Home Theater Center
مرکز بررسی سیستم های صوتی و تصویری
به بالاترین كیفیت صدا گوش فرا دهید.
جلوه های صوت طبیعی از بلندگوی مخروطی شكل متولد شده از مادر طبیعت شنیده می شود. اشتیاق درونی ما برای شنیدن صداهای طبیعی و فن آوری های بسیار پیشرفته دست در دست هم به سیستم های فای فوق عالی با مارك JVC حیات بخشیده اند و تجربه شنیدن فوق عالی.
بلندگو همانند یك آلت موسیقی
چوب با داشتن خصوصیات عالی آكوستیكی آن كه در سایر موارد دیده نمی شود برای ساختن ویولن, پیانو و سایر آلات موسیقی ضروری است. به همین دلیل اكثر جعبه های بلندگو را از چوب ساخته می شوند. پس چرا دیافراگم از چوب ساخته نشود؟ 20 سال پیش مهندسین JVC این عقیده را پیدا كردند و اولین گام ها را در ساخت دیافراگم چوبی برداشتند.
ویژگی های اكوستیكی فوق تصور چوب
چوب این ویژگی را دارد كه سرعت صوت درون آن زیاد است و در عین حال ضریب مناسب ارتعاش و لرزه صوت عبوری صدائی صاف و یكنواخت انتقال می دهد. این تركیب ویژگی ها در موارد معمول دیگر غیر ممكن است. مزیت دیگر چوب یكنواختی سرعت عبور صوت از درون آن می باشد.
تلاش ابداع كردن و نتیجه ای حیرت انگیز
در تلاش برای ساخت دیافراگم چوبی, مهندسین JVC با مانع بزرگی روبرو شدند! فرم دادن ورق های چوب در برابر شكل پذیری ترك می خوردند, پخش می شوند و یا می شكنند. فنون زیادی بكارگرفته شد ولیكن هیچكدام موثر نبودند.
پس از سال ها تلاش و خطا در نهایت راه حل در یك ماده عجیب پیدا شد! در ساكی یا شراب برنج ژاپنی وقتی چوب در ساكی خیسانده می شود لایه های آن نرم و انعطاف پذیر شده و در فرایند شكل دادن می توانند بدون ترك خوردن و یا شكستن مقاومت كنند. JVC روش ساكی را با تراشكاری دقیق و استادانه تركیب نمود و رزین ها و مواد شیمیائی خاصی رابكار گرفت تا بتواند دیافراگم چوبی ای بسازد كه سال ها متمادی صدای طبیعی ایجاد كند. سرانجام فرایند تحقیق و تجربه پس از ۲۰ سال نتیجه داد و ساخت بلندگو با مخروط چوبی با موفقیت عملی گردید.
تنظیم نهائی صدا به كمك مهندسین استودیو JVC
JVC با كمك مهندسین استودیو آاویاما ركوردینگ استودیوی كه یكی از زیر مجموعه های كمپانی JVC است. در مرحله نهائی تنظیم صوتی سیستم های چند تكه كوچك با بلندگوهای چوبی را انجام داد. توصیه ها و نظریه های این خبرگان صدا به ما كمك كرد تا مرحله طاقت فرسای تنظیم دقیق و حساس صدا با موسیقیدانان و آهنگ سازها با موفقیت انجام بگیرد.
اشاره: متن بالا از روی جنرال كاتالوگ جی وی سی ترجمه شده است.
جی وی سی دو مدل از بلندگوهای تمام چوبی 2WAY و فول رنج را برای علاقمندان به DIY و نوازندگان بصورت كیت ارائه كرده تا بشه با سلیقه شخصی تغییراتی در كراس آور و شرایط آكوستیك داخل بلندگو اعمال كرد برای پاسخ های فركانسی مختلف.
میكرو های HIFI جی وی سی برای نوازندگان سازهای زهی ساخته شده. من چندین بار صدای EX-A5 جی وی سی را شنیدم. نسبت به میكرو های فای های كه تا حالا شنیدم در یك نواحی فركانسی خیلی متفاوت است. صدای كه از تك نوازی ویولن روی این سیستم شنیده میشه خیلی نیم پرده و ربع پرده ها را دقیق اجرا میكنه. صدای ساز استاد (پرویز یاحقی) روی EX-A5 با اینكه متاسفانه اصلا ركوردهای خوبی از این اساتید موسیقی در ایران موجود نیست! خیلی شنیدنی بود حركت آرشه روی سیم ها حس نزدیكی به اجرای زنده ساز به شنونده میداد, بخصوص اون ربع پرده های منحصربفرد استاد یاحقی عالی شنیده میشد. اگر با اجرای زنده سازهای زهی آشنا باشید, متوجه صدای خاص این بلندگوها خواهید شد. نمیگم در موزیك های فول رنج توانایی یك بلندگوی High-End داره, صدای این بلندگوها اون خصوصیات ذاتی ساز نشون میده, چیزی كه در Audio CD ها از موزیك گرفته میشه, اكثر Audiophile دنبال صدای Natural هستند! برای نزدیك شدن به ذات صدای ساز به Tube و صفحات مغناطیسی رو میارن, اما باز اكثرا اون احساس خوشایند از موزیك ندارن, مخصوصا اگر اجراهای زنده شنیده باشند و یا تك نوازی سازی را تجربه داشته باشند نمیشه به این راحتی ها از ركوردهای رایج لذت برد! بیشتر این صداهای كه ما می شنویم ذات صدای ساز با خودشون ندارن. تمام فیلترهای كه برای بهبود صدا اعمال میشه قسمتی از حس طبیعی ساز میگیره و صدارو میبره به سمت Detail بیشتر تا صدای حقیقی ساز ! در مورد موزیك های Public آنچنان این مسائل مهم نیست و Detail بالای ركوردهای دیجیتال بسیار رضایت بخش, اما برای یك نوازنده نزدیكی آنچه از ركورد ساز شنیده میشه با صدای خود ساز مهم است.
دوستی میگفت صدای ساز تو بلندگوی كه مدتی كار كرده ژوست میشه, راست هم میگفت درست مثل خود ساز كه بعد از مدتی صدا روح پیدا میكنه و از اون حالت خام اولیه بیرون میاد صدای بلندگو هم بعد از مدتی كار كردن تغییر میكنه. شاید این بلندگوهای تمام چوب بیشتر این Quality داشته باشد.
Iron Man 2 از اون فيلم هاي كه اگر دنبال صدا و تصوير جذاب هستيد به كارتون مياد. و هم اگر دنبال فيلمي براي تست صدا و تصوير هستيد گزينه مناسبي است.
مشخصه اصلي در تصوير اين فيلم. رنگ هاي پر حرارت و درخشان, كمي گرين در اكثر صحنه ها, پس زمينه تصوير بدونه هيچ نويز ديجيتال و جزئيات خوب تصوير مشخصات اصلي تصوير اين فيلم است.
خواست كارگردان Iron Man درخشش تصوير روي پرده نمايش است. در سكانس مسابقه F1 اوج اين موضوع هست. بايد ما شاهد رنگ هاي درخشان با جزئيات خوب تصوير باشيم. نميدونم چرا وقتي براي اولين بار اين فيلم مي ديدم صحنه ها را با Transformers 2 مقايسه ميكردم! حتما ميدونيد من آنچنان به اين نوع فيلم ها كه خيلي تصاوير پر حرارتي دارند علاقه ندارم. البته ترانسفورمرز فيلم جداي براي من است, مخصوصا قسمت دوم به شدت chromatic است. در اكثر سكانس هاي Iron Man 2 شاهد يه گرين بسيار ريز هستيم كه اصلا اذيت نميكنه, و بلعكس شرايط خوبي را براي لذت بردن از پتانسيل سيسم ايجاد ميكنه. در هيچ صحنه اي گرين ها تغيير اندازه و شدت نميدن اين يكي از ويژگي هاي اين فيلم بود.
در اتاق كنترل و زندان روي پس زمينه تصوير كه رنگ سبز داره هيچ نويز اضافه اي ديده نميشه و فقط شاهد همان گرين كاملا كنترل شده هستيم. از اين يكي خيلي بدم مياد! همين پس زمينه سبز سكانس هاي بسته كم نور توي فيلمارو ميگم, هميشه نويز و گرين از در و ديوار اين نماها بالا ميره و گاهي به جاي تصوير نويز ميبينيم! اما در Iron Man اصلا اين مسئله اذيت نميكرد. در نماهاي خارجي نمايشگاه EXPO كنتراست تصوير خيلي خوبه, فوق العاده نيست اما خوبه و نميشه ايرادي گرفت. فقط در چند صحنه احساس كردم رنگ قرمز Iron Man كمي كدر ديده ميشه! در صحنه مبارزه Iron Man ها در فضاي شبيه به پارك فقط ميشه گفت كنتراست و جزئيات تصوير فوق العاده هست. به راحتي ميشه بافت چمن هاي كوتاه زمين كه از فاصله دور نشان داده ميشه را ديد در اين سكانس روي جزئيات تصوير خيلي خوب كار شده, يكي از دلايل نور پردازي عالي اين سكانس است كه باعث شده جزئيات بالائي را دوربين ثبت كند. اين سكانس يك Full HD كامل است. در حركت هاي سريع نماهاي حاشيه اي وضوح خودشون را از دست نميدن و از اين نظر فيلم ايرادي ندارد.
صداي IRON MAN 2 با تراك DTS-HD Master Audio 5.1 تاثير گذار است. و بالانس خوبي بين افكت و ديالوگ در طول فيلم شنيده مي شود.
فيلم خيلي صحنه هاي اگشن و تخريب با جزئيات بالا نداره, بيشتر شاهد انفجار و برخورد هاي مستقيم هستيم كه خيلي خوب كار شده. ويژگي خيلي خوب صداي اين فيلم تفكيك عالي در كانال هاي صدا است, كاناليزه صدا در حد بسيار خوبي انجام شده, ميشه حركت صدا در كانال هاي مختلف را بسيار تاثير گذار احساس كرد, در ولوم هاي نزديك به 4/3 حركت Iron Man ها از كنار گوش همراه با جا به جاي هوا احساس ميشه. جزئيات برخورد ها خيلي طبيعي شنيده ميشه. ميزان شدت LFE خوب كار شده و اين حس نميده كه با پائين اوردن ميزان فركانس خواستن هيجان صحنه ها را بالا ببرند. در صحنه هاي هم كه نياز به فركانس پائين تاثيرگذار است كم گذاشته نشده و شدت افكت تكان دهنده است. افكت هاي كه از دور شنيده ميشه عمق خوبي داره, در صحنه انتهايي فيلم و انفجار نهايي حس منتشر شدن صدا در فضاي اطراف و درياف آن از فاصله دور خيلي خوب به بيننده انتقال پيدا ميكنه. ديالوگ كاملا در صحنه هاي مختلف هماهنگ با شدت افكت و موزيك بسيار واضح و كريستالي شنيده ميشه, در صحنه هاي اگشن افكت تاثير منفي روي ديالوگ و موزيك ندارد.
در كل فيلم خوبي براي لذت بردن ار صدا و تصوير وضوح بالا و همچنين تست سيستم است.
در دنیای صدا دو محصول ماندگار شدن, اوليش صفحات مغناطيسی است, كه بعید هيچ وقت از دنياي صدا حذف شود. در اين سالهاي اخير هم كه به شدت رواج پيدا كرده و از با اهميت ترين سورس هاي تست صدا بحساب مياد. اون يكي نوار كاست هست كه حداقل تا عمر من يكي به دنيا باشه فكر نميكنم كاملا فراموش بشه؟ عصري داشتم چند تا كاتالوگ جديد برندهاي معروف نگاه ميكردم , ديدم هنوز دك كاست توليد ميشه! مدتي بود از فكرم رفته بود بيرون متاسفانه! نميدونم چرا ذهنم رفت به بیست سال پيش زماني كه من عاشق اين بودم كه برم انواع مارك هاي نوار كاست بخرم و از روي نوار اورجينال همون نوار مادر خودمون تكثير كنم و تفاوت ها را تست كنم. اولش يه دك سوني داشتم, تازه مدل های تمام اتوماتیک آمده بود, يه هد سياه بزرگ داشت كه به هدهاي كربني معروف بود. يه استريو هم داشتيم. اينارو وصل ميكردم به هم گاهي با دك سوني كار ميكردم و گاهي با خود استريو. بعدها كه سي دي آمد كارم تكثير از روي سي دي بود, چه لذتي داشت برام انواع Position هاي مختلف ميخريدم. نرمال, كروم و متال, يه آهنگ روي مدل هاي مختلف ضبط ميكردم تا ببينم كدوم بهتر جواب ميده؟ اون موقع فقط دك هاي Sony, DENON, Nakamichi, Tascam دوست داشتم و ميخريدم. بعدها فهميدم چند تا از بهترين ها رو دوست داشتم.
در اواخر سالهاي ۱۹۲۰در آلمان ضبط مغناطيس توسط آقاي ( Fritz Pfleumer ) انجام شده بود. اما به مرحله توليد انبوده نرسيد. نوار مغناطيسي (Reel to reel) اولين بار در سال 1935ميلادي توسط كمپاني AEG در آلمان عرضه شد. در سال هاي 60 ميلادي نوار كاست هاي امروزي توليد شد. و از سال 1970 به بعد Reel هاي ۴- 8-16و 24 تراك ساخته شد. براي ضبط موسيقي در استوديوها صداي هر ساز روي يكي از تراك ها ضبط و خروجي توسط ميز ميكسر تركيب ميشود. Tascam يكي از با سابقه ترين كمپاني ها در ساخت Reel هاي چند تراك هست. و بهترين سازنده هدهاي مغناطيسي اين نوع ضبط و پخش كننده هاي Reel حرفه اي كمپاني TEAC است.
هنوز بعضي از آلبوم هاي موسيقي روي نوارهاي Reel عرضه ميشه. و بسياري از Audiophile ها علاقمند به صداي نوار Reel هستند. در بعضي از دموهاي سيستم هاي صوتي High-End نيز از همين نوارها استفاده ميشود.
معروف ترين توليدكننده نوارهاي مغناطيسي در نوع حرفه اي BASF آلمان است.
حتما ميدونيد نوارهاي مغناطيس چطور صدا را ضبط و پخش مي كنند؟ براي دوستاني كه اطلاع ندارند يه توضيح كوتاه ميدم.
نوار سياه رنگ داخل نوار كاست يك لايه پلاستيك بسيار نازك است كه با اكسيد آهن اندود شده, بسته به Position هاي مختلف آلياژ فلز به كار رفته متفاوت است. كروم و متال بهترين نوع هستند. كيفيت صوتي بالا, حفظ كيفيت صدا در ركورد هاي متوالي و دوام بالا در پخش مهم ترين ويژگي انواع كروم و متال است.
در كاست هاي كه هيچ صداي روي آن ضبط نشده فلز اندود شده روي نوار داراي مولكولهاي مغناطيس در جهت مستقيم است. دستگاه ضبط كننده يك اسیلاتور یا نوسانساز است كه سيگنال صوتي را به جريان الكتريكي با نوسان مشابه سيگنال صوتي تبديل ميكند. جريان الكتريكي به هد كه از يك سيسم پيچ و تراك فلزي تشكيل شده اعمال مي شود, با حركت نوار مغناطيس از روي هد فلوي مغناطيسي نوار بسته ميشود و مولكولهاي مغناطيس در جهت هاي مختلف تغيير زاويه ميدهد. تا اينجا صدا روي نوار ضبط شده است.
براي پخش صداي ضبط شده اين بار پخش كننده يك جريان الكتريكي به سيم پيچ هد اعمال ميكند و يك جريان مغناطيسي بروي تراك فلزي ايجاد ميشود, با اين تفاوت كه اين بار هيچ نوساز سازي فعال نيست! و اين هد كه اماده دريافت نوسانات الكتريكي است. با حركت نوار مغناطيسي از روي هد و قرار گرفتن تراك ايجاد شده توسط هد روي نوار مولكولهاي مغناطيس بسته به جهت شكل گرفته همان القائات الکتریکی در هد ايجاد ميشود و از خروجي به يك مدار Pre Head ارسال ميشود كه وظيفه تبديل جرياد الكتريكي به سيگنال صوتي را دارد. در مرحله بعد مدار Pre-Amplifier سيگنال صوتي را كمي تقويت ميكند و در خروجي دستگاه پخش تحويل آمپلي فاير قدرت ميدهد.
در نوارهاي ويدئوي هم روش كار به همين شكل است. تنها يك اسیلاتور و مدار تبديل سيگنال الكتريكي به تصوير اضافه ميشود.
لازم اين نكته را هم بگم كه من فقط روش ذخيره و اجراي اطلاعات روي نوار مغناطيس را گفتم. قبل از اعمال جريان به هد و بعد از دريافت جريان الكتريكي از هد مدارات مختلفي روي ارتقاء سيگنال صدا و يا تصوير تاثير گذار هستند.
امروز فرصتی شد آمپلی فایر LX83 پایونر از نزدیك ببینم و دو ساعتی را با یكی از دوستان با این محصول High End پایونر سرگرم باشیم. LX83 مدل ارتقا پیدا كرده LX82 هست. اضافه شدن امكان پشتیبانی از فرمت 3D و ظاهر خیلی شیك تر ویژگی اصلی LX83 به LX82 است. آمپلی فایر های سری LX نسبت به مدل های VSX طراحی و كیفیت بهتری دارند, مدل های ارزون VSX كه فاجعه بحساب میاد! شاید این LX83 یه حرفهای برای گفتن داره و میشه بهش گفت آمپلی فایر دیجیتال, حالا چقدر كیفیت داره و یا میتونه با رقبای هم كلاس خودش در صدا رقابت كنه, بستگی به شما داره.
در مورد اینكه چند تا ورودی و خروجی داره؟ چه فرمت های پشتیبانی میكنه و از این نوع سولات بهتره برید اینجا خودتون ببینید. اطمینان داشته باشید خیلی بیشتر از چیزی كه نیاز داشته باشید براتون كار انجام میده.
چیزی كه باعث شد در مورد این آمپلی فایر بنویسم كیفیت و طراحی فوق العاده مدار تصویر اون هست! یكی از بهترین های كه تا به امروز در آمپلی فایرهای HD دیدم! بلوری IRON MAN 2 همراه با پلیر سامسونگ C6900 و كابل Wireworld Chroma 6 سورس تست تصویر من بود. عجب كابلی این Wireworld . قراره به زودی بلو-ری پلیر LX71 پایونر به سیستم اضافه بشه. سامسونگ هم بلوری پلیر ساز خوبی! درسته نمیتونه در حد اندازه بزرگان این صنعت باشه اما در بین تجاری سازها واقعا فناوری این كار داره.
نسل جدید آمپلی فایرهای HD نسبت به قبل وفاداری خیلی بهتری به تصویر دارند و كمتر روی تصویر تاثیر منفی میزارن. اما این LX83 تو یه كلاس دیگه بود! فیلم IRON MAN 2 گذاشتم. عجب لود سریعی داره این سامسونگ! ظاهرا چیزی نزدیك به PS3 دیسك لود میكنه! این یكی برای من شده مشكل! همین لود سریع میگم. IRON MAN 2 رنگ های خیلی Shining داره, در تمام سكانس ها این رنگ كه نظر جلب میكنه, من اول پلیر مستقیم به نمایشگر وصل كرده بودم, صحنه مسابقه F1 انصافا سامسونگ تصویر خوبی داشت, رفتم به سكانس های پایانی و اگشن داخل نمایشگاه EXPO رنگ ها همچنان درخشش داشت با كنتراست عالی. همین دو صحنه را بعد كه پلیر به آمپلی فایر وصل شد دوباره تست كردم, كاملا میشد حس كرد پردازشگر دوست داشتنی من VRS از Anchor Bay Technology داره كار خودشو در بهبود تصویر انجام میده, رنگ قرمز فلز بافت بهتری پیدا كرده بود, انگار یه لایه از روی تصویر برداشته شده بود! صحنه نمایشگاه EXPO عمق سیاهی در شب بهتر شده بود. در صحنه ای كه هر دو IRON MAN پشت به پشت هم نشان داده میشن, چیزی جزء بافت دقیق فلز با كنتراست رنگ عالی دیده نمیشد. هیچ نویزی در تصویر وجود نداشت! تصاویر سریع اصلا وضوح خودشو از دست نمیداد, مشكلی كه در آمپلی فایرهای ارزون كاملا دیده میشه, همین پایونر در مدل های پائین تر خیلی روی تصویر تاثیر منفی داره! اما LX83 داشت تصویر جلا میداد.
پایونر استاد طراحی مدار تصویر و استفاده درست از بهترین پردازشگرهای صدا و تصویر هست. در این شک نکنید.
منوهای تنظیم صدا و تصویر در LX83 بسیار دقیق و كامل بود. مخصوصا در مورد اكولایزرهای تنظیم محدوده فركانسی بسیار رنج گسترده ای را پوشش میداد. و باز باید بگم یكی از كامل ترین و بهترین های بوده كه تا حالا دیدم.
صدای LX83
صدای افکت پایونر هیچ وقت حس حال واقعی فیلم انتقال نمیده! در تمام مدل های بالای پایونر مشکل ضعف صدا در کانال ها Surround اساسی هست! تو این LX83 پایونر هم این ضعف مشهود بود! تو این كار وقتی چند سال میگذره و شما یك ضعف در تست های مختلف از یك برند می بینید روش حساس میشی, و در هر بار برخورد با اون برند اول روی ضعف همیشگی زوم میكنید, این بار هم برام همینطور بود! LX83 تست تصویر و امكانات نرم افزاری را خیلی خوب جواب داده بود, در این شك ندارم كه پایونر استاد طراحی مدارات تصویر و كالیبراسیون دقیق هست. اما در مورد صدا بدجور با پایونر مشكل دارم, صدای LX83 اصلا اون حالت Excitement به من نمیداد! صدای افكت آمپلی فایرهای Hi-End پایونر اصلا در پیك های لحظه ای ( رعد و برقی ) كه من دوست دارم نداره! مخصوصا در كانال های سوراند جریان دهی خوبی نمیشه! فكر هم نكنید با بالا برده میزان db مشكل حل میشه! بدتر Zone بندی صدا بهم میریزه! این مشكل طراحی پایونر هست, احساس میكنی صدا از تصویر عقب میفته! همین باعث میشه محیط DSP خراب بشه, اگر تجربه صدای سینمایی داشته باشید كم كم متوجه این تاخیرها در بین كانال های صدا میشید, پایونر مشكل اساسی در كانال های سوراند دارد.
تست موزیک LX83 یکی از نکات برجسته و نادر در آمپلی فایرهای دیجیتال پایونر بود! موزیك فول رنج در ولوم های پائین, با جزئیات بالا و حفظ باس در این امپلی فایر خیلی خوب بود! آمپلی فایرهای پایونر در ولوم های بیش از 4/2 دیستروشن بالای دارن ! با افزایش ولوم تا 4/3 دیگه نویز پخش میشه تا صدا ! موزیك كه جای خود داره! در LX83 استفاده از مدار ICEpower باعث شده جریان دهی بهتر و خطی در ولوم های بالا داشته باشه! آمپلی فایر های پایونر اگر 20 دقیقه روی ولوم بالا كار كنه كم كم احساس میكنی ولوم صدا پائین میاد! اما LX83 این مشكل نداشت, صدا با گذشت زمان از شور حال نمی افتاد. صدا از پائین ترین حد تا حتی 4/3 از حالت خطی خارج نمیشد, اگر با آمپلی فایرهای یك نسل قدیمی تر Marantz كار كرده باشید حتما متوجه شدین شدت صدا از 4/2 كه میره بالا حجم صدا بطور عجیبی افزایش پیدا میكنه! همین شده بود ضعف Marantz نسبت به دیگر رقبای هم كلاس, مشكلی كه در سری های 2009 به بعد كاملا حل شد. پایونر هم در مدل های بالا این مشكل داره ! صدا تا یه حدی متعادل اما از یه حدی كه بره بالاتر صدا جیع میشه! اما LX83 این مشكل نداشت.
نكاتی كه در زمان تست یاداشت كردم: مدار تصویر بسیار عالی بدونه هیچ تاثیر منفی روی سورس, بدونه نویز اضافی, بدونه تغییر در بافت تصوی و بهم ریختگی تنظیمات پلیر, افزایش وضوح تصویر بروی منابع SD, لبه های كاملا صاف در منابع SD هیچ گونه محو شدگی در تصاویر سریع دیده نمیشود. پخش موزیك استریو پویا در تمام محدوده های فركانسی, حفظ ریتم صدا در ولوم های پائین , پخش صدای فركانس پائین خوب در موزیك های اركستی, پخش صدای افكت ضعیف با DSP محدود. ظاهر خیلی بهتر نسبت به مدل های قبلی, بدنه الومینیومی پرداخت شده نه در حد عالی اما خیلی بهتر از مدل های مشكی براق. كنترل از راه دور بسیار خوش ساخت و زیبا با كاركرد راحت.
نمی دونم اونایی که نسخه بلو-ری فیلم آواتار رو داشتن ( که گمونم تعدادشون هم کم نبود ) تو این یکی دو هفته اخیر دیسکشون رو در حالی پلیرشون آنلاین بوده اجرا کردن یا نه .
تو تمام نسخه های این فیلم تو منوی فیلم فقط سه تا گزینه بود . می گفتن دیسک BD-Live Enabled هستش اما مثل سایر عناوین متداول همچین گزینه ای نداشت . اما الآن بعد از آپدیتی که فاکس منتشر کرده اوضاع عوض شده .
بعد یکی دو مگابایت دانلود یه گزینه به منو اضافه میشه ! برام جالب بود که منو های بلو-ری ها اینقدر قابل انعطاف هستن . این بخاطر BD-J هست و من می دونستم ولی اتفاقی مثل این گمونم اولین بار هست که میوفته . از طریق این گزینه اضافه شده به منو ، میشه یه آنونس از نسخه جدید فیلم که در راهه دید که البته چیز خاصی هم نیست .
------------------------------------------------------------------------------------------------------------
چند هفته قبل بعد از بیشتر از یک دهه برای فیلمی که بی دلیل سر و صدا راه انداخته رفتم سینما ! اما حیف پول و وقت . خود فیلم که حتی لیاقت اسمش رو هم نداشت . یعنی اصلا موندم که این کالا رو اسمشو میشه فیلم گذاشت یا نه . کیفیت فیلم و سینما هم که فاجعه بود . بعد از بیرون اومدن از سالن حسابی یاد فیلم دیدن تو مانیتور CRT ایسرم افتادم. ( تا ۷ - ۸ سال پیش دنیام تو همین مانیتور بود ) . سینما و کیفیت نمایش آن چنان فرقی با سال ۷۲ ای که فیلم " راز چشمه سرخ " رو دیده بودم نکرده بود .
------------------------------------------------------------------------------------------------------------
تلویزیون چند روز قبل یه مینی سریال رو با کلی تبلیغ و سر و صدا برد رو آنتن به اسم کمپانی . نمی دونم دیدینش یا نه اما از دو جهت سریال فوق العاده ای هست :
۱ - بین سریال ها معمولا نمیشه سریالی پیدا کرد که از لحاظ صدا و تصویر حرفی برای گفتن داشته باشه ولی این یکی ( البته همراه چند تای دیگه ) اینطور نیست . تصویر نسخه بلو-ری فیلم عالیه و به عنوان یک سریال شاهکار . مجموعه با دوربین HD فیلم برداری شده . فیلم پر از صحنه های تاریک هست که انصافا خوب در اومده ( خیلی خیلی بهتر از صحنه های شب تو فیلم Collateral ) . در ثانی لوکشین های متفاوت و مختلفی هم داره که خوب در اومدن و با توجه به اینکه تصویر با نسبت 1.78:1 هستش اما واقعا قابل اعتناست . صدا هم مثل خیلی از کارهای کاتالوگ سونی در اون اوایل کار LPCM هست و خیلی هم خوب از آب در اومده البته شاهکار نیست . تصویر فیلم در کنار سریال فوق محبوب Band of Brothes دوتا از بهترین ها هستن که من دیدم . البته بگم جنس تصویر دو تا فیلم زمین تا آسمون با هم فرق دارن اما تو کلاس خودشون کار های ارزشمندی هستن . بین کارهای کاتالوگ سونی واقعا دیسک های خوبی پیدا می شد ...Patriot , Tears of the Sun , Ghost Rider , ....
۲ - این که تو یه کشور میشه انقدر راحت به پر و پای موضوعی مثل موضوع این سریال پیچید در نوع خودش جالبه . فیلم یه اثر رمبو-وار نیست که سرتاسر به پرستش آمریکا و امریکایی بپردازه . فیلم بیشتر ترجیح میده داستان تعریف کنه و بیشتر راوی باشه تا قاضی . اگه عاشق جاسوس بازی و Secret Ageny و از این دست موضوعات هستین از دستش ندید .
------------------------------------------------------------------------------------------------------------
خروجی HDMI خیلی وقته به عنوان یه ضرورت مد شده . یکی دوسالی میشه که اکثر لپ تاپ های متوسط به بالا به این خروجی مجهز شدن . چند روز پیش برای سومین بار این خروجی رو تو سومین مدل لپ تاپ چک کردم . برای یه سری فیلم HD-DVD که دارم درایو میکروسافت و لپ تاپ تنها گزینه است برای تماشا . اما کیفیت تصویر به شدت بد هستش . تصویر روشنایی و درخشندگی خودش رو به مقدار زیادی از دست میده و نویز کمی خودنمایی میکنه . این رو نسبت به تصویری می گم که از خروجی D-SUB همون لپ تاپ ها گرفته بودن . درخشندگی این دو تا تصویر ابدا قابل مقایسه نبود . البته تنظیماتی که تو نرم افزار های کامپیوتری هست میتونه به عنوان مسکن عمل کنه اما باز تو ذوق میزنه .
نمی دونم چرا این اتفاق میوفته . تا حالا فکر می کردم کانفیگ یا برند دو لپ تاپ قبلی این مشکل رو ایجاد می کرد . اما الآن .... گمونم قبلا هم یه مطلبی در این مورد اینجا نوشته شده بود .
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------
اگه خدا بخواد و زنده بودم هفته بعد ( یا بعدیش ) یکی از محبوبترین فیلم های جنگی تاریخ سینما رو با هم بررسی می کنیم . پس قرارمون همینجا با همرزمای رایان !
حسين تقوي
چند خط هم از من!
در ایران هنوز خیلی ها دارن سر اصل ژاپن و کره میخرن و می فروشند! کاری ندارم.
دو رقیب در کره (سامسونگ و ال جی) در حال ساخت یک واحد بزرگ تولید صفحات نسل جدید ال سی دی بطور مشترک در چین هستند.
سخنگوی شرکت سونی در این هفته خبر مشارکت سونی و سامسونگ در ساخت نسل جدید صفحات ال سی دی با ابعاد بزرگ را رسما اعلام كرد. سوني و سامسونگ در گذشته نيز براي صفحات موبايل توليد مشترك داشتند كه به S-LCD معروف شد و در چند برند مطرح مثل HTC استفاده شد. محصولات جديد نيز با همين نام S-LCD وارد بازار خواهد شد.
می دونستید تمام توليدات دي وي دي و بلوري پليرهاي 2009 به بعد JVC در اصل LG! به عنوان مثال مدل جديد XV-BP1 JVC دقيقا مدل BD-370 LG هست! JVC يكي از بزرگان صنعت صدا و تصوير خانگي و حرفه اي است اما چرا مياد از ال جي در ساخت بلوري پليرهاش استفاه ميكنه؟ كره اي ها در اين چند سال سرمايه گذاري عظيمي روي صنعت بلوري كردند, و خواستند در صنعت سرگرمي سازي تبديل به يكي از قطب هاي اصلي بشن! ( همانطور كه در ساخت نمايشگرهاي ال سي دي شدند) و به نظر مياد كه با دو كمپاني برزگ سامسونگ و ال جي توانستند تا جاي پيشرفت كنند كه حالا برندهاي با سابقه ژاپني مثل جي وي سي ازشون فناوري ميخرند! امروزه اين فناوري و طراح دستگاه هست كه حرف اول ميزنه و نه برند, جي وي سي طراح و فناوري خوبي براي بلوري پلير نداره! مشكلي نيست از ال جي ميخره, در چند سال اخیر برندها براي موفقيت در بازار مشاركت هاي گاه پنهان داشتند, مصرف كننده دنبال اسم برند مورد علاقه هست و به اون اعتماد داره و براش پول ميده كاري به داخلش نداره! همه كه مثل من فضول نيستند!
حالا شما برید فروشگاه جی وی سی و به فروشنده یا صاحب فروشگاه بگید کیفیت پلیرهای جی وی سی بهتره یا ال جی؟ ببینید چی جواب میده؟ واقعا هم اطلاعي ندارن و فكرشو هم نمي كنه محصولي كه شايد خيلي برتر از برندهاي رقيب كره اي مي دونه تمام و كمال براي يك شركت كره اي باشه!
دوران برند برتر در محصولات تجاري و ميانه قيمت كم رنگ شده ( محصولات High End تفاوت دارن) كمپاني هاي نه چندان مطرح با محصولاتي دنيا را متوجه خود مي كنند! همين كمپاني OPPO كه با دي وي دي سازي شروع كرد و كيفيت توليداتش خيلي زود براي مصرف كننده جهاني مشخص شد, و حالا كمپاني هاي صاحب نام از توليداتش به اسم خود استفاده مي كنند. خيلي از برندهاي صاحب نام در زمينه هاي ضعف دارن! به عنوان مثال ياماها هيچ وقت ويدئو پلير ساز خوبي نبوده! از کمپانی Media-tek پردازشگر ميخره! همون شرکتی که پایونر در اکثر ویدئو پلیرهاش از تولیداتش استفاده میکنه! اما پايونر به عنوان یک مرجع کجا و یاماها کجا! دلیل داشتن فناوری و طراح خوب هست. چیزی که پایونر در صداي دیجیتال هیچ وقت نداشته و نداره! نسل اول آمپلي فايرهاي ديجيتال پايونر چيپ موتورولا روش بود! بلعکس یاماها صاحب نام ترین سازنده پردازنده های DSP و آمپلي فايرهايA/V است. جالبه ياماها يك واحد فوق تخصصي ساخت پردازشگرهاي صدا در ژاپن داره, اما هيچ وقت وارد عرصه ساخت پردازشگرهاي ويدئوي نشد. شايد هم بشه!
در بخش اول جناب تقوي در مورد كاليبراسيون صحبت كردند, من هم مواردي را به فرامايشات ايشان اضافه مي كنم.
با رواج نمايشگرهاي وضوح بالا در دنيا صحبت از بهترين تنظيم تصوير براي بهترين كيفيت ممكن در بين علاقه مندان بيشتر شده است! نه تنها در ايران در تمام دنيا علاقه مندان به سيستم هاي نمايش خانگي يكي از دغدغه هايشان همين مسئله كاليبراسيون درست تصوير است؟ اما واقعا كاليبراسيون درست چيه؟ چه تصويري حقيقي و چه تصوير غير حقيقي است؟
در ايران پديده HD قدمت زيادي ندارد! خيلي كمتر از ديگر كشورهاي پيشرفته در اين زمينه! هيچ گونه مدياي اورجينالي هم در دسترس مردم نيست! بلعكس نمايشگر و پلير كه گاه زودتر از عرضه در ديگر كشورها وارد مي شود! كه مربوط به مسئله قاچاق كالا ميشه كه از بحث ما خارج است.
نبود شرايط مناسب آموزشي باعث شده عده اي دچار imaginations ذهني اشتباه در مورد تصوير شده و به خود اجازه ميدن به سادگي در مورد يك نمايشگر و يا پلير نظرات مثبت و منفي بدن!
يكي از نكاتي كه در مورد كاليبره كردن يك نمايشگر بايد به آن توجه كرد سورس نمايش است, معمولا در حالت آماتوري با تصاوير حيات وحش, فيلم و انيميشن تصوير كاليبره ميشه! كه بسيار بسيار اشتباه و تا حدودي غير ممكن است! اكثرا دنبال اين هستند كه چه تصويري به حقيقت نزديك تر است! كدام حقيقت؟ (تو قسمت اول ماتريكس بچه به نئو ميگه) در كاليبراسيون ابتدايي كه من اسمشو ميزارم تنظيمات خانگي, تنظيم نور, رنگ, وضوح و غيره كفايت ميكنه. اما در مراحل پيشرفته كه كاربر مي خواهد به بالاترين پتانسيل تصويري نزديك شود نياز به ديسك هاي Test pattern است, همانطور كه در مطلب كاليبراسيون تصوير خوانديد تصاوير توسط فيلترهاي تغيير مي كند, گاهي اين فيلترها در مورد بخشي از تصوير اعمال مي شود, مثلا رنگ و يا نور و گاهي در تمام فيلم از فيلترهاي مختلف استفاده مي شود كه در مواردي اصلا بيننده متوجه آن نيست! به عنوان مثال آسمان خاكستري به آسمان آبي تغيير ميكند, ميزان درخشش نور و رنگ به سليقه كارگردان تغيير مي كند! حتي در مستندهاي حيات وحش گاهي براي جذاب تر نشان دادن بعضي از تصاوير تغييراتي در شدت رنگ داده مي شود! معمولا رنگ ها بيش از حد طبيعي shining هستند! پس به اين نتيجه ميرسيم كه با فيلم و تصورات ذهني نميشه تصوير يك نمايشگر را كاليبره كرد! من در تحليل فيلم ها ميگم تست خوبي براي نمايش Deep Black دارد و يا تست خوبي براي Contrast ratio دارد؟ تمام اين صحبت ها در موارد مثبت يك فيلم به اين معني هست كه اين تصاوير از فيلترهاي مختلف گذشتند, و تصاوير خالص نيستند! اما خوب كار شده و تنها براي سنجش نمايشگر در شرايط كاليبراسيون درست مناسب است.
ديسك هاي تست پترن كه به (DVE-Digital Video Essentials)معروف هستند, تصاوير خالص و كاملا دقيقي را براي تنظيماتي مثل كادر بندي, كنتراست تصوير, تنظيم سفيدي و سياهي, شدت رنگ و ميزان گاما را در حرفه اي ترين حالت در اختيار كاربر قرار مي دهند. در تمام ديسك هاي تست پترن تصاوير تست نمايشگر نيز موجود است كه ميشه به كيفيت نمايشگر بعد از كاليبراسيون دقيق پي برد, تصاويري كه به شما ميگن عمق نمايش رنگ سفيد تا سياه پنل شما چقدر است؟ تصوير زير يكي از بهترين ها براي تست ميزان Dynamic Contrast است, اولين سلول از هر طرف نشان دهنده خالص ترين ميزان سياه و سفيد است, هر چقدر نمايشگر قدرت نمايش سياه و سفيد عميق تري را داشته باشد سلول هاي بيشتري را درگير مي كند, در بهترين حالت شخصا بيش از 3 سلول كاملا سياه و چهار سلول كاملا سفيد نديدم.
تست Multiburst نيز يكي از تست هاي بسيار با اهميت در سنجش Frequency response توسط پنل است؟ از دست دادن فركانس بيشتر به معني از دست دادن جزئيات تصوير بيشتر است. تست Multiburst در محدوده فركانسي 0.25MHz تا 2.875MHz بسته به نوع ديسك در دو حالت افقي و عمودي انجام مي شود. با افزايش فركانس ضخامت خط ها از چپ به راست تصوير كم مي شود, در بهترين حالت بايد در بالاترين حد فركانسي خط هاي نازك و كاملا قابل تشخيص در سمت راست تصوير بدونه در هم رفتگي ديده شود. شانه اي شدن حاشيه خط ها نشان دهنده نويز در سيگنال دريافتي است! كه مي تواند از پلير , كابل و خود نمايشگر باشد. تصوير زير در بهترين پاسخ فركانسي قرار دارد .
پلير يكي از مهم ترين عوامل كاليبراسيون دقيق است, كيفيت تصوير پلير بسيار در نتيجه كاليبراسيون مي تواند تاثير داشته باشد, پليرهاي تجاري كه به هيچ عنوان توصيه نمي شود! براي بهترين نتيجه از پليرهاي High-End استفاده كنيد, كاليبراسيون حرفه اي نياز به تجهيزات High-End دارد. شخصا بارها اين مسئله تاثير پلير در كاليبراسيون درست را امتحان كردم, نمايشگري كه با پلير High-End كاليبره شده, وقتي به پلير يك كلاس پائين تر و روي همان ديسك DVE دوباره تست مي شود انگار تا حدودي از حالت كاليبره خارج شده! و روي يك پلير تجاري بيشتر شاهد مشكلات تصوير پلير هستيم تا خرابي تصوير! شايد كمتر به اين نكته توجه كرده باشيد كه پلير فقط در كيفيت صدا و تصوير تاثير ندارد, اگر احساس مي كنيد Dynamic Contrast پنل شما پائين است! يكي از دلايل مي تواند پلير باشد! نمايشگر در بهترين شرايط آنچه از سورس دريافت ميكند را نمايش مي دهد, حالا اگر پنل شما در بهترين حالت كاليبره شده باشد كه بدتر! بيشتر ضعف پلير را احساس ميكنيد! كافي امتحان كنيد, پنل با ديسك پترن و پليري تو كلاس بالا كاليبره كنيد, و بعد پليري كه الان فكر مي كنيد خيلي تصوير خوبي دارد را وصل كنيد و روي همان ديسك پترن تست كنيد! نتيجه براتون خيلي تعجب آور خواهد بود. حتما توجه داشته باشيد براي كاليبره كردن نمايشگر تنظيمات تصوير پلير را از حالت شخصي خارج كنيد, هيچ گزينه اي + يا - نباشد.
در تست يك نمايشگر با ديسك پترن دقت كنيد فقط از تصاوير براي سنجش كيفيت تصوير استفاده نكنيد! اين يكي از امكاناتي هست كه در اختيار داريد, اگر گزينه تست سفيد خالص را انتخاب كردين و نتيجه برا شما رضايت بخش نبود! سريع نتيجه نگيريد كه اين پنل امكان نمايش سفيد خوبي را ندارد! اولين مرحله كاليبره كردن تصوير توسط ديسك پترن هست, به عنوان مثال در پنل هاي پيشرفته براي رنگ سفيد تنظيمات جداگانه تركيب RGB وجود داره كه ميشه به راحتي تصوير سفيد نمايشگري كه به قرمزي ميزند را با كم كردن شدت رنگ قرمز و بالانس كردنش با ديگر رنگ ها به سفيد خالص نزديك كرد.( با تنظيمات ابتدايي RGB اشتباه نشود) همينطور در مورد عمق سياهي براي بهترين كنتراست از گزينه هاي مخصوص استفاده كنيد تا جاي كه پنل تنظيمات پيشرفته در اختيار شما مي گذارد سعي كنيد پنل را به بالاترين پتانيسل خود نزديك كنيد, بعد از انجام دقيق ترين تنظيمات و كاليبره شدن كامل نمايشگر ميشه گفت حالا تنظيمات رنگ , نور , وضوح و ديگر تنظيمات ابتدايي با سليقه شما انجام ميشه, اما تا زماني كه پنل با سورس استاندارد و معتبر توسط شخصي با تجربه كاليبراسيون دقيق نشده به هيچ عنوان در مورد كيفيت تصوير برندهاي مختلف به اين راحتي كه من گاهي ميبينم نظر نديد! قبلا هم گفتم و الان هم تكرار ميكنم با تست هاي فروشگاهي و يا منزل دوست و آشنا بدونه سورس استاندار و تجربه كافي نميشه در مورد كيفيت تصوير و واقعي بودن يا نبون تصوير هيچ برند معتبر تلويزيون سازي نظر داد.
چندين سال پيش دوستي به من ميگفت "هر وقت در سيستمي وجود كابل احساس كردي بدون صدا و يا تصوير مشكل داره" اون زمان ها آنچنان اين حرف درك نمي كردم! پيش خودم ميگفتم خوب الان هم چيزي حس نميكنم! ولي مي دونستم صداي كه مي خوام اين نيست! و يا ميشه تصوير دي وي دي پليرم از اين هم بهتر باشه! مرتب يا جاي بلندگوهارو عوض مي كردم تا به بهترين پاسخ اتاق برسم و يا تنطيمات صدا و تصوير سورس و آمپلي فاير تغيير ميدادم, اون سالها تازه آمپلي فايرهاي ديجيتال با رمزگشاي dts آمده بود, و آنچنان هم تنظيمات كاربري نداشت, البته در مواردي خيلي بهتر از آمپلي فايرهاي امروزي عمل مي كردند! هنوز كمتر آمپلي فاير ديجيتالي را ميشه پيدا كرد كه صداي A1 ياماها رو داشته باشه بعد از A1 مدل AX1 آمد كه dts-es 6.1 بود. در اون سالها اين دو مدل مثل نگين هاي درخشان در قله Cinema DSP مي درخشيدن و كمپاني هاي رقيب با حيرت به اين مدل ها نگاه مي كردند.
يه زماني بود كه رفتم دنبال عوض كردن كابل, با عوض شدن كابل Component ژاپني با برند مطرح اروپايي ميشد تفاوت نسخه هاي دي وي دي اروپايي از آمريكايي بهتر تشخيص داد! پس فقط مي رفتم دنبال برندهاي اروپائي و مي گفتم ژاپن كابل ساز خوبي نيست! يه مدت مي گذشت دوستي يه كابل ژاپني مي داد بهم تست كنم, مي رفتم ميديدم چقدر تصوير عوض شد و رفت به سمتي كه من دوست دارم! دوباره ژاپني ميشدم! و اين ادامه داشت... در مورد كابل بلندگو و Interconnect هم به همين شكل بود! كابل ها عوض ميشد و هر بار نتيجه چيزي بين خوب و بد بود! هيچ وقت احساس رضايت كامل نمي كردم!
كم كم ياد گرفتم هر كابلي پاسخ خطي متفاوت روي هر سيستمي داره, ديگه نمي گفتم اين كابل تست خوبي برام نداشت پس بده! تا اينجا برام خوب بود, ياد گرفته بودم كابل چه تاثير عجيب و گاهي باور نكردني در صدا و تصوير داره, پس مرتب كابل عوض مي كردم! اما هر بار يه جاي كارم ايراد داشت! شده بودم مثل اون شاگرد كوزه گري كه همه چيز بلد بود اما كوزه هاش توي كوره ترك مي خورد! حساسيت زياد من روي صدا و تصوير باعث شده بود هزينه زيادي براي كابل بدم, اما هميشه يه حالت بي قراري تو صدا شنيده ميشد! تصوير به بهترين و نزديك ترين شكل به داده هاي روي ديسك نزديك كرده بودم, تفاوت هاي نسخه هاي مختلف به راحتي درك مي كردم, تجربم بيشتر شده بود و تغييرات بافت صدا و تصوير خوب درك ميكردم, اما باز اين حس داشتم كه يه چيزي اين وسط داره كار خراب ميكنه! تازه داشتم نقش كابل در صدا و تصوير درك ميكردم. سالهاي ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۱ بود كه روي تاثير كابل هاي مختلف تحقيق ميكردم, هر جا سيستمي بود اول مي رفتم سراغ كابلها تا ببينم چي هست؟ يكي از معيارهام شده بود همين كابل, راهم درست بود, اما متوجه يك نكته خيلي مهم نشده بودم!
و اون " Break-in Time" بود. من ياد نگرفته بودم هر كابلي چه صوتي و چه تصويري نياز به يك دوره گذرا داره تا از اون حالت اوليه خارج بشه, كابل بايد " Demagnetization" بشه تا بدونه كمترين تاثير جريان الكتريكي انتقال بده, و تمام اينها يعني كاركرد كابل روي سيستم بدونه جدا شدن و ايجاد استرس براي كابل, هر كابلي بسته به آلياژ به كارفته در اون نياز به مدت زمان نا مشخص براي به پايداري رسيدن دارد. Break-in همان فوت كوزه گري بود که من بلد نبودم!
کابل مثل یک کودک که با گذشت زمان رشد می کنه و به تکامل میرسه.
A cable is like a baby ,it grows by time lapse and then it gains the last perfection
تجربه اين سالها به من ياد داده كابل خوب زماني به بالاترين بازدهي ميرسه كه خوب Break-in بشه, یعنی در طول مدت Break-in از دستگاه جدا نشه (کابل در مدت مشخص تو مدار باشد) كابلي كه 24 ساعت از سيستم جدا بشه اون حالت سه بعدي از صدا ميگيره, شما ديگه دو كانال مونو داريد تا يك استريو, صدا در محدوده بسته اي از فركانس ها قرار ميگيره و جزئيات در صدا كم ميشه. كابل هاي ويدئوي و در حال حاظر HDMI قبل از Break-in شدن کامل اون حالت Equal در نور و رنگ ندارند, انگار اجزاي تصوير از هم جدا شدن, ديالوگ هاي فيلم حس برجسته و جدا از موزيك و افكت نداره! حركت افكت ها با انرژي اضافي شنيده ميشه انگار صدا سنگين شده! تمام اين موارد فقط به كابل صدا يا تصوير مربوط نميشه, تمام سيستم Cabling وقتي روي كامپوننت ها بسته شد در واقع يك پيكر واحد ميشن, انتخاب غلط يك Interconnect بد و يا Break-in نشده تاثير منفي در كل سيستم استريو داره, در سيستم هاي سينمايي هم انتخاب اشتباه و يا شرايط نا مناسب كابل HDMI تاثير مستقيم در نشان دادن قابليت هاي كل سيستم از نمايشگر گرفته تا آمپلي فاير, پلير, بلندگوها و حتي خود فيلم داره, يك اشتباه ميتونه كل هزينه اي كه براي سيستم كرديد را زير سوال ببرد. و يا مثل من بدونه اينكه به كابل اجازه بدم رشد كنه و بالغ بشه اون با برند ديگه جايگزين كنم.
همانطور كه گفتم زمان مشخصي براي Break-in يك كابل وجود نداره! فقط تجربه شنيداري و ديداري مي تونه به ما بگه كي كابل كاملا از حالت اوليه خارج شده و در حالت پايدار قرار دارد! زمان تقريبي چيزي بين ۱۰۰ تا ۱۵۰ ساعت كاركرد براي هر كابل درست و حسابي هست, كه اين زمان بسته به نوع كابل ميتونه بيشتر هم باشد.
الان خوب صحبت اون دوست قديمي رو درك ميكنم كه معني Neutrality كابل در سيستم يعني چي و تا چه حد مي تواند در صدا و تصوير تاثير مثبت يا منفي داشته باشد.
در آخر كابل اصلي ترين و حساس ترين قسمت يك سيستم صوتي و تصويري است, و بايد از برند معتبر و متناسب با سيستم انتخاب و در شرايط مناسب كاملا Break-in و از حالت اوليه خود خارج شود.