیلی تاکید کرده, خیلی هم تبلیغاتی نبوده و در عمل میشه این تفاوت هارو اگر سری های قبل خوب شنیده باشید درک کرد.

خیلی خوشم نمیاد در مورد تست های این شکلی فروشگاهی مطلب بنویسم, وقتی هنوز خودم ذهنیت درستی از صدا ندارم, نمیتونم تحلیل درستی هم ازش بنویسم. فقط بنظر من سری قبل دیاموند خیلی خوشگل تر و با ابهت تر از سری جدید هست.

راستی کابل AudioQuest جدید که در این پست قولشو داده بودم رسیده ایران, و فعلا در ستاپ فوکال آریا و آمپلی فایر Consonance دوست خوبم آقای گمینی در حال Break-in شدن هست. سعی می کنم تو همین ستاپ ازش یه مطلب بنویسم.

آلبوم جدید Anna Netrebko هم هفته دیگه ریلیز میشه, خودش گفته رکورد متفاوتی نسبت به آلبوم های قبلیش داره, حتما میخرم و اگر نکته خاصی داشت ازش می نویسم.

خوش بگذره

قسمت پنجم مأموریت غیرممکن

تحلیل چهار قسمت قبلی سری فیلم های فوق محبوب "Mission Impossible" دوست بسیار عزیزم جناب آقای "طاهر" نوشتن. که شامل سه گانه ماموریت غیر ممکن و قسمت چهارم این مجموعه فیلم است. وقتی امشب دوباره این تحلیل هارو خوندم, از نوشتن تحلیل قسمت پنجم پشیمون شدم و بهتر دیدم فقط یاداشتی در مورد این قسمت بنویسم.(به همین دلیل این پست در مجموعه نظرات شخصی قرار دادم) طاهر عزیز یکی از بهترین نویسندگان این سایت بوده و خواهد بود. خیلی مخلصیم

برای من دو سکانس خیلی جذاب در قسمت پنجم فیلم بود. اگر از بدلکاری تام کروز در شروع طوفانی فیلم و سکانس داخل مخزن آب بگذریم! میرسیم به سکانس درخشان فیلم در سالن اپرای Vienna State Opera اتریش. این سالن جزو 10 سالن اول اپرای دنیاست. ویکی پدیا این سالن بخونید, شگفت انگیزه!

 Vienna State Opera

 در فیلم اپرای Nessun Dorma از نمایشنامه "توران دخت" اثر "پو چینی" در حال اجراست. این اپرا در مورد جنگ بین ایران و چین است و خواننده مرد این اپرا در واقع فرمانده لشگر چین که وقتی یکی از اسیرهای ایرانی به فرمانده لشگر چین میگه شما در این جنگ شکست خواهید خورد, فرمانده چینی رو به لشگرش میکنه و فریاد میزنه ما خواهیم برد! در اجرای اپرای این نمایشنامه این لحظه بروی نت گرد است. و در فیلم هم این نت لحظه شلیک تنظیم شده و ادامه ماجرا.... اتفاقاً چین در آن جنگ از ایران شکست خورد :) ها ها

اپرای Nessun Dorma نیاز به فول ارکستر 80-90 نفری داره که در فیلم هم نشان داده میشه. اصلا هم فکرشو نکنید میشه رکورد های این اجراهارو با سیستم های فول رنج و لامپی ده واتی گوش کرد. بی ربط...

از این سکانس هم که بگذریم, من سکانس ماشین و موتور بازی تام کروز در "مراکش" خیلی دوست دارم. خیلی جالبه این کشورهای کاملا دور از جهان مدرن امروزی, با سیاست های درستشون شهرهای کویری و خیابون های داغون خودشون میچپونن تو فیلم های عظیم هالیوودی و مردم دنیارو با کشورهاشون آشنا میکنن. کاری که ترکیه چندین ساله داره انجام میده و دیگه برامون دیدن شهر استانبول در فیلم های هالیوودی عادی شده!

"جرمی کلارکسون" در یکی از مصاحبه هاش گفت من و تیم تاپ گیر آرزو داریم بریم ایران و شاید اونجا یکی از بهترین برنامه های تاپ گیر بسازیم. همه میدونن من از طرفدارهای بسیار جدی مستند Top Gear هستم. گاهی که قسمت های ویژه سفر این برنامه را به کشورهای مختلف میبینم به این فکر می کنم که از شمال تا کویر مرکزی و بعد جنوب ایران چه پتانسیلی برای ساخت بهترین برنامه تاریخ تاپ گیر در ایران هست, ولی متاسفانه تیم سازنده این برنامه وقتی از عراق خواستن وارد ایران بشن بهشون اجازه ندادن! و گفتن شما از بی بی سی هستید و اجازه ورود به ایران ندارید! قرار بود بیان از ایران برن به سمت ترکیه که نشد! در عوض باید مراکش ببینیم که تام کروز تو خیابون های که هنوز با الاغ بار میبرن آخرین فیلم شو بازی میکنه!

فیلم بروی نسخه بلوری در تصویر گرین کنترل شده ای داره که اصلا اذیت نمیکنه. تصویر فیلم در مجموع به جزء سکانس های مربوط به ماشین و موتور بازی مراکش که واقعاً درخشان و زیباست, آنچنان جذابیتی نداره و نمیشه ازش لذت خواصی برد. اما اگر میخواستم بلوری فیلم تحلیل کنم باز بخاطر همون سکانس های درخشان مراکش بهش 4 ستاره میدادم.

صدا هم DTS-HD Master Audio 7.1 کانال هست. یکی از مشکلات صدا در این فیلم و خیلی از عنوان های مهم دیگه این هست که این فیلم ها فقط برای سیستم صدای سینمای تنظیم شدن و نه برای سیستم صدای سینمای خانگی! کارگردان های مثل مایکل بی وقتی با بزرگانی مثل "گرگ پی راسل" در صدای فیلم همکاری میکنن, فیلم برای دو ورژن سینما و سینمایی خانگی تنظیم میکنن. خود گرگ راسل هم میگه فضای آکوستیکی و سیستم صدای سینما با سیستم سینمای خانگی در بهترین شرایط خیلی متفاوت هست و نمیشه از یک DSP برای هر دو استفاده کرد.

این فیلم هم در نسخه خانگی صداش برای سینمای خانگی تنظیم نشده است, نوع حرکت افکت ها, حجمشون و تایمی که برای حرکت از یک کانال تا کانال دیگر استفاده میشه همگی برای سیستم صدای سینماست و نه سینمای خانگی. اما در ماموریت غیر ممکن 5 صدای موزیک بی نظیر هست, بی شک و بی شک موزیک معروف این فیلم آنچنان که در شروع این فیلم می شنوید در هیچ یک از چها قسمت دیگه در نسخه خانگی نشنیده بودید! صدای موزیک اینقدر عظیم و دقیق هست که صدای تک تک سازهارو در استودیو "اَبی رود" با تمام وجود حس می کنید و می شنوید, متفاوت از هرآنچه قبل تر در فیلم های ماموریت غیر ممکن شنیده بودید. با تمام ضعف های که در DSP و جریان افکت های این فیلم هست اگر فیلم تحلیل می کردم به صدا 5 ستاره میدادم.

 خوش باشید

ورود اعضاء