Home Theater Center
مرکز بررسی سیستم های صوتی و تصویری
از همین اول ، این پست رو تبدیل به سه قسمت می کنم که به تفصیل درباره هر بخش بحث بشه .
--------------- بخش اول : صدا و تصویر فیلم ---------------
مطمئنا هر کسی مثل من وقتی برای اولین بار فیلم رو تماشا بکنه نمی تونه شکوه بصری فیلم رو انکار کنه . تصاویر بدیع و بی نظیر که شاید مثلش رو فقط تو سری مجموعه های BBC مثل " سیاره زمین " یا " زندگی " بشه پیدا کرد . اما به عنوان کسی که سیاره زمین رو از اول تا آخر برای ۲ دفعه دیدم باید بگم تصویر این مستند واقعا یک سر و گردن بالاتر از اون مجموعه است .
انتظار یک تصویر یکدست و بی نظیر رو نمیشه از یک کار مستند داشت چون اصولا پروسه تولید این فیلم ها مشکل تر و مهم تر از اون غیر قابل کنترل تر از فیلم های سینمایی هست . این طبیعته که تصمیم می گیره وقتی شما چند روز رو منتظر شکار یک لحظه شدین ، هوا صاف باشه یا بارونی ... باد بیاد یا آروم باشه و .... در ضمن اینجا اصولا بازسازی یا بازتولید یک صحنه غیر ممکن یا حداقل بسیار زمان بر هست و این یعنی هزینه بیشتر .
اما با تمام این تفاسیر تصویر HOME واقعا شگفت انگیزه . تقریبا تمام صحنه های فیلم لانگ شات هایی هست که توسط هلیکوپتر و در مواردی جت ها تهیه شده . یه نگاه به لیست ۴۰ خلبان تیتراژ فیلم بندازین ... . تو این تصاویر اولین چیزی که توجه رو جلب می کنه عدم لرزش تصویر حتی در قابل گذشت ترین مقیاس هاست . خب دلیل هم اینه که از یک سری دوربین مخصوص نظامی تو فیلم برداری این فیلم استفاده شده .
تا دلتون بخواد تصاویر بکر و عالی تو فیلم هست که غیر ممکنه تو هیچ فیلم سینمایی بشه مثلشون رو پیدا کرد . صحنه هایی با تصاویر گرم ، سرد ، ترکیبی ... تصاویر لانگ ، آب ، بیابان و شن ، دریا و آسمان و مه ... این ها همه المان هایی هستن که خوب در آوردنشون سخته اما تو این فیلم یک دو جین از بهترین های این جنس تصاویر رو میشه دید .
بعضی صحنه ها رنگ ها اونقدر زنده هستن که انگار شیشه تلویزیون از بیرون رنگ آمیزی شده . مخصوصا تو تصاویر پایانی . تو صحنه ای در دقیقه ۱۰۵ فیلم انقدر تنوع تو رنگ هست که ممکن نیست بدون فشردن دکمه Pause و مکث چند ثانیه ای از کنارش بگذرید . تو تیتراژ فیلم هم صحنه های مختلف رو با اسم کشور مربوطه میاره که چند دقیقه تصاویر زیبا و کم و عیب و نقصی رو به نمایش میزاره .
در کنار تمام زیبایی های بصری که در بالا گفته شد یکی دو مشکل کوچیک هم هست . تو بعضی صحنه ها گرین های نا خواسته وجود داره مخصوصا تو صحنه های تاریک مثل صحنه شبِ شهر های نیویورک و لوس آنجلس ... و اینکه تو بعضی صحنه ها جزئیات در حد بقیه فیلم نیست و تو چشم میاد . حتی تو بعضی فیلم های سینمایی هم میشه چنین صجنه هایی دید . صحنه هایی که در طول فیم از لحاظ درخشندگی یا بافت رنگ ها و حتی جزئیات حسابی گل درشت هستن و عوامل زیادی تو بوجود اومدنشون نقش داره .
اما به هر حال تو این فیلم میشه تصاویری از جنسی رو تجربه کرد که معمولا نمیشه به این خوبی در آوردشون .
در مورد صدا هم بحثی وجود نداره . تو اینجور فیلم ها باید صدای گوینده تو تمام صحنه ها واضح و دقیق باشه که هست و ابدا صدای محیطی مزاحم نیست . صدای گوینده هم الحق خوب روی فیلم نشسته و دیالوگ های جالبی و تفکر بر انگیزی هم داره . با این حال موسیقی و افکت ها هم خوب هستن ولی شگفت انگیز ... نه ... اصلا بلندگو های ساراند رو اگه قطع هم بکنید چیز خاصی رو از دست نمی دین ...
خیلی دوست دارم یه روز بتونم مستند baraka رو ببینم و با این مقایسه کنم .
--------------- بخش دوم : در باره خود فیلم ---------------
در ابتدای فیلم درباره زمین توضیح داده میشه و کم کم به روال بقیه مستندهای اینجوری به همه جای زمین سرک میکشه اما این بار هم چیز حول محور انسان ها میچرخه . بعد شروع می کنه از خراب کاری های آدم ها گفتن . اونقدر ادامه میده که اگه کم جنبه باشین ممکنه مثلا به نشان اعتراض دست به خودکشی بزنین . در اواخر فیلم اما یه زره امیدواری میده ولی باز خطرو گوشزد میکنه . در انتهای فیلم آمار تکان دهنده ای ارائه میشه که اگه برای اولین باره که میشنوید و به فکرتون نمیندازه باید با مقدار مکفی زنجیر ، خودتون رو به اولین محل ، محکم ببندید . اعداد و ارقام بیداد کنندست . راستی ما بین همین چند آمار ، تصاویری پخش میشه که جزء بهترین هاست از لحاظ تصویری .
همونجوری که قبلا گفتم یک وجه تمایز این مستند نسبت به انواع مشابه اینه که تقریبا تمام زمان فیلم به لانگ شات ها میگذره . تصاویر اونقدر زیبان که هر کسی رو به ستایش خالق همه این زیبایی ها وادار میکنه . باز اگه این حس رو نداشتین توصیه می کنیم با توجه به اینکه احتمالا جزو اون دسته ای بودین که به توصیه بالا خودتون رو زنجیر پیچ کردین ، اول زنجیر ها رو کاملا باز کنید ، بعد با محکم ترینش خودتون رو حلق آویز کنین !
--------------- بخش سوم : چند نکته درباره فیلم ---------------
۱ - باز مثل همیشه هیچ خبری از ایران نیست ! حالا اینکه واقعا تو این کشور خرابکاری یا کار مفیدی انجام نشده که ارزش بازگویی داشته باشه یا به روال سنوات گذشته از روی حسادت اسمی از ایران نیست ، قضاوتش با خودتون ! ( ما چندتا پارک جنگلی داریم ؟ تو تهران اصلا باغ وحش داریم ؟ )
۲ - تو فیلم و تقریبا در قسمتهای پایانی بخش هایی رو نشون میده که چطوری کشور ها دارند از منابع تجدید پذیر استفاده می کنن . بعضی هاش واقعا جالبه . مثل مکانیسمی که برای استفاده از انرژی امواج دریاها و اقیانوس ها بکار بســـتن یا خانه هایی که خودشون انرژی خودشون رو تولید می کنن . هیـچ می دونستین خورشید انرژی مورد نیاز یک سال زمیــن رو در عرض یک ساعـــت به درون جو زمین تزریـــق می کنه !!
۳ - برای چند ثانیه ، دوبار تو دقایق ۶۴ و ۶۵ از فیلم کسی رو پس زمینه موسیقی شبیه به موسیقی سنتی ایرانی اشعار فارسی رو زمزمه می کنه ! ( تو تیتراژ هم چند تا اسم مربوط هست )
۴ - این فیلم به شکل مجانی روی اینـــترنت برای تماشـــا وجود داره و با پشــتیبانی ســایت هایی مثل یو تیوب پخش رایگان سراسری شد . فیلم برداری فیلم االبته تو ۵۰ کشور دنیا انجام شده و از این ۵۰ کشور تصاویری تو فیلم هست .
۵ - تصاویری که تو فیلم دیده میشه از ۴۸۸ ساعت راش تصویر برداری شده در اومده . می خوام حجم کار رو تصور کنید . درضمن همونجور که گفتم از دوربین های نظامی تو تصویر برداری استفاده شده . این دوربین ها برای هدف گیری جت ها و جنگنده ها استفاده میشه ( عدم لرزش ) !!
۶ - فیلم بزرگترین افتتاحیه تاریخ سینما رو از این جهت داشته که تو ۱۸۰ کشور اکران شده و نسخه های خانگی و یوتیوب فیلم در دسترس قرار گرفته . البته این کار به پشتیبانی شرکت های بزرگی بوده که اول فیلم اسمشون ردیف میشه .
۷ - ما به عنوان بخش کوچیکی از این دنیا چقدر به طبیعت احترام می زاریم ؟ تو راه شمال چقدر نگهداری از پارک های جنگلی تو مسیر برامون دقدقه است ؟ قطع یه درخت چقدر برامون مهمه ؟ مقامات بلند پایه (!) چقدر به فکر جانشینی انرژی های پاک و تجدید پذیر هستن ؟ تو مدارس چقدر از طبیعت برای بچه ها حرف می زنن ؟ اصولا فکر کردید چه تصویر دیگه ای می تونه جایگزین منظره یه جنگل یا کوهستان برفی یا ساحل و یا دشت بشه ؟ این جور چیز ها رو اصولا میشه جایی غیر از زمین پیدا کرد ؟ اصولا میشه من انقدر شعار ندم ؟ ....بله .... MUTE ...
پی نوشت : امیدوارم بشه بزودی پرونده این بحث Film Grain رو کاملا باز کرد .
یه جای دیگه هم گفتم در تولیدات یک سال هالیوود شاید چند فیلم بشه پیدا کرد که ارزش های صدا و تصویر منحصر به فردی داشته باشند! فیلم های که شاید براي عام انچنان جذاب نباشه اما برای کسانی که به سیستم های سینمایی علاقه مند هستند بسیار با ارزش است. مثل Terminator Salvation همون T4 خودمون. کاری ندارم.
امسال کمپانی دنون در نمایش های صدمین سالگرد تاسیس از قسمت اول :Transformers: براي دموي بلوري پليرهاش استفاده كرده! نمايشگرها هم از سري چهار رنگ جديد شارپ بوده, خيلي برام جالبه وقتي اين انتخاب ها را مي بينيم و به خودم اميدوار ميشم كه در مواردي اشتباه نكردم, وقتي روي تصاويري خاص تاكيد دارم.
چرا دنون IRON MAN 2 انتخاب نكرده؟ پارامونت از خداشه اين فيلم قبل از پخش جهاني بده به كمپاني هاي بزرگ تا دمو كنند, حتما تاثير زيادي در فروش نسخه هاي خانگي اون فيلم داره؟ وقتي شما ببيني فلان كمپاني بزرگ آمده از يه فيلم جديد براي دمو استفاده كرده اگر از فيلم هم خوشتون نياد تحريك ميشيد نسخه خانگي فيلمو بخريد ببينيد روي سيستم شما چطوره؟ اما دنون مياد از ترانسفورمرز استفاده ميكنه! اينجاست كه كمپاني نشون ميده فقط براي فروش بيشتر نمايشگاه برگزار نمي كنه و حدف هاي ارزشمند تري داره؟ احترام به مشتري با تجربه, و اثبات قدرت طراحي و نمايش تصوير در پليرهاي High-End
اولين چيزي كه با ديدن دموي ترانسفورمرز به ذهن شخص علاقه مند به صدا و تصوير مياد WOW دنون امسال چه كرده! قراره چه تصويري روي اين فيلم ببينيم؟ فيلمي كه روي پليرهاي بد اصلا تصوير خوبي نداره! و بلعكس همين فيلم روي سيستم هاي درست و حسابي تصاوير بسيار زيبا, كم گرين و درخشاني به نمايش ميزاره. كمپاني هاي مثل دنون اين بار افراد حرفه اي رو هدف گرفتند, ديگه نميشه با گل و بلبل نشون دادن مشتري حرفه اي جلب كرد! حتي با قسمت دوم ترانسفورمرز هم نميشه كاري از پيش برد؟ قسمت دوم به اندازه كافي جزئيات بالا و رنگ هاي درخشان داره و اگر كمپاني بياد از اين فيلم استفاده كنه! كسي كه صدا و تصوير حاليش ميشه سريع ميگه نگاه كن چي گذاشته براي دمو! نمايش قسمت اول Transformers يكي مثل منو Involve ميكنه تا بيام ازش بنويسم.
آفرين دنون دوست داشتني.
Hi
Denon, one of the world’s leading manufacturers of high-quality home entertainment products, is officially kicking off its 100th Anniversary celebration today with global celebrations at its facilities round the world, commemorating its unique “Legacy of Firsts.” In1910, Frederick Whitney Horn establishes " Nippon Chikuonki Shokai" to commence the sales of single-side disc recorder and gramophone players. This was the first to start " Legacy of the First ".Since then, as the leading brand in Audio and Visual, Denon has developed the groundbreaking " Denon first ; the 1939 introduction of the first professional use disc recorder, the first PCM recorder (the basis of today’s CD format) in 1970 and the first consumer-use CD player in 1982, as well as the first dual CD player for DJs with seamless looping and onboard sampler in 1993 and the first Universal DVD/CD player in 2009. We have a commitment to absolute faithfulness and to delivering the reproduction of the artist’s vision with purity and detail, and we look forward to continuing with this commitment for at least another 100 years!
Best
The Denon Team
October 1, 2010
همیشه برای هر نسلی یه چیزایی خاطره انگیز می شن . اونقدر که سال ها بعد وقتی دوره اون نسل تموم شده ... میشه با کوچکترین نشونه ازشون با یه بلیط دو سره سفر کرد به دوران نغز همون سال ها . یه کتاب پر و سر و صدا ، یه موسیقی ، یه کارتون تلویزیونی یا فیلم و یا حتی یه مجله ...
دانستنیها مجله خاطره هاست برای خیلی ها . خاطره هایی که تاریخ دوسه دهه قبل پاش خورده . اون سال هایی که خواسته های بچه ها خیلی جمع و جور تر از این دوره بود . سال هایی که خرید یه مجله ساده برای بخش زیادی از مردم یه کار لوکس به حساب میومد . اصلا مگه رو پیش خون روزنامه فروشی ها چند تا مجله پیدا میشد ؟ مجله ماشین ، گل آقا ، کیهان بچه ها .... و همین دانستنیها .
هیچ وقت یادم نمیره روزهایی که برای خرید می رفتم به بقالی ( همون سوپر مارکت ) دورتر تا یه سری به دکه روزنامه فروشی آهنی سبز رنگ روی جوب آب بزنم . از روی یخ های کنار دکه که برای فروش بود رد شم تا تو گرمای تابستون خنکی یخ ها رو روی پاهام احساس کنم . بعد از بین کسایی که جلوی دکه بهمن و کانادا میخواستن بپرسم علی اقا مجله جدید اومده یا نه ؟ ... دنیام رنگی میشد اگه به علامت آره سر تکون میداد . بی خیال از این که شاید پول کم بیارم اول مجله رو می خریدم . می زدم زیر بقلم و می دویدم تا بقالی . بعضی وقت ها ۲ تا شیشه نوشابه یا شیشه شیر اضافه گرو می دادم تا کسری پول جبران شه . تو راه برگشت همیشه حواسم بود که نوشابه ها از سبد ۶ تایی کوچیک نیوفتن یا ماستی که با کیسه فریزر و کش روش رو بسته بودن این ور و اون ور نشه و نریزه . اما چه فایده انقدر خوشحال شماره جدید بودن که بعضی وقت ها عین دیوونه ها از جلوی در خونه رد می شدم و بعد از چند دقیقه که به خودم میو مدم یه جوری که کسی متوجه نشه راهمو کج می کردمو بر می گشتم تا در خونه . اینجاش خیلی سخت بود . چون برای زنگ زدن وقتی می خواستم سبد شیشه ها رو زمین بزارم مجله از زیر بقلم میوفتاد زمین .... ( سایز اون موقع مجله رو که یادتون هست ) توی خونه هر وقت صدام در نمیومد و برای چند روز سر زانوی شلوارمو قلوه کن ! نمی کردم و برای دیدن دکتر ارنست و هاکلبری فین به جون در کشویی تلویزیون نمیوفتادم ، همه می دونستن که سرم کجا گرمه .
بعد یکی دو روز که خوندن مجله تموم شد تازه دردسر شروع می شد . سر صفحه آخرش که همیشه از اون عکس های سه بعدی چاپ می کرد همرو دیوونه می کردم که چرا من با اینکه دستور مجلرو انجام می دم توش چیزی نمیبینم . یه روز وقتی دایی مادرم خونمون بود با حوصله بهم یاد داد که چجوری میشه اون تصاویر رو دید ....
بین همه وسائلی که داشتم ۳ تا چیز برام خیلی مهم بود . کتابهای شگفتی های آفرینش ( همونایی که عکس هاش رو باید با چسب همراه کتاب سر جاش می چسبوندی و یه ۵ - ۶ جلدی ازش منتشر شده بود . منم همرو از بانک جایزه مدرسه درو کرده بودم ) . دستگاه نمایش دهنده اسلاید که هیچ وقت اسمشو نفهمیدم و محصول کانون فکری بود و سومی هم همین مجله های دانستنیهام بود .
یادم نمیاد کی مجله دانستنیها از روی پیش خون روزنامه فروشی ها جمع شد اما وقتی تو سال ۸۳ یا همین حدودا شنیدم که مجله دوباره چاپ میشه تعجب کردم ... مجله ای که هیچ وقت خریدنش از یادم نمیرفت حالا حتی متوجه چاپ نشدن چند سالش هم نشده بودم . اون سال هم پس از چند شماره مجله دوباره کله پا شد . هنوز سرمقاله ای اون چند شماره که توش از مشکلات چاپ و توزیع و قیمت ناچیز مجله شکایت میشد یادم نرفته .
تا تیر ماه امسال . یعنی همین ۲ - ۳ ماه پیش . بیلبورد های " بازگشت دانستنی ها " که تو بزرگراه ها نصب شده بود . بار اول که دیدمش این تبلیغ رو فکر کردم اشتباه دیدم یا موضوع چیز دیگست . بعد از یک وقفه یکی دو هفته ای شماره هشتم مجله برای اولین بار بعد از این همه سال دستم گرفتم . نمی دونید چه حالی داشتم . می خواستم صاحاب دکه رو یه ماچ گنده بکنم ...
یه مجله برازنده با لوگوی قدیمی و دوست داشتنی " دانستنیها " . با اینکه مجله ظاهرا تغییر کرده بود اما هنوز قدم رو جا پای اون سال ها میزاشت . هنوز صفحه آراییش شوخ و شنگ بود و مطالب پالپ توش فراوون . خیلی خوشحالم که مجله تو این سطح دوباره برگشته رو پیشخون روزنامه فروشی ها . بین این همه کاغذ پاره و ورق باطله که اسمشو گذاشتن نشریه یه همچین چیزی گوهره .
حالا اینا همه چه ربظی به اینجا داست ... هیچی ... البته اگه قبول کنیم که یه مجله به خوانندش ربط داره و منم به اینجا ربط دارم پس این مطلب خیلی هم بی ربط نیست ....
Yamaha RX-Z9
Pioneer- Player DV868AVI
JBL– HT 1F Main & Center & Back Surround & HT 1D Surround
JBL-SubWoofer HT PS300
بريم سراغ صدا و تصوير
در اول دمو كمي هيجان داشتم شنيدن صداي Z9 براي هر علاقه مند سيستم هاي صداي ديجيتال جالب و مهيج است.
آمپليفاير كاملا Setup شده بود و تفكيك كانال ها به دقت صورت مي گرفت به گفته آقاي ------بيش از صد بار DSP هاي مختلف را تست كرده اند تا به يك Setup مناسب برسند.
از ولوم پائين 1/4 شروع كردم Z9 از پردازش گر صداي 44Bit ساخت خود ياماها استفاده ميكند. لازم به ذكر است كه ياماها اولين پردازشگر صوتي (DSP) را در سال 1986 ابداع كرد و همواره در زمينه سينما DSP پيشتاز بوده است من از زمان آمپليفاير هاي آنالوگ با ياماها كار كرده ام هميشه بهترين بوده است يك اصالت خاص خود را دارد كمپاني هاي مطرح زيادي از پردازشگر هاي ساخت ياماها استفاده مي كنند.
اولين چيزي كه نظر را جلب ميكرد قدرت DSP و وضوح صدا بود يك محيط 3D فوق العاده ايجاد شده بود. من اين صدا را خوب مي شناسم اما در اين سيستم انگار چند پله صداي ياماها بالا رفته بود امپليفايرهاي كمي هستند كه در ولوم ۴/۱ امكان اجراي خوبي را داشته باشند Z9 با خونسردي كامل بلندگوي 2way JBL را درايو مي كرد.
طراحي بلندگوهاي JBL سري HT منحصر به صداي افكت است و با دو تيوتر فول تيتانيوم صداي بسيار واضح و پر انرزي در افكت اجرا مي كند اين بلندگو بعلت طراحي كابينت در پخش موزيك كمي آن Dynamic خود را از دست مي دهد اما در افكت به نظر من از بهترين هاي دنيا است. كمپاني JBL بيش از 70% سهم بازار جهاني ساخت بلندگوهاي سينمايTHX را دارد و واقعا در زمينه صداي افكت با تجربه است اين را در بيش از 50 سال پيشتازي خود ثابت كرده است.
ساب ووفر مدلHT-PS300 با درايور 12 اينچ صداي كاملا سينماي دارد و تكان دهنده آقاي ---------از دو دستگاه PS300 استفاده كرده بود كه باعث پوشش بسيار خوبي در فركانس هاي پائين شده بود.قدرت نرمال اين ساب 300 وات است. و با فركانسي نزديك به 19Hz
با سكانس 12 فيلم ولوم صدا را تا ۴/۲ افزايش دادم صدا كاملا چسبيده به بلندگوها پخش ميشد صداي برخورد شمشيرها آنچنان نزديك بود كه من فكر نمي كنم در واقعيت صداي برخورد شمشير تا اين حد شفاف باشد من خيلي به اين موضوع فكر ميكنم در تست هاي كه از فيلم هاي مختلف انجام ميدهم بخصوص در صداي dts بعضي از صدا ها خيلي واقعي تر از اصل آن است باور كنيد فكر ميكنم چرا ما در طبيعت اينچنين وضوحي را نداريم نميدانم اين فناوري صدا تا كجا پيشرفت خواهد كرد؟
براي من مهم ترين ويژگي يك امپليفاير ديجيتال خوب ميزان DSP آن است و ياماها هميشه بهترين بوده است البته نبايد از صداي زيباي Rotel و Denon هم به سادگي گذشت.
وقتي آرشيو كاتالوگ هاي ياماها را بررسي ميكنم يك نكته هميشه برام جالب است و آن تاكيد اين كمپاني در كيفيت قطعات است شايد ياماها تنها كمپاني است كه چه در مدل هاي ارزان و چه بسيار گران از يك ساختار عالي و با يك طراحي يك دست استفاده مي كند.
صداي Z9 بسيار به سورس صدا نزديك بود و با يك خلوص بالا اجرا ميشد تيوتر هاي تمام تيتانيوم JBL نيز به اين كيفيت عالي كمك ميكرد.
حركت افكت ها كاملا كنترل شده بود و از نقطه شروع تا محو شدن يك افكت بخوبي شنيده ميشد و كوچك ترين گمشدگي در صدا نبود.
يكي از دلايل تفكيك عالي صدا اكوستيك اتاق بود در يك اتاق عادي بعلت بازتاب صدا از ديوارهاي كناري و سقف در هم رفتگي افكت ها يسيار زياد است و اين باعث خراب شدن محيط DSP ايجاد شده توسط آمپليفاير مي شود.
در چند سكانس از فيلم صداي ديالوگ فيلم را تا وسط اتاق حس ميكردم. در بعضي از سيستم ها به علت توان پائين DSP صداي ديالوگ بشكل كاملا مشخص از بلندگوي مركز شنيده مي شود كه اصلا خوب نيست آمپليفاير Z9 با پردازش توانمند خود احساس حركت صداي ديالوگ را بسيار زيبا اجرا ميكرد من در سكانس هاي كه ديالوگ بالا بود براي چند ثانيه چشمانم را مي بستم و خوب به صدا گوش ميكردم با اينكه ميدانستم منبع صدا كجاست اما گاهي فراموش ميكردم و صداي ديالوگ هنر پيشگان را تا وسط اتاق مي شنيدم.
از اجراي صداي پلير DV868 نبايد گذشت اين پلير واقعا صدا و تصوير خوبي دارد و فيلم ديدن با آن لذت بخش است. پلير هاي Reference پايونر داراي استاندارد (air Studio) است. air Studio يك مركز سنجش صدا در آمريكا است و همانند كمپاني (Lucas Film) در استاندارد THX عمل ميكند بالا ترين معيارهاي صوتي را براي يك دستگاه صوتي تعريف ميكند و بايد ان دستگاه تك تك آزمايش ها را با استاندارد اين مركز اجرا كند تا استاندارد air Studio را دريافت كند.
حركت افكت ها از كانال هاي جلو به عقب و بلعكس بشكل بسيار سريع رندر ميشد و بيننده كاملا در جريان صدا قرار مي گرفت Z9 تفكيك كاملي را در جدا سازي تك تك صدا ها داشت و گمشدگي در بين دو افكت مشابه به وجود نمي آمد.در اين كلاس صداي افكت بيننده يك تصوير ذهني كامل دارد بدين شكل كه اگر چشم را ببنديد و به صدا گوش كنيد براي مثال زماني كه صحنه نبرد فيلم در حال پخش است و هنرپشه شمشير را به سمت رقيب حركت ميدهد شما با چشم بسته به وضوح حس نزديك شدن شمشير را درك ميكنيد من در يكي از دموهاي كه دو سال پيش داشتم بروي آمپليفاير DA-9000ES سوني كه از مدل هاي كلاس A و بسيار عالي اين كمپاني است تجربه تصوير سازي صدا را داشتم در آن دمو فيلم WAR of the WORLDS تست ميشد در سكانسي از فيلم هواپيماها از بالاي سر بازيگران عبور ميكنند اين افكت صدا بسيار كوتاه و بصورت يك پيك لحظه اي بود حضار در آن صحنه ناخوداگاه برگشتند و به عقب نگاه كردند ببينيد تصوير سازي و قدرت DSP چه ميكند .حتي من هم در بعضي از صداها اين گونه Reaction ها را از خودم نشان مي دهم.
NAD Masters Series
M15 Pre/Pro
M25 Amplifier
M55 Universal DVD Player
ولوم صدا را تا ۴/۲ افزايش دادم سيستم كاملا گرم شده بود و زمان تست سيستم بروي سيستم dts بود.
فيلم را دوباره به ابتداي همان سكانس برگرداندم و تست را بروي صداي dts ادامه دادم پردازش گر سيستم بسيار محيط DSP خوبي را ايجاد كرده بود. قدرت Amplifier بسيار بالا بود و بلندگوي 604 B&W را در اوج خود به كار انداخته بود و تاثير افكت هاي فيلم و هر چند گاه دوستان حاضر را از جا ميكند.
بافت تصوير اين پلير كمي برايم جديد بود و بيشتر من را به ياد برند هاي ساخت امريكا مي انداخت تصوير اين پلير نه شبيه به پلير هاي ساخت ژاپن با تصاوير بسيار نزديك به منشا اصلي و نه شبيه به پلير هاي ساخت اروپا با تصاوير گرم بود. كاملا طراحي و بافت تصوير متفاوت بود.
در كل به نظر من دي وي دي پلير خوبي هست اما با سليقه تصويري من جور در نمي آيد اين را به آقاي -------هم گفتم ايشان هم نظر من را قبول داشتند كه تصوير اين پلير منحصر به فرد است و نمي توان گفت شبيه به چه نوع پلير ديگري است. اما من كه هيچ ايراد تصويري بدي در اين دي وي دي پلير نديدم و كاملا تصاوير پخش شده راضي كننده بود.
تست سيستم را بروي فيلم نجات سرباز رايان شروع كردم و سكانس دوم آن سيستم صدا بروي dts بود و ولوم صدا ۴/۱ باور كردني نبود آمپلي فاير با ولوم پائين بلندگوي E100 JBL را به راحتي راه مي انداخت پيش خودم گفتم اين آمپلي فاير بروي ولوم هاي بالا چه مي كند.
تصوير پلير 3930 عالي بود تا به حال چنين دقتي بروي اين فيلم نديده بودم رنگ هاي سرد فيلم بدون كوچك ترين در هم رفتگي پخش مي شد. صداي افكت بسيار نزديك و چسبيده به بلندگوها پخش مي شد در ان شلوغي فيلم صداي ديالوگ ان چنان با قدرت و وضوح بالا پخش مي شد كه من لرزش تارهاي صوتي بازيگران را حس مي كردم. صداي حركت گلوله ها از هنگام حركت از يك كانال تا كانال ديگر كاملا احساس مي شد و كوچگترين محو شدگي در صدا ايجاد نمي شد.
ولوم صدا را كم كردم و اقدام به تعويض فيلم كردم باز و بسته شدن Disk Tray پلير 3930 فوق العاده بود فكر كنم در سكوت مطلق هم نمي توان صداي از باز و بسته شدن مكانيزم اين پلير را شنيد تفاوت اين محصول درجه يك در تمامي قسمت هاي آن مشهود است.
سكانس اول فيلم رنگ مشكي آنچنان مي درخشيد كه تا اين حد بالا نديده بودم تك تك كرك هاي روي پوست هنرپيشگان را آنچنان دقيق مي ديدم كه تا به حال بروي هيچ پليري تجربه نكرده بودم.
ROTEL & Focal
Focal-Scala Utopia
ROTEL-SURROUND SOUND PROCESSORS-RPS1098
ROTEL-MULTICHANNEL POWER AMPLIFIERS-RMB1075
ROTEL-Player-RDV1093
در اكثر دمو هاي كه خود كمپاني ROTEL در نمايشگاه هاي مختلف دارد آمپلي فاير هاي خود را با بلندگوهاي ساخت اروپا مخصوصا B&W دمو مي كند كه نشان دهنده توجه اين كمپاني به صداي HIFI است تا يك صداي كاملا سينماي مثل Yamaha شايد سليقه من به ياماها بيشتر نزديك باشد اما نمي توانم صداي ROTEL را ناديده بگيرم و بگم چون با سليقه من در سينما DSP جور نيست پس آمپلي فاير بدي است بلعكس به زيبا بودن صداي اين آمپلي فاير تاكيد دارم و اعتراف مي كنم من كمي دچار ياماها گرفتگي هستم.
بلندگوي Focal نیاز به کارکرد بالای 200 ساعت داشت.
يكي از بدترين Setup هاي كه در آن زمان ديدم همين تركيب ROTEL و بلندگوي Focal-Scala Utopia بود.
اين مطالب تنها بخش بسيار كوتاهي از چند دمو سيستم سينمايي در ۲ سال گذشته بود.
با تشكر از آرش عزيز
۲۰ شهریور ۱۳۸۶ اولين پست در وبلاگ Home Theater نوشته شد, و فكر ميكنم اولين وب فارسي زبان بود كه در زمينه تحليل سيستم هاي سينمايي و مديايي خانگي بطور جدي شروع به كار كرد.
شهريور سال گذشته به دلايلي كه دوست ندارم در موردش صحبت كنم, تمام مطالب نوشته شده از دست رفت! بدونه هيچ نسخه پشتيبان! دوباره تصميم گرفتم از صفر شروع كنم, اولين پست در روز تولد وبلاگ يعني 20 شهريور نوشتم, اينجا و امروز يك سال گذشت. در شروع دوباره تغييراتي در نحوه نوشتن و ادبيات مورد استفاده دادم, و فكر ميكنم اين رويه نتيجه بهتری براي من و دوستان Home Theater داشته است.
جا داره يك تشكر بسیار ويژه از جناب آقاي مهندس سيد حسين تقوي داشته باشم, كه بدونه هيچ چشم داشتي تجربيات با ارزش خود را در اختيار من و همه دوستان قرار دادند, صمیمانه از این دوست و استاد عزیزم تشکر میکنم.
اگر عمري به دنيا باشه در آينده نيز سعي ميكنم اندك اطلاعاتي كه دارم را به دور از خودنمايي و القاء اين حس كه فقط من هستم كه مي فهمم! در اختيار دوستان قرار بدم.
از همه دوستاني هم كه در اين مدت به من ابراز لطف يا انتقاد داشتند تشكر ميكنم.
فیلم بازگشت به آینده یا بهتر بگم مجموعه سه گانه بازگشت به آینده برای خیلی از هم سن و سال های من یا اونایی که بزرگتر هم هستن خاطره انگیزه . یه فیلم جمع و جور و خوش ساخت و مفرح .... مخصوصا قسمت اول فیلم که واقعا دلچسبه .
نسخه دی وی دی این سه گانه که تو ۴ دیسک عرضه شده نسخه قابله قبولیه با توجه به سال ساخت فیلم و استاندارد تولید دی وی دی اما حتی الآنم که دوباره یه نگاهی به فیلم انداختم کاملا مشخصه که تصویر می تونه خیلی بهتر از این ها باشه .
نسخه بلوری موعود نسخه دی وی دی موجود
حالا قراره کمتر از ۲ ماه دیگه نسخه بلوری هر ۳ تا فیلم عرضه بشه . مطمئنا برای یه همچین مجموعه محبوبی یونورسال یه خرگوشی تو کلاهش داره . تو خبر ها اینجوری اومده که :
He further explained: When they did the remastering for the Blu-ray they spent over 400 hours doing dirt cleanup, and almost another 200 hours doing color correction, so the movie looks better than it ever did." When a film is shown at the theater, "you have the print going through the projector, it picks up dirt, gets scratched and with the digital technology these guys fixed almost all of that stuff, and it just looks breathtaking
منظور از اون He اول متن جناب Bob Gale هست که تهیه کننده فیلمه . حالا میخوام به ۲ تا عددی که تو متن هست دقت کنید . ۴۰۰ ساعت برای ترمیم فیلم ( یه چیزی تو مایه های رتوش فیلم ) و ۲۰۰ ساعت برای تصحیح رنگ .
با توجه به ضمایری که تو متن بکار رفته احتمالا این اعداد بر میگرده به یک فیلم یعنی همون قسمت اول فیلم اما حتی اگه این ساعات کاری مخصوص ۳۴۳ دقیقه هر ۳ تا فیلم هم باشه بازم با حجم کار وسیعی طرفیم . ۶۰۰ ساعت کار برای عرضه نسخه خانگی یه فیلم ! جمعا ۶۰۰ ساعت طرح شده با احتساب روزی ۶ ساعت کار میشه ۱۰۰ روز . البته شاید اینجوری حساب کردن خیلی منطقی نباشه و باید این رو لحاظ کرد که کار تصحیح می تونه بصورت موازی و توسط چند نفر انجام بشه اما در مورد تصحیح رنگ تا اونجا که من میدونم معمولا کار زیر نظر یک نفر انجام میشه ( مثلا کارگردان یا تهیه کننده یا یک حرفه ای این کار ) و عملا موازی کاری ممکن نیست هر چند هستند مواردی مثل بلوری Fight Club که دیوید فینچر خودش شخصا تو تمام تصحیحات فیلم و رنگ نظارت داره و این یعنی حجم زیادی کار و این دومی یعنی هزینه بالا و این سومی یعنی اینکه محصولاتی مثل بلوری ها و دی وی دی ها انقدر سود سرازیر جیب کمپانی ها میکنن که دست به همچبن کارهایی می زنن .
تصحیح رنگ یا Color Correction ها اینجوری انجام میشن که تغییرات توسط سلیقه یا نظر یک نفر ( از مجموعه همونایی که بالا گفته شد ) یا حتی شرایط فیلم و حال و هوای اون تو هر سکانس می تونه تغییر کنه و حتی با تعویض دوربین تو یک سکانس عوض بشه . بعضی وقت ها عمق رنگ رو کم می کنن تا مثلا تصویر واقعی تر بشه یا با تغییر پارامترهای ترکیبی Smooth بودن تصویر رو کنترل میکنن بطوری که از یک تصویر گرینی ولی دقیق به یک تصویر یک پارچه اما بدون گرین می رسن یا بر عکس . فکر کنم یک بار هم قبلا این رو گفتم یه ویدئوی جالب تو دیسک بانس فیلم French Connection هست که یه تایم کوتاهی رو در مورد همین تصحیح رنگ اختصاص داده که کارگردان کنار یه متخصص (!) نشسته و نظر میده و تصویر به نظر اون تصحیح میشه یا حداقل تغییر میکنه ( چون همیشه تصحیح از نظر همه یک معنی نمیده ) .
این بحث تصحیح یا بقولی Restoration فیلم های قدیمی بحث جالبیه . بعضی وقت ها برای بعضی اشکالات نگاتیوی (!) گروه متخصصین یا متخصص تنها مجبور که بررسی و کار روی تک تک فرم های فیلم میشه . بعضی وقت ها کارهایی مثل Edge Enhancement ها زمان و هزینه زیادی رو می طلبه اما نتیجه کار معمولا قابل ملا حضه و در مواقعی شگفت انگیز میشه . این یعنی یک عده برای محصول فرهنگی خودشون ارزش قائلن و هزینه می کنن برای قسمتی از تاریخ فرهنگیشون ( که میتونه یک فیلم تاثیر گذار باشه ) تا شاید بتونن با همین ابزار فرهنگ تاریخیشون رو به خورد من و شما بدن ! حالا چه خوب باشه و چه بد ....
حسین تقوی
انتخاب درست يك سيستم سينمايي در ايران كمي متفاوت هست, و بايد براي اينكه نتيجه خوبي بگيريد يك سري نكات را مرحله به مرحله انجام بديد.
1- تهيه چند عنوان فيلم اورجينال و مناسب از نظر صدا و تصوير. اصلا پيشنهاد نميكنم اول بريد سراغ فيلم هاي مثل Underworld: Evolution و يا Saving Private Ryan چون اگر تجربه ديداري و شنيداري درستي نداشته باشيد زود ميخوره تو ذوقتون, كه اين چرا تصويرش رنگ نداره, سياهه, دون دون هست و از اين صحبت ها كه به عدم شناخت شما از تصوير و تصويرسازي در سينما بر ميگرده, فيلم هاي با تصاوير گرم همراه با Detail و Texture خوب براي درك يك تصوير دقيق همراه با تراك صوتي Dolby Digital و dts براي شناخت نوع صدا و تاثيرگذار بودنشون در موزيك ديالوگ و افكت هاي سنگين بهترين انتخاب براي شروع هستند و ميشه كم كم باهاشون نكته برداري از صدا و تصوير را شروع كنيد.
2- خريد يك نمايشگر با ابعاد و کیفیت متناسب با سبك زندگي شما. در شرايط فرهنگي ما پيشنهاد من انتخاب LCD است, خوشبختانه فناوري پنل هاي نسل جديد LCD بسيار پيشرفت كرده و گاهي من ميبينم در اجراي بعضي از جزئيات تصوير از بهترين پلاسماها هم بهتر عمل ميكنند, نمايش رنگ سياه عميق در پنل هاي LCD جديد اگر درست كاليبره بشن عالي هست و اصلا نميشه ايراد گرفت, در چند نمونه كه شخصا تست كردم عمق رنگ سياه و كنتراست رنگ كمتر از بهترين پلاسماها نبوده, مشكل قديمي Response Time در پنل هاي 100 و 120 هرتز برطرف شده در مدل هاي 240 هرتز فكر ميكنم خيلي بيشتر از آنچه چشم قادر به تشخيص باشه عمل ميكنند. LCD هاي پيشرفته نياز به كابل HDMI و Power خوب همراه با كاليبراسيون دقيق دارند.
در مورد كابل Power تاثير جالبي روي تصوير داره! مخصوصا با اين شرايط برق كه ما اينجا داريم. کابل Power روي پنل هاي پلاسما هم تاثير مثبتي دارد. واضح ترين تاثيري كه در كيفيت تصوير داره روي تصاوير Full HD نويزهاي پشه اي خيلي ريز كه در خطوط تيز ديده ميشه را حذف ميكنه. البته اصلا اگر تازه كار هستيد دنبالش نريد و پولشو تو قسمت هاي ديگه هزينه كنيد.
3- خريد يك پلير مناسب است. اينجا اصلا صحبت از پخش انواع فرمت هاي فشرده جديد كه مثل قارچ هم رشد مي كنند نيست, تمام اين فرمت هاي عجيب و قريب را همون HD Media Player كه اول گفتم پخش مي كنه پس براي انتخاب يك پلير مناسب دنبال اين چيزا نباشيد. در HIFI انتخاب سورس خوب يكي از مشكلات Audiophile ها است, اما در مورد سورس هاي ويدئوي آنچنان مشكلي از نظر وجود انواع برندهاي عجيب غريب و گاهي كلاه بردار نيست, اگر چند برند معتبر را در نظر بگيرم و بخواهيم از مدل هاي متوسط رو به بالاي آن يكي را انتخاب كنيم, بايد به سليقه ديداري و شنيداري خودمون توجه كنيم كه چطور دوست داريم ببينيم و بشنويم, باز تاكيد ميكنم با اين باور كه تمام اين برندها صدا و تصوير درست و در حد بالايي را اجرا مي كنند. اينجا سليقه شما هست كه با تجربه ادغام ميشه و مدلي را انتخاب مي كند. سليقه من روي برندهاي ژاپني هست و آنچنان به پليرهاي اروپايي علاقه ندارم, برندهاي آسيايي و آمريكايي Neutrality بهتري نسبت به صدا و تصوير دارند, در بعضي از مدل هاي اروپايي تصوير ميره به سمت سينمايي بودن! كه من خوشم نمياد. شما تصوير smooth و سينمايي دوست داريد؟ اگر انتخاب درست باشه خيلي هم عاليه.
كلا اين اروپاي ها دوست دارن همه چيزو انگولك كنند! در توليدات دي وي دي و بلو-ري هم همينطوري هستند! اگر آلمان, انگليس و فرانسه را به عنوان يك مثلث در توليد مدياي خانگي در اروپا در نظر بگيريد, يك فيلمو با سه نوع كاليبراسيون مختلف ميدن بيرون! حالا كدوم با سليقه شما جور هست؟
۴- انتخاب كابل HDMI و بلندگوي مناسب. ما با كابل هاي متفرقه كاري ندارم و در مورد برند هاي كابل ساز معتبر صحبت مي كنيم. كابل هاي مختلف جنس صدا و تصوير متفاوتي دارند, در مورد HDMI من برندهاي مثل VAN DEN HUL-Ultimate و wireworld براي پليرهاي بيشتر اروپائي پيشنهاد ميكنم, تصوير خيلي smooth با كنتراست بالاي اجرا ميكنند. تاثيرشون روي صدا بيشتر به سمت موزيكالي ميره تا افكتيو بودن, wireworld كه خيلي صداش موزيكال, مخصوصا مدل Platinum Starlight روي اجراهاي اركستي عاليه, اين كابل براي سيستم هاي High End ارزش 1000 دلاري كه ازتون ميگره را دارد.
براي پنل هاي LCD يكي از بهترين انتخاب ها Monster Cable-M, VAN DEN HUL. Flat و wireworld-Ultraviolet و Chroma است. wireworld تو ايران نیست و بايد سفارشي براتون بيارند, كابل گرون قيمتي هم هست. فعلا مانستر سري M1000 تو قيمت خودش بهترين كابل ميدونم.
براي كابل بلندگو اينجا معمولا از كابل هاي متري و اكثرا بي كيفيت استفاده ميشه! كابل آلماني, ايتالياي, امريكاي و از اين عناوين كه براي فروش بكار ميره! حتما اگر سيستم سينمايي درست حسابي داريد براي كانال Main و Center از كابل بلندگوي متناسب با بلندگو و آمپلي فاير استفاده كنيد. افت جريان در پيك هاي لحظه اي, SoundStage خراب در اجراي موزيك, صداي اغراق آميز در فركانس هاي بالا و خيلي مشكلات ديگه كه به سيستم هاي سينمايي نسبت ميدن و ميگن صداي درستي ندارن! یکی از دلایلش همين كابل است. حتما براي كانال هاي اصلي و مركز از كابل و اتصالات با كيفيت استفاده كنيد, من نميتونم بگم چه كابلي بخريد,در هر سيتمي يك نوع كابل جواب درستي ميده و از Neutrality سيستم در پخش صدا كم نميكند, اصلا نميشه گفت سيستمي پيدا ميشه كه Neutrality 90% داره, تك تك همين كامپوننت ها تاثير خودشون رو صدا و تصوير دارند, اما ميشه تاثيرات منفي را كم كرد, يكيش انتخاب درست كابل هست. چند نوع كابل در منزل و در شرايطي كه سيستم نصب شده تست كنيد, هرچي فروشنده گفت خوبه شما هم قبول نكنيد, خيلي از فروشندگان ما تجربه اي در صدا و تصوير ندارند و اشتباهي فروشنده سيستم هاي صدا و تصوير شدند! البته استثنا هم تو اين آشفته بازار هست.
اين كابل بلندگوي مانستر سري THX مدل Ultra اگر كسي اينجا وارد ميكرد خيلي براي سيستم هاي در رنج قيمت 5-6 تومان عالي بود. يه مدل مرجع هم داره Sigma Retro كه بايد شنيد تا نظر داد. اگر يه نفر تو ايران نمايندگي Monster Cable ميگرفت خيلي از اين سردرگمي دوستداران سيستم هاي سينمايي از بين ميرفت. چند وقت پيش با يكي از دوستان Audiophile كه خودشون هم از فروشندگان درست حسابي هستند صحبت ميكردم ميگفت اينجا هركي مثلا چهار جفت بلندگو براش مياد زود اعلام ميكنه من نمايندگي فلان برند هستم! ما واقعا نياز به يك Distributor حرفه اي داريم كه تمام محصولات يك كمپاني بزرگ را به ميزان بالا و قيمت مناسب وارد كند.
۵- انتخاب آمپلي فاير و بلندگو: سعی کنید آمپلی فایر و بلندگو را از یک فروشنده بخرید تا امکان تست یک آمپلی فایر با چند بلندگو و بلعکس را داشته باشید. برندهاي ژاپني پر جريان تر و سينمايي تر هستند تا برند هاي اروپايي, اگر به صداي بلند و سرو صدا كردن علاقه داريد بريد دنبال برندهاي ژاپني و اگر اهل موزيك هستيد بيشتر روي اروپا زوم كنيد. اگر دنبال قدرت و توان بالا در صدا هستيد ولي امكان هزينه كردن براي آمپلي فايرهاي سنگين و پرقدرت و بلندگوهاي floorstanding را نداريد و بايد يكي را انتخاب كنيد, آمپلي فاير خوب بخريد تا بلندگو, با يك Bookshelf 2Way هم ميشه صداي با توان بالا گرفت, تا اينكه يه floorstanding با دو تا ووفر 8 اينچ به يه آمپلي فاير پيزوري وصل كنيد كه ولوم از 4/2 بيشتر ميشه شروع ميكنه به جيغ زدن. آمپلي فاير جريان بالا رو ميشه با تنظيمات مناسب براي يك Bookshelf ست كرد و صداي rich ازش گرفت, اما با يك آمپلي فاير كم توان نميشه هيچ كاري كرد.
در آخر باز اين توصيه هميشگي را تكرار ميكنم اگر صفر كيلومتر هستيد براي شروع اول فيلم اورجينال, پلير و كابل خوب تهيه كنيد.