Home Theater Center
مرکز بررسی سیستم های صوتی و تصویری
صمد بهرنگی ، معروف به بهرنگ، داستاننویس، محقق، مترجم، و شاعر چپ ایرانی بود. معروفترین اثر او داستان ماهی سیاه کوچولو است.
در سن ۲۹ سالگی در رود ارس غرق شد و چند روز بعد جسدش را از آب گرفتند. به گفته بزرگترها شایعه مرگ بهرنگی توسط عوامل ساواک قوی تر است. مطالب بیشتر را در ویکی پدیا بخوانید.
قصه ها:
بینام - ۱۳۴۴
اولدوز و کلاغها - پاییز ۱۳۴۵
اولدوز و عروسک سخنگو - پاییز ۱۳۴۶
کچل کفتر باز - آذر ۱۳۴۶
پسرک لبو فروش - آذر ۱۳۴۶
افسانه محبت - زمستان۱۳۴۶
ماهی سیاه کوچولو - مرداد ۱۳۴۷
پیرزن و جوجه طلاییاش - ۱۳۴۷
یک هلو هزار هلو - بهار ۱۳۴۸
۲۴ ساعت در خواب و بیداری - بهار ۱۳۴۸
کوراوغلو و کچل حمزه - بهار ۱۳۴۸
تلخون و چند قصه دیگر - ۱۳۴۲
کلاغها، عروسکها و آدمها
منبع: ویکی پدیا
اولین داستان های که یادم میاد از قصه های صمد بهرنگی است. با این قصه ها بزرگ شدم, فکر کردم و بچگی کردم.
کسی میدونه الدوز همون دختر بچه ای که با نامادری نامهربانش زندگی میکرد الان کجاست؟ الان باید هم سن من باشه, حتما بچه دارد شده و بجه هاش بزرگ شدن و الدوز خاطرات بچگی شو براشون تعریف میکنه؟ البته تو داستان خودش.
اولدوز و کلاغها - اولدوز و عروسک
من عاشق قصه "ماهی سیاه کوچولو" بودم. همون ماهی سیاه کوچولوی که یه روز تصمیم میگیره از تو برکه کوچیکشون راه بیفته بره و آخر دنیارو پیدا کنه و میره تا برسه به دریا و میرسه, اما وقتی به دریا میرسه در راه کمک به دوستانش کشته شد. (خیلی شجاع و باهوش بود)
بچه که بودم هنوز مدرسه نمیرفتم, نزدیک شب عید که میشد میرفتم دم مغازه های که ماهی گلی میفروختن, دنبال ماهی سیاه کوچولو می گشتم, همیشه قاطی ماهی گلی ها چند تای ماهی سیاه پیدا میشد من اون هارو میخریدم, به عشق این که وقتی تو عید میریم شمال ولشون کنم تو دریا تا اونا هم مثل ماهی سیاه کوچولو به آرزوشون برسن. یکی بهم گفته بود اگر اینهارو بزاری تو آفتاب قرمز میشن! منم تنگ بزرگی داشتم هر روز آب تمیز میکردم و میبردم میزاشتم تو حیاط تا ماهی سیاهه قرمز بشه! ولی فقط یک بار یکی شون یکم قرمز شد!
یک سال قرارشد عید بریم شمال, هر سال یه اتفاقی می افتاد و من نمی تونستم ماهی سیاه کوچولو خودمو ببرم بندازیم تو دریا! حالا یا برنامه سفر بزرگترها عوض میشد! یا ماهی میمرد. یک سال قرار شد بریم شمال شهر شهسوار خیلی ساحل صدفی قشنگی داره, پر گوش ماهی, همون گوش ماهی بزرگا که میزاری کنار گوشت صدای دریا میدن؟ من ماهی سیاه کوچولو مو انداختم تو یه دبه آب گذاشتم صندلی عقب ماشین کنار دستم, با چند بار عوض کردن آب دبه ماهی سیاه کوچولو سالم رسید کنار دریا, خوب دیگه چی بگم مگه میشه لحظه ای که ماهی سیاه کوچولو مو گذاشتم تو آب دریا و اون شنا کرد تا موج بعدی که با خودش بردش رو فراموش کنم.
آره صمد بهرنگی من ماهی سیاه کوچولوی تورو واقعا بردم انداختم تو دریا ولی نمی دونم ماهی من هم مثل ماهی تو اونقدر شجاع و باهوش بود.
قصه ماهی سیاه کوچولو از بچگی به من یاد داد همیشه بهتری هم هست. به من یاد داد برم و تجربه کنم و در راه از دیگران هم یاد بگیرم, یادم داد در راه یادگیری گول دشمنان به ظاهر دوست نخورم. به من یاد داد یاد بگیرم و یاد بدم.
مرگ خیلی آسان میتواند به سراغ من بیاید، اما من تا میتوانم زندگی کنم، نباید به پیشواز مرگ بروم. البته اگر یک وقتی ناچار با مرگ روبرو شوم که میشوم، مهم نیست. مهم این است که زندگی یا مرگ من، چه اثری در زندگی دیگران داشته باشد. ماهی سیاه کوچولو
درست حدس زدید اتاق دموی Marten Centre و بلندگوهای که در تصویر می بینید, مدل جدید این کمپانی با نام "Django" است که فقط در فروشگاه مرکزی این برند در سوئد دمو شده, و هنوز هیچ مشخصاتی از این بلندگو منتشر نشده است! ظاهرا در نمایشگاه CES 2012 این مدل دمو خواهد شد. شایعه قیمت این بلندگو در حدود ۱۰۰۰۰ یورو است! همانطور که می بینید خبری از ووفرهای سرامیکی آکوتان نیست, و فقط از میدرنج آکوتان استفاده شده است.
هنوز در سایت رسمی کمپانی و وبلاگ شخصی مارتن هیچ خبری از این بلندگو منتشر نشده است!
بلندگوها با آمپلی فایر ASR دمو شده, خود مارتن که اعتقاد داره آمپلی فایر ASR بهترین انتخاب برای بلندگوی مارتن است! اگر توجه کرده باشید بلندگوی مارتن در اکثر دموهای که در بین علاقه مندان به موسیقی داشته با آمپلی فایر ASR دمو شده! کابل جورما هم که بخش اصلی Setup مارتن است.
من فکر میکنم اسم Django از نوازنده بسیار مشهور موزیک جاز (Django Reinhardt) گرفته؟ Reinhardt از مشهور ترین نوازندگان موزیک جاز در اوایل دهه نود میلادی در اروپا بود.
از سورس آنالوگ استفاده شده, و حتما با قطعاتی از Django Reinhardt که از روی LP اجرا می شود, بلندگو را دمو می کنند.
In Part 1 I tried to talk about the positive and negative effect of acoustic on sound and its circulation form. In part 2 we know about the sound circulation form in auditory space. And it was said about some simple ways to optimize auditory conditions
This time we are going to talk about the effect of acoustic and favorable records on soundstage
Soundstage and favorable music have not only a direct connection with good components and speaker placements, music records are really effective on simulation of music performing space
.We cannot bring music performing space to our room with any records ever
The instrument sound that we hear is the sound of studio space. The best sound conditions with best components can be neared to the recorded sound of studio space. Most music fans think what they hear is real sound but that is wrong. (we always hear the sound of studio space and we only can hear the real instrument sound at a live concert). There are some criterions defining what we hear how near is to the main sound instrument like suitable studio, a good sound expert, the acoustic of auditory space, one more last thing is the components. When a music has not recorded in a suitable studio, when good microphones has not used in every part of recording period, when an expert sound director has not supervised during recording the music, it cannot create a sweet auditory space and soundstage ever. Even in the best sound system
In the past when there were not these digital facilities for recording and mixing ant it was much better
And music was recorded in the studio that most importance features was a good acoustic. A good studio had a good acoustic, not some digital facilities which ruin the music and take the passion and elegance of instruments and singer and instead give some high details, the details that just leave pressure and tiredness sense for audience. Have you ever been somewhere that a bad music is playing? And you get shy to tell anything? It happens to me many times
The importance of a good soundstage is more. There is a matter that music fans do not care about it and most of them think each piece of music in a good sound system should have a powerful soundstage. Most music need 3D space not just a soundstage and it relies on the acoustic and speaker placement like heavenly music and singer voice and instruments sound are heard in hanging space. This kind of music needs 3D space it means having one stereo output not tow monos
It does not mean if you listen to a special kind of music your sound system must only fix with that kind of music. But unfortunately I face with who setup their sound system like that
There is an important matter that music fans ignore it, is inaudibility of instruments sound at a concert. In most sound system we hear the sound of concert not the sound of playing instrument. In music recording in an orchestra are used different microphones with particular angles for recording instruments sound. And a microphone called Cardioid which receives whole orchestra sound.
In most sound system we hear the sound of Cardioid microphone not instruments sound except in some parts when the instrument is playing very high
Lets back to the importance of a good record, when music has not a good record it cannot have any positive index of sound in each kind of sound system and component ever. And it cannot simulate the record space too. (So, if we do not have a good record we should not expect a proper sound of the sound system). Ok lets back to acoustic and its effect on sound
Some fans believe this wrong opinion that a small room has less effect than a big room. Why? Because when we are talking in a big room sound has more reflection than a small room. Ok we imagine that in the small room there is not anything except the sound system, now we only have the wall and ceiling, time for a note when it is passing till crashing with first obstacle (wall or ceiling) is more short till that note with that intensity of db spread in a big room, now how much more is the intensity of sound damage and sound index disturb in a small room than a big room
That’s why speaker placement in small spaces without proper acoustic is more very hard than big space. In a big a space time for a musical note after crash with first obstacle and destructive reflection till heared is longer, and the possibility for destruction the destructive note is high. But in small spaces destructive reflection will be merge with that original note intensity and reach to ear
Finally I should say that lack of good acoustic equals messed DSP space. In the theater sound speaker placement should not heard
NOTE: for a good acoustic job we need RTA device, this device shows the destruction measurement in every place
Good Luck
"Close your eyes, Open your mind" چشمانت را ببند. و ذهنت را آزاد بگذار. این یعنی به هرچه دوست داری فکر کن و وارد رویاهات شو.
Sucker Punch کار جالبی از کمپانی وارنر که مثل همیشه خیلی خوب بیننده را وارد رویای ساختگی خودش کرده. من از این یکی لذت بردم.
صدا و تصویر این فیلم از اون های هست که من دوست دارم و حتما نسخه اورجینال فیلم به شما پیشنهاد میکنم. فیلمی که خیلی خوب میشه باهاش سیستم سینمایی تست کرد و از صدا و تصویرش لذت برد.
در فیلم شاهد تصویر چند لایه ای هستیم, در صحنه های که دخترک "Baby Doll" وارد رویا میشه در هر رویا شاهد تصويری با رنگ های گرم يا سرد هستیم! اما در تصاوير سرد رنگ ها كاملا خنثی نيستند, حتی رویای اول که وارد یک معبد می شود و فضای خارج معبد برف بود رنگ ها خیلی فضای سردی را القا نمیکرد. در رویای بعدی هم که میدان جنگ بود, تصویر خاکستری و تک رنگی نداشتیم, رنگ ها عمق داشتند. در رویایی سوم و چهار کاملا شاهد تصاویری با رنگ های گرم و عمیق هستیم. حس اعتماد بنفس دخترک با فضای گرم خیلی خوب القا میشه. بلعکس سکانس اول فیلم که شاهد ضعف دخترک هستم و رنگ ها خاکستری و سرد هستند.
تصویر این فیلم گرینی, در صحنه های بیشتر و در صحنه های کمتر, اما شکل این گرین اصلا اذیت کننده نبود, در مواردی مثل کلوزآپ های صورت دخترک و حتی هنریشه های دیگر فیلم بسیار جذاب بود, در این فیلم Texture بسیار خوبی در پوست صورت داریم, مخصوصا لحظه های که دخترک وارد رویا میشه یک گرین بسیار لطیف و از بافت پوست جدا شده را شاهد هستیم که باعث تحسین کل سیستم پخش می شود.
این فیلم تصویر گرم با رنگ های عمیق داره چه در دنیایی واقعی و چه در رویا, و بسیار مناسب علاقه مندانی ست که از این نوع تصویر لذت میبرند. منظورم از رنگ های گرم فیلم های مثل مرد عنکبوتی نیست که انگار همه چیز با آبرنگ رنگ کردند!
دو لحظه بصری بسیار زیبا در فیلم هست که خیلی ازش خوشم میاد. اولی در رویای اول و Dissolve شدن صورت دخترک به صحنه معبد و بعدی لحظه برگشت از رویای دوم به واقعیت که بسیاز زیبا طراحی شده است.
من از تصویر این فیلم خوشم اومد, کلا فیلم های که گرین کنترل شده و خوش فرم دارن دوست دارم, بلعکس گرین های لایه لایه و بد شکلی که حالم خراب میکنه! مثل فیلم ۳۰۰ که اتفاقا کاگردان هر دو فیلم آقای "Zack Snyder" هستند. در ۳۰۰ شاهد گرین بسیار حجیم و بد شکلی هستیم! که فقط با پلیرهای خیلی خوب میشه این گرین کمی کنترل کرد, اما در بهترین شرایط باز نزدیک میشه به چیزی که کارگردان خواسته! کلا فکر میکنم Zack Snyder از اون کارگردان های هست که میگه فیلم های من باید با گرین ببینید! اما این فیلم اصلا اینطور نبود و من از تصویرش در اکثر زمان فیلم لذت بردم, و مخصوصا این که خیلی خوب میشه با این نوع تصویر سیستم سینمایی تست کرد. و ازش یاد گرفت, منظورم به شماست چون برای شما می نویسم تا بهتر ببینید و بشنوید.
صدا: DTS-HD 5.1
اگر به تصویر فیلم ایرادی بگیرید! از صدا جزء یک مورد کوچیک که بهش اشاره خواهم کرد! به هیچ عنوان نمیشه ایراد گرفت. افکت های دقیق تنظیم شده. وضوح صدای بسیار عالی. جریان افکت ها بسیار کانالیزه هستند و موزیک هوشمندانه ای که جذابیت صحنه های فانتزی فیلم بیشتر هم کرده.
فیلم حتما با ولوم ۴/۲ و اگر امکانش براتون هست کمی بیشتر ببینید.
سکانس نبرد داخل معبد واقعا صدای فوق العاده ای داره! من چی بگم وقتی فوق العاده ست چی بگم؟ وقتی اون هیولا اون نیزه شبیه به شمشیر بلند می چرخونه من باد ناشی از حرکت اون نیزه را حس میکردم! صحنه ای که اون نیزه رو میزنه روی زمین از شدت موج خود دخترک روی هوا معلق میشه, و من موج صدا رو با بدنم حس میکردم! چرخش نیزه تو هوا همون چیزی که از صدای ۵.۱ وضوح بالا انتظار دارید.
هیولای بعدی با مسلسلی شبیه به ترمیناتور (فکر میکنم برای خود ترمیناتور بود!) وارد شد, شلیک مسلسل و پاشیده شدن تیکه های چوب ستون های معبد به سر و صورت بیننده! صدای حرکت گلوله ها از کنار گوش خیلی کش دار و عمیق رد میشد, در خیلی از فیلم های این حرکت گلوله و یا هر افکتی که بین کانال های صدا هست می شنوید اما هرچی هم سیستم DSP قوی داشته باشه باز صدا در قسمت های بین کانال ها قطع میشه! این قدرت پروسسور آمپلی فایر و فضای DSP که ایجاد میکنه باعث میشه صدا بین کانال ها با هم پیوند بده, که البته در بسیاری از سیستم های حتی گرون که می شنوم این محیط DSP وجود نداره! اما در این فیلم فضای صوتی سه بعدی خیلی خوب ایجاد شده و فکر میکنم در سیستم های متوسط هم صدای خوبی از این فیلم می شنویم.
تنها ایراد خیلی کوچیکی که میتونم به صدای فیلم بگیرم در بعضی صحنه ها ولوم موزیک کمی بالاست!
دیالوگ در صحنه های آرام و اگشن خیلی راحت شنیده میشه و اصلا در صحنه های شلوغ ضعیف شنیده شدن دیالوگ حس نکردم.
Sucker Punch بهتون پیشنهاد میکنم, فیلم بسیار خوبی برای دقیق تر دیدن است.
گاهی میگم خوب از این فیلم نکته برداری میکنم, اسم فیلم بالای دفتر تستم می نویسم, آخر فیلم یا صفحه سفید! یا نقطه نقطه شده! یعنی تا اومدم بنویسم پشیمون شدم! چند روز پیش نسخه U.S فیلم The Expendables که یک سالی میشد گرفته بودم اما وقت نمیشد ببینیم! دیدم و گفتم یه کوچیک ازش بنویسم, میدونم خیلی طرفدار داره؟ تا جای ممکن سعی میکنم خوب بنویسم. من این فیلم اول در نسخه آلمانی دیدم, اما در اکثر موارد کار اروپا برام مرجع نظر دادن نیست.
نکته مثبت در تصویر این فیلم نورپردازی خیلی خوب و بهتر از اون کنترل شدت نور در تمام طول فیلم مخصوصا در شب. سکانس های روز تصویر نسبتا گرمی داره نه خیلی که اذیت کنه و غیر طبیعی باشه و نه خیلی طبیعی. در نسخه آلمانی رنگ حرارت بیشتری داشت! همراه با کمی نویز دیجیتال! سکانس در شب قالب تصویر آبی, اما سکانس های هست که عمق رنگ سیاه خیلی عالیه و وضوح جزئیات کلی تصویر خیلی خوب دیده میشه ( جزئیات کلی تصویر ) منظورم Texture سوژه ها نیست. در کلوزآپ ها میشه گفت بافت سوژه ها خوبه, عالی نیست اما خوبه. بنظر تصویر در نماهای دور "Long Shot" زیاد مناسب این فیلم نیست وضوح بهتری داره! وقتی دوربین نزدیک میشه به سوژه از این وضوح کم میشه! در نماهای دور بیشتر جزئیات خوشایند میبینم تا کلوزآپ ها. نکته منفی که در تصویر فیلم دیدم در سکانس اگشن آخر فیلم, با اینکه نور پردازی و جزئیات سوژه ها در کل قاب تصویر عالیه, اما من وضوح بیشتری میخواستم .
صدا: DTS-HD 7.1
نکته قابل توجه در صدای این فیلم سوکوت خیلی خوب در صحنه ها آرام فیلم, خیلی با موزیک در کانال های ساراند روی اعصاب من نمیره! از کانال ساراند خیلی به موقع و با پیک های لحظه ای عالی استفاده شده. کانال های ساراند در این فیلم فوق العاده دقیق و قشنگ صداگذاری شده کاملا واقعی,با افکت های دیجیتالی و موزیک اضافی کانال های ساراند در سراسر فیلم درگیر نکرده, اوج صدا گذاری فیلم در سکانس درگیری نهایی, در اوج صحنه های درگیری باز سوکوت و پیک های ناگهانی در ساراند داریم. یه نکته جالب در حرکت صدای گلوله ها بین چهار کانال ساراند بود, در لحظه های صدا در پشت سر چرخش داشت و تمام.
صداها دقیقا مثل افکت های سه بعدی تصویر که اشیا به سمت دوربین پرتاب میشن از قبل طراحی و استفاده شده است! یه نمونه جالب صحنه انفجار هلکوپتر و پرتاب شدن تکه پروانه به سمت بیننده بود,تکه فلز از کانال مرکز کاملا وارد کانال های ساراند شده و.
افکت سنگین انفجار و پرتاب شدن اشیا در فاصله ای از دوربین دیده میشه و همه چیز در روبری ما اتفاق افتاد. و در ادامه موج انفجاری که از بالای سر هنرپیشه عبور میکرد, دوربین از روبرو این صحنه را میگیرفت اما بیننده دقیقا جای هنر پیشه بود و موج آتش و انفجار کاملا از بالای سر عبور میکرد, هر چهار کانال کاملا درگیر بود. صحنه جالبی حتما تست کنید.
تنها نکته منفی در صدای این فیلم! که خیلی هم اذیت نکرد اما بد بود! شدت بیش از حد فرکانس پائین در نبردهای نفر به نفر که برای نشان دادن قدرت ضربات از افکت های سنگین استفاده شده که یکم اغراق آمیز بود.
صدای این فیلم نمیشه با فیلم های جنگی مرجع مقایسه کرد, بنظرم در این سبک فیلمها خیلی واقعی صدا گذاری شده. دقیقا مثل صحنه های خشن فیلم, خیلی جالب سیلوستر در قسمت آخر "جان رمبو" هم این خشونت جنگ خیلی واقعی نشان داد, جیزی که در این فیلم نیز شاهدش هستیم.
انفجارها و سبک درگیری ها من یاد سری فیلم های رمبو انداخت! انگار امضای استالونه پای کارهای که بازی کرده و یا ساخته هست. این خیلی هم خوبه من که کلی خاطره خوب با فیلماش دارم:)
در کل صدای فیلم بیشتر از تصویر دوست داشتم, شاید به دلیل همون سوکوت های جالب و تخلیه ناگهانی در کانال های صدا که کمتر در این سبک فیلم تجربه کرده بودم.
فيلم هاي زيادي در مورد ويروس ها، بيماريها و ده ها عوامل ديگه اي كه كره زمين رو تهديد ميكنن و بخش اعظمي از جمعيت انسانهاي اين كره رو از بين ميبرن ساخته شدن، از جمله سري فيلمهاي Resident Evil، Hell و خيلي فيلمهاي ديگه كه الان اسمشون به ذهنم نمياد، من هم اكثرشون رو تماشا كردم و اين سبك فيلمها رو دوست دارم. البته اغلب اونها فيلمهاي رده بالايي نيستند و معمولاً از فيلمنامه هاي قوي بهره نمي برند. در بين اين فيلمها I Am Legend با بازي Will Smith جايگاه ويژه اي براي من داره، هم اينكه از لحاظ امتياز و رده در بين فيلمهاي خوب قرار داره و هم اينكه داستان خوبي داره و البته جو و فضاي فيلم هم در نوع خود منحصر به فرد هست. داستان كلي فيلم هم از اين قرار هست دانشمندان اومدن و يك ويروس رو به صورت ژنتيكي دستكاري كردند تا ساختار اون رو طوري تغيير بدند كه بجاي اينكه زيان آور باشه، مفيد باشه و با اين روش تونستند سرطان رو درمان كنند، البته اين ويروس جهش پيدا ميكنه و از طريق هوا منتشر ميشه و 99 درصد انسانهاي كره زمين رو ميكشه و بقيه رو هم تبديل به زامبي هايي ميكنه كه از نور خورشيد فراري هستند. در اين ميان شخصيت Will Smith (دكتر Neville) كه يك ويروس شناس ارتشي هست و به طرز معجزه آسايي در برابر اين ويروس مصونيت داره با يك سگ canine به تنهايي در شهر نيويورك زندگي ميكنه و سعي داره يك واكسن براي مقابله با اين بيماري درست بكنه تا بتونه زامبي ها رو (كه البته در اين فيلم به اونها Dark Seekers گفته ميشه) درمان كنه. اين فيلم توسط Francis Lawrence كارگرداني شده كه در كارنامه كارگرداني خودش فيلمهايي مثل Constantine و Water For Elephants رو داره و الان هم قرار هست قسمت دوم فيلم The Hunger Games رو براي سال 2013 كارگرداني كنه. فيلم در سال 2007 بر روي پرده سينماها رفت و بعد از مدتي بر روي DVD و Blu-Ray عرضه شد. من هم خودم اولين بار فيلم رو بصورت HD البته با فرمت MKV ديدم و از ديدنش لذت بردم و بعدها تصميم گرفتم كه نسخه Blu-Ray رو تهيه كنم كه طبق معمول با لطف جناب آقاي برزين يك پك نفيس Collector's Edition از اين فيلم به دست من رسيد. اين مجموعه شامل دو ديسك بلو-ري هست، به همراه يك كتابچه زيبا كه شامل عكسهايي از لوكيشنهاي مختلف فيلم، قبل و بعد از انتشار بيماري هست. همچنين 6 كارت عكس از شهرهاي مختلف جهان بعد از انتشار بيماري و يك lenticular (كارت مخصوصي كه با حركت دادن اون، تصوير متحركي رو مي تونيد ببينيد) جالب هم داخل اين پك وجود دارن.
بريم سراغ فيلم و محتويات ديسكها. همونطور كه اشاره كردم اين پك شامل 2 ديسك بلو-ري هست كه ديسكهاي 50 گيگ هستند كه يكي شامل نسخه Theatrical و ديگري نسخه Alternate Ending هست. هر كدوم از ديسكها هم شامل بخشهاي اضافه و ساخت فيلم و مستند هست كه بعداً در موردشون توضيح خواهم داد.
و اما تصوير!
بسيار خوشحالم كه اين ديسكهاي بلو-ري به دستم رسيدن، چرا كه تصوير اين فيلم در هر دو نسخه موجود بر روي دو ديسك فوق العاده هست. كيفيت تصوير از ابتدا تا انتها بسيار چشمگير و sharpness تصاوير تقريباً در تمام مدت طول فيلم خيره كننده هست. از همون صحنه اول فيلم كه با نشون دادن تصويري از شهر متروك نيويورك شروع ميشه مي تونيم متوجه غني بودن تصوير بشيم. رنگ ها بسيار به جا و با غلظت مناسب در تصاوير ديده ميشن و من رنگي رو نديدم كه زياد از حد تو چشم بزنه و يا غير طبيعي به نظر بياد. از قرمزي رنگ اتومبيل فورد موستانگ كه در ابتداي فيلم مي بينيم تا تاريك ترين صحنه ها تنوع رنگي فيلم قابل توجه هست. سياهي در اين فيلم نقش بزرگي رو ايفا ميكنه چرا كه زامبي هاي فيلم هميشه در تاريكي ها مخفي ميشن و در شب بيرون ميان و وقتي در فيلم در ساختمان هاي تاريك با اونها برخورد داريم طيف هاي مختلفي از رنگهاي تيره رو مي بينيم از سياهي مطلق تا رنگهاي خاكستري تيره و تفاوت در اين رنگها بدليل كنتراست خوب تصوير قابل تشخيص هست. در طول فيلم صحنه هاي زيادي از صورت Smith بصورت Close-up ديده ميشه كه در اين صحنه ها شفافيت و جزئيات تصوير در حد اعلا قابل مشاهده هست. حقيقتاً مي تونم كيفيت تصوير رو با كيفيتي كه در فيلمهاي The Lord Of The Rings ديدم مقايسه كنم كه به نظر من از شفاف ترين تصاويري بودند كه تابحال بر روي بلو-ري ديدم. اگر چه ميزان تصاوير CG استفاده شده در اين فيلم زياد نيست اما در جاهايي كه CG استفاده شده اين قضيه كاملاً قابل تشخيص هست، مثل حيواناتي كه در ابتداي فيلم توسط دكتر Neville تعقيب ميشن و همينطور كليه شخصيت هاي Dark Seekers كه به طرز واضحي مشخص هست كه كامپيوتري هستند. البته اين قضيه باعث نميشه كه كيفيت بصري تصوير پايين بياد و شايد بشه گفت كه اونقدر كيفيت تصاوير بالاست كه غيرواقعي بودن بخشهاي CG براحتي قابل تشخيص هست! اگر كسي ميخواد Sharpness تصوير و كيفيت رو در يك ديسك بلو-ري به نمايش بذاره، مطمئناً I Am Legend انتخاب بسيار خوبي براي اين كار هست.
در مورد تفاوت محتوي در دو ديسك بايد بگم كه به جز بخشهاي اضافه، در بين دو نسخه فيلم تفاوت زياد نيست، جز چند دقيقه ابتدايي فيلم و البته پايان فيلم كه در نسخه Alternate Ending طبيعتاً كاملاً متفاوت هست. من هم نمي خوام در مورد اين تفاوتها صحبت كنم شايد كسي از دوستان باشه كه بخواد فيلم رو ببينه.
از تصوير فيلم كه بگذريم بايد بگم كه از صداي فيلم نميشه گذشت!
بهترين ترك صوتي قرار گرفته روي اين ديسكها ترك Dolby TrueHD 5.1 هست كه همانند تصوير اين فيلم بسيار با كيفيت هست. در طول فيلم بخشهاي زيادي هستن كه سر و صداي آنچناني در كار نيست و هر صدايي كه هست، صداي محيط و همچنين حركات شخصيت اصلي فيلم هست، اما نكته قابل توجه هم همين جاست كه هيچ وقت كمبود صدا احساس نميشه و در تمام طول فيلم محيط اطراف بيننده پر از صداي محيط اطراف شخصيت داستان هست، يعني بيننده كاملاً در مركز قرار داره و خودش رو در اون مكان احساس ميكنه. صداهاي بسيار ظريف مثل حركت باد ميان علفهاي هرز و صداي حيواناتي كه از دوردست شنيده ميشه به زيبايي به طبيعي شدن فضا كمك ميكنن و اون حس تنهايي شخصيت اصلي فيلم در اين شهر متروك رو به بيننده القا ميكنند. البته صداهاي بلند و نفس گير هم در فيلم داريم. در بخش ابتدايي فيلم و در صحنه هاي تعقيب و گريز بين دكتر Neville و يك سري آهو كه با استفاده از يك اتومبيل فورد موستانگ انجام ميشه صداي غرش موتور اين اتومبيل قدرتمند و همينطور صداي جيغ لاستيكهاي ماشين بسيار شنيدني هستند. صحنه هايي هم هستند كه واقعاً ساب ووفر اتاق رو به لرزه در مياره، مثل صحنه انفجاري كه دكتر Neville ايجاد ميكنه تا Dark Seekers رو از بين ببره كه در اين صحنه لرزه شديدي كه خونه دكتر Neville رو بالا و پايين ميكنه در اتاق به شدت احساس ميشه! طبق معمول ترك هاي صوتي عالي، در اينجا هم تركيب صداي محيط ، ديالوگ، آهنگ و همه صداهاي ديگه به زيبايي انجام ميشه و هيچ كدوم در حضور ديگري از بين نميره و يا ضعيف به نظر نميرسه. يك سري هم تير اندازي در فيلم داريم كه عموماً از يك مسلسل جنگي هست كه در اين صحنه ها هم شليك شدن گلوله ها با صداي مهيبي كه ايجاد ميكنن كاملاً خودنمايي ميكنن. در كل ترك صوتي اين فيلم تركيب كاملي از فركانسهاي صوتي از زير تا بم هست و از آرامش مطلق تا هرج و مرج تمام عيار رو ارائه ميده. اين ترك صوتي كاملاً برازنده اين فيلم و تصوير با كيفيت اون هست.
ميرسيم به بخشهاي اضافه و پشت صحنه ها و كليپهاي موجود در هر دو ديسك. در ديسك Theatrical Edition در بخش اضافات يك مستند طولاني 50 دقيقه اي داريم كه در مورد ساخت فيلم هست و صحنه هاي زيادي از پشت صحنه فيلمبرداري فيلم رو نشون ميده و همينطور مصاحبه هايي با عوامل فيلم، كه با كيفيت HD ارائه ميشه و ديدني و جذاب هست. يك بخش ديگه هم داريم بنام Focus Points كه به اين صورت عمل ميكنه كه در طول نمايش فيلم در بعضي از جاها يك آيكن بر روي صفحه نمايش ظاهر ميشه كه با زدن اون به بخشي از پشت صحنه ها كه مربوط به اون صحنه خاص هست ميريم. مورد بعدي يك مستند HDديگه هست كه در مورد اطلاعات علمي در مورد ويروس هاي مختلف و مشابه آنچه در فيلم به نمايش در اومده هست كه در نوع خود جالبه. بخش آخر هم يك سري Comic هست هر كدوم در كشوري خاص (مثلاً هند) رخ ميده و بخشي از اثرات ويروس رو در اون كشور به نمايش ميذاره، البته مدت زمان اين كميك ها حدود 20 دقيقه هست ولي كيفيت HD دارند.
در ديسك Alternate هم يك سري اضافات ديگه داريم كه يكي به مدت 25 دقيقه و با كيفيت SD ارائه ميشه و مورد بعدي هم البته با كيفيت HD خودش شامل 5 زيرمجموعه هست هر كدوم به جلوه هاي ويژه بخشي از فيلم مي پردازه. بخش آخر هم كه باز با كيفيت SD نمايش داده ميشه شامل يك سري صحنه هاي حذف شده از فيلم هست.
در كل پك Collector's Edition فيلم I Am Legend يك پك زيبا و با ارزش هست كه براي علاقه مندان به اين سبك فيلمها ميتونه بسيار قابل توجه باشه.
باز هم در پايان از جناب برزين به خاطر لطف هميشگي شون و فراهم كردن امكان دسترسي به اين سورسها تشكر ميكنم و از دوستان هم به علت غيبت طولاني عذر ميخوام، البته مشغله كاري و همينطور كمبود فرصت باعث و باني اين غيبت هست.
موفق باشيد
طاهر
در مطلب زیر نگاهی کوتاه دارم بر گذشته و حال چند برند ویدئو پلیر ساز به ویژه سونی, پاناسونیک و پایونیر. با تاکید بیشتر بر پاناسونیک چرا که این مطلب در اصل تحلیل بلو-ری پلیر مدل "BDT220" پاناسونیک بود, که بدین شکل در آمد!!!!
پاناسونیک در سالهای ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۰ میلادی که اوج رواج دی وی دی پلیرها بود با تولید دی وی دی پلیرهای نه چندان قوی در A/V یکی از تولید کنندگان ضعیف اما سرشناس ژاپنی بود. در ژاپن سونی و پایونیر نبض تولید دی وی دی پلیرهای های اند و میانه قیمت ( در آن سالها دی وی دی پلیرها جزء محصولات گران قیمت بحساب می آمد و هنوز به مرحله تجاری سازی نرسیده بود) را در دست گرفتند و آنچنان قدرت و اعتبار پیدا کرده بودند که هیچ رقیب ژاپنی و اروپایی امکان نزدیک شدن به این دو غول ژاپنی را نداشتند. اما پاناسونیک حتی توان ساخت یک "هد نوری" قوی که دیسک های کمی خش دار را بخواند نداشت! و در این مورد یکی از ضعیف ترین ها بشمار می آمد.
کمپانی های دنن, مارانتز و آنکیو تنها تولیدات های اند داشتند و هنوز تولیدات تجاری نداشتند. دنن و مارانتز بعد از سال ۲۰۰۲ و قرار گرفتن در مجموعه D&M موفق ترین تولیدات خود را تجربه کردند. البته دنن و مارانتز تا این تاریخ هنوز هیچ ویدئو پلیر تجاری تولید نکرده اند. و تنها آنکیو بود که بعد از تولیدات فوق العاده ای مثل DV-S939 و DV-SP1000E که در کلاس های اند از بهترین ها بحساب میاد, چند تولید بسیار عجیب داشت! از دی وی دی پلیرهای که مونتاژ کاملی از پایونیر در کابینت متفاوت بود تا بلو-ری پلیر SP308 که از ال جی کپی برداری کرده بود!
یاماها تقریبا از ابتدایی ورود دی وی دی پلیرها حظور داشت, اما هیچ وقت نتوانست ویدئو پلیر ساز مطرحی شود! نه در دی وی دی و نه امروزه در بلو-ری پلیر تولید چشمگیری نداشته است!
تا سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۲ سونی به تدریج ساخت محصولا های اند کم کرد! تولید پلیرهای سری ES و QS که در سری های اند و میانه قیمت قرار داشتند کم شد و با تقاضای بازار رو به تجاری سازی آورد. مدل های بسیار پرفروشی مثل "DVP-NS305" اولین دی وی دی پلیر سونی با امکان پخش MP3 و همچنین مدل پرفروش "DVP-NS530" خود فاجعه ای در ساخت دی وی دی پلیرها از لحاظ کیفیت A/V بحساب می آمدند. (توجه کنید گفتم پرفروش اما بی کیفیت) صدا و تصویر در مدل های جدید سونی از این دو مدل به بعد به شدت مشکل دار بود! در آن سالها در پلیرهای های اند از پردازشگرهای 10Bit - 54Mhz استفاده میشد و در محصولات تجاری از پردازشگرهای 10Bit - 27Mhz که این میزان پائین خطوط کوانتیزه و فرکانس نمونه برداری باعث تصاویر به شدت ضعیف میشد که اگر هم طراحی خوبی پشت این پلیرها مثل نمونه های تجاری سونی نبود! تصویر با نویز دیجیتال بالا و لرزش همراه بود.
در آن زمان در خروجی Component دی وی دی پلیرها از سیستم تصویر interlace استفاده میشد, یکی از دلایل لرزش و شانه ای شدن تصویر همین سیستم ابتدایی بود. از اوایل سال ۲۰۰۳ بود که دی وی دی پلیرها با سیستم پخش Progressivescan وارد بازار شد. Progressivescan همراه شد با پردازشگرهای 12Bit - 108Mhz که باعث بهبود کیفیت تصویر در خروجی Component شد. سونی از اولین شرکت های بود که این سیستم پخش و پردازشگرهای جدید وارد تولیدات تجاری خود کرد. مدل "DVP-NS730P" از پرفروش ترین های سونی بود. در همان سال مدل "DVP-NS930" از سری QS و مدل "DVP-NS999" از سری ES مجهز به سیستم Progressive scan و پرازشگرهای جدید بودند. سونی در سری تجاری خود مثل NS730P تا حدودی مشکلات تصویر کم کرده بود اما سونی در مدل های تجاری یک مشکل بزرگ داشت و دارد! صدا در مدل های تجاری سونی افتضاح خراب بود و هست! صدای این پلیرها در افکت های سنگین به شدت فرکانس های بالا و پائین فیلتر می کرد و چیزی جزء صدای مرده و بی روح باقی نمی گذاشت. این مشکل در تمام تولیدات تجاری سونی وجود داشت و هنوز هم در دی وی دی و بلو-ری پلیرهاش دارد.
پایونیر نیز با دی وی دی پلیرهای تجاری مجهز به Progressive scan و پردازشگرهای 12Bit - 108Mhz وارد بازار شده بود و مثل گذشته به کیفیت محصولات و طراحی دقیق وفادار بود. و از بهترین ها بحساب می آمد.
این بار پاناسونیک بود که با سری جدید پلیرهای خود نظر منفی برخی از Videophile هارو به خود جلب کرد, پاناسونیک با مدل های S75-S65-S35 وارد نسل جدیدی از ویدئو پلیر سازی خود شد. هر سه مدل مجهز به سیستم Progressive scan بودند و با پردازشگر دقیق 10Bit - 54Mhz کار می کردند. تصویر این سری از دی وی دی پلیرهای پاناسونیک کمی نویزی با جزئیات بالا و درخشان بود. همراه با صدای بسیار افکتیو و کریستالی. که در کنار پایونیر از بهترین های تجاری ژاپن بودند. پاناسونیک موفقیت دی وی دی پلیرهای خود را با معرفی مدل S97 در سال ۲۰۰۵ با پردازشگر 12Bit - 108Mhz و خروجی HDMI کامل کرد و ادامه داد.
پایونیر نیز در همان سالها با معرفی مدل های مجهز به پردازشگرهای بسیار دقیق 12Bit - 108Mhz از "MediaTek" و خروجی HDMI یکی از بهترین ویدئو پلیر سازها بود و ادامه داد تا مدل NS-610 که در سال ۲۰۰۹ وارد بازار کرد و از موفق ترین مدل های تجاری پایونیر بود. پایونیر بعد از NS-610 تمرکز اصلی خود را روی بلو-ری پلیرها قرار داد.
این همه گفتم تا برسم به بلوری پلیر BDT220 از پاناسونیک, پلیری با کابینت بسیار ارزان و طراحی نچندان جذاب حتی برای یک محصول تجاری. پلیری با سرعت بالای بارگذاری دی وی دی و بلو-ری و منوی کامل و دقیق در کالیبره کردن و هماهنگ کردن پلیر با نمایشگر. یک بلوری پلیر ارزان با امکانات و کیفیت پخش ایده ال است.
تست های مختلفی از چند فیلم جدید روی این پلیر گرفتم, یکی از عنوان جدید بلوری "Ghost Rider: Spirit Of Vengeance" بود که یکی از تولیدات برجسه 1080P روی بلوری همین فیلم است. BDT220 تصویر گرم و سینمایی داره و Ghost Rider کمی با حرات رنگ بیشتری نسبت به پلیر مرجع من پخش می کرد. جزئیات بالای تصویر در این فیلم خیره کننده زیباست! فقط از صدا و تصویر این فیلم لذت ببرید. پاناسونیک برای یک پلیر تجاری تصویر عالی پخش می کرد! تصویر در تمام صحنه ها ثبات داشت. لرزشی در تیزی های تصویر ایجاد نمی کرد. جزئیات بالای نمایش میداد. کنتراست و عمق سیاهی عالی بود.
صدای این پلیر هم در کلاس خودش عالی بود, دیالوگ قوی, افکت های لحظه ای با فرکانس کامل, بدون ایجاد حس تنبلی در صدا. فرکانس LFE بدون تغییر با صدای که من در پلیر مرجع خودم شنیدم.
این پلیر در ارتقاء تصاویر وضوح استاندارد به وضوح کامل هم فوق العاده بود! چند عنوان دی وی دی ریژن ۲ تست کردم, و بنظرم بهترین در این کلاس همین BDT220 هست.
در کل اگر بخوام از تمام ضعف های این پلیر بگذرم! یکی از انتخاب های تجاری مورد تایید, نسل جدید بلو-ری پلیرهای پاناسونیک است.