Home Theater Center
مرکز بررسی سیستم های صوتی و تصویری
چند روز پیش داشتم فیلم resident evil 4 رو تماشا می کردم . صحنه های Slow Motion فیلم که اصلا هم کم نبود توجهم رو خیلی جلب کرد . راستش تا حالا به نحوه تولید این تصاویر دقت نکرده بودم . اگر قرار بود صرفا تصاویر با دور کند نمایش داده بشن که ترکیب زمانی فیلم به هم می ریخت . شما باید در هر ثانیه دست کم 24 فرم ببینید تا تصاویر پیوستگی داشته باشن و به اصطلاح پرش در تصاویر تند دیده نشه .
نمی دونم تا به حال دقت کردید تو نماهای وسیع وقتی دوربین حرکت تندی داره احساس می کنید تصاویر مکث های خیلی خیلی کوتاهی تو تغییر فرم دوربین دارند یا نه ؟ قسمت زیادی از این مسئله بر می گرده به تلویزیون اما وقتی جزئیات تو تصویر زیاد باشه و شما مثلا سیاهی لشگر رو تو زمینه داشته باشین اصولا تمام پنل ها در حالت استاندارد این مشکل رو دارند چون مشکل در منبع تصویر ضبط شده هست ( البته اگه واقعا این طور ضبط شده باشه ) تو این صحنه ها بنظر میاد 24 فرم برای حرکت سریع دوربین کم باشه . ( این امکانات امروزه متداول شده ای که صحبت از ۱۲۰ یا ۲۴۰ یا حتی ۶۰۰ هرتز بازسازی تصاویر تو تلویزیون می کنند می تونه مقداری این مشکل رو تو تصاویر تند حل کنه ولی اگه خیلی خوش سلیقه باشین هنوزم به چشم میان .. بماند که حالت مصنوعی به فیلم میدن )
بزارین یه مثال ساده بزنم :
فرض کنید با یه دوربین استاندارد که می تونه 24 فرم در ثانیه ضبط کنه دارین عمل ضبط تصاویر رو انجام میدین دوربین رو یه پایه کاملا به زمین ثابت شده و فقط می تونه حول محور پایه به چرخش در بیاد . بار اول دوربین رو در عرض یک ثانیه 6 درجه می چرخونید . 24 فرم بین 6 درجه تقسیم میشه و شما برای هر درجه 4 فرم دارید . حالا فرض کنید دوربین رو با سرعت بیشتر طی همون یک ثانیه 12 درجه می چرخونید . اینجا سهم هر درجه 2 فرم هست . تصور کنید در عرض یک ثانیه 48 درجه دوربین به چرخش در بیاد اونوقت سهم هر 2 درجه فقط یک فرم خواهد بود .
این کاهش فرم ها در عرض یک ثانیه باعث میشه تصاویر کامل و روان یا اسموث به نظر نیان . پس تاثیر و ارزش تعداد فرم تصاویر کاملا مشخصه حالا بر گردیم سر موضوع اصلی خودمون . پس چطور این مشکل تو صحنه های Slow Motion که خیلی خیلی بیشتر مستعد این مشکل هستند دیده نمیشه ؟!
Slow motion زمانی اتفاق میفته که تصاویر با سرعت بیشتری از سرعتی که قراره نمایش داده بشن ، ضبط بشن . کلید این تصاویر دقیقا تو همین جمله هست . البته این حالت رو میشه با نمایش دور کند تصاویر از پیش آماده و ضبط شده هم به وجود آورد . به این صورت که فرمی بین دو فرم مورد نظر قرار میگیره و فرم قبلی یا بعدی رو در این فرم جدید تکرار می کنند . در این صورت شما دو فرم برابر دارید و با تکرار اون طی یک ثانیه از تصویر اولیه ، شما در اصل یک ثانیه رو به 2 ثانیه ارتقاء دادید ولی با متریال و سورس همون یک ثانیه . نتیجه میشه یک صحنه Slow Motion .
البته برای اونایی که ریاضیاتشون خوبه و میدونن مفهوم اینتر پولیشن یعنی چی بگم که از مفهوم این تکنیک در بوجود آوردن فرم اضافی استفاده میشه تا ابدا به اسموث بودن تصویر لطمه ای وارد نشه و نتیجه بهتری بدست بیاد .
اما این روش دوم که اول توضیح داده شد نیاز به پردازش داره و مشکلات خاص خودش رو خواهد داشت . روش اول معمولا حرفه ای تر هست . شاید در ابتدا این روش برای آزمایشگاه های فیزیک به کار برده شده باشه . همه ما تصاویر ترکیدن بادکنک پر از آب رو با اون جزئیات دقیق و یا عکس العمل خودرو رو در تصادف با سرعت بالا با اون دقت بی نظیر حتما دیدیم .
تو روش اول شما دوربینی دارین که تصاویر رو با فرم بالایی ضبط می کن و شما اون تصاویر رو با فرم ریت استاندارد که حتما عدی پایین تر داره نمایش میدین و این باعث میشه که یک صحنه Slow Motion بی نظیر و خیره کننده داشته باشین .
بد نیست بدونین برای صحنه درگیری با Executioner فیلم Resident evil 4 از دوربینی استفاده شده که 200 فرم بر ثانیه ضبط می کنه . چیزی بیش از 8 برابر چیزی که بعدا به نمایش در خواهد اومد ! اینجوری میشه صحنه های زیبای اکشن اونم زیر ریزش قطرات آب رو به اون زیبایی در آورد .
تو این فیلم از دوربین خاصی برای صحنه های Slow Motion استفاده شده بنام Phantom HD . از این دوربین ( شاید نه دقیقا همون مدل ) تو برخی صحنه های شرلوک هولمز و اینسپشن هم استفاده شده .
داستان پشت پرده صحنه های زیبای Slow Motion به همین سادگی بود !
بعضی فیلم ها نه تنها تو ژانر خودشون بلکه تو عالم سینما میشن خط کش بقیه فیلم ها . نجات سرباز رایان حتما یکی از این فیلم هاست .
من فیلم رو به تازگی برای اولین بار دیدم و با اینکه دارم خفه میشم که درباره خود فیلم حرف بزنم ولی جلو خودمو میگیرم و میرم سر اصل مطلب .
بلو - ری فیلم نجات سرباز رایان یکی محصولات خط تولید انحصاری کمپانی پارامونت به اسم Sapphire Series هست . تقریبا تمام محصولات این سری آثار ماندگار و پر طرفدار سینما هستن و معمولا ادعا شده که کار تصحیح زیادی رو محصولات این سری انجام شده . اول بریم سراغ تصویر فیلم .
اصولا فیلم های متاخر جناب اسپیلبرگ همگی از تصاویر مملو از گرین تشکیل شدن . بلو- ری فیلم هایی مثل " گزارش اقلیت " و " جنگ دنیاها " و همین نجات سرباز رایان ( البته استثنا هم داره مثل ایندیانا جونز ) گواهی بر این ادعا . هر چند بافت گرین ها تو همین سه تا فیلم تا حد زیادی از لحاظ اندازه و مقدار با هم متفاوته .
این فضای گرینی به نظر من بر عکس گزارش اقلیت خیلی خوب رو فیلم میشینه و فضای فیلم رو باور پذیر تر میکنه و اصلا هم گل درشت نیست . اصلا انگار بافت تصویر اینجوری هست . البته این مسئله کشف من نیست اصولا کارگزدان با همبن منطق تصویر نهایی رو به این شکل در آورده . البته صحنه های کاملا بدون گرین هم تو فیلم بسیار زیاد هست که معمولا بر میگرده به صحنه های آروم فیلم که دیالوگ دارن . کنتراست تصویر خیلی عالیه مخصوصا در صحنه های روز در فضای باز . رنگ ها هم به اقتضای حال و هوای فیلم درخشان نیست اما کاملا بجا و درست رو تصویر نشسته هر چند خیلی جاها سبزی مناظر واقعا سبز و سرخی خون ها واقعا سرخ هستش. شاید جزء معدود فیلم هایی باشه با این حال و هوا که من ازش لذت بردم . ولی اون چیزی که باعث میشه تمام زیبایی بصری فیلم منزوی باشه شاهکار سمعی فیلمه .
صدای فیلم مطمئنا از بهترین هاست . اصولا اون چیزی که میتونه حسابی از خجالت سیستم صوتی شما در بیاد یک فیلم جنگی ( از نوع میدانی ) هست . تو این زمینه اگه از کنار آثار خوبی مثل Tears of Sun بگذریم و کار به یاد ماندنی مثل Pearl Harbor رو هم دور بزنیم ... حتما به شاهکار Saving Private ryan می رسیم . ( تو مسیر حتما BHD رو هم می بینید )
صدا تو این فیلم حرف اول رو میزنه . همه چیز بیش از حد عالی کار شده . ترک صوتی فیلم که رو نسخه بلو-ری هست بی عیبه ( DTS-HD ) . اصولا با حال و هوای Live صوتی فیلم خیلی باید حواستون باشه که تو ساحل نورماندی یا تو خرابه های فرانسه تیر نخورین و زخمی نشین !
افکت ها خیلی خوب کار شدن . از جو سنگین اوایل فیلم تو ساحل و اون صحنه های سکوت مطلق که بگذریم ... صحنه های داخل مناطق بمباران شده و متروکه خیلی عالی کار شدن . تو فیلم از چندین نوع اسلحه استفاده شده . صدا ها به قدری دقیق ، حجیم و ظریف هستن که اگه نیمه دوم فیلم رو چشم بسته تماشا کنید از روی صدا می تونید نوع اسلحه رو حدث بزنین .
پیچیدن صدایی که از شلیک کردن تک تیر انداز تو شهر راه میوفته بی نظیره .صدای شلیک ها و انفجار های دور دست هم با حجم درست و کانالیزه هستن . قول میدم اگه یه متخصص نظامی رو بیارین و صدای فیلم رو براش پخش کنید از روی صدای شلیک ، کالیبر اسلحه رو براتون میگه .
صحنه زیبای انفجار نارنجک ها و رگبار سلاح های سنگین هم که جای خود داره . واقعا آدم رو وسط خرابه های اروپا تو جنگ جهانی دوم قرار میده . اگه این فیلم رو با صدای عالی تجربه کنید اصولا هم ارزش با کارت پایان خدمته !
یک نکته جالب اینه که تو فیلم های جنگی آمریکایی به هر بهانه ای شما نشانی از پرچم امریکا می بینید اما تو فیلم های ما انگار پرچم نقشی نداره .... چرا ؟ تازه علایم و نشانه های روی پرچم کشور ما دو جنبه مختلف و هر دو مقدس رو دارن اما بازم دریغ ....
و در پایان :
Private Ryan Saved ! i
حسین تقوی
اگر دنبال آمپلی فایر دیجیتال با قیمت مناسب هستید مدل های جدید دنون مثل AVR-1611-AVR-1911- AVR-2311 قيمت و كيفيت بسيار عالی دارن. تركيب آمپلي فاير دنون با بلندگوی فوكال و پلير پايونير يك سيستم بسيار دوست داشتی. از نسل جديد دنون مدل AVR-1611- AVR-2311 و AVR-4810 در شرايط خوب شنيدم و نسبت به قيمت واقعا عالی بودن.
مدل AVR-4810 با بلندگوی فوكال سری ۸۰۰ شايد مدل Chorus 816 V و پلير دنون انتخاب خوبی.
بنظرم پكيج سينمايی DHT-1311 XP دنون بايد نسبت به مدل های هم قيمت ديگر كمپانی ها محصول با كلاس و خوش ساختی باشه. از صدای HD و تصاوير سه بعدی هم پشتيبانی ميكنه. من زياد از اين پكيج ها خوشم نمياد و معمولا پيشنهاد نميدم! اما اين مدل دنون آمپلي فاير AVR-1311 داره با مشخصات فنی AVR-1611 بلندگوهای اصلی و مركز هم 2WAY هست كه برای اين آمپلی فاير خيلی مناسب.
بلوری پلير با قيمت مناسب:
دنون DBP-2011 و DBP-2012UD انتخاب هاي بسيار دوست داشتنی هست.
پايونير BDP-LX53 و BDP-LX52 پلیرهای خوبی هستند.
بلندگو تو کلاس متوسط: Focal سری ۸۰۰ خوب, ميشه با اين سری موزيك گوش كرد صداشو خوب میشناسم:) يكم گرون (خيلي كم) اما واقعا به قيمت ارزش داره.
KEF سری XQ بلندگوی موزيكال و دوست داشتنی. در سری جديد Q درايورها از آلومينيوم ساخته شده و مقاومت اين سری در صدای افكت خيلی بهتر از سری XQ
پیشنهاد های بالا ویژه من. چند مدل زیر هم براتون بد نیست.
بلندگوی ارزون خوب همچنان JAMO پيشنهاد ميدم.
بلندگو خيلی هست كه ميشه پيشنهاد داد اما متاسفانه در بازار ايران وجود نداره! بلندگوی مثل Klipsch يكی از بهترين انتخاب هاي سيستم های سينمايی, تخصص اين كار داره اما در ايران نيست!
بلوری پلير: سونی BDP-S570 و BDP-S470 امکانات و استانداردهای تصویر خوبی دارن.
برای دوستانی که دنبال پخش فرمت های تصویری جدید مثل MKV هستند! دو مدل از سامسونگ در بازار پيدا ميشه BD-C6900 و BD-C5500 که بد نیستن.
دی وی دی پلیر خوب چیزی نیست که پیشنهاد کنم! پایونیر هنوز مدل DV-610 تولید میکنه اما ظاهرا دیگه وارد نمیشه! این پلیر یکی از بهترین تولیدات این چند سال پایونیر بود که خیلی شرکت ها این پلیر به اسم خود مونتاژ کردند.
من اهل موزيك كلاسيك و LP شنيدن نيستم اما آنچنان هم با اين ركورد های ديجيتال حال نميكنم! هنوز صدای آنالوگ در موزيك به ديجيتال ترجيح ميدم. ببينيد ميكرفون كه آنالوگ, بلندگو هم كه آنالوگ فقط اين وسط ديجيتال مياد كار خراب ميكنه! بهترين ركوردهای موسيقی در استوديوهای تمام آنالوگ انجام ميشه. در اين چند سال كه استوديوها ديجيتال شدن بعضی كمپاني های پخش ركوردهای ديجيتال ميارن روی سورس آنالوگ كه باز چيز جالبی نميشه! خيلی از اين LP های جديد سورس ديجيتال دارن.
اين ويدئوی كوتاه از آقای :تورج مقدم: طراح برند Roksan كه در انگليس فعاليت ميكنه و نظرشو در مورد صداي آنالوگ ميگن ببينيد.
تهران هم یه فروشنده HIFI داريم كه از دور شبيه اين آقای مقدم هستند! اتفاقا برند Roksan هم ميفروشن!
چقدر خوب بود مردم به جای خرید این سیستم های صوتی Hi-End کلاس میکرو های فای گوش کردن داشتن! این جدی بهتون میگم که صدای خیلی از این میکرو های فای ها از بعضی سیستم های چند ده میلیونی های اند بهتره.
شاید اگر بار اول و دوم باشه که جلوی یه سیستم صوتی۵۰,۶۰ میلیونی نشستید و موزیک گوش کردین صدا شمارو Involve کرده! اما بعد از یک مدت این صدا آنچنان براتون عادی میشه که دیگه ازش لذت نمیبرید! در بازار های اند دقت کنید خیلی از سیستم های آنچنانی کاملا نو دست به دست میچرخه و دوامی پیش صاحب جدیدش نداره! دلیلش همین درگیر شدن اولیه و دادن دها میلیون پول برای خرید سیستم و بعد فروخته شدن! این وسط کی سود کرده؟ اون وارد کننده ای که یک بار با فروش یک سیستم سود کرده, حالا همون سیستم با قیمت پائین تر از شما میخره, یه سیستم یا کامپوننت دیگه به شما میفروشه و باز سود میکنه, سیستم قدیمی شمارو باز به نفر بعدی میفروشه و باز سود میکنه! و شما همچنان از صدا لذت نمیبرید!
اصلا نمیخوام بگم سیستم صوتی های اند خوب نیست یا صدای یه میکرو های فای در تمام شاخص ها و نواحی فرکانسی از سیستم های اند بهتره! گفتم در مواردی اینقدر قیمت این کامپوننت ها الکی گرون که اصلا انتظار شخص موسیقی دوست یکم آگاه جلب نمیکنه که هیچ خریدش هم کار احمقانه ای هست! خیلی از این سیستم های مثلا های اند توسط مجلات و سایت ها به این رنج قیمت رسیدن! سودهای پشت این تولیدات که فکرشو هم نمی کنید.
من نمیگم با ۵ میلیون میشه به موزیک رسید! همیشه به دوستان میگم تا یه قیمتی از نویز خارج میشید و به صدا میرسید. از نویز به صدا رسیدن با یکم تحقیق و تجربه کار خیلی سخت و گرونی نیست اما از صدا به موزیک رسیدن خیلی سخت و گرون البته نه این سیستم های ۱۰۰ میلیونی که افراد میخرن فقط برای عکس گرفتن و گذاشتن در سایت و فروم ها! نه فقط در ایران در همه دنیا انجام میشه! هر سیستم های اند و معروف موزیکال نیست, پاسخ خطی درستی داره اما موزیکال نیست! اکثر این کامپوننت ها پاسخ خوبی روی اسکوپ دارن اما ربطی به موزیک ندارن.
صدای ساز وقتی زیبا و ژوست که نوازنده خوب داره, سیستم صوتی خوب وقتی صدای موزیکال داره كه طراح خوب داره. برای لذت بردن از موزیک باید اول تجربه شنیداری داشته باشید قبلا هم گفتم اجرای زنده شنیده باشید و گوش شما با صدای ساز آشنا باشه, اشتباه نشه لازم نیست نوازنده ساز باشید تا بتونید کامپوننت انتخاب کنید! تاکید میکنم اگر دنبال سیستم موزیکال هستید و اگر تجربه شما در حد خواندن مجلات و سایت ها هست قبل از هر انتخابی مدتی را فقط اختصاص بدین به اجراهای زنده موسیقی, رکورد نه اجرای زنده بعد تجربیات اینترنتی, آنچه صدای سیستم شنیدین و تجربه موزیک زنده را کنار هم قرار بدین و برید دنبال انتخاب کامپوننت. اگر این مشخصاتی که گفتم ندارید به حرف من گوش کنید یه میکرو های فای بخرید تو اتاق خواب یه جای مناسب نسب کنید, در یک نور ملایم روی تخت دراز بکشید و موزیک گوش کنید ببینید موزیک چطور در فضای اتاق جریان پیدا میکنه.
يكي از مهم ترين موضوعات قابل بحث در مورد تجهيزات سينماي خانگي خود نمايشگر, اما متاسفانه در ايران به علت عدم آگاهي جامعه علاقه مند به اين گونه سيستم ها و مهم تر از همه تعصب هاي تماما اشتباه در مورد برندهاي مختلف! كه حتي گاهي تا به حدي هست كه باعث ميشه شخص علاقه مند و البته كم هوش انتخاب هاي فقط به دليل علاقه از اول اشتباه به يك برند خاص انجام بده! و تعصب اشتباه باعث ميشه يك راه غلط كه از قبل پيش گرفته همينطور هر 4-5 سال يك بار دوباره تكرار كنه و هميشه خودشو در يك دايره بسته محدود كنه.
تعصب به هر چيز باعث ميشه از تجربيات لذت بخش تر عقب بمونيم.
تب LED TV ها قبل از TV 3D ها بازار گرفته. چه پنل هاي LCD با كيفيت و نو كه با اين تصور اشتباه كه LED TV نسل جديد نمايشگرها است با يك LED TV نچندان با كيفيت و حتي شايد خيلي بي كيفيت تر از پنل قبلي تعويض شد! اين وسط وارد كننده ها سودهاي آنچناني بردند و خريدار فقط دل به اين خوش كرد كه نسل جديد نمايشگرهارو به خانه آورده! بيش از يك سال پيش در خبري به نقل از اداره استاندارد بریتانیا گفتم كه در بريتانيا از ابتداي ورود LED TV ها استفاده از اين نام تجاري بدون ذكر اين نكته كه اين نمايشگرها همان LCD TV هاي رايج هستند ممنوع شد. اما در ايران فقط شاهد لوگوهاي LED TV هستيم! شركت هاي وارد كننده كاملا به هدفشان كه جا انداختن واژه LED به جاي LCD بود رسيدن! و مردم كم اطلاع كه در مواردي هم واقعا نميشه ازشون خرده گرفت كه چرا پنل زيبا و جديد LCD خوتون را با يك مدل LED جديد عوض كرديد! اينجا نياز به اطلاع رساني درست براي خانواده ها توسط رسانه ها بود كه متاسفانه به هر دليل انجام نشد!
نكاتي كوتاه در مورد تفاوت LED TV هاي موجود در بازار.
با اشاره به اين نكته كه LED TV همان LCD TV ها هستند. تنها با اين تفاوت كه براي روشن كردن صفحه كريستال مايع LCD به جاي نور Fluorescent از LED استفاده شده است. فقط روش بكارگيري LED ها فرق ميكنه كه در ادامه توضیح مختصری میدم.
در پنل هاي LCD رايج از نور پشتي فلورسنت CCLF-Cold Cathode Fluorescent Lamps استفاده ميشه. تصوير زير
در نسل جديد نوردهي به صفحه LCD به جاي فلورسنت از LED استفاده شد. رايج ترين نوع از LCD-LED ها نوردهي كناري EDGE-LED است. تصوير زير
در سيستم نوردهي در كناره صفحه براي اينكه نور بطور يكدست در تمام سطح صفحه پخش شود از فناوري به نام Light Guide استفاده شده كه باعث ميشه نور در تمام صفحه با شدت يكسان منتشر شود. اما ظاهرا مشكل عدم انتشار يكنواخت نور در تمام سطح پنل كاملا حل نشد! مخصوصا در پنل هاي بزرگ يكنواخت نبودن نور در تمام صفحه كاملا مشهود هست. چيزي كه شخصا بارها تجربه كردم. اخيرا چند شركت بزرگ توليد كننده LCD روش كنترل نوردهي ايجاد كردند با عنوان Local Dimming در اين روش امكان محدود كردن نور دهي در منطقه اي از صفحه نمايش ايجاد شد, و در حال حاظر در پنل هاي گران قيمت چند برند مطرح كه از فناوري EDGE-LED استفاده مي كنند استفاده شده و نتيجه خيلي بهتري نسبت به مدل هاي بدون Local Dimming داشته. امكان نمايش رنگ سياه و سفيد خالص تر در نتيجه كنتراست بهتر و رنگ هاي درخشان تر در اين نوع پنل هاي LCD افزايش قابل ملاحظه اي داشته.
نسل جدید تر پنل هاي LCD با نوردهي LED با عنوان Full LED توليد شد. تصور زير
تكنولوژي Full LED توسط دو شركت ال جي و شارپ وارد بازار مصرف شده و در ابتدا تبليغات زيادي در مورد برتري نسل جديد پنل هاي LCD با نوردهي Full LED صورت گرفت. امكان نمايش سياه با عمق بيشتر و كنتراست خيلي عالي و يكنواختي نور در تمام سطح صفحه از تبليغات اوليه اين LCD هاي جديد بوده. چيزي كه شخصا در مورد تفاوت دو روش نوردهي EDGE و Full تجربه كردم, در مدل ها Full LED در حالت كاليبراسيون ابتدايي كنتراست يكنواخت تر در كل تصوير, عمق سياه بهتر و سفيد خالص تر نسبت به EDGE-LED ها بود. نبايد از زاويه ديد خيلي بهتر در Full LED ها نيز گذشت, نكته منفي كه در مدل هاي ارزون EDGE-LED گاهي ضعيف تر از مدل هاي هم كلاس فلورسنت است.
در حال حاظر بهترين نوع از پنل هاي Full LED نمونه هاي است كه از فناوري Local Dimming در آنها استفاده شده. (لازم به ذكر در تمام مدل هاي Full LED از فناوري Local Dimming استفاده نمي شود.) در واقع كارايي واقعي Local Dimming در پنل هاي Full LED قابل مشاهده است. خاموش شدن بخش مشخصي از صفحه LED پشت نمايشگر باعث ايجاد كنتراست تصوير عالي و سياه عميق مي شود. فناوري كه بنظر مياد در آينده تمام توليد كنندگان بزرگ و كوچك به سمت آن حركت كنند.
شخصا هنوز LCD هاي كه از فلورسنت براي روشن كردن تصوير استفاده مي كنند خيلي بيشتر مي پسندم و اعتقاد دارم تصاوير اين نوع از LCD ها خيلي كنتراست و قدرت نمايش جزئيات بيشتري نسبت به LED هاي ارزان قيمت دارند. هنوز هيچ پنل LCD-LED كه تا امروز دقيق يا گذرا تست كردم, جزء يكي دو مورد نتوانسته نظر کاملا مثبت منو به خودش جلب كنه. (البته تا این تاریخ)
يه چيزي را باید به افرادی كه ادعاي دانش و تجربه دارند و سنگ برند برتر و يا Plasma بهتر از LCD هست به سينه مي زنند بگم, دوستي كه نه سورس درست حسابي داري! نه فيلم اورجينال داري! نه كاليبراسيون تصوير بلدي! نه كابل داري! نه هيچي! تو چرا داري براي فلان مدل از فلان برندي كه هيچي ازش نميدوني خودتو تو گِل ميپلكوني؟ منظور معدود افرادي هست كه وقتي بحشون ميگي برند X اين ايرادات داره سياه و كبود ميشن! خوشبختانه آنقدر ظرفيت مخاطب Home Theater بالاست كه خوب منظور منو درك ميكنه و خودش مسير درست پيدا ميكنه.
و در آخر دوباره بايد بگم بحث و تبادل نظر در مورد انواع نمايشگر در سيستم هاي نمايش خانگي مورد بسيار مهمي است. اما همانطور كه گفتم در اين مورد تعصب هاي الكي اينجا متاسفانه زياده (خيلي زياده) و اگر بخواي وارد تحليل برندهاي مختلف بشي با نظرات و گاهي حملات شديدي مواجه ميشي! براي همين من يكي دوست ندارم وارد اين فضاي بيهوده بشوم. تا جاي ممكن سعي ميكنم مسير درست نشون بدم, هركي خواست و اعتماد كرد وارد مسير جديد ميشه و هركي دوست نداشت به خودش مربوطه!! من يكي اهل كل كل و بحث هاي الكي نيستم.
این هم بلندگوی High-End سونی مدل SS-AR1 كه امسال برای اولین بار در نمایشگاه CES 2011 با سورس EmmLabs , آمپلی فایر PassLabs و كابل Kimber دمو داشته! كامپوننت های بسیار عالی! این بلندگو 27.000 دلار قیمت و 57 كیلو وزن داره! ظاهرا طراحی كابینت این بلندگو خیلی خیلی خاص!
پانل ۵۰ میلیمتری جلوی بلندگو از چوب درخت افرا ساخته شده که انحصاری در جزیره هوکایدو که در شمالی ترین نقطه ژاپن واقعه شده و آب و هوای سردی دارد پروش داده میشه. و در ماره نوامبر که رشد درخت کند است و ساختار چوب در متراکم ترین حالت خود قرار دارد برداشت میشه.
کابینت بلندگو از ورق ۳۲ میلیمتری از چوب درخت توس فنلاندی ساخته شده, توس فنلاندی خصوصیات آكوستیكی بسیار عالی دارد.
SS-AR1 در ژاپن و در سال ۲۰۰۶ طراحی و ساخته شده و تا به امروز كه آغاز فروش جهانی آن است در قسمت های مختلف به ویژه كراس آور تغییراتی داشته. سونی خیلی سال بود در زمینه سیستم های صوتی Hi-End فعالیت جدی نداشت! اما ظاهرا این بار با SS-AR1 بازگشت خوبی داشته. سونی یك صوتی ساز High-End نیست. تولیدات High-End داره اما تا به امروز در HIFI طراح تراز اول نداشته. در سالهای سورس های دیجیتال سری ES تولید میكرد برای CD و SACD كه در رنج قیمت خودشون عالی بودن نمیدونم چرا دیگه تولید نمیكنه؟ اما بلندگو مقوله كاملا متفاوتی از سورس و آمپلی فایر.
به مشخصات فنی این بلندگو توجه كنید:
Frequency Response: 28Hz to 68KHz
Sensitivity: 88 dB
Nominal Impedance: 4 ohm
Maximum input power: 200 watts
در مورد این بلندگو گفته شده بهترین بلندگو برای فرمت SACD و توان اجرای فركانسهای بالا را با تفكیك خیلی عالی داره, در نمایشگاه CES 2011 هم با سورس EmmLabs و SACD دمو شده. البته این نوع نظرات مربوط میشه به تست های آزمایشگاهی و نمیشه به عنوان برگ برنده سونی در مقابل غول های مطرح بلندگو ساز بحش توجه کرد. هنوز تحلیل درست حسابی از این بلندگو منتشر نشده و نمیشه گفت صدای Emotional داره یا Live من شخصا در موزیك از بلندگوی كه Live پخش می كنند بیشتر خوشم میاد و میتونم با صداش بیشتر ارتباط برقرار كنم تا یه صدای Emotional
باید دید این بلندگو تا چه حد نظر Audiophile های درست حسابی را به خود جلب میكنه؟
تا جای كه من میدونم ژاپن در High-End برند بلندگو ساز مطرحی نداره, البته اگر بلندگوی فوق محبوب NS-10M Studio یاماها را بحساب نیاریم صنعت و علم بلندگوسازی سالهاست در اختیار اروپا و امریكا بوده. البته هستند برندهای آشغالی كه فقط با اسم اروپای بودن محصولات خیلی بی كیفیت هم از نظر صدا و هم ساخت تولید می كنند. و خریدار پول برای لوگو و یا ساخت فلان كشور اروپایی بودن دور میریزه! بهترین جا برای فروش این محصولات كشورهای خاورمیانه هست. پول زیاد و آگاهی كم.
اگر سونی و برندهای نه چندان مطرح گاهی محصولات با كیفیتی (حالا میگیم فقط از نظر ساخت تولید می كنند) كه حداقل كمی از پول های آنچنانی كه از مشتری میگرن جاش كیفیت بالا ارائه میدن. هستند برندهای مطرح شده توسط مجلات و سایت های كه كابینت از نئوپان میسازن با درایور و كابل های داخلی بسیار بی كیفیت و با یك لوگوی طلا پول های آنچنانی از مشتری بدبخت میگرین!
این عكس وبلاگ طراح بلندگوی مارتن از دموی سونی در CES 2011 گذاشته.
نكته اي كه بارها به شكل هاي مختلف بحش اشاره كردم مساله سليقه ديداري و شنيداري هست. گاهي ميبينم و مي شنوم كه گفته ميشه صدا و تصوير سليقه اي هست! درسته سليقه بيننده و شنونده در موارد مختلف ميتونه متفاوت باشه اما سليقه اي كه در مسير درست شكل گرفته باشه. نه از بين بد و بدتر مجلات و دوست آشنا انتخاب كنيم.
هر سليقه اي درست نيست. تجربه صدا و تصوير چيزي نيست كه صرفا با تحليل خواندن و يا از من و امسال من سوال كردن به دست بياد. تحليل خواندن كمك ميكنه فضاي ذهني شما عوض بشه, شمارو وارد يه دنياي جديد ميكنه اما دنياي نويسنده اون مطلب كه هميشه درست نيست. اين دنيا در ابتدا قشنگ و شمارو شيفته ميكنه, اما كم كم شروع ميكنيد ازش ناخواسته پيروي كردن! سعي كنيد فقط ازش ياد بگيريد نه اينكه سليقه خودتون به سمت اون نزديك كنيد اين خيلي اشتباه, اگر در اين مسير قرار بگيريد دچار يك سردرگمي بزرگ ميشيد و هر بار با اشتباهات اون شخص شما هم اشتباه مي كنيد! و محدود به درست و اشتباه يك نفر ميشيد. درك صدا و تصوير بايد در دراز مدت با آزمون و خطا همراه با تجربيات افراد صاحب نظر در شما بوجود بياد.
با ذهنيت مينيماليستي نميشه به درك درستي از صدا و تصوير رسيد. هر جا بگيد خوب اين ديگه برام خوبه و راضيم همونجا ايست شدين. و با گذشت زمان هي به عقب بر ميگردين. با اين ذهنيت كه حد متوسطي براي صدا و تصوير وجود داره به هيچ جا نمي رسيد. نميگم بريد گرون ترين سيستم از اول بخريد. تاكيد من روي باز گذاشتن ذهن. خودتون محدود نكنيد. Free Your Mind
تجربه را بايد از صفر شروع كرد. يعني اگر الان يه سيستم ساده دارين سعي كنيد روش شنيداريتون عوض كنيد, با يك قطعه موسيقي متفاوت از گذشته شروع كنيد. در مورد سازها مطالعه كنيد و نوع صداشون, صداي ساز گوش كنيد, يه قطعه تك نوازي تو همون سيستم ساده گوش كنيد و ببينيد چه تفاوت هاي با اجراي زنده ساز درك مي كنيد؟ يا اگر يه فيلم روي دي وي دي كپي داريد اين بار سعي كنيد جور ديگه نگاهش كنيد, ببينيد از اينجا چي ياد گرفتين؟ آيا مي تونيد نكات مثبت و منفي صدا و تصوير تشخيص بدين؟از همينجا شروع ميشه...