Home Theater Center
مرکز بررسی سیستم های صوتی و تصویری
پایونیر قبل از ورود بلو-ری به نمایش خانگی و برای رقابت با هم کلاس های خود در ساخت دی وی دی پلیرهای کلاس تجاری و متوسط, طراحی پلیرهای خود را که از ابتدا بر مبنای پردازشگر های ساخت خود این شرکت بود تغییر داد و با شرکت MediaTek همکاری جدیدی را آغاز کرد, نتیجه این همکاری دی وی دی پلیرهای ارزان و بی رقیب در کیفیت صدا و تصویر شد. طراحی چیپ های MediaTek بر پایه یک معماری یک پارچه در صدا و تصویر است. به دو تصویر زیر توجه کنید که مربوط به یک مدل از دی وی دی پلیرهای Hi-End پایونیر می باشد. تصویر اول دو پردازشگر را میبینید, پایونیر برای تصویر و موتورولا برای Decode کردن صدای دالبی و دی تی اس. (پایونیر از اولین آمپلی فایر دیجیتال خود از پردازشگر ساخت شرکت موتورولا استفاده میکرد.) تصویر دوم پردازشگر DSD است که انحصار طراحی این چیپ برای سونی است و صرفا برای دیسک های SACD کاربرد دارد.
استفاده از دیکدرهای مختلف در یک پلیر امکان خطا در طراحی و تاثیر گذاری مدارات الکترونیک مختلف بروی هم را بسیار بالا میبرد. البته اگر اغراق نکنم پایونیر استاد طراحی ویدئو پلیرهاست, این را از زمان لیزر دیسک ها تا به امروز کاملا ثابت کرده است. اما این روش ساخت به همان اندازه که اگر درست انجام شود نتیجه فوق العاده ای خواهد داشت, بسیار هم هزینه بالای برای تولید کننده و مصرف کنند دارد, و در بازار رقابتی امروزه نمی توان در مقابل کمپانی های تجاری ساز با ساخت محصولات صرفا های اند در این بازار موفق بود. پایونیر با استفاده از چیپ های ارزان و بسیار توانمند MediaTek پلیرهای با قیمت بسیار ارزان و کارایی حتی بیشتر از مدل های Hi-End را وارد بازار کرد. پلیرهای ارزانی که تنها با یک پردازشگر امکان پخش SACD و DVD Audio را داشتند. خروجی صدای ۶ کانال. پخش فرمت های فشرده شده صدا و تصویر, خروجی HDMI با امکان Upscaling سرعت اجرای سریع تر دستورات , منوهای بسیار کامل تر از گذشته و... دیگه چه انتظاری از یک پلیر ۱۰۰ دلاری دارید؟ (البته نمیشه حتی از یک محصول تجاری خوب انتظار کیفیت حقیقی طراحی های اند را داشت منظور روش های درست انتخاب و طراحی محصولاتی در کلاس های مختلف است) به تصویر زیر دقت کنید یک نمونه از کاملترین دی وی دی پلیرهای پایونیر با پردازشگر MT1389EXE یکی از بهترین های MediaTek است. تمام امکاناتی که بهش اشاره کردم در این چیپ خلاصه شده است.
پایونیر در اولین نسل از بلو-ری پلیرهای خود از پردازشگرهای شرکت Sigma Designs استفاده کرد, بزرگترین مشکل پلیرهای پایونیر با این پردازشگر کندی در اجرای دستورات بود! در تصویر زیر اولین پردازشگر Sigma Designs در بلوری پلیر پایونیر میبینید.
پایونیر در نسل بعدی بلوری پلیرها و با تجربه خوبی که با MediaTek داشت, از پردازشگرهای این شرکت در ساخت مدل های جدید استفاده کرد. مثل مدل LX91 - LX71 - BDP51 - BDP320 - BDP120 و در ادامه در مدل های جدید تر نیز این همکاری را ادامه می دهد. تصویر زیر مربوط به مدل BDP51 مجهز به پردازشگر MediaTek است.
نسل جدید پردازشگرهای MediaTek دو مدل MT8520 و MT8555 است. یادم در مطلبی به آینده چیپ های ARM اشاره کردم و گفتم احتمال ورود بلوری پلیرهای با معماری چیپ های ARM زیاده؟ MediaTek در مدل MT8555 از معماری چیپ های ARM استفاده کرده است. چیپ های که با معماری ARM طراحی می شوند نیاز به مدارات الکترونیک پیچیده ندارند و در ولتاژ های پائین قدرت پردازش گرافیکی بالای دارند.
پایونیر در سه مدل جدید بلوری پلیرهای خود LX55 - BDP-440 - BDP-140 از پردازشگر MT8555 استفاده کرده است.
در آخر باید بگم MediaTek بسیار قبول دارم اما نمیشه از پردازشگر محبوب من در ویدئو پلیرها HQV به راحتی گذشت! پردازشگری که دنن محصولات فوق العاده ای را با همکاری این کمپانی تولید کرده و می کند.
من با اینکه بیش از سه دهه از عمرم گذشته ولی هنوز کودک درونم ۷-۸ ساله مونده و از این بابت بسیار خوشحالم:) هنوز به تخیلات بچگیم فکر میکنم و گاهی خوابشون میبینم. تخیلات کودکی من کمی با تخیلات فیلم سازهای هالیوود متفاوت, اما هستن فیلم های که من میتونم باهاشون ارتباط برقرار کنم و خودمو جای شخصیت های اون فیلم قرار بدم. Super 8 تخیلات کودکی من نبود! اما همین که چند تا بچه میرن دنبال یه ماجراجویی برام دوست داشتنی بود. شاید اگر یکم لطیف تر بود بیشتر دوستش داشتم!
تصویر Super 8 بسیار از فیلتر های مختلف گذشته تا آنچه کارگردان برای القاء حال و هوای فیلم میخواد به بیننده بده. با تمام دستکاری های که روی تصویر این فیلم صورت گرفته نتیجه کار خوب شده است. استفاده از رنگ های گرم با کنتراست کمی پایین در تمام طول فیلم اصلی ترین نکته قابل توجه در تصویر است, بازی با نور در تمام سکانس ها بخشی از تصویر این فیلم و نور آبی شبیه به آنچه از سفینه های فضایی در فیلم ها دیدم در طول فیلم کم و زیاد حظور دارد, نور آبی براق اما بی تاثیر در کم کردن گرمای رنگ ها.
گرین یک دستی در تمام طول فیلم و بیشتر در پس زمینه دیده میشه, که در چند نما خودشو بیشتر نشان داد! مثل تغییر دادن رنگ آسمان و گرین درشت تر در همان نماها, اما در کل فیلم با اینکه سکانس های داشت که خیلی مستعد گرین اذیت کننده بود اما گرین خیلی کنترل شده, و در مواردی اصلا احساس نمیشد.
نور پردازی بسیار عالی که باعث میشد از وضوح تصویر در سکانس های شب کم نشه و تمام اجزاء تصویر با جزئیات خوب دیده شود.
تصویر Super 8 در تمام طول فیلم یکدست, نه خیلی جزئیات بالا نشان میده و نه حذف بی مورد جزئیات دارد.
نکته جالب در مورد تصویر این فیلم و حتی صدا شباهت به فیلم "Star Trek" همانطور که می دانید کارگردان هر دو کار J.J. Abrams است. در نسخه بلو-ری Star Trek هم شاهد تصویری با رنگ های گرم با جزئیاتی نه خیلی بالا و نه کم بودیم. در "Mission: Impossible 3" نیز اگر درست یادم باشه همچین بافت تصویری داشتیم, رنگ های گرم, نور پردازی دقیق که نه جزئیات خیلی بالا نشان میداد و نه چیزی رو حذف میکرد. اما Super 8 خیلی نزدیک تر به Star Trek بود. من این فیلم دوست ندارم! اما نمیشه از نسخه بلو-ری Star Trek هم گذشت.
و اما صدا Dolby TrueHD 7.1:
صدا در Super 8 بیشترین دلیلی بود که من تصویر ایست کنم و نکته ای بنویسم. صدای این فیلم میشه گفت یک دالبی عالی و فکر نمیکنم Dolby TrueHD بهتر از این که من در این فیلم شنیدم بتونه صدا بده!
صدای Dolby TrueHD در این فیلم از معدود مواردی بود که من صدای دالبی وضوح بالا می شنیدم!
صدای ساراند حجیم در هفت کانال واقعا زیبا بود. سیستم من یک ساب ووفر فقط برای کانال ساراند داره, پیک های لحظه ای که تخیله میکرد در کانال ساراند شوک کننده بود, سکانس انفجار قطار موج حرکت ديافراگم بلندگو های کانال های ساراند حس میکردم! این حس با حرکت باد در صحنه ترکیب کنید ببینید چه هیجانی در ولو ۴/۳ به بیننده منتقل میشه!
در کمتر تراک دالبی صدای افکتی تا این حد درگیر در کانال های ساراند با تفکیک بسیار عالی و کریستالی شنیده بودم!
استفاده دقیق از کانال LFE برای القاء ترس و هیجان.
افکت خالص و بدون موزیک متن مزاحم در صحنه های اگشن باعث میشد بیننده واقعا تاثیر صحنه های فیلم حس کنه و این خیلی عالی بود. البته در سکانس آخر کاملا جبران کردند!
یک نکته بسیار جالب که حتما پیشنهاد میکنم در تست های بعدی که از این فیلم دارید بهش دقت کنید, عوض شدن افکت ها در کانال های ساراند است! صدا وارد یکی از کانال های ساراند میشد و در همان کانال صدا عوض میشد! تصور کنید تکه ای بزرگ از یک انفجار به سمت شما پرتاب شده و وارد یکی از کانال های ساراند میشه, در لحظه شی در یکی از کانال ها با چیزی برخورد میکنه و چند تکه میشه, این تغییر افکت در چندین صحنه خیلی زیبا شنیدم و کاملا مشخص بود روی این صداها کار شده. این خیلی جالب که در یک لحظه در یک کانال تغییر صدای افکت بشنوید. در چند سکانس صدا در کانال های ساراند عوض شد و کاملا این حس داد که پشت سر شما داره اتفاقاتی رخ میده.
یک مصاحبه از "Greg Russell" دیدم Re-recording Mixer معروفیه, سه گانه Transformers کار کرده, میگفت در اکثر سیستم های سینمایی خانگی تفکیک درستی در کانال های ساراند نیست! و من دوست دارم تک تک افکت ها از کانال های ساراند شنیده شود. من فکر میکنم این ضعف که واقعا در اکثر سیستم های درست حسابی هم هست به آکوستیک و مخصوصا DSP آمپلی فایر برمیگرده. دلیل پویا نبودن صدا در کانال های ساراند اگر خود فیلم این مشکل نداشته باشد فقط به دلیل تاثیر آکوستیک و تداخل موج صدا در هم بوجود میاد و بعد قدرت DSP که تا چه حد بتونه این فضا ایجاد کنه و نگه دارد. در خیلی از سیستم ها دلیل پویا نبودن صدا ضعف در DSP است. صدا تا یک جای میاد و یکدفعه انگار صدا میوفته! صدای سرپا و جون دار فقط به قدرت سیستم و آکوستیک نیست, DSP خیلی مهم است.
نکات منفی که صدای این فیلم داشت, خوب مثل تمام تراک های دالبی کانال LFE در بعضی صحنه ها کمی شل بود و اون تاثیر سنگین در حد انتظار نداشت.
و همچنین گاهی احساس میکردم صدای فیلم از اون حالت یکپارچه خارج میشه و انگار فقط در یک کانال فعال! و دلیلش بالا رفتن حجم صدای تک افکت های در بعضی از کانال ها بود.
Dolby TrueHD در بلو-ری Super 8 صدای آبرومندانه میده و میشه ازش لذت برد.
در بخش اول با اصول اولیه کالیبراسیون آشنا شدید, در بخش دوم با دیسک DVE و روش های حرفه ای کالیبراسیون آشنا شدید و در این بخش کمی بیشتر در مورد روش صحیح کالیبره کردن یاد میگیریم و همچنین در مورد اشتباهات رایج در کالیبره کردن و سنجش کیفیت تصویر یک نمایشگر صحبت میکنم.
در ابتدا باید بگم دیسک های (DVE-Digital Video Essentials) فقط برای کالیبراسیون رنگ نیست, آپشن های مختلفی خارج از بحث کالیبره کردن تصویر در این دیسک ها موجود است مثل سنجش نکات مهمی که کیفیت کلی یک نمایشگر برای کاربر مشخص می کند, که بعد از مراحل کالیبره شدن با تست این موارد میشه فهمید یک نمایشگر در پخش تصاویر مختلف چقدر توانایی دارد. توانایی های که فقط بعد از کالیبره شدن دقیق توسط کاربر با تجربه خودش نشان میده. پس فقط در تست یک نمایشگر کالیبره بودن رنگ مهم نیست.
درک هر انسانی از طیف های مختلف رنگ متفاوت, همه یک رنگ با یک طيف امواج نمی بینند! شنیدیم افرادی در تشخیص بعضی از رنگ ها مشکل دارند و یا دچار کور رنگی هستند. پس نباید این توقع داشت که هرکس از نتیجه نهایی یک کالیبراسیون دقیق رضایت کامل داشته باشد.
در بین دوستان علاقمند به HT که بخشی از این سرگرمی نمایشگر, مدتی است بحث عمق رنگ سیاه بالا گرفته, تا دو سه نسل قبل از نمایشگرهای ال سی دی و پلاسمای امروزی بحث کنتراست و خلوص رنگ سیاه از مهم ترین پارامترهای سنجش کیفیت تصویر بود. در نسل جدید نمایشگرها مشکل کنتراست پائین تا حد بسیار بالای حل شده و تنها معدود کمپانی های هستند که هنوز درگیر این موضوع هستند! شاید هم اصلا نباشند. نکته جالب توجه این که چرا فقط به سیاه توجه می کنید! چرا هیچ کس نمیگه سفید؟! حتی در مجلات و سایت های به ظاهر آموزشی و در اصل تبلیغاتی هم کمتر به بحث رنگ سفید پرداخته می شود! بحث خلوص رنگ سیاه شده تبلیغاتی برای این سایت ها و مجلات تا خواننده کم اطلاع یا بهتره بگم کم تجربه را با دادن عنوان های اغوا کننده گول بزنند! واقعا امروزه ال سی دی یا پلاسمای که هنوز ضعف در کنتراست داره فقط میتونه در رستوران ها نصب شود.
همانطور که حتما می دانید رنگ سفید طیف کاملی از رنگ هاست, و بالاترین فرکانس در بین رنگ ها دارد. هرچقدر نمایشگر خلوص سفید بیشتری داشته باشد در نمایش دیگر رنگ ها به واقعیت سورس نزدیک می شود. ( قابل توجه شمای که به رنگ خیلی توجه دارید ) در کالیبراسیون با دیسک های DVE همیشه تست سیاه و سفید در کنار هم و به یک اندازه مهم صورت می گیرد. به همان میزان که پنل برای نمایش بالاترین حد عمق سیاه آماده می شود به همان اندازه به خالص کردن رنگ سفید در تصویر اهمیت داده می شود. چیزی که همیشه بیشترین وقت از من در کالیبره کردن هر پنل می گیرد.
اشتباهات زیادی در مورد تست یا به ظاهر کالیبره کردن نمایشگر صورت میگره! کالیبره کردن یک پنل درست حسابی نیاز به کامپوننت ها و شرایط خاص دارد.
اول: به هیچ عنوان نمیشه هیچ نمایشگری را قبل از Break-in شدن کامل کالیبره کرد, حداقل کارکرد برای ال سی دی و پلاسما ۱۵۰ ساعت است پلاسما کمی بیشتر, زیر این مدت اگر پنل کالیبره شود بعد از مدت مشخص نتیجه کاملا عوض می شود.
دوم: تا حد امکان نمایشگر در محلی تاریک و بدون تابش های مستقیم یا سقفی باشد.
سوم: پلیر و کابلی برای اجرای دیسک DVE استفاده کنید که بیشتری وفاداری به سورس دارند. با هر پلیر و کابلی نمیشه نمایشگر کالیبره کرد خود پلیر میتونه بیشتر خطای تصاویر پترن داشته باشد. حتی کابل در بهم ریختن نتیجه کالیبراسیون نقش دارد. تجربه خودم در مورد کابل روی تست Multiburst بوده و لرزش های که روی خط های عمودی بود و بعد فهمیدم از ضعف کابل!
چهارم: به هیچ عنوان نمیشه از تصاویری که از اینترنت دانلود می شود برای کالیبره کردن استفاده کرد! این خیلی مهم, تمام تصاویر و عکس های دیسک های مختلف DVE خالص هستند با طول موج های کاملا دقیق برای اون رنگ, سیاه یا سفید با خلوص کامل و حداکثر طیف رنگ. ویدئو های تست این دیسک ها بالاترین حجم بیت ریت با کمترین آشفتگی تصویر دارند. پس پنل با ارزش خود را با کامپوننت های بد و تصاویر به ظاهر خالص زیر سوال نبرید!
یک نکته در مورد سلیقه شخصی بگم, در چند مطلب هم در مورد سلیقه شخصی گفتم که هر سلیقه ای نمی تواند مرجع درستی حتی برای آن شخص باشد, خیلی پیش میاد ضعف سیستم صوتی و تصویری از کم تجربه بودن شما در تنظیمات درست است! بعضی افراد نمیخوان یاد بگیرن و با یک ذهنیت غلت ادامه میدن, من مجله برای دانلود میزارم دوستان میرن مطالب تبلیغاتیشو می خوانند یا عکساشو می بینند! یا مطالب خوبی که از محصولات مورد علاقشون نوشته را می خوانند و فکر می کنند چه محصول خوبیه! من این هارو میزارم تا مطالب با هم مقایسه کنید و متوجه روش های ایجاد ذهنیت های هدفدار به سمت برندهای مورد حمایت خودشون بشید.
دوستانی که دسترسی به دیسک های کالیبراسیون و کامپوننت های مورد تایید ندارند, و به ناچار باید با سلیقه شخصی نمایشگر نمیشه گفت کالیبره شکل تصویر جوری که دوست دارند تنظیم کنند, حداقل از کابل و پلیری متوسط استفاده کنید. در مورد کابل بیشتر دقت کنید و از محصولاتی که توسط تولید کنندگانی خاص به سفارش کمپانی های بزرگ تولید می شود استفاده نکنید! یک شرکت به اسم ده شرکت کابل تولید می کند فقط با لوگو و ظاهر متفاوت! دقت کنید کابل زمانی برای شما مهم خواهد شد که قدرت تشخیص و دید شما به تصاویر عوض شده است. و مثل همیشه حتما از نسخه های اورجینال فیلم استفاده کنید این یکی چهار سال دارم میگم!
در آخر: کالیبراسیون تصویر با تنظیم تصویر با سلیقه شما فرق میکند! نمایشگر کالیبره می شود تا تصاویری تا حد ممکن نزدیک به منبع اصلی نمایش بدهد.
ELAC یک کمپانی بلندگو ساز آلمانی است, نسبت به قیمت صدای بسیار تمیز و متفاوتی بین برندهای متوسط آلمانی دارد. اگر دنبال بلندگوی هستید که ارزش موزیک گوش کردن داره حتما صدای این برند بشنوید. شخصا مدل Linie 500 دوست دارم.
در مورد صدای مدل Linie 500 اولین پارامتری که نظر هر شنوده ای را نه فقط در این مدل که این خصوصیت بسیار بزرگ ELAC است جلب میکند Coherency این بلندگو است, صدا از یک نقطه پخش میشه و نه از درایورها یا کابینت بلندگو! کل بلندگو در اختیار موزیک, صدا در تمام فرکانس ها Flow این باعث میشه صدا فوق العاده طبیعی شنیده شود. تو صدای ELAC درایور ها شاخص خودشون ندارن, یعنی نمیگی این بلندگو تو این فرکانس صدای بهتری میده! مثل خیلی از بلندگوهای آشغال موجود که فقط برای شاخص های فروش میرن! مثلا mid خوبی داره! این خیلی مسخره ست که بگیم فلان بلندگو این شاخص مشخص داره و روی اون تاکید کنیم. طراحی کابینت و درایورهای ELAC در اختیار موزیک و هر بخش از بلندگو صدای خودشون نمیدن. این یکپارچه بودن صدا به شنوده اجازه میده خیلی راحت تر بلندگو در فضا های مختلف Placement کند. و به بهترین Sweet spot ممکن برسد.
صدای این بلندگو بسیار کریستالی, این حالت کریستالی بودن در تمام فرکانس های صدا حس می کنید, در موزیک decay در پس زمینه داریم که اکثرا شنیده نمیشه! اما من در Linie 500 پس زمینه بسیار روشن و شفافی شنیدم. این وضوح در پس زمینه موزیک در بلندگوهای مثل Quad شنیدم. صدای Quad مثل بلندگوهای درایوری Rich نیست اما صدارو بدون انرژی اضافی و با پس زمینه روشن پخش میکنه, صداش کارکتر اضافی نداره که این اجازه میده مدت طولانی موزیک گوش کنید.
ELAC موزیک سانسور نمیکنه و به صدا کاراکتر نمیده, یکی از دلایل این جنس صدا به دلیل Ribbon tweeter بودن بلندگوهای ELAC است, tweeter های نواری نسبت به انواع Dome کاراکتر کمتری در صدا دارن و این مدل های که ELAC میسازد واقعا عالی هستند.
من حدس میزنم صدای این بلندگو در ایران زیاد دوست نداشته باشن! من در موزیک صدای Live به Emotional ترجیح میدم, هرچه در فیلم صدای هیجانی دوست دارم در موزیک صدای طبیعی. اصلا فکر نکنید در موزیک از صدای Rich بدم میاد! اما از بلندگو و کلا های فای که به صدا کاراکتر میدن اصلا خوشم نمیاد, در ایران بسیار دیدم افرادی که صدای رنگی دوست دارن, یعنی صدا Smooth یا Sweet دوست دارن بعضی ها از صدای Warm خوششون میاد! و این یکی از همون دلایلی که خیلی از برندهای درست حسابی در ایران فروش نخواهد کرد! بهتر بگم صدای درست حسابی نخواهید شنید.
این بلندگوی کابینت مدرن با طراحی تابع به حس شنوایی دارد. بنظرم نقش کابینت بلندگو از درایورها مهمتره؟ شنیدیم بلندگوهای که درایورهای خوبی دارن اما صدای خوبی نمیدن! اصلا نمیگم این بلندگو ضعف در صدا نداره, که البته هیچ بلندگوی پیدا نمی کنید که در نواحی از صدا ضعف نداشته باشد! فقط خود ساز که هر نت مثل خودش اجرا می کنه. چیزی که این بلندگو در کلاس خودش کاملا متفاوت می کند همان Coherency بودن صدا در مدل های بوده که من شنیدم, صدای زنده و بدون کاراکتر, تغییر نکردن جنس صدا در ولوم های مختلف, باس عمیق و کیپ و Soundstage عالی از مشخص ترین ویژگی های مثبت ELAC است.
کابل HDMI مدل Chroma از برند WireWorld در چند تست مهم مورد آزمایش قرار دادم. مدتی هم هست مدل Ultraviolet به دستم رسیده و بعد از Break-in شدن تست های از این کابل گرفتم. این کابل حداقل نیاز به ۴۰ ساعت کارکرد دارد تا از حالت اولیه خارج شود.
خصوصیت بسیار مثبتی که در این دو مدل دیدم Neutrality بسیار بالای است که به سورس دارند, شاید به همین دلیل این کابل بسیار مورد توجه مجلات تست صدا و تصویر قرار گرفته است. کابل در دنیای دیجیتال هم به همان اندازه که در آنالوگ تاثیر گذار است, می تواند روی صدا و تصویر تاثیر مثبت و منفی داشته باشد. در بین کابل های HDMI که من تست کردم WireWorld بهترین نبوده, اما به میزان زیادی با Neutrality بالا من Impress کرده!
کابل در Setup های مختلف پاسخ های متفاوت دارد, اینطور نیست که بگیم در ۹۰٪ این کابل در هر سیستمی جواب مشابه می دهد. هر کابلی بافت صدا و تصویر خودش را دارد. به همین دلیل در Setup های حرفه ای کابلی انتخاب می شود که کمترین تاثیر منفی را در جنس صدا و تصویر پلیر و نمایشگر داشته باشد.
برای مثال VAN DEN HUL کابلی که کنترل خوبی روی نویز دیجیتال داره بدون فدا کردن وضوح برای کم کردن نویز, کابلی با بافت تصویر کمی Smooth و صدای بیشتر به سمت موزیکال بودن تا هیجانی بودن در افکت, فرکانس های میانه و پائین خیلی دستکاری نمیکنه, به همین دلیل اگر در سیستم خوبی قرار گیرد دیالوگ قوی و جلوی از این کابل شنیده می شود و همچنین باس کیپ و عمیق.
Monster Cable خصوصیات کاملا متفاوتی با VAN DEN HUL دارد, تصویر بسیار Bold با جزئیات بالا و کنترل شده. صدای به شدت Emotional با جزئیات بسیار بالا و کانالیزه, ذهنیت طراحان مانستر کاملا به سمت صدای هیجیانی و سریع است, به همین دلیل این برند محبوب ترین کابل ساز در بین سبک های موزیک Heavy metal است برای انتقال اون Riff های سنگین گیتار برقی در این سبک از موزیک. HDMI مانستر در پایداری و عوض نشدن شکل سیگنال در متراژ های بالا هم مطرح است.
WireWorld در چندین سیستم خوب و البته بیشتر در سیستم خودم تست های مختلف کردم, نمی تونم بگم این کابل مورد علاقه من! شاید در اولین تست های که از Chroma گرفتم صدا و تصویر کمی برام مایوس کننده بود! اما به تدریج و با تست فیلم های مختلف در چند پلیر کیفیت این کابل بیشتر برام مشخص شد.
بهترین توصیف کوتاه و حرفه ای برای WireWorld HDMI "کابلی که حظور خودشو در سیستم نشون نمیده"
من سعی نکردم از این برند تحلیل بنویسم چرا که برای محصولی که در دسترس همه نیست تحلیل نوشتن بیشتر داستان تعریف کردن. هدف فقط معرفی این برند و کمی اطلاعات در مورد چند نمونه کابل HDMI بود.
اگر قصد خرید بلندگو برای سیستم سینمایی دارید؟ حتما به بلندگوی مرکز توجه خاص داشته باشید. کانال مرکز اصلی ترین منبع پخش صدا در سیستم سینمایی بحساب میاد. در واقع کانال مرکز فول رنج ترین کانال در صدای سینمای ست, دیالوگ در تمام طول فیلم در این کانال شنیده می شود, که مهم ترین بخش از صدا در فیلم است, بیشترین حجم افکت در کانال مرکز است, اگر در طول یک فیلم شدت و فشردگی فرکانسی یک سیستم ۵.۱ اندازه گیری کنید بیشترین فشردگی فول رنج در کانال مرکز, و در هر پیک لحظه ای چیزی شبیه به نمودار زیر بدست میاد.
فشردگی کلاک های صدا نشان میده چه میزان فرکانس میانه و بالا وارد کانال مرکز شده است نسبت به حتی دو کانال اصلی.
بلندگوی مرکز ایده ال برای صدای سینمایی باید امکان پخش تمام فرکانس های صدا را داشته باشد. نه فقط متوسط و نه فقط متوسط و بالا, چیزی که در اکثر پکیج های ارزان شاهد هستیم همراه دو بلندگوی چند درایوری بزرگ یک بلندگوی مرکز میانه پخش وجود دارد! و بلعکس در مجموعه های که با تفکر صدای درست سینمایی کنار هم قرار گرفتند بلندگوی مرکز ترکیب درستی از درایورهای باس, میانه و بالاست. و در بهترین شرایط در هر سه کانال جلو از یک نوع بلندگو استفاده می شود, که بهترین حالت در صدای سینمای ست, چیز که در تمام مجموعه های THX میبینیم.
هماهنگ نبودن حجم فرکانسی در سه کانال جلو باعث خراب شدن DSP صدا می شود, شاید به علت بالا بودن شدت db صدا در کانال مرکز این احساس داشته باشید که این بلندگو با دیگر کانال ها هماهنگ است! یادتون هست در مورد اهمیت ساب ووفر گفتم نبودش چه مشکلی در صدای چند کانال ایجاد می کند؟ دقیقا همان مشکل در سیستم های که بلندگوی مرکز هماهنگ با دو کانال اصلی ندارند به وجود می آید, وقتی یک بلندگو با توان پائین صدا وسط دو کانال پرتوان قراز بگیرد باعث میشه یک افکت با حجم فرکانس مساوی که از هر یک از کانال های چپ یا راست به مرکز حرکت میکند ناگهان دچار یک افت شدید صدا در کانال مرکز شود! نتیجه این که همیشه مواجه هستیم با دو کانال صدای چپ و راست حجیم که کاملا وجودشون در اتاق نمایش محسوس و یک صدای میانه با db بالا در مرکز, که باعث تخریب محیط DSP می شود. DSP فضای سه بعدی در محیط ایجاد می کند, در مطلب Cinema DSP گفتم DSP بین کانال های صدا ریل صوتی ایجاد می کند, تا صدا از یک کانال به کانال دیگر پرش نداشته باشد. اما اگر بین این کانال ها بلندگوی قرار بگیرد که توان پخش هماهنگ با دیگر کانال ها را نداشته باشد این ریل صوتی شکسته می شود. و نتیجه میشه یک صدای خشک و ساکن در نقطه پخش.
تنظیمات اتوماتیک و دستی آمپلی فایرها تا حدودی مشکل هماهنگ نبودن کانال های صدا را حل می کند اما تاثیر این تنظیمات در بهترین شرایط روی شدت db صداست تا نواحی مختلف فرکانسی, شدت صدارو میشه تا حدودی از حالت سینوسی به خطی تغییر داد اما نمیشه برای هماهنگ کردن تمام کانال ها بخشی از فرکانس های هر کانال خذف کرد تا با دیگر کانال ها در یک سطح قرار بگیرد.
در آخر بلندگوی برای کانال مرکز انتخاب کنید که از لحاظ پوشش نواحی فرکانسی و قدرت صدا هماهنگ با دیگر کانال های صدا باشد.
قسمت سوم Transformers ملقمه ای از تفکر سیاسی در خدمت "Zionist" اسپیلبرگ و هنر فوق العاده مایکل بی در ساخت جلوه های ویژه است.
شعارهای به سطح آمده این فیلم حالمو بهم میزنه! ۱۵ دقیقه بیشتر از فیلم نمیگذره که صدای اپتیموس پرایم بصورت Voice over شروع میکنه به گفتن شعارهای دو قسمت قبل اما این بار خیلی جدی تر شده است! نشان دادن محلی در بیابان و معرفی این محل با این عنوان ( Middle East . Illegal Nuclear Site ) "خاورمیانه سایت هسته ای غیر مجاز" نشان دادن یک لیموزین سیاه که پرچم ایران برعکس دو طرف این ماشین نصب شده است! من واقعا نمی دونم پرچم کشورها روی ماشین های سیاسی برعکس نصب میشه یا نه؟! برای اولین بار دیدم سرباز های که محافظ سایت هسته ای غیر مجاز بودند فارسی صحبت می کنند و در ادامه... و سکانس بعدی نیروگاه چرنوبیل اکراین میبینیم, چی به یاد شما میاد؟ از طرفی دارن ایرانی را از یک فاجعه هسته ای می ترسانند و در اصل فیلم دارن خاورمیانه و ایران دشمن بشریت معرفی می کنند!
سکانس های در فیلم هست که شهر در تاریکی و غبار و مورد حمله ربات های بیگانه نشان می دهد! در دو قسمت قبل فقط شاهد جنگهای خیابانی بودیم. اما در این سومی دقیقا صحنه های از فیلم جنگ دنیاهای اسپیلبرگ بازسازی شده است! در جنگ دنیاها هیولاهای که از زمین بیرون آمده بودند چیزی شبیه به نور یا انواج به مردم شلیک می کردند و در یک لحظه انسان تبدیل به خاکستر میشد و فقط لباسش در هوا باقی می ماند! دقیقا همین صحنه را این بار توسط روبات های محاجم میبینیم که به مردم شلیک می کنند و همه تبدیل به خاکستر می شوند.
از این بحث بگذریم.
در تحلیل های سایت های مختلف نوشتند که صدا و تصویر این فیلم آخرشه و از این بهتر نیست! من هم کاملا تایید میکنم در این سه گانه, مخصوصا قسمت دوم و این یکی سوم شاهد تصویر فوق العاده خیره کننده ای هستم, در این هیچ شکی نیست و نمیشه ازش ایرادی گرفت.
تصویر قسمت سوم در تمام طول فیلم, بدون نویز دیجیتال و گرین اذیت کننده است. گرین ذره بینی در بافت پوست و پس زمینه تصویر دیده میشه اما همانطور که گفتم یک گرین زیبا و ذره بینی میبینیم که هیچ تاثیر منفی در جزئیات تصویر ندارد. رنگ ربات ها مثل دو قسمت قبل و در بعضی صحنه ها حتی بهتر از دومی فوق العاده درخشان هستند. بافت اشیا کمی بهتر از دو قسمت قبل است. تصویر قسمت سوم بسیار تمیز, دقیق و درخشان است.
صدا: Dolby True HD 7.1
نکته جذاب قسمت سوم صدای حجیم و پیک های لحظه ای بود که وارد چهار کانال ساراند میکرد! و این خیلی عالی بود, در تحلیل Resident Evil: Afterlife گفتم در فیلم های سه بعدی نقش کانال های ساراند بسیار مهم و تاثیر تصویر سه بعدی را چندین برابر می کند. در قسمت سوم Transformers چه خبر بود در کانال های ساراند, در بعضی صحنه ها برای هر کانال یک افکت جداگانه تنظیم شده بود. فقط ای کاش این فیلم روی نسخه بلو-ری با صدای dts-hd بود! همین دالبی بودن باعث شده بود صدا در بعضی صحنه ها خیلی تنبل بین کانال ها حرکت کنه! درست مثل صحنه های آهسته فیلم که کم هم نبود, در بعضی لحظه ها احساس میکردم حرکت افکت ها صدا از کانال جلو به عقب باید سریع تر باشد! انگار صدا کش میومد و این فقط به دلیل دالبی بودن صداست! افکت های کانال LFE هم کمی گنگ بودن که باز بر میگرده به صدای دالبی, در کل افکت های کانال LFE تاببد می کنم.
در نهایت Transformers: Dark of the Moon تصویر فوق العاده خیره کننده و صدای قابل قبول برای دالبی دارد.