Home Theater Center
مرکز بررسی سیستم های صوتی و تصویری
امروز رفتم سراغ نسخه ی بلوری نابودگر "پیدایش" من قبلا این کار در صدا و تصویر بررسی کردم, اینجا. اما در تست امروز می خواستم کیفیت و شاخص های صدای نسخه ی خانگی این فیلم بروی پیکربندی دالبی ادموس تست کنم.
من کمی تجربه ی سینمایی و خانگی از صدای دالبی ادموس و dts-X دارم, اما با همین تجربیات کم این متوجه شدم که در نسخه های ادموس و dts-X که در سال های ابتدایی ورود این فرمت به صنعت سینما صداگذاری شدن (2013,2014) هنوز ماهیت واقعی این فرمت برای حتی بزرگانی مثل "گرگ راسل" هم مشخص نبوده, شما اگر نسخه ی خانگی Terminator Genisys و Transformers: Age of Extinction با 13 ساعت در بخش صدای دالبی ادموس مقایسه کنید, با این که هر سه عنوان گرگ راسل میکس نهایی شون انجام داده, اما تفاوت های زیادی در تعریف و اجرای صدای 7.1.4 در این سه فیلم شاهد هستید.
نابودگر 5 در اجرای دالبی ادموس تقریباً شبیه به ترانسفورمرز 4 هست, البته که نابودگر در افکتیو بودن, وضوح صدا و پیک های لحظه ی غیر قابل مقایسه و بسیار بهتر از ترانسفورمرز 4 است. اما هر دوی این فیلم ها در صداگذاری ادموس ضعیف هستن! و باز هم اگر بخوام این دو فیلم با هم مقایسه کنم, ترانسفورمرز 4 ضعیف تر از نابودگر 5 هست. ( کلا ترانسفورمرز 4 در بخش صدا و در نسخه ی خانگی کار ضعیفی هست)
گرگ راسل در نابودگر 5 به قول آراد که امروز اینجا بود, شیر صدای ادموس بیشتر باز کرده! و این واقعیت داره, برعکس ترانسفورمرز 4 که فقط در چند سکانس اونم بسیار گنگ میشه تاثیر کانال های سقفی حس کرد! در نابودگر 5 تفاوت های بین صدای 7.1 با 7.1.4 هست. به عنوان مثال چکیدن روغن از رویی سقف روی دست "سارا کانر" خیلی خوب بود, و یا پریدن نابودگر T1000 با موتور بروی سقف اتوبوس و همچنین راه رفتنش روی سقف تاثیرگذار و محسوس بود, و شاید در چند سکانس دیگه لحظاتی بود که میشد حس کرد کانال های سقفی هم در مدار هستن, و همین! در بسیاری از اگشن های فیلم ما صدای 7.1 تجربه می کنیم. انگار که هالییود می خواسته در تجربیات اولش از صدای دالبی ادموس و dts-X در نمایش خانگی فقط دموی از زیبایی و تاثیرگذار بودن این فرمت ارائه بده, تا بعد با فیلم های مثل 13 ساعت و Hacksaw Ridge در فرمت خانگی علاقمندان سیستم های سینمای خانگی شوک کنه!
بنظرم بخش صدا در هالیوود تازه قالب و باید های پیکربندی ادموس و dts-X دستشون اومده و دارن از پتانسیل حیرت آور این پیکربندی ها در فیلم های جدید استفاده میکنن.
در 5 ژوئیه 1965 ( چهاردهم تیر) "ماریا کالاس" آخرین اجرای اپراتیک خود را در سالن "Royal Opera House" لندن اجرا کرد, و پس از این تاریخ دنیا صدای مشابه کالاس را تجربه نکرد...
کالاس، خوانندهای که صدایش همچون سازی در ارکستر بود. گاه ویولن، گاه فلوت و لحظهای ویولا میشد. در نقش "نورما" همانقدر خوش درخشید که در نقش "ویولتا". ماریا کالاس، پدیدهای با دو ویژگی: ماریای زن و کالاس هنرمند.
اپرا را یکی از کهنترین و کاملترین هنرها می دانند. قدمتش به یونان باستان باز می گردد، اما زادگاه اصلی اش ایتالیاست. چهار قرن پیش دو هنرمند ایتالیائی، "کاچینی" و "پری" با آوای گرم و پرقدرت خود این هنر باستانی را همراه با نمایش و آواز و موسیقی به جهانیان عرضه کردند. انگلستان و فرانسه و آلمان، و پس از آن متروپولیتن آمریکا پایگاههای بعدی اپرا بودند. از میان کشورهای شرقی این مصریها بودند که در آغاز به فکر عرضه این هنر ارزنده افتادند.
ایران و دیگر کشورهای خاورمیانه نیز پس از مصر پا به میدان گذاشتند. همزمان با گشایش تالار رودکی در سال ۱۳۴۶ اپرا نیز به ایران راه یافت. شاید از آن پس بود که هنرمندان مشهور اپراهای جهان نیز برای ایرانیان نام آشنا شدند. در میان علاقمندان به اپرا اما کسی نبود که نام ماریا کالاس را نشنیده باشد. آنهائی که به فرنگ راه داشتند و دستی گشاده، به اسکالای میلان، ورونای ایتالیا و دیگر اپراهای بزرگ جهان میرفتند، تا دیداری با این هنرمند جهانی داشته باشند.
میگویند زندگی کالاس پر از تناقض است. در ظاهر زنی خشن و بدبرخورد، اما در صحنه آنچنان احساساتی که اشک را از دیدگان تماشاگران جاری می ساخت.
ماریا فرزند سوم یک خانواده یونانی است که در نیویورک متولد میشود. تولدی که فاصله چندانی با مرگ برادر کوچک او نداشت، شادی چندانی نیز به بار نیاورد. پیانو بنا به خواست مادر با وجود اوضاع مالی نه چندان خوب جزء لاینفک خانه بود.
اوانگلیا که صدای خوش را از پدر به ارث برده بود، خیلی زود متوجه استعداد کودک خردسالش در زمینه موسیقی و آواز میشود. در آشپزخانه کار میکرد که نوائی دلپذیر از پیانو میشنود و با عجله خود را به اتاق میرساند. ماریا را میبیند که با دستان کوچکش بر روی پیانو قطعهای مینوازد و آوازی را زمزمه میکند. از آن پس اوانگلیا آرزوهای سرخورده خود را در ماریا میدید و از هیچ کوششی برای موفقیت او دریغ نمیکرد.
هشت ساله بود که قطعه لاپالوما را نواخت و ده ساله بود که آریای کارمن را اجرا کرد. بازگشت به یونان پس از اتمام دوره دبیرستان نقطه عطفی نیز برای زندگی موسیقائی ماریا بود.
شاید اگر خواننده "توسکا" در اپرای آتن ناگهان مریض نمیشد، ماریا خیلی دیرتر به شهرت میرسید. اما همین اتفاق ساده سبب شد تا هیدالگو ماریای جوان را در سال ۱۹۴۱ در سن هجده سالگی برای نخستین بار به روی صحنه بفرستد. «او یک توسکای فراموش نشدنی بود و تا پایان عمر در این نقش ستاره درخشان و تکرارنشدنی باقی ماند.»
آتن اما هنوز آن جائی نبود که بتواند برای ماریا شهرتی جهانی به بار بیاورد. هدف ماریا اسکالای میلان بود. به ایتالیا رفت تا اسکالا را فتح کند. آشنائی با باتیستا مِنِگینی ایتالیائی و سپس ازدواج با او با تفاوت سنی بسیار، نخستین گامها در این راه بود. در اسکالا پذیرفته نشد، اما در "ورونا" به روی صحنه رفت. روز و شب تمرین میکرد و اجرای هیچ نقش مشکلی را حتی در فرصتهای کوتاه رد نمیکرد.
اولیور مِرلین در کتاب خود مینویسد: «ماریا از سه صدا برخوردار بود: صدای بالا، صدای میانی و صدای پائین که همان زیر و بم است.
از آن پس طرفداران صدای ماریا کالاس تشویقهای او را زمانبندی میکردند. بطور مثال میگفتند "مردم ۲۵ دقیقه روی پا ایستادند و او را تشویق کردند." یا اینکه "۳۰ دقیقه کف زدن ها به درازا کشید." بالاترین دقایق پس از اجرای نورما بود که ۳۷ دقیقه ادامه داشت.
ماریا کالاس درسال ۱۹۵۶ برای اجرای اپرای لوچیا دو لامرمور با گروه اجرائی برلین به وین می رود. ۱۲۰۰۰ نفر در مقابل ساختمان اپرا اجتماع کرده بودند. ۶۰۰۰ بلیط برای سه شب فروخته می شود. کاملیا مسیح از نگاه منتقد به این اپرا میگوید: «"جنون" لوچیا لامرمور یکی از مهارتهای اجرایی کالاس بود. منتقدین، معتقد بودند که در لحظه اجرا، تماشاگر فراموش میکند که این اجرا طبیعی نیست. انگار که خود طرف است.»
بر خلاف ما ایرانیها که منتقد خوب کم داریم و حاضر به قبول یک نقد خوب هم نیستیم، ماریا کالاس توجهی ویژه به نقدهائی داشت که دربارهاش نوشته نوشته میشد، نسبت به آنها حساس بود. و روی او اثر میکرد. اثری که هم لهاش میکرد و هم باعث پیشرفتاش میشد. له میشد، ولی ادامه میداد.
میان ماریا کالاس و هنرش سه چیز فاصله انداخت: سینوزیت، ناراحتی فشار خون و عشق. او اما همچنان به عنوان خوانندهای استثنائی در قرن بیستم باقی مانده است. در سال های پایانی عمر بنا به تقاضای پازولینی به سینما روی آورد و نقش "مِدِآ" را بازی کرد. ماریا تمام دردهای مدآ اعم از ناامیدی، عشق ناکام، جنون و خشم را در این فیلم با چشمان و حرکات صورتش نشان داد. این فیلم در پاریس با استقبال زیادی مواجه شد و ماه ها بر روی پرده سینما بود.
پازولینی میگوید: «ماریا در عین حال که زنی فوق العاده است، در درونش شخصیت یک زن باستانی را دارد.
ماریا با یک سکته قلبی مشتاقانش را پشت درهای اپرا برای همیشه در انتظار گذاشت. ماریا پیشتر به شاگردان خود گفته بود: «ما هنرمندان، خدمتگزار آهنگسازان و مردم هستیم و در این راه باید آمادگی قربانی کردن را داشته باشیم. اگر موسیقی را دوست دارید باید یک هنرمند فداکار باشید.
بی شک و بی شک بلندگوی مانیتورینگ یاماها "NS10M Studio" مهم ترین بلندگوی 40 سال گذشته در صنعت صدا بحساب میاد, و لقب بلندگوی افسانه ای به واقع برازنده آن است. اما چرا NS10M Studio تا به این حد در بین مهندسین صدا و استودیوهای ضبط موسیقی محبوب شد! طراح این بلندگوی آقای "Akira Nakamura" یکی از طراحان آلات موسیقی کمپانی یاماها ست, آقای ناکامورا از ابتدای کار در کمپانی یاماها علاقه به طراحی و ساخت بلندگو هم داشتن, بلندگوی مشهور "NS-1000" اولین بلندگوی طراحی شده توسط اقای ناکامورا در سال 1974 برای یاماها ست. که به تازگی یاماها نسخه جدید NS-5000 هم از روی همین بلندگو باز تولید کرده است. ناکامورا مدل ابتدایی NS-10 را در سال 1978 به عنوان یک بلندگوی ارزان قیمت های فای طراحی کرد, و کمپانی یاماها نیز آن را تولید کرد. موفقیت این مدل در بین اودیوفایل ها پای این بلندگو را به استودیوهای ضبط موسیقی هم باز کرد, و به سرعت مورد توجه مهندسین صدا هم قرار گرفت. اما واقعاً NS-10M چی داشت که اینقدر مورد توجه اودیوفایل ها و استودیوهای ضبط قرار گرفت!
NS-10M یاماها مدل ابتدایی, یک بلندگوی پسیو 2WAY با کابینت سیلد از جنس نئوپان 2.5 سانتی متری با 7 لایه فینیشینگ است, با یک میدرنج باس 7 اینچی با مخروط کاغذی و یک تویتر soft گنبدی شکل نچندان خاص در نسخه ابتدایی, مدل خانگی این بلندگو کمتر از 7 کیلو وزن داشت و به شکل ایستاده طراحی شده بود. شاید تنها نکته مثبت در کابینت این بلندگو دقت در فینیشینگ کابینت بود که تاثیر زیادی در کنترل رزونانس های کابینت دارد. این بلندگو به ازای هر یک وات توان و در فاصله یک متری ۹۰dB صدا تولید می کرد. این یعنی حساسیت 90db داشت, که برای آمپلی فایرهای کم وات یک امتیاز مثبت بحساب میاد.
اما راز موفقیت این بلندگو نه کابینت ابتدایی آن بود و نه تویتر نچندان جالبش! چیزی که NS-10M به عنوان بهترین مانیتورینگ جهان چهل سال پیشتاز کرد, جنس مخروط درایور 7 اینچی آن بود. درایور میدباس این بلندگو از نوعی خمیر کاغذ که در صنعت عکاسی کاربرد داشت ساخته میشد, ماده ای بسیار سبک و محکم که توان باز تولید ضعیف ترین سیگنال های دریافتی داشت. مخروط این درایور بلعکس تمام تولیدات بلندگو تا به آن تاریخ و حتی تا به حال به شکل پرس ماده تولید نمیشد, بلکه از یک ورق کاغذ که با دست به شکل مخروط در آمده ساخته میشد. از سال ۲۰۰۱ به دلیل عدم تولید خمیر کاغذ مورد نیاز برای تولید درایور این بلندگو، تولید آن نیز متوقف شد. در تصویر زیر می توانید محل اتصال دو سر کاغذ ببینید:
NS-10M در نسخه ابتدایی مشکلی در صدا داشت، که فقط با روشی که در علم صدا بهش "Tissue Effect" یا تاثیر دستمال کاغذی گفته میشه برطرف میشد, و اون عدم هماهنگی بین صدای تویتر با ووفر بود، اودیوفایل ها و مهندس های صدا در آن سالها در بلندگوهای که Coherency خوبی بین درایوهاشو وجود نداشت از یک لایه دستمال کاغذی که روی تویتر قرار میگیره استفاده می کردن, تا یک بالانس فرکانسی در بلندگو ایجاد کنن, با کم یا زیاد کردن لایه های دستمال کاغذی هم میشد به نتیجه مطلوب رسید. بنظر من در بلندگوهای امروزی این تاثیر میشه با برنداشتن "گریل" بلندگو ها ایجاد کرد, کاری که من همیشه انجام میدم.
در همان سالها و برای بر طرف کردن مشکل "Tissue Effect" در NS-10 تیم طراحی آقای ناکامورا یک نسخه ویژه با نام "NS10M Studio" تولید کردن, که در این مدل از یک تویتر Soft Dome با قطر 3.5 سانتی متر استفاده شد, که به نسبت مدل 1 اینچی قبلی توان تولید ناحیه فرکانس گسترده تر و هماهنگ تر با درایور 7 اینچی داشت. کابینت مدل استودیویی جدید نیز به شکل افقی طراحی شد که به اندازه زیادی از تیرگی و کدر بودن صدا Muddy در فرکانس های میانی کاسته شد. همچنین تغییرتی در کویل ووفر و طراحی کراس اور ایجاد شد که باعث پاسخ فرکانسی بین ۶۰ هرتز تا ۲۰ کیلوهرتز شد. (ناحیه فرکانسی ۶۰ هرتز مهم ترین ناحیه بم صدا در ضبط موسیقی است) "NS10M Studio" معروف به این بود که تمام نقاط ضعف صدا را در مرحله رکورد آشکار می کند. یاماها و آقای ناکامورا به یک موفقیت جهانی دست پیدا کردن که تا به امروز در هیچ بلندگوی مانیتوری تکرار نشد.
شاید امروز دیگه بلندگوی آنالوگی مثل NS10M Studio یاماها فقط به عنوان دکور و ارزش در استودیو های ضبط موسیقی جهان حضور دارد, اما چهل سال افتخار میکس و مستر بهترین و بدترین های صنعت موسیقی جهان همراه این بلندگو است.
دوستانی که بلوری پلیر های سری LX به ویژه مدل BDP-LX88 & BDP-LX58 دارن, بهتره که نرم افزار پلیرهاشون بروزرسانی کنن, آخرین نسخه Firmware که پایونیر برای مدل LX88 و LX58 عرضه کرده V1.19 هست, که میتونید از BDP-LX88_LX58_V_01.19.zip دریافت کنید. با بروزرسانی نرم افزار تغییراتی در کیفیت اجرای فرمت های dts-X و دالبی ادموس ایجاد میشه, و همچنین پلیر در اجرای منوها و بخش تنظیمات تصویر کمی روان تر عمل می کند. من بیشترین تغییر در اجرای فرمت dts-X احساس کردم, بعد از بروزرسانی احساس می کنید پلیر در اجرای dts-X بهینه شده و این فرمت دقیق تر و با کنترل بیشتری اجرا می شود.
توجه: پلیر حتما از طریق USB بروزرسانی کنید, پس از دانلود فایل و خارج کردن آن از حالت زیپ محتویات داخل پوشه را بروی فلش مموری کپی کنید, حتماً دقت کنید هیچ فایل دیگری داخل فلش نباشه, هیچ گونه دیسک صوتی و تصویری نیز داخل پلیر نباشد. در زمان بروزرسانی به هیچ عنوان پلیر از برق نکشید و یا USB خارج نکنید, زمان لود و اجرای Firmware چند دقیقه بیشتر زمان نمیبره, اما در مواردی امکان داره تا یک ساعت هم زمان ببره, باز هم تاکید می کنم دستگاه از برق نکشید و یا USB خارج نکنید. اگر در مراحل بروزرسانی قطعی یا مشکلی ایجاد بشه به هیچ عنوان در ایران نمیشه دستگاه به نسخه قبل بازگرداند (و به اصطلاح دستگاه خواهد مرد)
البته اصلا جای نگرانی نیست, من ده ها و ده ها پلیرهای مختلف بروزرسانی کردم و تا به حال به هیچ مشکلی بر نخوردم.
برای بلوری پلیر مدل BDP-450 هم نسخه BDP-450_V_02.19.zip موجوده, مدل 450 یکی از بلوری پلیرهای ارزان قیمت و بسیار خوب پایونیر هست.
در پلیرهای رده بالای پایونیر, دنن و اوپو پس از بروزرسانی تنها بهبودهای در اجرای منوها و عملکرد کلی پلیر ایجاد می شود, که برای یک ویدئوفایل بسیار مشهود و مهم است.
خوش باشید...و بیشتر و بیشتر تست کنید
اونکیو TX-NR555 یکی از میان رده های محبوب 2016 این کمپانی در اروپاست. این سری از محصولات اونکیو پروژه صفر این شرکت بحساب میاد, و به مناسبت هفتادمین سال تاسیس این شرکت و همکاری اونکیو با پایونیر تولید شده است, با طراحی و ظاهری جدید نسبت به طراحی کلاسیک اونکیو, و تا دندان مجهز به فناوری های صدا و تصویر روز و شاید آینده! هرآنچه که تصور کنید این سری از آمپلی فایرهای اونکیو بهش مجهز شدن, از Dolby Atmos تا dts-X و اجرای فرمت های HI-Res صوتی و تمامی سرویس های استریم صدا مثل TIDAL که برای استریم DSD و دیگر فرمت های غیر فشرده صداست (که البته هیچ کدوم در ایران فعال نیستن) اما این ها برای من اصلا اهمیتی ندارن, چرا که اکثر کمپانی های مطرح در مدل های برتر خود این امکانات شامل میشن. چیزی که در اونکیو 555 برای من مهم بود, استفاده از چیپ DAC فوق محبوب AKM AK4458 است. که یکی از بهترین دیکیدرهای دیجیتال به آنالوگ حال حاظر صنعت صداست. که در کنار چیپ ESS ES9016S از دقیق ترین و سریع ترین های بکار رفته در بهترین آمپلی فایرهای سینماست. اگر چیپ ESS ES9016S بوگاتی صنعت صداست, بی شک و بی شک AKM AK4458 لامبورگینی است. بریم ببینیم اونکیو TX-NR555 در صدا و تصویر چی برای گفتن دارد.
تصویر:
اونکیو TX-NR555 در بخش پردازش تصویر از (HDCP 2.2) پشتیبانی می کند, این یعنی میتونه رزولوشن 4K HDR/60 هرتز با فریم ریت کامل 24 و با عمق رنگ Y'CbCr 4.4.4 اجرا کند. همچنین امکان انتقال سیگنال 4K HDR به روش "Pass-through" و هم Upscaling 1080p to 4K نیز دارد. اونکیو 555 در بخش تصویر مثل تمام آمپلی فایرهای سینمایی تاثیر منفی خودشو بروی تصویر داره, و این تاثیر منفی در اونکیو 555 افت رزولوشن تصویر از 100 درصد سورس به 70 درصد هست! و همین...اونکیو 555 در کلاس قیمتی خودش یکی از وفادار ترین هاست, این افت 30 درصدی رزولوشن هم اصلا نمیشه بروی سیگنال های سورس ها تجاری, نسخه های دیجیتال HD و غیره تشخیص داد, و فقط بروی بلوری پلیرهای درست و حسابی و با چشم یک ویدئوفایل محسوس هست. بخش تصویر 555 هیچ تغییری در عمق رنگ ایجاد نمی کند, کنتراست به هیچ عنوان کاهش نمیده, گستره دینامیک تصویر خراب نمکینه, حتی بروی تست های "Multiburst" و پترن های حرفه ای که با دیسک کالیبراسیون "Disney World of Wonder" انجام دادم وفاداری 555 عالی بود. برندهای درجه یکی مثل مارانتز, پایونیر و حتی دنن در میانه قیمت ها سورس تصویر Y'CbCr 4.4.4 به 4.4.2 کاهش میدن (البته در بعضی از میانه قیمت ها) و این یعنی Chroma رنگ به نصف کاهش پیدا میکنه. و این مشکل بسیار جدی بحساب میاد. اونکیو 555 سیگنال ورودی 4.4.4 با فریم ریت 24 کامل خروجی میده, اونکیو 555 در زمینه رنگ وفاداری کامل داره و در کلاس قیمتی خودش فوق العاده ست.
صدا:
اونکیو 555 برای هر 8 کانال فول باند اکولایزر مجزا داره, و میشه با 3 حافظه برای موزیک, فیلم و غیره... تمامی کانالهارو اکولایز کرد, دقت عملکرد اکولایزرهای اونکیو نمیشه گفت عالیه, اما قابل قبوله. دوست داشتم کمی حساسیت و پاسخ فرکانسی بهتری داشت و با تغییرات کوچیک هم تعثیراتشو در صدا میشنیدم, اصلا نمی تونم ایراد بزرگی به عملکرد اکولایزرهای اونکیو بگیرم و الان بیشتر دارم سخت گیری می کنم, چرا که انتظار زیادی از این آمپلی فایر دارم. اما یک ایراد بزرگ و جدی در عملکرد اکولایزرهای اونکیو هست, و اون حرکت پرشی از یک فرکانس به فرکانس بالا یا پایین تر هست! و قطع شدن صدا در لحظه عوض شدن فرکانس صداست, بهتر بود اونکیو در الگوریتم های خودش حرکت نرم و پیوسته تری برای تنظیمات اکولایزر طراحی می کرد. اکولایزرهای اونکیو در زمان تغییر مثل عقربه ی ثانیه شمار ساعت تیک تیک میکنن! در صورتی که باید مثل ثانیه شمار ساعت "Rolex" نرم و پیوسته و بدون قطعی صدا در لحظه تغییر نواحی فرکانسی کار کنه. البته باز تاکید می کنم این مورد خیلی اذیت کننده نیست.
( صحبت ساعت شد, اینم خارج از بحث بگم که من به شدت ساعت باز هستم, در واقع تاریخچه علاقه من به ساعت قدمتی بیشتر از صدا و تصویر داره! 8-7 سالم که بود, پول تو جیبی و پول عیدی هامو جم می کردم و ساعت میخریدم, بهترین و با ارزش ترین هدیه ی هم که به آدم های خیلی مهم تو زندگیم میدم ساعت هست. در مورد عقربه ثانیه شمار ساعت رولکس گفتم, این نکته بد نیست بدونید که عقربه ثانیه شمار ساعت رولکس تیک تیک نمیکنه, و یه حرکت Smooth داره, یکی از روش های آسان تشخیص رولکس اصل حتی در دست, همین که دقت کنید عقربه ثانیه شمار ساعت نرم و پیوسته حرکت میکنه یا تیک تیک میکنه. در مورد ساعت های HUBLOT هم یک روش ساده که حتی در دست هم مشخص میکنه ساعت اصل هست یا تقلبی, این که شیشه ساعت هابلوت از برش یاقوت ساخته میشه و به هیچ عنوان نور منعکس نمیکنه, اگر به شیشه ساعت هابلوت اصل از هر زاویه ی حتی با فاصله نگاه کنید باید عقربه ها و صفحه ساعت دیده بشه, اما در انواع تقلبی به علت رفلکس نور این امکان وجود ندارد. پس خیلی راحت حداقل در مورد رولکس و هابلوت که خیلی زیاد میبینم نسخه تقلبی دست میکنن! میتونید تشخیص بدید طرف 140 میلیون ساعت دستش کرده یا 250 هزار تومن!) برگردیم به بحث اصلی:
اونکیو 555 برای هر یک از کانال های صدا کراس اور مجزا دارد که این امکان به شما میده اگر متخصص هستید و نواحی فرکانسی میشناسید، از ۴۰ هرتز تا ۲۰۰ کیلوهرتز کات های فرکانسی برای هر بلندگو تنظیم کنید. و یا حالت فول رنج انتخاب کنید، که در این حالت آمپلی فایر هیچ برش فرکانسی انجام نمیده و سیگنال صدا کامل به بلندگوها ارسال میشه. اونکیو 555 در بخش کراس اور کاملا حرفه ای و بی نقص عمل می کند.
مواردی مثل اکولایزر، کراس اور، کنترل db و... در تمامی مدل های پیشرفته ی برندهای مختلف وجود دارد. اینجا فقط پیاده سازی و عملکرد این امکانات هست که جای نقد و بررسی دارد.
اونکیو TX-NR555 به لطف AKM AK4458 که پس از مرحله دیکد فرمت های Dolby Atmos و dts-X و دیگر فرمت های رایج صدای سینمایی وظیفه ی تحویل گرفتن سیگنال دیجیتال تا 8 کانال را بر عهده دارد, کارشو بی نقص انجام میده و صدای فوق العاده کانالیزه و کریستالی تحویل بلندگوها میده.
AKM AK4458 توسط یاماها, دنن, پایونیر, مارانتز و اونکیو در آمپلی فایرهای سینمایی مورد استفاده قرار گرفته است. اما از نظر من فقط مارانتز و اونکیو هستن که توانستن از پتانسیل واقعی این چیپ ارزشمند به درستی استفاده کنند, دنن و یاماها فقط در بخش صدای سینمایی نتیجه ی خوبی از این چیپ گرفتن و پایونیر فقط کمی صدای موزیک بهبود داده است. اما مارانتز و اونکیو با مهندسی حساب شده تر توانستن هم در بخش موزیک و هم در اجرای افکت های سینمایی از بالاترین پتانسیل واقعی این چیپ استفاده کنند.
موزیک:
اولین شاخصی که در صدای موزیک این آمپلی فایر شنونده Involve میکنه, میزان Accuracy صداست! که شبیه به هیچ کدوم از آمپلی فایرهای سینمایی دیگر نیست. صدای موزیک اونکیو گرم و کنترل شده ست, و هیچ شباحتی به اجرای صدای سینمایش که کاملا Aggressive و تند و تیز هست, ندارد. صدا کمی Emotional و آرام اجرا میشه و اجازه میده شنونده فراموش کنه داره با یک آمپلی فایر تمام دیجیتال سینمایی موزیک گوش میده, حس یک های فای رده بالا کاملا در موزیک اونکیو شنیده میشه, و اصلا حالت های پرخاشگر و فورواردهای اذیت کننده را ندارد. در اجرای فایل های فشرده بسیار عالی فرکانس های از دست رفته Optimize میکنه و میزان Timbre صدارو افزایش میده. و تمام این شاخص های مثبت صدای موزیک این آمپلی فایر باز هم برمیگرده به مهندسی اونکیو در استفاده از چیپ AKM AK4458
صدای سینمایی:
صدای سینمایی اونکیو 555 یکی از کانالیزه ترین های که میشه در این کلاس تجربه کرد! اولین شاخص مثبت صدا Accuracy بالاست. جریان دهی اونکیو همیشه از بهترین ها بوده, و این شاخص مثبت در 555 نیز به خوبی انجام می شود. هیچ حس آشفتگی و گیجی صدا در افکت های سنگین احساس نمیشه, آمپلی فایر کنترل و پردازش کامل بروی تک تک کانال ها دارد, و این شاخص بسیار مهم به لطف سرعت پردازشگر این آمپلی فایر است. معمولا آمپلی فایرهای میانه قیمت که از تراشه های "تگزاس اینسترومنتس" استفاده می کنند, مشکل گیجی و درهم رفتگی افکت هارو دارن, اما 555 اونکیو در این مورد بی نقص عمل می کند. تراشه های سریع و دقیقی مثل AK4458 نیاز به بخش تقویت کننده ی با جریان دهی بالا و سریع دارن, اونکیو با سیستم "Dynamic Audio Amplification" در بین هم کلاس هاش یکی از بهترین هاست و بنظر من در کنار یاماها "RX-A860" قرار میگیره (البته یاماها مدل 850 و 860 خیلی بیشتر از ارزش واقعی این مدل ها قیمت گذاری کرده است!) اونکیو 555 از لحاظ جریان دهی و حفظ شدت جریان صدا در دسی بل پایین و همچنین در وولوم های بالا به خوبی یاماها 860 و بهتر از دنن X3300 کارشو انجام میده. اگر آمپلی فایر به خوبی و توسط یک متخصص کالیبره بشه, میشه در وولوم های پایین و شدت db در حدود 75 دسی بل هم صدای با دینامیک بالا و فوق العاده کانالیزه با Coherency بی نظیر تجربه کرد. اونکیو TX-NR555 به شدت بالانس و ارتباط درستی بین موزیک, افکت و دیالوگ دارد. و این شاخص مثبت از وولوم های پایین تا بالاترین شدتی که بلندگوهای تحمل میکنند را حفظ می کند.
قدرت DSP در اونکیو 555 بی شک بسیار بهتر از دنن, مارانتز و پایونیر هست و باز در کنار یاماها 860 قرار میگیرد. این که یک آمپلی فایر تا این حد صدای کانالیزه داشته باشه و باز هم عمق DSP حفظ کند, واقعاً نیاز به مهندسی صدای سینمایی بالای دارد. اکثر آمپلی فایرها ضعف های صدارو با بالا بردن پردازش مجازی و DSP قوی تر پوشش میدن! اما اونیکو صدای کانالیزه و با DSP بی نقص اجرا می کند.
شدت و سرعت اجرای افکت ها عالی انجام میشه و هیچ قطعی و تنبلی بین کانال ها نمیشه احساس کرد, صدا از نقطه ی شروع تا پایان دینامیک و وضوح کامل دارد و اصلا حس کندی و گم شدن افکت های پیجیده که چندین صدارو همزمان منتقل میکنن در این آمپلی فایر احساس نمیشه. افکت ها به همان اندازه که در کانال های اصلی قدرت و تفکیک بالای دارن, در کانال های ساراند و ساراند سقفی هم دینامیک و جریان دهی بسیار بالای دارند. و همانطور که گفتم Coherency بی نظیری در صدای سینمایی این آمپلی فایر میشه تجربه کرد. صدا در وولوم های بالا اصلا آشفتکی نداره و در تمام نواحی فرکانسی در کنترل کامل آمپلی فایر است.
کلام آخر: صدای سینمایی اونکیو TX-NR555 جاهای که باید آرام و در پیک های لحظه ای فوق العاده Aggressive و شوک کننده است.
کیفیت ساخت
پردازش تصویر
صدای سینمای
کیفیت موزیک
ارزش خرید
مطالب مرتبط:
به دلیل این که این دسته از مطالب صرفاً جنبه آموزشی داره و مقاله بحساب نمیان, پس خیلی سریع و بدون مقدمه میرم سر اصل مطلب.
این باید بدونید که راه اندازی یک سیستم سینمایی درست و حسابی با پیکربندی کانال های سقفی, کار بسیار وقت گیر و از همه مهم تر بسیار هزینه بر است. خرید آمپلی فایری مجهز به دیکدر Dolby Atmos و DTS-X یکی از مراحل ابتدایی سیستم جدید است, طراحی سیستم صدای دالبی ادموس و dts-x بر پایه افکت های بسیار سنگین لحظه ای ست, این یعنی داشتن بلندگوهای با توان تحمل پیک های سنگین, داشتن ساب ووفری با شاخص های بسیار بالا در تولید و تحمیل فرکانس های بسیار پایین (تا23 هرتز) اتاقی با حداقل تمهیدات آکوستیکی, نصب Absorber در محل های مشخص و Bass Trap در گوشه های بالای سقف (دیدم باس تراپ بروی زمین قرار میدن! که بسیار اشتباه است, یا باید از زمین تا سقف نصب بشن و یا در گوشه های بالای چهار گوشه اتاق صدا نصب بشن) بیشترین بازتاب فرکانس های پایین از گوشه های نزدیک به سقف ایجاد میشه. (با نرم افزار SPL اندازه گیری کنید)
آمپلی فایر حتما باید از مدل های بالا انتخاب کنید, با تجربه ی کمی که من در تست های نمایشگاهی داشتم, یاماها, دنن و مارانتز بهترین پردازش و تحویل صدارو به کانال های سقفی دارن, البته نه مدل های میانه قیمت, خرید مدل های میانی (مدل های ابتدایی و اروزن که فکرشو هم نکنید) هر یک از این سه برند صرفاً انتقال پول از حساب شما به حساب فروشنده است. و هیچ تجربه ی جدید از صدا در پیکیربندی سقفی به شما نمیدن. مدل های ارزان قیمت برندهای درست و حسابی هم هیچ ربطی به پرچم دارهاشون ندارن. شاید فقط یاماها باشه که همیشه در مدل ها ارزان قیمتش هم جنسی از صدای مدل های پرچم دارشو به مشتری ارائه میده. اما دنن, مارانتز, پایونیر و اونکیو حتماً باید مدل های پرچم دار انتخاب کنید تا به صدای واقعیشون نزدیک بشید.
این روزها دو مدل آمپلی فایر میانه قیمت دنن X3300 و اونکیو TX-NR555 هم در منزل تست کردم, و یه تجربه ی کوچیکی از میانه قیمت ها در اجرای Dolby Atmos و DTS-X دارم. جدا از کیفیت بسیار عالی دنن و اونکیو در اجرای صدای 5.1 و 7.1 و به ویژه اونکیو که از لحاظ قدرت پردازش و جریان دهی خیلی بهتر از دنن بود, اما هر دو در اجرای صدای 5.1.2 بسیار ضعیف بودن. شاید هم در کنار پروسسور 11.2 کانال یاماها CX-A5100 جدیدم, اینها حرفی برای گفتن نداشتن! دنن, پایونیر و مارانتز همیشه به من ثابت کردن بهترین صداشون در بهترین مدلشون اجرا میکنن!
من با تجربه ی کمی که با میانه قیمت ها داشتم, البته شخصی که خیلی کم بوده و محدود به همین دنن و اونکیو میشه و بیشتر تجربه تست نمایشگاهی بوده! اگر سیستم 5.1 و 7.1 درست و حسابی و مورد تاییدی دارید, که مجهز به دیکدر صدای Dolby TrueHD و DTS-HD Master Audio و پردازشگر تصویر 4K حتی از نوع عادی Pass-Through هست (در خرید آمپلی فایر سینمایی جدید حتماً مدل های HDCP 2.2 انتخاب کنید) من توصیه نمی کنم سیستم فعلی ارتقاء بدید, چرا که این میانه قیمت ها هیچ تجربه شنیداری جدیدی از ساراندهای سقفی به شما نمیدن. مگر این که مثل من یه خوره صدا و تصویر باشید, و بخواید هزینه و وقت بسیار زیادی برای تجربه ی Dolby Atmos و DTS-X در منزل داشته باشید و بتونید در همچین سایتی رفرنس صدا و تصویر هم بدید. در غیر این صورت هنوز کمی زوده حداقل آمپلی فایر مورد تاییدی که بهش اشاره کردم به یک میانه قیمت 5.1.2 ارتقاء بدید. اما اگر تصمیم دارید سیستم سینمایی جدید بخرید, و هزینه و فضای شنیداری محدودی دارید, حتما توصیه می کنم آمپلی فایرهای مجهز به دیکدر Dolby Atmos و DTS-X انتخاب کنید, و به خودتون زحمت نصب کانال های سقفی بدید.اما اصلا انتظار تجربه ی کاملی از این پیکربندی پیجیده سقفی نداشته باشید.
به زودی هم بلندگوهای انعکاسی که بروی بلندگوهای اصلی و ساراندها قرار میگیرن وارد بازار ایران میشه! که بسیار احمقانه ست و کاملا جنبه تجاری دارن. بعضی از شرکت ها هم این ادعارو میکنن که با محدود کردن زاویه انتشار موج در یک مسیر مستقیم به سمت سقف حس دریافت موج صدا از سقف کامل به بیننده انتقال میدیم. بعضی از برندها هم با قرار دادن اسفنج با دانسیته بالا اطراف بلندگو, زاویه انتشار موج محدود میکنن تا یک زاویه بسته از صدارو ایجاد کنن. اینجا بحث آکوستیک سقف, شکل اتقاق و... پیش میاد. از همشون مهم تر این که اصلا کانال های سقفی چه در دالبی ادموس و چه در dts-X اینقدر قدرت ندارن تا بتونن این شدت موج ایجاد کنن. من پاور یاماها CX-A5000 تو مدار دارم که اینقدر قدرت داره که فوکال الکترا 1038 به آتیش بکشه, با این حال و با db+10 برای چهار کانال سقفی و در بهترین تست های ادموس و dts-X آنچنان جریانی به کانال های سقفی نمیده! چطور یه آمپلی فایر ساده میانه قیمت میتونه شدت جریانی تولید کنه که بلندگوهای انعکاسی این موج صدارو به سمت سقف ارسال کنن و شنونده بازتاب این صدارو بروی زمین با تفکیک و قدرت بشنوه! این داستان درست مثل صدای 5.1 ساندبارها احمقانه ست.
کلام آخر این که اگر آمپلی فایر پرچم دار تو مدار دارید, بلندگوهای سقفی با کیفیتی نصب کردید, بلوری پلیر های اند دارید و نسخه های اورجینال فیلم میخرید, تجربه صدای Dolby Atmos و DTS-X تجربه ی لذت بخش, هیجان انگیز و کاملا جدیدی در صدای سینمایی است و من توصیه می کنم.
خوش باشید...و بیشتر و بیشتر تست کنید :)
این روزها حسابی سرگرم تست سیستم سینمایی جدیدم هستم, پروسسور جدید یاماها "CX-A5100" حسابی من درگیر خودش کرده, دوتا چیب 32 بیتی ESS واقعاً بی نظیر هوشمندانه کار میکنن...! بیشتر از این که از کیفیت صوتی خارق العاده این پروسسور تعجب کنم, از پردازش هوشمندانه و فوق العاده دقیق ESS ES9016 تعجب کردم و تاحت تاثیر قرار گرفتم, نمونه این صدارو در هیچ سیستم سینمایی نشنیده بودم! فوق العادست.
تست های سینمایی نیاز به فیلم ها و دموهای مناسب هم داره, من یه مجموعه نسبتاً متنوع از دیسک های دمو دالبی و دی تی اس از دوران دی وی دی تا HD-DVD و بلوری دارم. به هرحال نمیشه بدون تست های متنوع و به دفعات زیاد تجربه ای هم کسب کرد.
این دیسک ها در دوران دی وی دی خیلی خوب جواب میدادن, مخصوصاً دیسک های تست dts فوق العاده بودن, هنوز هم وقتی تستشون می کنم لذت می برم. برای من خاطرات بیست سال سرکله زدن با تجهیزات صوتی و تصویری هستن. کم کم که دموهای بلوری بیشتر شدن و من نسخه های دمو با نسخه اصلی فیلم مقایسه تطبیقی می کردم, مهم ترین نکته منفی که در نسخه های دمو مشخص بود, ضعف صدا در مقایسه با نسخه اصلی بود! هرچی هم که فیلم صدای پیچیده تری داشت این تفاوت و ضعف در نسخه های دمو محسوس تر بود. با اضافه شدن فرمت صدای Dolby Atmos و dts-X این ضعف صدا به اوج خودش رسید! به حدی که در این مدت کوتاه که دارم صدای دالبی ادموس و dts-X در خونه تجربه می کنم, بیشتر به این ضعف دیسک های دمو پی بردم.
امروز هم که داشتم دموی دالبی ادموس تست می کردم کلیپ فیلم Transformers: Age of Extinction و تفاوت بین نسخه دمو با نسخه اصلی فیلم به شکل عجیبی زیاد بود. در بررسی قسمت چهارم ترانسفورمرز گفتم که این فیلم صدای بدی داره, هنوز هم بر این باورم که نسخه ی خانگی این فیلم اصلاً خوب نیست و هیچ ربطی به سه نسخه قبلی مخصوصاً دومی و سومی نداره.
یکی از دلایلی که گفتم پروسسور جدید یاماها فوق العاده هوشمند است در پردازش مجازی DTS Neo:X هست که میاد فرمت های دی تی اس 5.1 و 7.1 به صورت 11.1 کانال پردازش میکنه و این کار به شدت دقیق و جذاب انجام میده! به نوعی میتونم بگم صدای 5.1 و 7.1 دوباره سازی میکنه و انگار این صدا در استودیو آنالیز شده و به 11.1 کانال تقسیم شده است. یاماها در پردازش صدای دیجیتال استاده, درش شک نکنید.
یکی از محبوب ترین فیلم های تست DTS-HD MA من Transformers - Revenge of Fallen هست. یکی از بهترین های DTS-HD MA 5.1 همین فیلمه. امروز این فیلم در نسخه دموی بلوری dts با نسخه ی اصلی که مقایسه می کردم, ضعف صدا و حتی تصویر به شدت زیاد بود.
ببینید در واقع دیسک های دمو هم نسخه های کپی بحساب میان, یه شرکتی میاد بخش های از فیلم که کپی رایت گرفته میبره داخل نرم افزار و جدا میکنه و کلی بلا که سر صدا و تصویر میاره.
مشکل دیسک های کپی یا همین دموها کانالیزه نبودن صداست, وضوح صدا نهایت 60 درصد از نسخه اصلی داره! بروی دالبی ادموس و dts-X صداها میرن توی هم و گنگ میشن, کانال LFE به شدت بهم میریزه و ترکیب میشه, صدا بین کانال های ساراند قطع میشه, و یهو از یک نقطه دیگه صدارو نداریم! کانال مرکز ضعیف میشه و میره عقب.باس در کل کانال ها گیج میشه و فقط یه لود سنگین شنیده میشه! فضاسازی در نسخه های دمو به شکل عجیبی کم میشه, و این مشکل بروی دموهای dts بیشتر هم به وجود میاد.
در بخش تصویر هم افت کیفیت زیادی داریم, خیلی از کلیپ های که بروی دیسک های دمو هستن, وضوح اصلی تمام اچ دی ندارن, فیلم های که گرینی هستن در کلیپ های دمو گرین کمتری دارن, گرین میره تو بافت تصویر, کنتراست رنگ در اکثر موارد کم میشه و تصویر سرد هست. و کلی ضعف های دیگه که باید تجربه کنید.
در کل این میخوام بگم که حتی دیسک های دمو هم افت کیفیت محسوسی در صدا و تصویر نسبت به نسخه ی اصلی دارن. پس دموها و تست هاتون با نسخه ی اصلی انجام بدید.
خوشبختانه بحث نسخه ی اورجینال و کپی و تفاوت هاش سالهاست در این سایت بسته شده و مخاطب های این سایت از نسخه های اورجینال فیلم و موزیک استفاده میکنن.
خوش باشید...و بیشتر و بیشتر تست کنید :)