Home Theater Center
مرکز بررسی سیستم های صوتی و تصویری
این مطلب که مربوط میشه به چگونگی کارکرد بلندگوهای الكترواستاتيك چندین سال پیش نوشته ام, این بار دوباره پستش می کنم به اضافه ی یک ویدئو از مراحل ساخت بلندگوی "MartinLogan" یکی از محبوب ترین الکترواستاتیک های موجود در بازار, برند مورد علاقه من نیست اما طرفدارای خاص خودشو داره و قابل احترام است.
حس شنوائی در گوش انسان قادر است طي مدت 10 ميلي ثانيه به كمك پردازش غريزي اصوات كوتاه پي به مكان و منبع صدا ببرد در حاليكه مغز براي پي بردن به ماهيت و كاراكتر صدا نياز به زماني معادل 80 ميلي ثانيه دارد, بدون شك اين توانمندي از مهمترين عوامل ياري رسان سير تكامل انسان بوده است, چرا كه گوش خيلي سريع تر از آنچه مغز قادر به درك آن باشد انسان را از خطرات پيراموني آگاه مي سازد, اين موضوع در مورد بلندگوها به اختصار اينگونه شرح داده مي شود كه به دليل تكرار متناوب Overshoot هاي كوتاه مدت كه ناشي از عملكرد پيستوني يونيت هاي بلندگو براي ايجاد يك بسامد صوتي مي باشد, توجه مخاطب بطور ناخوداگاه و دائما معطوف به مكان قرارگيري بلندگوها شده و هر چه زمان مي گذرد اطلاعات مخدوش شده بوسيله قوه شنوائي درك شده و با استمرار آن دلزدگي و خستگي از شنيدن موسيقي را به همراه خواهد داشت.
این مشکل در بلندگوهاي الکترواستاتیک به علت عدم وجود يونيت های مغناطيسي وجود ندارد و به شنونده اجازه مي دهند ساعت ها به موزيك گوش كند بدونه اينكه خستگي ذهني ايجاد شود.
بلندگوهای الكترواستاتيكی بر خلاف ظاهرشان ساختاری شبيه به بلندگوهای درايوری دارند! هر دو با جلو و عقب رفتن يك پرده نازك ديافراگم توليد صدا مي كنند, تفاوت اين دو از يكديگر نحوه ايجاد حركت و شكل ديافراگم است.
در بلندگو های الکترواستاتیکی دیافراگم غشاء نازکی از مواد رسانای الکتریکی است که ما بین صفحات رسانای فلزی به نام stator متصل است و دیافراگم و استاتور یک مجموعه الکترواستاتیک را ایجاد می کنند. با جابجایی جریان بین قطب های مثبت و منفی دیافراگم به حرکت در می آید و صدا را به گوش ما می رساند. بار الکتریکی قوی تر باعث ایجاد حرکات وسیعتر دیافراگم و تولید صداهای بلندتر مي شود. از اين رو الکترواستاتیک ها نياز به آمپليفايرهاي با جريان بالا دارند.
در بلندگو های الكترواستاتيك تمام سطح دیافراگم به شکل همزمان به حرکت در می آید.در نتیجه نه تنها دامنه فرکانسي صدا بهبود می یابد، بلکه دیگر با انعكاس هاي نا خواسته در كابينت بلندگو و ضعف در جاذب های صدا سرو کار نخواهیم داشت. تنها مشكل بلندگوهای الكترواستاتيك عدم امكان پخش فركانس هاي پائين است كه با ادغام بلندگو با يك سوپر ووفر حل می شود.
در ادامه مطلب ببینید:
بحث اصلی در مورد تفاوت های Dolby Vision با HDR10 و همچنین +HDR10 برمی گردد به "Metadata" متادیتا یا فراداده ها, اطلاعات افزایشی و اضافی هستن که سورس در اختیار نمایشگر قرار می دهد, (مثل داده های دالبی ویژن و انواع HDR) در فرمت های رایج HDR و HDR10 متادیتا به صورت "Static" ایستا با عمق رنگ 10 بیت ارسال می شود, (عدد 10 به معنی 10 بیتی بودن است) در بخش DI در مرکز اصلاح و بازسازی تصویر شخص "Colorist" یک شدت روشنایی, گستره ی رنگ و nit (میزان تشعشع نور) ثابت را برای تصویر مشخص می کند, متادیتای HDR در انواع ایستا, برای کل یک فیلم ثابت تنظیم می شود, اینجاست که هنر Colorist حرف اول را می زند که چقدر بتواند فراداده ها یا ابر داده های درستی را برای کل فیلم تنظیم کند, در فرمت های قدیمی HDR که از متادیتای ایستا استفاده می کنند, هر چقدر هم که متادیتا دقیق تنظیم شده باشد, نمی شود انتظار داشت گستره دینامیکی تصویر برای تمام سطوح تصویر دقیق و درست عمل کند. در حالت ایستا در صحنه ی که نیاز به 400 نیت تشعشع نور داریم, داده های صحنه های با 550 نیت به نمایشگر ارسال می شود, که نتیجه میشه بهم خوردن گستره دینامیکی کل تصویر, معمولا در سکانس های که سایه و روشن های زیادی دارند تصویر بور می شود, و در سکانس های که شدت روشنایی بالاست امکان برهم خوردن "Chroma" وجود دارد, کروما درجه اشباع یا قدرت یک رنگ است که اگر در متادیتا دقیق تنظیم نشود, می تواند باعث برهم خوردن Intensity رنگ شود.
کمپانی های سازنده تلویزیون به دلیل این که فرمت HDR به صورت "اوپن سورس" منبع باز است, می توانند سلیقه و فناوری های خودشون در اجرای HDR اعمال کنند, که این موضوع هم بیشتر باعث ایجاد خطا و دور کردن تصویر از سورس شده است و کاملا غیر کاربردی برای افراد ویدئوفایل. به دلیل این که HDR منبع باز است, انجمن "Society for Motion Picture and Television Engineers" به اختصار "SMPTE" که میشه (انجمن مهندسان تصاویر متحرک و تلویزیون) استاندارد مشخصی را برای HDR تعریف نکرده است, فقط یک پروتکل ST 2084 که حداقل استاندارد ارسال داده از سورس به نمایشگر هست را برای HDR تعین کرده است.
در فرمت +HDR10 و Dolby Vision هر فریم از تصویر "متادیتای" دینامیک و مجزا دارد و با 12 بیت عمق رنگ اجرا می شود. در واقع فیلمی که با فرمت +HDR10 و دالبی ویژن آماده سازی می شود, حاوی متادیتای متغیر است که گستره دینامیک تصویر بسته به شرایط هر صحنه تغییر می کند. در فرمت های جدید کارگردان و Colorist می توانند برای هر فریم از تصویر یک Tone Mapping متفاوت را در نظر بگیرند, این یعنی هر فریم و هر لحظه از فیلم گستره دینامیکی کنترل شده ای دارد, فرآیندی بسیار گران و وقت گیر که نتیجه ی غیر قابل مقایسه با HDR و HDR10 که کل تصویر با یک Tone Mapping و متدیتای ثابت تنظیم می شود خواهد داشت.
با این که فرمت +HDR10 برای تولید کننده های محتوا و سازنده گان نمایشگرها رایگان است, اما انجمن SMPTE استاندارد ST-2094 به صورت مشترک برای +HDR10 و دالبی ویژن ارائه داده است, که تولید کننده گانی که از هر دو فرمت در تولیداتشان استفاده می کنند, موظف به رعایت این پروتکل مشترک هستند, البته هم کمپانی دالبی که صاحب امتیاز فرمت دالبی ویژن است و هم گسترش دهندگان HDR هر دو از اعضای انجمن SMPTE هستن, و بیشتر این نوع پروتکل های مشترک یک جور اطمینان از اجرای درست فرمت ها توسط تولید کنندگان است.
موارد مرتبط:
مدتی در فکر خرید "Trinnov ST2-HiFi" هستم, کمپانی Trinnov از کار درست ترین سازنده های پروسسورهای صداست, چه خانگی و چه حرفه ای در کلاس بهترین استودیوها و سینماهای درجه یک جهانی, تمام سالن های که مجهز به سیستم صدای Auro-3D و dts-X هستن از پروسسورهای این کمپانی استفاده می کنند. ST2-HiFi یکی از محصولات اودیوفایلی درجه یک این کمپانی است که Treatment یا رفتار آکوستیکی اتاق به کاربر نشان میده که میشه خیلی از خطاهای آکوستیکی اتاق باهاش تصحیح کرد. اما چیزی که این دستگاه برای من جذاب کرده, این که میشه سورس صدارو به این دستگاه بدی, دستگاه کل داده های فرکانسی صدارو بروی نرم افزار نمایش میده, و بعد با میکروفون چهار جهته ی که در محل شنیداری قرار میگیره صدارو از بلندگوها میگیره و دوباره پردازش میکنه و به شما نشان میده که چه فرکانس های از سورس دریافت میکنه و شما داری چه فرکانس های می شنوی! تمام فرکانس های حذف شده و یا افزایش پیدا کرده به شما تحویل میده! و این برای یک اودیوفایل یک نکته مثبت فوق العاده بحساب میاد. خود دستگاه با پردازش پاسخ فرکانسی اتاق پیشنهاد تصحیح نواحی فرکانسی میده و دها کار دیگه که میشه برای اصلاح پاسخ فرکانسی و ضعف های آکوستیکی که همه ی ما درگیرش هستیم ازشون استفاده کرد.
ضمن این که میشه ماژول دستگاه عوض کرد و امکانات جدید هم بهش اضافه کرد. من آخرین قیمتی که در آلمان از پکیج کامل این دستگاه که شامل خود دستگاه, میکروفون چهار جهته بسیار حرفه ای و نرم افزار اختصاصیش دارم 5900 یورو هست, شاید کمی بنظر گرون بیاد, اما از نظر من واقعاً ارزششو داره هر اودیوفایلی یکی ازش داشته باشه, حداقلش این که میشه بیشتر به خطاهای صدای که می شنویم پی ببریم و به فکر اصلاح آکوستیک فضای شنیداریمون باشیم.
در آینده هم به خرید پروسسور سینمایی این برند فکر می کنم, شاید زمانی که بخوام بلندگوهارو عوض کنم و یک ساب SVS دیگه به سیستم اضافه کنم. اما فعلا ST2-HiFi فکرمو مشغول کرده, حتما در سفر بعدیم به آلمان میرم و حسابی این محصول تست می کنم و اگر همونی باشه که دنبالش هستم یکی ازش میخرم.
در صنعت صدای های اند فقط یک برند واقعاً دست ساز وجود دارد که میشه به عنوان گراند مستر یا رفرنس واقعی معرفیش کرد, و اون کمپانی آلمانی mbl است. محصولات این ابر کمپانی در بخش کامپوننت های صدا شامل پری آمپلی فایر, آمپلی فایر, مبدل دیجیتال به آنالوگ و سی دی ترانسپورت و همچنین بلندگوهاست که کاملا با دست ساخته و مونتاژ می شوند. در واقع این برند تنها کمپانی در زمینه صداست که بلندگوهاش کاملا دست ساز است, از ساخت درایورها تا مونتاژ همگی توسط مهندس های این برند مثل یک اثر هنری در آتلیه ساخته می شود و نه خط تولید کارخانه.
سری رفرنس 101 X این برند که کاملا سفارشی ساخته می شود, 500.000 دلار قیمت دارد, همین بلندگو با دو پاور آمپلی فایر, یک پری آمپلی فایر و سورس دیجیتال ساخت این کمپانی قیمت برابر با 1 میلیون دلار دارد!
اگر در نمایشگاه های اند مونیخ شرکت کرده باشید, حتما صف های طولانی که در مقابل اتاق دموی این برند تشکیل می شود را دیدین و یا خودتون هم در این صف گاهی تا 2 ساعت منتظر شدید تا نوبتتون بشه و صدای این برند میلیون دلاری بشنوید. اگر هنوز صداشو نشنیدین, بهتون توصیه می کنم در ادامه مطلب دو ویدئو از مراحل ساخت بلندگوی رفرنس Omnidirectional (همه جهته) mbl که توسط برنامه جهانی "How It's Made" پخش شده است را ببینید:
سورس زیبای یاماها S3000 در ستاپ بلندگوی Living Voice Avatar II که در این پست ازش نوشتم به همراه آمپلی فایر لامپی Audio Note و کابل های اينتركانكت Clear Reflection از Cardas دمو است. بی شک یاماها 3000 یکی از زیباترین سورس های موجود در بازار بحساب میاد, طراحی و ظاهر کلاسیکش با دقت فوق العاده ای طراحی و ساخته شده است, هرچقدر از نزدیک به اجزای این سورس دقت کنید بیشتر ازش خوشتون میاد. واقعاً زیباست. فقط هم زیبایی ظاهری نداره, ساخت و متریال و مهندسی درجه یکی هم در ساختش استفاده شده است.
یکی از نکات بنظرم مهم در ساخت سورس های درست و حسابی مکانیزم دیسک است, بی سر و صدا بودن Disc Tray در باز و بسته شدن, که من خیلی روی این موضوح حساس هستم, سورس های صدا و تصویری که سینی دیسکشون با سر و صدا باز و بسته میشن واقعاً حالمو بد میکنن! مکانیزم دیسک یاماها 3000 کاملا بی صداست, یاماها با استفاده از چهار ضربه گیر بروی سینی دیسک صدای افتادن دیسک وقی که پیکاپ پایین میاد و دیسک از استابلایزر جدا میشه رو با کمک این ضربه گیرها میگیره و شما اون صدای افتادن دیسک بروی سینی دیسک اصلا نمی شنوید, که حس خیلی های اند و خوبی به کاربر میده. خود سینی هم کاملا بی سر و صدا باز و بسته میشه, در کل S3000 یاماها مکانیزم دیسک کاملا قابل اعتماد و خوبی داره.
صدای این سورس با کابل بالانس و آمپلی فایر لامپی بی نظیر Audio Note خیلی خوب کنترل شده بود, اصلا حس یاماها بودن بهتون نمیده, انگار که صدا دوررگه ژاپنی اروپایی هست, همون حسی که سورس های آکوفیض به شنونده میدن, فقط این بار یک های فای ساز مثل یاماها اون حس به شما انتقال میده. صدا اصلا دیجیتال نیست و بیشتر حس یک سورس بسیار گران قیمت اروپایی داره, (البته این یاماها هم اصلا ارزون نیست) با این که داشتم صدارو با آمپلی فایر لامپی میشنیدم و یک بلندگوی کاملا حسی در مدار بود, اما صدا کاراکتر نداشت, و در تراک های شلوغ صدا تاریک نمیشد و شفافیت و Smoothness کاملا انتقال میداد. برای یک های فای ساز ژاپنی این هارمونیک و تونال در صدا و در Time Domain های مختلف ساختار صدارو حفظ کردن ایده آل بود.صدای سورس یاماها گرم نبود اما شیرین بود, و این همون نکته مثبت این سورس بود که من دوست داشتم. سورس های ژاپنی در کلاس های فای کمی صدای کیریستالی و Mechanical دارن, که همین دو نکته منفی باعث میشه در لحظه ی اول شنونده از فضای شنیداری پرت کنه بیرون, اما یاماها 3000 صدای شیرین و با دینامیک ایده ال داشت. که حس های اند به شما میده, نه یک های فای ژاپنی که باید صدای جیغ و کریستالی داشته باشد.
این هم نباید فراموش کنیم که این سورس با یک آمپلی فایر لامپی گراند رفرنس و کابل بسیار درجه یک ستاپ شده بود, من نمیدونم اگر این سورس بیاد در سیستم من قرار بگیره, باز هم میتونه این شاخص های مثبت داشته باشه یا نه تبدیل به یک سورس های فای ژاپنی مثل هم رده های دیگه ژاپنی میشه!
در کل اگر دنبال سورس دیجیتالی هستید که بسیار درجه یک ساخته و مهندسی شده باشه, و با آمپلی فایرهای لامپی هم صدای با دامنه فرکانسی کامل و صدای که گرم نیست اما شیرن و با جزئیات هست بهتون بده هستید, حتما یاماها S3000 تست کنید.
پ.ن: کابل ها اينتركانكت سری Clear Reflection بود, که من به اشتباه بالانس Clear Beyond نوشتم! تصحیح شد.