Home Theater Center
مرکز بررسی سیستم های صوتی و تصویری
با این که من خیلی فیلم بین نیستم! اما فیلم های ماجراجویی دوست دارم, و آنچارتد یکی از فیلم های بود که حسابی برای دیدنش هایپ بودم. بنظرم سینمایی هالیوود نیاز داشت یک فرنچایز ماجراجویی جدید و بکر به مخاطب عرضه کنه و انتخاب آنچارتد بی شک بسیار درست و به وقت بود. نسخه ی سینمایی آنچارتد بلعکس بسیاری از اسپین آف های سینمایی که خیلی فن سرویس ساخته میشن, و در آخر هم نه فن های گیم راضی میکنن و نه مخاطب سینمایی را, آنچارتد داستان خودشو روایت میکنه و در جاهای هم به مجموعه بازی ها نگاهی داره... من فیلم دوست داشتم و از دیدنش لذت بردم, این که دوستان فیلم باز درباره فیلم چه نظری دارند در تخصص من نیست, پس بریم ببینیم در بخش فنی که تخصص و تجربه دارم, فیلم چی برای گفتن دارد:
تصویر:
مراحل اصلاح رنگ و HDR به صورت 2K انجام و رندر شده است و در نسخه ی 4K خانگی آپ اسکال 2K به 4K انجام شده است!
در نسخه ی خانگی آنچارتد یک تصویر کاملا تمیز و عاری از گرین داریم, که از نظر من خیلی مناسب یک فیلم ماجراجویی نیست!
هایلایت های روشن در نسخه ی HDR درخشش خیره کننده ای ندارند, به جز در چند سکانس مثل داخل کلیسا و چند صحنه ی دیگه از فیلم ما روشنایی خیره کننده و هایلایت های درخشان نمیبینیم!
تصویر در نسخه ی HDR و در نمایش جزئیات تصویر در صحنه های تاریک فوق العاده ست, با این که فیلم استاتیک HDR هست اما انقدر خوب از لات های مناسب استفاده شده که در هیچ صحنه ای از فیلم جزئیات سوژه ها در نماهای تاریک و بسیار روشن از دست نرفته و عالی نمایش داده میشن و این از شاخص ترین بخش ها از تصویر آنچارتد در نسخه ی HDR هست.
تصویر آنچارتد خیلی جزئیات بالایی نمایش نمیده! و در کل میشه گفت تصویر نرم هست مخصوصاً در سکانس های روشن من جزئیات بیشتری دوست داشتم ببینم, بلعکس در سکانس های تاریک جزئیات پوست, پارچه و جزئیات کلی تصویر میشه گفت کافی هستند, در نسخه ی بلوری استاندارد جزئیات در تمام سکانس های بیشتر و بهتر از نسخه ی 4K هست, اما در نسخه ی HDR 4K تصویر کمی نرم تر اما هایلایت ها در سکانس های تاریک بسیار بهتر نمایش داده میشه.
بنظر من اگر نسخه ی 4K فیلم دینامیک +HDR10 بود, به دلیل عدم نیاز به استفاده از لات های کلی حتما ما شاهد تصویر روشن تر و با جزئیات بیشتری بودیم.
صدا:
آنچارتد در نسخه ی خانگی 4K با صدای Dolby Atmos و در نسخه ی بلوری استاندارد DTS-HD Master Audio 5.1 عرضه شده است.
بی شک و بی شک جذاب ترین بخش در نسخه ی خانگی آنچارتد برای ما صداست... صدای دالبی اتموس آنچارتد یکی از بهترین های یک سال گذشته بود و میتونم بگم هم رده با فیلم A Quiet Place Part II قرار میگیره.
دینامیک رنج صدا در آنچارتد نفس بیننده بند میاره و میخکوبش میکنه, افکت ها انقدر سنگین و با جزئیات بالاست که حالتون خوب میکنه, هرآنچه ما علاقمندان به صدای سینمایی می خواهیم در نسخه ی دالبی اتموس آنچارتد هست. حجم سنگین و نفس گیر بیس, کانالیزه بودن صدا و حرکت افکت های صدا بین کانال های اطراف و بالای سر بیننده, جزئیات بسیار درخشان و دقیق افکت ها, موسیقی بسیار عالی و دیالوگ شفاف و با قدرت یک پکیج کامل از لذت صوتی برای شما ایجاد می کند.
کانال بیس LFE از درخشان ترین و تاثیرگذار ترین بخش های صدای آنچارتد هست, اوج لذت صوتی از بیس سنگین در سکانس پایانی و حرکت و برخورد کشتی های چوبی به هم و سخره ها ست, نهایت Excursion ساب ووفر میتونید روی این سکانس تجربه کنید, بی شک شوکه کننده است و هر علاقمندی به صدای سینمایی را به وجد میاره... صحنه برخورد کشتی چوبی به سخره و متلاشی شدنش فوق العاده ست. فقط من لود سنگینی که لحظه حرکت هلکوپتر ویکتور "مارک والبرگ" از بالای هلکوپتر آدم بدهای داستان دوست نداشتم, بنظرم یکم زیاد بود, به غیر از همین صحنه صدای کانال LFE فیلم از بهترین هاست و باید تجربه اش کنید.
کانال های سقفی در این فیلم کاملا درگیر و در اختیار فیلم هستند, حرکت هلکوپترها بروی سقف درخشان کار شده, جزئیات و حرکت افکت ها در کانال های سقفی دیوانه کننده ست (البته اگر ساندبار سنهایزر دارید از شنیدن این صداها محروم هستید)
کانال های ساراند داستان براتون روایت میکنه و شمارو در جریان اتفاقات قبل و بعد قرار میده, کاملا درگیر و فعال هستن و کوچکترین درگیری ها و صداهای اطراف را با دقت و قدرت منتقل می کنند. عالیه...
دیالوگ شفاف جلو و کاملا واضح شنیده میشه, هیچ نیازی نیست برای شنیدن گفتگوهای آرام دقت کنید یا وولوم بالا ببرید. (منظورم از جلو شنیده شدن صدای گفتگوها خارج از باکس بلندگوی مرکزی, حس جدا بودت صدای گفتگوها و سیال بودنش هست)
موزیک فیلم عالیه, کمپانی دالبی چند ساله که داره روی میکس موزیک با فرمت دالبی اتموس کار میکنه, و دارم در مقالات مختلف میخونم که تهیه کننده ها و موزیسین های مختلف هم دارن به این فرمت علاقه نشان میدن! من دوست ندارم و همچندان صدای استریو برای موزیک گوش کردن ترجیح میدم (منتظر دک های مجهز به دیکدر دالبی اتموس برای موزیک باشید, و چقدر قراره به اودیوفایل های ایرانی که در عمرشون صدای دالبی اتموس نشنیدن اما حالا در تحلیل صدای دالبی اتموس صاحب نظر شدن بخندیم... بگذریم) موزیک فیلم آنچارتد آقای "رامین جوادی" ساختن, که الان دیگه از آهنگ سازهای به نام هالیوود بشمار میان, سریال "بازی تاج و تخت" هم ایشون موزیکشو ساخته که همه (جز من) دیدن, موزیک فیلم آنچارتد هم واقعاً درخشان هست و خیلی به حال و هوای ماجراجویانه داستان کمک کرده. سکانس دیسکوی زیر زمینی یکی از بهترین ها برای تجربه ی موزیک دالبی اتموس هست, خیلی سخته میکس صدای موزیک اتموس با افکت های که سنگین و پر حجم هستن, اما در این سکانس صدای افکت و موزیک درخشان هست و قطعاً به یادتان خواهد ماند.
در کل نسخه ی 4K آنچارتد تصویر قابل قبول و در بخش صدا یک تجربه صوتی فوق العاده و هیجان انگیز در اختیار بیننده قرار میده.
خوش باشید
تصویر 4K
تصویر 1080
صدا
یکی از بحث های مهمی که در صدا و تصویر مطرح است ، تفاوت بین آنچه که درست است و آنچه که ما دوست داریم است. که این دو مقوله کاملا مجزا و متفاوت هستند. و به هیچ وجه در مبحث اودیو و ویدئو چیزی با عنوان آنچه که دوست دارم و سلیقه من است نداریم! چه زمانی بحث دوست داشتن و سلیقه منتفی می شود؟ زمانی که ما می گوییم من می خواهم یک اودیو یا ویدئو فایل باشم.
اودیو یا ویدئو فایل به شخصی گفته می شود که علاقمند به صدا و تصویر از نظر فنی است. این یعنی علاقه و استفاده از تجهیزات مدرن صدا وتصویر ؛ اینجا جایی است که دیگر سلیقه و دوست داشتن مطرح نیست و یک مورد یا درست است یا نادرست! این صدا یا تصویر از نظر یک متخصص یا درست است یا نیست!
اما وقتی شما می خواهید موسیقی گوش بدهید یا فیلم ببینید جایی است که شما می توانید نظر و سلیقه خود را مطرح کنید و هیچ لزومی ندارد که شما برای شنیدن موسیقی و دیدن فیلم هزینه های میلیاردی کنید و سیستم های صوتی های اند ، نمایشگر های "های اند" و... داشته باشید . چون این دو موضوع کاملا به یکدیگر بی ربط هستند. شما هیچ اودیو فایلی را پیدا نمی کنید که صرف اودیو فایل بودن در زمینه موسیقی اطلاعاتی داشته باشد و هیچ موزیسینی را هم پیدا نمی کنید که سیستم های اند آنچنانی در منزل داشته باشد.
برای مثال می توان از فردی گفت که می گوید من می خواهم یک اتومبیل ولوو بخرم که بالاترین استاندارد ایمنی را دارد ، بسیار اتومبیل راحتی است ، می خواهم با این اتومبیل به مسافرت بروم و از رانندگی لذت ببرم . از طرفی شخص دیگری هم هست که می گوید من می خواهم فراری بخرم ، فراری اتومبیلی است که صندلی ها راحت ندارد و داخل اتومبیل حتی جایی برای ساک مسافرتی شما هم نیست! این اتومبیل ایمنی کافی برای سرنشین در هنگام تصادفات را ندارد چون این ماشین ساخته شده برای سرعت های بالا و کسانی که صرفا از سرعت و قدرت موتور اتومبیل لذت می برند. اما ولوو ساخته شده برای اینکه شما بتوانید رانندگی لذت بخش و ایمن را در کنار قدرت و سرعت مناسب داشته باشید. توی پورشه شما راحت و ایمن نیستید اما به شما لذت و هیجان سرعت بالا را می دهد.
در این مثال خواهان اتومبیل ولوو در واقع کسی است که می خواهد فیلم ببیند، موسیقی گوش کند و لذت ببرد. و می تواند یک نمایشگر LCD کاملا ساده داشته باشد و یک فایل 720P دانلود کند و از تماشای فیلم لذت ببرد. یا با داشتن یک ضیط سونی یا یک استریوی وینتیج 40 یا 50 سال پیش آنچنان لذتی از یک موسیقی ببرد که هیچ ادیو فایلی چنین لذتی نبرده است.
یک ویدئو فایل از سینما و فیلم دیدن لذت نمی برد بلکه از جنبه های فنی تصویر لذت می برد و این لذت ها که متعلق به ابعاد فنی صدا و تصویر است کوتاه مدت هستند . شما صرفا چند روز می توانید از یک صدا یا تصویر لذت ببرید ، پس از آن از نظر یک اودیو یا ویدئو فایل ایرادی در صدا یا تصویر پیدا می شود که ذهن او را درگیر می کند و باید این ایراد را رفع کند ؛ که در دنیای های اند برای رفع کردن این ایراد ها باید هزینه کنید و هزینه کنید و هزینه کنید...
یک اودیو فایل معمولا از یک موسیقی لذت نمی برد . اگر به نقدها و مقالات اودیو فایل ها در دنیا نگاهی بیندازید خواهید دید که آنها امروز از یک صدا راضی هستند ولی فردا صدا در نظرشان مشکل دار بوده ، چرا؟! جای بلندگوها را باید عوض کنم ! مشکل برق داشتم! در بیس مشکلی پیش آمده پس باید ساب ووفر را عوض کنم! و... ( باید بدانید مقداری از مشکلاتی که به نظر یک ویدئو یا ادیو فایل می آید ذهنی است و مقداری حقیقی و نکته قابل توجه این است که حتی درجه گرمی و سردی هوا هم روی کیفیت صدایی که مد نظر یک اودیو فایل است تاثیر می گذارد.) که این مسایل هیچ کدام هیچ ربطی به موسیقی ندارند.
اینها بازی های صدا و تصویر هستند که شما را درگیر می کنند.
پس کسی که می خواهد وارد دنیای اودیو و ویدئو بشود باید بپذیرد که بخش مهمی از لذت اصلی صدا و تصویر را از دست می دهد و وارد دنیای لذت های فنی می شود . لذت هایی که موقتی است، ادامه دار نیست و با کوچک ترین تغییر در صدا و تصویر لذت شما محو می شود.
هیچ اودیو یا ویدئو فایلی حتی در طول یک ماه هم از صدا یا تصویر سیستم خود راضی نیست!
اما کسی که یک نمایشگر LCD ساده یا یک ضبط سونی قدیمی دارد همیشه دارد از موسیقی که می شنود یا فیلمی که می بیند لذت می برد.
پس من به عنوان یک اودیو ، ویدئو فایل به علاقمندان توصیه نمی کنم که وارد عرصه صدا و تصویر حرفه ای بشوند. چون یا باید به لذت های موقتی و گذرا اکتفا کنید و مدام در پی ارتقاء سیستم های صدا و تصویر باشید ، یا اینکه در دسته اکثریت باشید و از دیدن فیلم و شنیدن موسیقی لذت ببرید.
اما نکته مهمی که در این زمینه مطرح است اینکه در ایران و بعضی نقاط جهان افرادی هستند که این دو مقوله را با هم قاطی می کنند و مثلا می گویند ما سیستم صوتی می سازیم که صدای های اند می دهد!
های اند یعنی گران و پرمیوم بودن! های اند یعنی متخصص آن سیستم بودن!
پس اگر می خواهید از نمایشگر یا سیستم صوتی اتان لذت ببرید نباید وارد دنیای های اند بشوید . ولی اگر وارد این عرصه شدید باید لذت های قیلی را کنار بگذارید و بدانید که لذت های جدیدی می آید که می تواند بسیار قوی باشد، آنقدر که شما را مسحور کند اما موقتی است. در واقع اودیو و ویدئو مانند مخدر است. لذت هایش موقت است و همواره شما را در پی خود می کشاند به امید دست یافتن به لذت های قبلی که شاید هیچ وقت به دست نیاید .
در آخر باید تاکید کنم که دنیای های اند مملو از سرخوردگی ها و درگیری ها، لذت های قوی ولی زود گذر و حساب بانکی های دایما در حال کاهش است. و در این عرصه شما نه به لذت شنیدن موسیقی می رسید و نه به لذت سینما.
در این پست میخوام کمی در مورد نمایشگرهای (Quantum Light-Emitting Diode) QLED و ویژگی هاش در نمایش محتوای HDR صحبت کنم
در نمایشگرهای QLED یک لایه فیلتر با ذرات کوانتومی که از عناصر فلزی مثل کادیوم ساخته شده اند, بروی لایه ای که آرایش پیکسلی و نمایش محتوا هست قرار میگیرد.
لایه کوانتومی هر کدام از رنگ های به نمایش گذاشته شده توسط نمایشگر را به صورت منشور به چهار رنگ تبدیل می کند, و در عمل از هر رنگ چهار سایه رنگی (Shade Of Color) با طیف های مختلف ساخته می شود, که نتیجه میشه یک پوشش رنگی غنی و روشنایی خارق العاده بالا
در نمایشگرهای عادی رده بالا پوشش رنگی حدود 80 درصدی در Rec. 709 داریم, که میشه در حدود 80 تا 90 درصد از پوشش رنگی DCI-P3 اما در نمونه های رده بالای کوانتومی ما بیش از 150 درصد پوشش رنگی Rec. 709 خواهیم داشت, که میشه 113 درصد DCI-P3 که استاندارد اصلی نمایش محتوای HDR است, که در نمایشگرهای رفرنس اصلاح رنگ DI استفاده می شود.
در نمایشگرهای رده بالای عادی (دقت کنید می نویسم رده بالا, ما با نمایشگرهای تجاری ارزان قیمت کاری ندارم) Color volume وقتی شدت نور از 600 نیت بالاتر میره رنگ های با غلظت بالا درصدی از خلوصشون از دست میدن, در بهترین حالت در حداکثر روشنایی 50 تا 60 درصد از غلظت رنگ را خواهیم داشت و بیشتر نور هست که نمایش داده میشه تا رنگ ها, اما در نمایشگرهای کوانتومی رده بالا ما تا 2000 نیت روشنایی و 90 تا 95 درصد از خلوص رنگ ها را خواهیم داشت, که فقط در نمایشگرهای رفرنس اصلاح رنگ ما تا 2000 نیت روشنایی با خلوص رنگ کامل شاهد هستیم.
برای نمایش محتوای HDR حداقل به 800 نیت روشنایی نیاز هست, که بهترین نمایشگرهای OLED به سختی به این شدت روشنایی نزدیک میشن, و به همین دلیل هست که هنوز OLED ها بهترین انتخاب برای نمایش محتوای HDR و دالبی ویژن نیستند.
به عنوان مثال در بالاترین مدل OLED سونی A90J در محتوای HDR زیر 800 نیت روشنایی داریم, در پترن 2 درصد 800 نیت و در پنجره 100 درصد حدود 180 درصد cd/m² شاهد هستیم! و در ال جی OLED C1 در نمایش محتوای HDR کمی بیشتر از 600 نیت در پترن 2 درصد زیر 800 نیت و در پنجره 100 درصد 130 نیت روشنایی داریم! مقایسه کنید با سامسونگ QN90A که در نمایش محتوای HDR تا 1800 نیت روشنایی داریم, در پترن پنجره 2 درصد بالای 1300 cd/m² و در پنجره 100 درصد عدد خیره کننده ی 730 نیت روشنایی داریم.
اگر عمق رنگ سیاه کامل در نمایشگرهای OLED یک برتری کامل نسبت به QLED ها ببینیم، اما همچنان از نظر من نمایشگرهای کوانتومی بهترین در حال حاظر برای نمایش محتوای HDR و دالبی ویژن هستند.
یک بار دیگه "بهرنگ" اینجاست تا کمی در مورد کابل های دیجیتال و تفاوت هاشون با شما صحبت کنه...
اولین مطلبی که در وب فارسی نوشتم در مورد استفاده نکردن از نسخه های کپی فیلم و موزیک بود, چرا که انقدر اهمیت انتقال درست و دستکاری نشده ی دیتای دیجیتال اهمیت دارد که ترجیح دادم شروع کار با یکی از مهم ترین و پر چالش ترین مسائل پیش روی هر اودیو ویدئو فایلی باشد.
بحث انتقال دیتای دیجیتال و تاثیراتی که کابل و اکسسوری های در ارتباط با سیستم میتونن روی صدا و تصویر داشته باشند اصلا موضوعی آبجکتیوی نیست که ما بتونیم مثال های رایجی که میگن این دیتا صفر و یک هست و طبق اصول ساده الکترونیک هیچ تفاوتی بین کابل انتقال دیتا نیست بپذیریم. اگر بخواهیم با این منطق به کابل های دیجیتال ارزان و گران قیمت نگاه کنیم, هیچ تفاوتی بین کامپوننت های تجاری و های اند هم نیست و همگی شبیه بهم هستن! (و آیا هستن؟)
بحث تفاوت بین کابل های دیجیتال و تاثیری که در کیفیت صدا و تصویر دارند انقدر سابجکتیو و با تجربه های شخصی ما اثبات شده است که با چشم بسته هم می توانید تفاوت بین یک کابل ارزان قیمت بی کیفیت و کابلی که توسط شخصی متخصص طراحی و ساخته شده است را به راحتی تشخیص بدیم.
من معتقدم حتی بروی سیستم های نچندان گران قیمت هم می توان تفاوت بین کابل های دیجیتال را تشخیص داد, فقط باید شخصاً تجربه کنید, این که یکنفر بیاد هر نوع کابل دیجیتال به اسیلوسکوپ وصل کنه و یک سیگنال ورودی بده و خرجی مشابه بگیره, دلیل بر این نیست که این دیتا بروی یک سیستم صوتی و تصویری هم به همین شکل منتقل میشه, ما در انتقال دیتا از روی دیسک های فیزیکی صوتی و تصویری حتی بسته به نوع هد اپتیکی که ترنسپورت داره در خروجی نهایی تفاوت های داریم که به وضوح دیده و شنیده میشه. حتی نصب دو عدد نویزگیر فریت ساده در ورودی و خرجی کابل دیجیتال اگر سیستم شما دقیق باشه تفاوت های در صدا و تصویر ایجاد میکنه (گاهی خراب میکنه و گاهی بهتر) اما تفاوت اینجاد میشه.
ما به هیچ عنوان نمیتونیم نقش نویز در انتقال دیتای دیجیتال نادیده بگیریم و بگیم همین که صفر و یک ها کامل منتقل شدن کار تمام شده و مشکلی در سیستم نیست. یکی از دلایلی که من در سیستم های صوتی کابل های اپتیکال ترجیح میدم همین تاثیر کمتر نویز بروی اپتیکال هست.
این افردای که بر این باورند که تفاوتی بین کابل های دیجیتال نیست و تاثیری روی صدا و تصویر ندارن! اکثریت تجربه ای در تست سیستم های درست و حسابی ندارن و صرفاً دنبال کننده یکسری افراد هستن که در هر شرایطی میخوان خلاف جهت شنا کنن و بگن ما میفهمیم و شما اشتباه می کنید. (در صورتی که نظریاتشون برای ما که سالهاست داریم تفاوت هارو تجربه می کنیم خنده داره) بحث کابل دیجیتال در صدا و تصویر کاملا تجربی و خیلی ربطی به اصول الکترونیک نداره, شاید نشه دلایل علمی براش پیدا کرد, اما به تجربه ما ثابت شده است که در انتقال دیتای دیجیتال نوع کابل و تمام کامپوننت های در ارتباط بسیار زیاد در نتیجه ی نهایی تاثیرگذار هستند.
کلام آخر این که در دیجیتال نقش کابل بروی کیفیت نهایی بسیار جدی بگیرید و حتماً تفاوت هارو خودتون تست و درک کنید.
خوش باشید
در این پست یک نظر سنجی درباره بهترین برند بلندگو از نگاه مخاطبین سایت قرار میدم
شما می توانید نظرات خود را در کادر زیر ثبت کنید
نتیجه نظر سنجی جمعه شب در همین پست منتشر خواهد شد
کمپانی های DOLBY و dts دو تکنیک صداگذاری مختلف با دو کنسول میکس و پروسسور مختلف در استودیوهای مختلف هستند.
امتیاز کمپانی دی تی اس اولین بار توسط استیون اسپیلبرگ خریداری شد و به کمپانی یونیورسال ملحق شد. تجهیزات آن در استودیو شماره 2 یونیورسال نصب شد و برای اولین بار فیلم پارک ژوراسیک 1 با فرمت صدای دی تی اس و پیکر بندی 5.1 کانال در سینماهای آمریکا به نمایش گذاشته شد. و اولین فیلمی هم بود که روی نسخه دی وی دی با فرمت دی تی اس عرضه شد.
کمپانی دالبی اولین و قدیمی ترین کمپانی صدا و خالق صدای ساراند است. که صاحب بیشترین استودیو های ضبط صدا و همین طور بیشترین تعداد سینماهای مجهز به صدای دالبی در سراسر دنیا است. این کمپانی در ابتدا با کمپانی (Lucasfilm) یا همان برند THX متعلق به جرج لوکاس ، یکی بود که بعدها THX و دالبی از هم جدا شدند و THX در زمینه کالیبراسیون ، آموزش و اعطای گواهی نامه های رده بالا به تجهیزات صوتی و تصویری و گواهی کردن سینماها فعالیت کرد.
در گذشته دی تی اس برندی محدود، گران و بسیار لوکس بود. ولی از حدود 10 سال پیش، از زمانی که فرمت ها غیر فشرده شدند دیگر دی تی اس فرمت لوکسی به حساب نمی آید. و یکی از فرمت هایی است که شانه به شانه دالبی پیش می رود.
اما تفاوت بین این دو فرمت صدا در نحوه میکس صدا، پروسسور و پیکربندی اسپیکر های این دو فرمت است.
دی تی اس X و دالبی اتموس آخرین ورژن های عرضه شده از این دو کمپانی است که بر پایه صدای ساراند سقفی هستند. که شامل کانال های ساراند کناری و چهار کانال سقفی است. پیکر بندی کانال های سقفی دالبی و دی تی اس با یکدیگر متفاوت است. در فرمت دالبی کانال های سقفی روی سقف به صورت خطی و دقیقا بالای سر شنونده قرار می گیرند. و صدا به صورت مستقیم به سمت پایین منتشر می شود و به گوش شنونده می رسد.
در فرمت دی تی اس X کانال ها به شکل زاویه دار ، با زاویه ای بین 30 تا 54 درجه (بسته به ابعاد اتاق نمایش) با پخش صدا به شکل تابشی به سمت پایین نصب می شوند.
در ستاپ های سینمای خانگی به این دلیل این که آمپلی فایرها به صورت ترکیبی هستند نمی توان از هر دو پیکربندی همزمان استفاده کنیم. 90 درصد کاربران از ستاپ دالبی استفاده می کنند. به این علت که اکثریت فیلم هایی که منتشر می شوند با فرمت صدای دالبی اتموس است و دی تی اس X استودیو های بسیار محدود و گران تری دارد.
دیگر تفاوت بین این این دو فرمت این است که در دی تی اس X شما صدایی شفاف تر ، با جزییات بیشتر و DSP محیطی قوی تر نسبت به دالبی دارید و به نظر می رسد که دقت بیشتری در صدا گذاری دی تی اس به کار می رود. اما ضعفی که این فرمت نسبت به فرمت دالبی دارد در کانال LFE است. بیس در فیلم های محدودی که با این فرمت منتشر شده است پانچی و ضربه زننده نیست. به این معنا که به نظر می رسد که دالبی اتموس می تواند همان بیس را قوی تر و تاثیرگذارتر اجرا کند. در واقع در دی تی اس X صدا در فرکانس های پایین تاثیرگذاری مورد انتظار کاربر را ندارد!
امتیاز دیگر دی تی اس X نسبت به دالبی اتموس این است که جریان صوتی قوی تری در ساراند های سقفی شنیده می شود و صدا داینامیک رنج بالاتری دارد. این به آن معنا نیست که کانال های سقفی در فرمت دالبی به خوبی فعال نیستند ؛ اتفاقا شاخص ترین فیلم هایی که کانال های سقفی در آنها بسیار خوب کار می کند با فرمت صدای دالبی اتموس هستند. فیلم هایی نظیر "A Quiet Place Part II" و 13 ساعت سربازان مخفی بنغازی و بسیار فیلم های دیگر...
در خیلی از موارد فرمت صدای دالبی در فیلم حالت تجاری سازی (انجام شده توسط رایانه) دارد و در واقع مهندسی خاصی برای صدا سازی و صدا گذاری فیلم انجام نشده است. و این چیزی است که شما در فرمت دی تی اس مشاهده نمی کنید. فیلم هایی که با این فرمت ارایه شده بسیار محدود هستند و به علت هزینه زیادی که برای صداگذاری فیلم می شود روی صدای فیلم با دقت بسیار بالایی کار می شود.
در حال حاضر نمی توان گفت که کدام یک از دو فرمت صدای دالبی اتموس یا دی تی اس X ، فرمت بهتری به شمار می آید . و هر آنچه که از تفاوت بین این دو فرمت صدا گفته شد مربوط به مطالعات و تجربیات شنیداری ما است. هنوز فیلمی تولید نشده است که با هر دو فرمت صدا ، صداگذاری شده باشد و ما بتوانیم با سوییچ کردن بین فرمت های مختلف در یک فیلم واحد قضاوت مستقیم و دقیق تری در مورد دی تی اس X و دالبی اتموس داشته باشیم.
موارد مرتبط:
کمپانی M&K Sound که حرفه ای ترین و معتبر ترین سازنده ی بلندگوهای استودیویی میکس صدای سینمایی است, سه مدل ساب ووفر رفرنس سری X را در سایزهای 10, 12 و 15 اینچی را به تازگی معرفی کرده است. M&K در ساخت بلندگوهای استودیویی و به ویژه بلندگوهای رفرنس میکس صدای فیلم نمیشه گفت از بهترین هاست, بلکه با تفاوت بهترین و به معنای واقعی حرفه ای ترین برند در این زمینه است.
ساب ووفر X15 M&K اولین بلندگوی تجاری در دنیاست که گواهی نامه ی THX Dominus را دریافت کرده است. Dominus در زبان لاتین به معنی خداست, و تا قبل از سری X از محصولات تجاری M&K فقط در تولیدات سفارشی و برای کمپانی های عظیم فیلم سازی مثل پارامونت , یونیورسال و... ساخته میشد. در استودیوی شماره یک Technicolor چهار عدد ساب X15 پشت کنسول میکس, دو عدد پشت سالن و دو عدد بروی سقف استفاده شده است.
استودیوی "Technicolor" یکی از بخش های پس از تولید کمپانی پارامونت که وظیفه ی ضبط ,میکس و تنظیم تصویر تولیدات این کمپانی را بر عهده دارد و از عظیم ترین مراکز میکس صدا و اصلاح رنگ در دنیاست که در استودیویی شماره ی یک خود از بلندگوهای M&K استفاده می کند. آدم های بزرگی مثل Greg P. Russell , Anna Behlmer و Jeffrey J. Haboush پشت این کنسول نشسته اند... شگفت انگیزه!
"جفری جِی. حبوش" یکی از متخصص ترین ها در میکس صدای IMAX هست و چهار بار نامزد اسکار شده و از افراد تاثیرگذار در پیشرفت صدای سینمایی مدرن امروزی بحساب میاد.
فیلم های مهمی در تاریخ هالیوود مثل سه گانه اربای حلقه ها, کینگ کونک پیترن جکسون, سه گانه دزدان دریایی کارائیب, پرل هاربر, سه گانه دوم جنگ ستارگان, سقوط شاهین سیاه و بسیاری عنوان های دیگر که همگی این فیلم ها در بخش صدا نامزد و یا برنده اسکار شدن, با اسپیکرهای M&K صداگذاری شده اند.
من تجربه ی شنیدن صدای ساب ووفر های M&K سری THX Ultra 2 که یک نسل قبل از سری Dominus هستند را در مرکز آموزش THX در آلمان و همچنین در مرکز دالبی در انگلستان دارم, و به جرات میگم در سالهای که در THX و دالبی آموزش دیدم, هیچ وقت صدای سینمایی دقیق تر از صدای که از مجموع بلندگوهای M&K شنیدم را هیچ وقت و در هیچ کجا تجربه نکردم. در مرکز THX ستاپ های مختلفی داشتیم, یک ستاپ سینمای حرفه ای از JBL بود که وقتی کیک های سنگین میزد از شدت موج صدا دانشجوهای که جلوی ساب ووفرهای دوبل 18 اینچی ایستاده بودن دقیقاً مثل فیلم ده فرمان که موسی دریا را شکافت, دو دسته میشدن! اما صدای که در سالن شماره دو THX از M&K میشنیدم, هیچ وقت برام تکرار نشد. ساب ووفرهای IMAX یا دالبی سینما در فشار صوتی 100 تا 110 دسی بل حیرت انگیز عمل می کنند, اما برای من دقت و جزئیات صدای ساب ووفرهای M&K در فشار صوتی 85 دسی بل که استاندارد صدای سینمای خانگی THX هست, تاثیرگذاری ساب ووفرهای عظیم سالن دالبی سینما را داشت.
ساب ووفرهای M&K شاید در قدرت رقبای داشته باشند, اما در دقت و کیفیت صدای بم بی شک بی رقیب هستند.