Home Theater Center
مرکز بررسی سیستم های صوتی و تصویری
اگر بخواهیم فقط یک کار را برای آکوستیک تریتمنت اتاق موزیک و سینمایی خود انجام دهیم، مشخصا به سراغ مهمترین آنها خواهیم رفت؛ یعنی از بین بردن انعکاس اولیه در نقاطی که اولین بازتاب صدا را دارند. برای ایجاد یک فضای مناسب برای صدای موزیک و سینمایی، نیاز است که ابتدا به درمان نقاط نزدیک به محل نشستن خود بپردازیم. زیرا انعکاس اولیه اگر با صدایی که مستقیم از اسپیکر ها میآید ترکیب شود، منجر به کامب فیلتر میشود. کامب فیلتر(Comb Filtering) به صدا رنگ میدهد و همینطور باعث میشود نتوانیم جزئیات صدا را آنطور که باید بشنویم. پس حتما باید انعکاس اولیه را از بین ببریم.
چگونه؟ با استفاده از جذب کنندهها در نقاطی که اولین انعکاس صدا را دارند, ابتدا باید برای خود RFZ یا (Reflection Free Zone) ایجاد کنیم.
RFZ در واقع به جایی میگویم که ما انعکاس اولیه را نمیشنویم. هنگامی که در این منطقه هستیم، صدا را مستقیم از اسپیکر بدون انعکاس از اجسام اطراف میشنویم.
میتوانیم برای شروع دیوارهای کناری و سقف بالای محل نشستن خود را به پنلهای جذبکننده مجهز کنیم.
از مشکلات بزرگ و مهم اتاقهای کوچک که آکوستیک نیستند، مشکل صدای بِیس یا فرکانس بَم است. مشکل هنگامی بزرگ تر میشود که این امواجِ صدای بم، روی هم انباشته شده و در اتاق پخش میشوند. دامنهی بیس آنبالانس (Unbalanced) یا مادی (Muddy)، می شود, که نتیجه می شود صدای بیس نابرابر و کِدِر، حتی اگر فکر میکنیم که مشکلی وجود ندارد و همه چیز روبهراه است، این هیولای بیس همیشه در اتاق حاضر است.
باید این هیولا را از بین ببریم...
حالا مشکلی که ایجاد میکند چیست؟
فضای آکوستیک اتاق را به هم میریزد
پاسخ فرکانسی ناهموار می شود
دیکِی تایم در فرکانس بم، طولانیتر میشود
دو کار را باید انجام دهیم: یک این که بلندگوهای خود را در جای مناسب قرار دهیم و کار دوم استفاده از جذب کنندهی صدای بِیس در اتاق یا همان "بِیسترپ" است.
محل مناسب نصب بیست ترپها در گوشههای اتاق است. اما کدام گوشهها؟ ابتدا این نکته را بگم که قرار نیست واقعا صدای بِیس را به دام بیندازیم؛ چرا که در این ناحیه فرکانسی، امواج بلندتر و طولانی تر از آن هستند که به راحتی به دام بیوفتند. اما میتوانیم با جذب بخشی بزرگی از آن از انباشته شدن امواج بِیس در اتاق جلوگیری کنیم.
اتاقهای معمولی پاسخ فرکانسی نابرابری دارند. ممکن است متوجه آن نشویم یا به آن اهمیت ندهیم اما در هر صورت این مشکل وجود دارد.
جذب کنندههای امواج بِیس هم میتوانند برای مولفهی سرعت امواج و هم برای مولفهی فشار صدا، یا حتی برای هر دوی آنها عمل کنند. جذب کنندههای تشدید صدا (Resonant absorbers)، بیشترین جذب صدا را دارند و موثر برای فشارِ امواجِ بِیس است که در قسمت های مرزی دیوارها قرار میگیرد.
جذبکنندههای پوروس (porous absorbers) برای سرعت امواج بِیس مورد استفاده قرار میگیرند و از نیروی اصطکاک برای تبدیل نیروی جنبشیِ امواج به گرما استفاده میکنند. و بیشترین کارایی برای جذب امواج با سرعت زیاد را دارند. در فاصلهی ۱/۴ طول موج از دیوار، سرعت امواج به حداکثر خود میرسد و فشار امواج صفر است. از طرفی فشار امواج صدا در دیوار به حداکثر خود میرسد.
ایدهآل یک اتاق آکوستیک این است که با استفاده از جذبکنندهها انعکاس ها را از بین ببریم تا صدای خالص را از اسپیکرها بشنویم. انگار که اصلا دیوار یا سقفی وجود ندارد. دقت کنید استفاده بی اندازه از جذب کننده ها می تواند به راحتی جلوی انعکاس فرکانس های شیرین صدا در بازهی فرکانسی بالا (میدرنج و توییتر) را بگیرد و تاثیر کاملا منفی روی لذت شنیداری ما از صدا داشته باشد.
در حقیقت جلوگیری از انعکاس و کاهش دیکِی تایم در فرکانسهای پایین (بم) ، کاری بسیار دشوار است. از طرفی، اگر با استفاده از جذبکنندهها جلوی انعکاس در بازهی فرکانسی بالا را بگیریم ولی به اندازهی کافی از بِیس ترپ استفاده نکنیم تا امواج بیس را جذب کنند، واقعا صدای بدی ایجاد میشود!
در اتاقهای آکوستیک، دیکی تایم معمولا بین ۰٫۲ و ۰٫۵ ثانیه در بازهی ۲۵۰ تا 4K هرتز است؛ اما اگر اتاق ما کوچک است دیکِی تایم باید ۰٫۱ تا ۰٫۳ ثانیه باشد. در واقع هرچه اتاق کوچکتر باشد، دیکِی تایم نیز باید کمتر باشد. البته دیکِی تایم به نوع موسیقی که می شنویم نیز بستگی دارد؛ مثلا اگر موسیقی کلاسیک گوش میکنیم، باید شادابی بیشتری برای اتاق در نظر بگیریم با دیکی تایم بین ۰٫۴ تا ۰٫۵ ثانیه. اما اگر موسیقی الکترونیک و پاپ گوش می کینم یا اتاق سینمایی داریم دیکی تایم حدود ۰٫۲ تا ۰٫۳ مناسب است.
معمولا بهتر است ۲۰ تا ۲۲ درصد از دیوارها و همینطور سقف را کاور کنیم. کاور کردن شامل استفاده از جذبکنندهها، بیس ترپها و انتشار دهندهها میشود. همانطور که گفتم میتوانیم از میکروفونهای میژرمنت به همراه نرم افزارهای مخصوص استفاده کنیم تا دقیقتر مشکلات اتاق خود را بررسی کنیم و به درمان آن بپردازیم.
در صدای های فای و سینمایی مهم ترین عامل در لذت شنیداری آکوستیک است. اگر سالها برای خرید گران ترین کامپوننت ها وقت و هزینه کنید, بدون آکوستیک بیشتر از پنجاه درصد از پتانسیل سیستم را نخواهید داشت. پس باید اول یاد بگیریم اتاق مناسبی برای صدا درست کنیم و بعد دنبال خرید کامپوننت باشیم.
خوش بگذره...
موارد مرتبط:
یک مکان ساکت فیلمی پر قدرت و نوآورانه بود که به لطف ایده و پرداخت جذابش توانست به موفقیت چشمگیری دست پیدا کند. در قسمت دوم نیز این فیلم پر قدرت و در زمینه صدا و تصویر بی نظیر ظاهر شده است.
هنگامی که نام فیلم را می شنویم ممکن است این نکته در ذهن متبادر شود که سکوت و بی صدا بودن چگونه می تواند مورد توجه یک ویدیو فایل قرار بگیرد؟!
باید بگویم که از نظر من کسی می تواند صدا را به خوبی درک کند که قبل از آن سکوت را شنیده باشد! و سکوت را به خوبی تجربه کرده باشد. سکوتی که شاید برای من و شمایی که در شهر های پر سر و صدا زندگی می کنیم در ابتدا حتی گوشمان را نیز بیازارد!
قسمت اعظم فیلم یک مکان ساکت 1 در سکوتی رعب آور می گذرد ، اما در قسمت دوم شما شاهد صدایی بی نظیر و تصویری عالی هستید در عین سکوتی که بر فضای کلی فیلم حاکم است.
تصویر:
تصویر فیلم یک مکان ساکت 2 با فرمت 4K HDR10 یک تصویر عالی و تأثیر گذار است. وقتی شما با تصویری با فرمت HDR10 سر و کار دارید، روشنترین نقاط تصویر را به روشنترین شکل و تیره گی های تصویر (رنگ سیاه) را در در عمیق ترین و مناسب ترین حالت خودش می بینید.
در تصویر این فیلم شما با رنگهایی واقعی و زنده (به خصوص در صحنه های ابتدایی) رو به رو هستید. تصویری که تا 60 درصد دارای عمق رنگ بیشتری است و شما را تحت تأثیر قرار می دهد.
در سکانس ابتدایی فیلم که فلش بکی به گذشته است به لطف تکنیک HDR 10 باعث شده شما تصویری بسیار درخشان با جزییات بسیار عالی و وضوح بی نظیر داشته باشید. روشنایی که می تواند تا 1000 نیت هم افزایش پیدا کند. که به راحتی می توانید بافت پوست ، مو و بافت و تکسچر پارچه ها را نیز در تصویر ببینید.
در تمام صحنه ها تصویر دارای یک گرین ریز و تمیز است که در صحنه هایی که در زمان حال اتفاق می افتد گرین تصویر مقداری سنگین تر می شود . این حالت باعث تأثیر گذاری بیشتر تصویر و بعضا القای فضای وهم ، هیجان و ترس بر تماشاگر می شود.
بیشترین قدرت نمایی تصویر 4K HDR10 در صحنه هایی است که در زیرزمین کارخانه متروکه، در یک تاریک و روشن مبهم اتفاق می افتد. که روشنایی های تصویر در مناسب ترین حالت و نقاط تاریک و سیاه با عمق زیاد و بسیار مناسب نمایش داده می شود. رنگ ها در این صحنه ها بسیار واقعی و واضح هستند و جزییات تصویر بسیار خوب نمایش داده می شود.
شاید تماشاگر از تصویری با این فرمت انتظار رنگ های درخشان تر و فانتزی تری ویا تصویری کاملا کریستالی و روشن به خصوص در صحنه هایی که در زمان حال اتفاق می افتد را داشته باشد. اما به دلیل وهم ، ترس و هیجانی که بر فضای کلی داستان حاکم است رنگ ها واقعی تر و شاید کمی سرد تر هستند و شاهد تصویری گرینی هستیم.
صدا:
صدای بی نظیر فیلم با فرمت دالبی اتموس ارایه شده است.که با صحنه ای ساکن و بی حرکت از خیابانی در شهر آغاز می شود . در این سکانس کوچک ترین صدا ها و لغزش ها حتی صدای نفس کاراکتر ها هم به گوش تماشاگر می رسد.حتی صدای گاز زدن یک سیب!
صدا به حدی واضح و با جزییات است که شما حتی صدای قاچ شدن یک پرتقال روی نیمکت را هم به راحتی می شنوید.
صدای دیالوگ ها کاملا واضح و بی نقص شنیده می شود و این در حالی است که در اکثر صحنه های فیلم شخصیت ها بسیار آرام صحبت می کنند.
فعالیت کانال LFE از همان صحنه های ابتدایی فیلم کامل، سنگین و بی نقص است و فرکانس های پایین صدا به خوبی پوشش داده می شود.
زمان هایی که صحنه از نگاه دخترک ناشنوای فیلم نمایش داده می شود شما تنها صدایی زوزه مانند، بم و یکنواخت را همراه یک صدای نبض یا تپش مانند می شنوید. که احتمالا شبیه همان چیزی است که در سر دخترک ناشنوا جریان دارد. در واقع دخترک نوجوان ناشنوای فیلم لحظاتی بسیار عمیق و تأثیرگذار از یک کنتراست بین سکوت و صدا برای بیننده رقم می زند.
کیک های به جا پانچی و عالی کانال LFE تأثیرگذاری صحنه های هیجانی و ترسناک فیلم را چند برابر می کند.
سکانسی که همزمان از سه شخصیت خانواده قدم به قدم نمایش داده می شود و شما فقط صداها و جهت آنها را دنبال می کنید تا نجات همه آنها! خیلی جذاب و نفس گیر است.
و اما صحنه ای در صدا که شما را جایتان میخکوب می کند ، صحنه حمله دوباره موجودات تخیلی به جزیره امن و تعقیب و گریز این موجودات با ماشین در حال فرار است . حمله این موجودات از پشت و بالای سر شما نفس را در سینه بیننده حبس می کند و شما ناخودآگاه مراقب هستید که تکان نخورید مبادا که شناسایی و کشته شوید!
دو صحنه طلایی و درخشان که می شود در آن گسترده بودن داینامیک رنج و وضوح و کانالیزه بودن کانال های سقفی و ساراند را شنید و دالبی اتموس در آنها تجلی بی نظیری پیدا می کند ؛ اول صحنه ای است که موجودات تخیلی در یک اتوبوس به سمت ماشینی که خانواده فیلم در آن هستند می آیند و ماشین با دنده عقب حرکت کرده و فرار می کند. و دیگری صحنه ای که خانواده در حال فرار هستند ، پای پسر در یک تله فلزی گیر می کند . فریاد های پسر موجودات را به طرف آنها می کشد و آنها در حال فرار وارد کارخانه ای متروک می شوند . صدایی از شخصیت های داستان شنیده نمی شود ولی موجودات تخیلی بالای سر شما در حرکت هستند و به دنبال صدایی که به آن حمله کنند...
در انتها اگر سیستم سینمای خانگی مناسبی دارید و می خواهید از صدا و تصویر یک فیلم لذت ببرید تماشای یک مکان ساکت 2 را به شما پیشنهاد می کنم.
تصویر
صدا
صدا جادویی خاص است که می توان برای خلق موسیقی و صداهای زیبا آن را شکل داده، مهندسی کرد و مسحور این جادوی بی نظیر شد.
شنوایی تنها حسی در انسان است که هرگز به خواب نمی رود, حتی وقتی که شما خواب هستید مغزتان به صداها گوش می دهد. اما در زمان خواب شما با اکثر صداها بیدار نمی شوید.
در زندگی شهری خصوصا شهر های بزرگ و پر رفت و آمد سرو صدا هیچ وقت کاملا خاموش نمی شود اما شب ها به هنگام خواب مغز شما تمام سر و صدا های اضافی را نادیده می گیرد و شما به خواب می روید.
حال فرض کنید صدای گریه ی بچه را از اتاقی دیگر می شنوید،
این صدا بیدارتان می کند چرا که مغز می داند که این صدا تفاوت دارد و اتفاق مهمی افتاده است. پس ساز و کار دفاعی مغز فعال شده و شما بیدار می شوید.
اما گاهی همین صدا مغز را فریب می دهد, صدا ممکن است انعکاسی نا مفهوم از اصوات و کلمات باشد. مهندسی آکوستیک کارش حل کردن همین فریب هاست. تأثیر آکوستیک و معماری فضای شنیداری و ضبط صدا به زیبا شدن موسیقی که می شنویم ربط مستقیم دارد.
وقتی در یک اتاق یا سالن بدون آکوستیک مناسب صدایی را گوش می کنیم فقط صدای منتشر شده از منبع را نمی شنویم, انعکاس صدا از کف, سقف و دیوارها هم شنیده می شود و هر صدا با اختلاف زمانی کم به گوش ما می رسد, صدا در چنین مکانی تقویت می شود و نت ها در هم تلفیق شده و نت قبلی به نت بعدی متصل می شود و نتیجه این می شود که نت ها نامفهوم و صدا ها با اعوجاج بالا و غیر قابل درک به گوش می رسند.
برای درک بهتر این موضوع باید به شهر فلورانس در ایتالیا سفر کنید و "تعمید گاه سن جان" را ببینید. آکوستیک این سازه حیرت انگیز است!
شاید شگفت زده شوید اگر بدانید هر نت در سالن تعمید گاه سن جان 9 ثانیه در فضا باقی می ماند!
خوانندگان اپرا در آنجا نت ها را تمرین می کنند، به این علت که هر نت مدت زیادی در فضا باقی می ماند, به طوری که خواننده می تواند نت ها را با خود هماهنگ کند. اما یک آکوستیک خوب، کاربردی بیش از سرگرمی سازی در تعمید گاه سن جان دارد.
یکی از بهترین سالن های موسیقی در جهان سالن «اپرای بوستون» آمریکاست که توسط استاد دانشگاه هاروارد "والاس سابین" در سال 1890 مهندسی آکوستیک شده است. راز صدای بی نظیر این سالن به معادلات ریاضی و فیزیک ربط دارد. آقای سابین با استفاده از یک اُرگ لوله ای هزارن محاسبه انجام داد تا بهترین نسبت بین ابعاد سالن و پنل های جاذب و پخشاگر صدا را به دست بیاورد.
تالار اپرا بوستون با داشتن زمان بازگشت صدای 1.9 ثانیه برای هر نت یکی از بهترین سالن های موسیقی در جهان است.
در معادله آکوستیک سابین بهترین زمان ها برای بازگشت هر نت:
1.0 ثانیه صدای انسان
1.5 ثانیه اجرای اپرا
2.0 ثانیه اجرا سیمفونی
4.0 ثانیه برای سازهای بادی و پیانو است.
معادله سابین اساس کار نرم افزارهای آکوستیک و مهندسین صدا از گذشته تا به امروز است.
در قسمت پایانی مطلب کمی هم از تجربه شخصی خودم در آکوستیک کردن اتاق سینمایی ام برایتان بنویسم:
من هم مثل همه علاقمندان به صدا در مورد آکوستیک اطلاعاتی داشتم، مطالعه می کردم اما شرایط آکوستیک را در آپارتمانم نداشتم و مثل خیلی از دوستان سیستم ام را در سالن یا اتاق نشیمن ستاپ می کردم.از دورانی که با 5.1 کانال شروع کردم تا زمانی که رسیدم به ساراند های سقفی و دالبی اتموس و دی تی اس اِکس.
تا اینکه شرایط برایم مهیا شد، منزلم را عوض کردم و توانستم یک اتاق را به طور تخصصی برای سیستم سینمایی اختصاص دهم. از کف اتاق شروع کردم و یک موکت ضخیم برای پوشش کف در نظر گرفتم. بعد با فوم الاستومری کامل پنجره ها را پوشانده و ایزوله کردم،(یک لایه 9 میلی متر از فوم الاستومری قدرت جذب صدای در حد یک دیوار آجری دارد) روی پوشش الاستومری را با فوم پلی یورتان سلول باز 5 سانتی متری پوشش دادم و در نهایت با پرده چوبی کار پنجره هار را به اتمام رساندم. بعد هم شروع کردم به آزمون و خطا در نصب پنل های مختلف دیفیوزر، آبزرور و فیوزر. پاسخ های مختلف اتاق را بررسی کردم و تا الان توانستم به آکوستیکی برسم که اتاق سینمایی من دِد روم نباشد، صدا در آن زنده، صاف و بی نقص باشد.
در واقع هدفم این بود که بازگشت های صدا به شکلی نباشد که فرکانس های پایین یا بالا را حذف کند و از بین ببرد. در سوییت اسپاتی که برای نشستن انتخاب کردم، سعی کردم بهترین شرایط آکوستیکی برای همان قسمت باشد. بازتابها و رفلکشن های دیوار های پشتی و جانبی را به حداقل رسانده ام.
برای دیوار پشت سیستم سینمایی از پنل های فیوزر استفاده کرده ام که هم قابلیت جذب دارند و هم قابلیت انعکاس، این فیوزرها طراحی طراح مشهور روس «Jan Morel» هستند و کمک می کنند که کانال های سقفی پرتاب صدای قوی تری داشته باشند.
پنلهایی که بر روی دیوار های جانبی استفاده کرده ام از نوع wave wood سه لایه با 80 درصد قدرت جذب و 20 درصد قابلیت انعکاس هستند که صدای کانال های ساراند را بسیار کانالیزه کرده است و فضای DSP اتاق بسیار قوی تر شده است.
و باز هم به شنیدن و آزمون و خطا ادامه می دهم، تا نقص های احتمالی و دیده نشده برطرف شود. صدا همیشه جا برای شنیدن، تجربه کردن و بهتر شدن را دارد...
20 شهریور 1386 تا 20 شهریور 1400
14 سال شد که با هدف آموزش و به اشتراک گذاشتن تجربیاتمان از صدا و تصویر، بی چشم داشت مالی، محترم و مستمر در کنار شما همراهان سایت بودیم و خواهیم بود.
سپاس از همراهی شما عزیزان
ارادتمند شما
بهرنگ برزین
آکوستیک در بحث صدا اینقدررررررر پیچیده است که فکر نمی کنم هیچ وقت بشر دست از تحقیق در مورد آن بردارد!
صوت رفتار انعکاسی شبیه به نور دارد با کمی تمرکز و دقت کمتر نسبت به نور می تواند با برخورد به اجسام با همان زاویه ای که برخورد کرده منعکس شود, در یک اتاق عادی با دیوارها و لوازم داخلی آن موقعیت های بسیاری برای انعکاس صوت ایجاد می شود, این یعنی صدها و صدها انعکاس صدا با طول موج های مختلف و در زاویه های پراکنده در هر بسامد صدا ایجاد می شود. به نقاطی که بیشترین انعکاس صدا را دریافت می کنند نقاط آشفته گفته می شود. در یک اتاق عادی و بدون منتشر کننده ها و جاذب های ضدا نقاط آشفته زیادی وجود دارد, که معمولا شنونده در یکی از بدترین نقاط آشفته اتاق که روبروی منبع صداست به صدا گوش می کند, در شرایط غیر ایده ال آکوستیکی بیشترین انعکاس ها از دیوارهای کناری و دیوار پشت سر شنونده ایجاد می شود. هرچقدر یکی از منابع منتشر کننده به شنونده نزدیک تر باشد شدت دریافت بسامد های قوی تر بیشتر می شود.
از رفتار انعکاسی صدا و میل آن به برگشت به سمت منبع در سیستم رادار استفاده شده است. امواج صدا با برخورد به هر سطح صافی به سمت منبع صدا منعکس می شوند. در هواپیماهای ضد رادار از ساختار بدنه چند ضلعی استفاده شده است تا امواج رادار را به جهت های غیر از منبع اصلی منتشر کنند, در نتیجه گیرنده های رادار بسامدی دریافت نکرده و تشخیص هواپیما غیر ممکن می شود.
از همین روش در آکوستیک نیز استفاده می شود, انتشار امواج صدا به جهات مختلف روشی بسیار عالی برای کنترل و کم کردن نقاط آشفته صداست. با استفاده از پنل های ابزوربر (جاذب) و دیفیوزر (پخشاگر) با قدرت جذب و زاویه های مختلف درست مثل آینه می شود نقاط آشفته صدا را به جهت های دور از شنونده منتقل کرد.
از همین سیستم انعکاسی در سالن های تئاتر و اپرا برای پروجکت کردن صدای خواننده بدون هیچ تقویت کننده ای به سمت تماشاچیان استفاده می شود.
برای انجام آکوستیک سه نوع پنل پرکاربرد داریم, Absorber که پنل های جاذب صدا هستند. Diffusor که پنل های منتشر کننده صدا به جهات مختلف هستن. و Reflector که پنل های از نوع بازتابنده هستن.
هر کدام از این پنل ها کارکردی متفاوت با هم دارند, که هم میشه به صورت مجزا و یا ترکیبی بسته به شرایط آکوستیک ازشون در یک اتاق یا سالن استفاده کرد.
پنل های ابزوربر بیشترین استفاده را برای کنترل و جذب فرکانس های میانی و بالای صدا را دارند, ساختار این نوع از پنل های جاذب معمولاً ترکیبی از چوب, پشم سنگ, چوب پنبه و اسفنج هستن. که بسته به نوع پنل و میزان قدرت در جذب نواحی مختلف فرکانسی میزان یا دانسیته یکی از مواد ذکر شده کم یا زیاد میشن. در زیر تصویر پنل های جاذب ملاحطه می کنید:
نوع دوم دیفیوزر یا پخشاگرد هستن, که برای پراکنده کردن صدا مورد استفاده قرار میگیرن. دیفیوزرها از چوب ساخته میشن و نقطه حساس در ساخت پنل های دیفیوزر لبه های آن است, لبه های دیفیوزرها نقاط حساس در دریافت و انعکاس صدا بحساب میاد, به همین دلیل بخشی از طراحی دیفیوزرها به چگونگی برش زدن لبه های پنل مربوط میشه. در زیر تصویر یک نوع پنل رایج دیفیوزر را ملاحظه می کنید.
نوع سوم از پنل های آکوستیک Reflector ها هستن, این نوع از پنل های اکوستیکی از چوب درخت راش با سطوح کاملا صیقل خورده ساخته می شود. این نوع بازتابنده ها درست مثل آینه که نور را در خط مستقیم آن منعکس می کنند, امواج صدا نیز با برخورد به سطح صیقلی بازتابنده ها با همان زاویه ای که برخورد کرده منعکس می شوند. با کمی تغییر در زاویه پنل های بازتابنده می شود صدا را به نقاط مختلف سالن جهت داد. بازتابنده ها یکی از مهم ترین بخش های سالن های اپرا بحساب میاد, در اپراهای که در سالن های بسته اجرا می شود هیچ نوع آمپلی فیکیشن انجام نمیشه, و صدای خواننده فقط به واسطه شرایط آکوستیکی سالن با دقتی غیر قابل باور به گوش شنونده میرسد. (دقتی به میزان شنیده شدن صدای افتادن یک سوزن به زمین)
در ادامه عکس های از پنل های زیبای Reflector ببینید:
در اتاق سینمایی خانگی من اعتقاد دارم اگر نتونیم تاثیر انعکاس های مخرب کنترل کنیم, هرچقدرم هم برای بهترین آمپلی فایر و کابل های سیستم هزینه کنیم نمیشه به DSP ایده ال رسید. وقتی سالن سطوح منعکس کننده مخرب داره, آمپلی فایر نمیتونه اون حباب مجازی صدا را اطراف تماشاچی ایجاد کنه, یک انعکاس مخرب فضارو بهم میریزه و صدا تو مسیر حرکت بین کانال های اصلی و ساراند قطع میشه, و ما صدارو به صورت پرش از یک کانال به کانال دیگر می شنویم. ما اگر در سالن نمایش بتونیم جلوی سرعت انتشار مخرب صدارو از سطح منتشر کننده به گوش کنترل کنیم, به میزان بسیار زیادی تاثیر و قدرت DSP افزایش دادیم. قدرت و تاثیر DSP صدا به همان اندازه که به پروسسور و کالیبراسیون صدا وابسته ست, به همان اندازه به آکوستیک نیز حساس است.
در آخر لازم به این نکته اشاره کنم که پنل های آکوستیک مخصوصاً انواع Absorber ها عمر مفید مشخصی بسته به نوع متریال به کار رفته در آن دارند. موادی مثل اسفنج پلی یورتان در طول سالها از میزان دانسیته هاشون کاسته میشه که این امر باعث ضعیف شدن پنل در جذب صدا ست. پنل های جاذب صدا معمولا باید بعد از بیست سال کاملا تعویض شوند.
به درخواست بسیاری از همراه هان سایت, بر آن شدیم یک پست سوال و جواب با سرکار خانوم "دکتر یوسفی" در سایت داشته باشیم.
شما می توانید سوالات خود را تا آخر وقت جمعه 24 مرداد 1400 در بخش نظرات بنویسید...
در هفته ی آینده سوالات شما جمع بندی شده; توسط خانوم دکتر پاسخ داده می شود و در همین پست منتشر خواهد شد
در ادامه مطلب پاسخ سوالات خود را مطالعه کنید:
سینما یکی از مهمترین تجلی های هنری و صنعتی قرن بیستم بود که با ظهور این صنعت هنری دست اندرکاران این صنعت توانستند بر سیر تحول افکار عامه تاثیر بگذارند و چه بسا که توانستند این سیر فکری را هدایت کنند.
وقتی صحبت از اولین ابداع کنندگان فیلم می شود، تقریبا همه نام برادران لومیر را به خاطر می آورند. اما با نگاهی کوتاه بر سیر تکوین تکنولوژی سینما می بینیم که افراد زیادی در خلق و شکل دادن به این صنعت عظیم تاثیرگذار بوده اند. از جمله "اتومار انشوتز" آلمانی که در 1887 دستگاه "الکترو تکیسکوپ" یا همان شهر فرنگ را به دنیا عرضه کرد که احتمالا پدر و مادرهای بزرگ بزرگ ما تجربه اش کرده اند.
در سال 1895 دو برادر فرانسوی به نام های لویی و آگوست لومیر دستگاه "سینماتوگراف" که هم دوربین ضبط و هم پروژکتور نمایش فیلم بود را به ثبت رساندند. که در واقع این اختراع بزرگترین نقطه عطف در تاریخ پیدایش سینما بود.
این رشد و پیشرفت و گسترش روزافزون در صنعت سینما ادامه داشت تا اینکه در سال 2019 با به وجود آمدن پاندمی بیماری کرونا و به تعطیلی کشیده شدن همه دنیا، خسارات غیر قابل جبران سنگینی به بسیاری صنایع از جمله صنعت سیما وارد شد.
و در کنار این همه گیری و تعطیلی های بزرگ، طولانی و اجتناب ناپذیر سبک زندگی مردم دنیا تغییر یافت.مردم دنیا در خانه ماندن و همه زندگی خود در خانه گذراندن را به خوبی یاد گرفتند.
در اوج همه گیری کرونا کمپانی دیزنی یک شبکه اینترنتی به نام "دیزنی پلاس" افتتاح کرد.که مانند نتفیلیکس، آمازون پرایم و دیگر شبکه های اینترنتی مشابه مردم می توانستند با پرداخت یک آبونمان کوچک ماهانه که مثلا در نتفیلیکس 16 دلار و در آمازون پرایم 10 دلار در ماه است، اشتراک خریداری کنند و فیلم هایی که خود کمپانی دیزنی تولید کرده است را روی این شبکه ببینند؛ و بسته به کیفیت تصویری که برای هر فیلم انتخاب می کنند هزینه های متفاوتی بین 20 تا 45 دلار پرداخت می کنند.
تقریبا دو سال پیش دیزنی یک پروژه بسیار بزرگ به نام "مولان" داشت که همه اسم آن را شنیده اید و احتمالا انیمیشن آن را هم دیده اید . این فیلم اولین فیلم اکران آنلاین کمپانی دیزنی بود. کسانی که اشتراک دیزنی پلاس را داشتند می توانستند با پرداخت 30 دلار برای اولین بار این فیلم را بر روی نمایشگر های خانگی خود تماشا کنند. در نهایت کمپانی دیزنی موفق شد با اکران این فیلم بر روی پلتفرم آنلاین 260 میلیون دلار فروش داشته باشد. که رقم بسیار شگفت انگبزی برای اکران آنلاین یک فیلم است.
و به نظر من از همین زمان با اکران همین فیلم، یک موج جدید برای دیدن فیلم در خانه ایجاد شد.
همان طور که می دانید امروزه سیستم های نمایش خانگی گسترش زیادی پیدا کرده است و بسیار مدرن شده است تا جایی که حتی بعضی سیستم های سینمای خانگی از خیلی از سینماها مدرن تر است و کیفیت صدا و تصویر بالاتری دارد.
با یک نگاه اجمالی و مقایسه کردن دیدن فیلم در خانه و رفتن به سینما برای دیدن فیلم متوجه می شویم که هزینه تماشای فیلم در خانه بسیار پایین تر است. در آمریکا قیمت بلیط سینما برای عادی ترین سینما های زنجیره ای که در مراکز خرید قرار دارند مثل آن چیزی که ما در ایران چند سالی هست که تجربه می کنیم ، 20 دلار است. یک خانواده 4 نفره برای تماشای یک فیلم در یک سینمای عادی 80 دلار باید برای بلیط پرداخت کنند. 20 دلار هم هزینه پاپ کرن یا تنقلات مورد نظر آنها برای تماشای فیلم است. تا به این جا 100 دلار. حال اگر این خانواده هیچ خوراکی اضافه دیگری نخورند ، اگر هزینه بنزین رفت و آمد آنها را در نظر نگیریم ؛ اگر بعد از تماشای فیلم در سینما دلشان نخواهد یک غذای فست فود جدید را امتحان کنند، حد اقل 100 دلار باید برای دیدن یک فیلم در یک سینمای عادی در آمریکا هزینه کنند.
در صورتی که همان خانواده در منزل شان می توانند با پرداخت 30 دلار و داشتن یک اشتراک ماهانه دیزنی پلاس ، نتفیلیکس یا هر سرویس اینترنتی دیگری فیلم های جدید را تماشا کنند و با پرداخت کمتر از 1 دلار می توانند در منزل پاپ کورن درست کنند و یا خوراکی های مختلف داشته باشند.
در حال حاضر هم برای کسانی هم که تجهیزات سینمای خانگی پیشرفته دارند تمام شبکه های استریم فیلم دارند فیلم های خود را با کیفیت های 4k و HDR و دالبی ویژن و صدای دالبی اتموس ارایه می دهند. و این افراد می توانند تجربه سمعی و بصری خیلی خوبی بر روی سیستم سینمای خانگی خودشان داشته باشند.
که این اتفاق تا حد زیادی توجیه سینما رفتن را در عصر جدید کم می کند. مردم در این دوران پاندمی یاد گرفتند که برای دیدن فیلم های جدید می شود به سینما نرفت! می شود با چند کلیک ساده و پرداخت هزینه ای اندک در خانه فیلم جدید دید.
در نوعی دیگر از این مقایسه قیمت و هزینه ها می بینیم که در مقابل هزینه های اندک آبونمان شبکه های استریم فیلم یک دیسک بلوری 4K تا 40 دلار قیمت دارد که این برای کسانی که تجهیزات حرفه ای سینمای خانگی دارند، ویدیو فایل و ادیو فایل هستند توجیه دارد. اما برای عام مردم در سراسر دنیا وقتی می توانند با پرداخت ماهیانه 10 تا 16 دلار هزاران فیلم، صدها سریال و محتوای مختلف را روی شبکه های استریم داشته باشند توجیهی برای صرف وقت و هزینه بیشتر را ندارد.
به همین علت به نظر می رسد که دیسک های بلو ری برای نمایش خانگی در آینده تولید شان بسیار کم خواهد شد و استریم کردن جایگزین آن خواهد شد. در حال حاضر تجهیزات حرفه ای استریم کردن وجود دارد که برای مثال می توان kaleidescape و zappiti را نام برد.
شبکه هایی مثل دیزنی پلاس یا براویا سونی در آینده تصمیم دارند که با کیفیت بسیار بالا و نزدیک به دیسک های بلوری مدیای خود را عرضه کنند. که البته این کار نیاز به اینترنت پر سرعت و پهن باند و کابل نوری دارد که ما در ایران همان اینترنت عادی را هم نداریم!! قاعدتا این امکان برای ما در ایران موجود نخواهد بود و این بحث و بررسی در مقیاس جهانی و به صورت کلی می باشد.
به نظر می رسد که هر چقدر سیستم های سینمای خانگی پیشرفت کنند آینده سینما در جهان تغییر خواهد کرد. از نظر من یا سینماها تا 20 سال آینده تعطیل خواهند شد یا سینما جای خاصی خواهد شد برای قشر خاصی که می خواهند همچنان تجربه فیلم دیدن در جایی خاص را داشته باشند.
من فکر می کنم نسل جدید همان طور که اگر شما در یوتیوب سرچ کنید ویدیو هایی می بینید که یک نوار ویدیو VHS را دست بچه ای 5 ، 6 ساله می دهند و او نمی داند که نوار ویدیو چی هست؟! نسل های بعدی هم سینما رفتن برایشان چیز عجیبی خواهد شد و سینما را در قالب سینمای خانگی و رو ی تلویزیون و تبلت و موبایل فیلم دیدن تجربه خواهند کرد.
این تغییر ممکن است اتفاق نیفتد و یا با کیفیت و شکل دیگری اتفاق بیفتد اما سرعت پیشرفت فنآوری و تکنولوژی احتمال وقوع این پیش بینی را بسیار زیاد می کند. به یک نکته بسیار مهم هم باید توجه داشته باشید که همه مردم به سینمای آیمکس و دالبی برای تجربه و تست صدا و تصویر نمی روند . مردم به سینما می روند که فیلم ببینند! و آن فیلم را می توانند جلوی تلویزیون منزل اشان روی کاناپه لم بدهند و ببینند . هر زمان هم که دلشان خواست دکمه پاز را فشار دهند به کارهای دیگرشان برسند و باز دوباره به تماشای فیلم برگردند.
تمام این مسایل دست به دست هم می دهند که آینده سینمای خانگی هر چقدر که قوی هست قوی تر و قوی تر شود تا جایی که نسل های بعدی سینما را در خاطرات پدر و مادرهایشان شنیده باشند . جاهایی بوده که در آن فیلم نمایش داده می شده و ما می رفتیم و فیلم تماشا می کردیم...
حال آنکه چه پیشرفت هایی حاصل خواهد شد و تا چه حد این گمانه زنی ها اتفاق خواهد افتاد، باید نشست و نظاره گر بود که آینده این بخش از زندگی بشر چه خواهد شد؟!
موارد مرتبط:
بلندگوی Living Voice Avatar II توسط دوست خوبم جناب آقای گمینی که برای دوستان سایت کاملا شناخته شده هستند, از ایتالیا وارد ایران شده است, قرار بوده مدل OBX-RW که کراس اور خارجی هم داره به ایران بیاد, که هنوز نیامده! روزی که من صدای این بلندگو شنیدم در حال Break-in شدن بود. برای تست این بلندگو چند آمپلی فایر و سورس مختلف هم آورده شده بود. که بهترین و مناسب ترین آمپلی فایر برای این بلندگو دو تا Audio Note 22 واتی مونو بود. و یک سوپر آمپلی فایر آکوفیض که فوق العاده ست.
این بلندگو با سورس Densen B-410XS ستاپ شده است, صدای آنالوگ تر و دقیق تر از این سورس دیجیتال نشنیدم! ساخت و صداش هر دو بی نظیره.
صدای Avatar II بیشتر از هر چیز بسیار راحت و آرام بود, این مهم ترین شاخص صدای این بلندگو است, خیلی نمیشه در مورد صداش صحبت کرد یا بررسی های که روی سوپر برندهای دیگر میشه نوشت از صدای این بلندگو نوشت, Avatar II صدای بلندگوهای قدیمی با درایورهای کاغذی با کابینت های ساده میده, انگار که چهل سال پیشه و داری با سورس آنالوگ ریل و بلندگوی JBL L100 صدا می شنوی! ووکال و میدرنج این مدل با این که خیلی هم کار نکرده و به حالت پایدار نرسیده اما درخشان و جذاب بود, یکی از بهترین میدرنج های که میشه با یک بلندگوی دو راهه شنید همین Living Voice هست. این مدل با این که درایورهای باس آنچنان با کیفیتی نداره, و جنس بدنه هم از Particle board (نئوپان) هست اما بنظر من بهترین متریال برای بلندگوهای با جنس صدای Avatar II همین نئوپان و درایورهای ساده کاغذی است. دیافراگم کاغذی حساسیت بالایی به فرکانس های پایین و بم داره و میتونه در وولوم پایین خوب فضارو لود کنه.
بنظرم نباید بلندگوهای مثل Avatar II و هم کلاس هاشو در فضاهای که فاصله شنونده با بلندگو بیشتر از 4.5 متر هست قرار داد, این بلندگو تا 50 وات و کمتر با آمپلی فایرهای لامپی خیلی خوب صدا میده و صداش کنترل شده است, اما اگر فضا بزرگ باشه باید وولوم بالاتری به بلندگو بدید, که این باعث میشه صدای این بلندگو از کنترل خارج بشه و یکدستی صدا بهم بریزه!
Living Voice بلندگوی نیست که من بخرم, اما اگر صدای احساسی و آرام با میدرنج و ووکال زیبا دوست دارید حتما صداشو بشنوید.
The best loudspeaker isn't the one that gives the most, it's the one that loses the least "John Bowers" Founder of Bowers & Wilkins
B&W have long been the preferred speaker at Abbey Road for their precision and exceptional quality, now we're brimming with pride to be entering this official partnership between two of the world's most esteemed audio brands
بهترین بلندگو لزوما اونی نیست که بیشترین صدا رو ارائه میده, بلکه اون بلندگوی که کم ترین صدا رو از دست میده "جان باورز" موسس شرکت بی اند دبلیو.
بی اند دبلیو سال هاست که بلندگوی مورد علاقه استودیو ابی رود است, اونم به دلیل صدای دقیق و استثنایی محصولاتش, حالا با افتخار اعلام می کنیم که همکاری مشترک بین این دو برند برتر در زمینه صدا آغاز شده است.
بعد از 15 سال بلندگوی B&W Diamond 800-D3 جایگزین سری 800 دیاموند افسانه ای شد. اَبی رود استود پر افتحارترین, مجهز ترین و مورد احترام ترین استودیوی ضبط آنالوگ و دیجیتال در جهان است. بسیار از برترین آثار موسیقی از دهه سی میلادی تا به امروز در اَبی رود ضبط شده است, از آلبوم های موسیقی روز تا موزیک فیلم ای بزرگ هالیوودی در این استودیو ضبط شده اند. استودیو شماره یک, اَبی رود مجهز به یکی از خوش صداترین سالن های ضبط صدا در دنیاست. این سالن به انعکاس های طبیعی اصوات معروف است و به شدت مورد علاقه ی سازندگان موسیقی های کلاسیک و اجراهای با ارکستر عظیم است.
ستاپ بلندگوی D3 بی اند دبلیو به سرپرستی Simon Campbell مهندس صدای ارشد مجموعه ی اَبی رود انجام شده است, به گفته ی خود سیمون وقتی برای اولین بار جلوی بلندگوی D3 نشستم و صداشو شنیدم, از موزیکال بودن و آزاد بودن صدای این بلندگو به واقع شگفت زده شدم, و در همان تست خواستم این بلندگو جایگزین 800D شود. سیمون برای جایگزین کردن D3 با 800D کل کابل های بلندگوها و جاذب های صدای کف استودیو شماره یک را تغییر داده است تا به بهترین صدای ممکن برسد. به گفته ی سیمون کمپبل ما فقط یک نقطه در استودیو داریم که مهندس صدا می تواند بالاترین رنج فرکانسی را در آن بشنود, اما در بلندگوی D3 به اندازه ای گستره انعکاس صدا بالاست که ما بلندگوهای چپ و راست را طوری در زاویه سی درجه تنظیم کردیم تا بتونیم تا پشت سر مهندس صدا Sweet Spot داشته باشیم, و این شاخص صدای D3 برای سیمون بسیار جذاب است.
شاید نتیجه ی همکاری کمپانی بی اند دبلیو با استودیو ابی رود یک ادیشن خاص از سری 800 با عنوان ابی رود استودیو باشد!
موارد مرتبط:
من دوست دارم بعضی از مطالب قدیمی ولی مفید یه ویرایش کوچیک روشون انجام بدم و دوباره بیارم تو صفحه ی اول سایت تا دوستانی که تازه با سایت آشنا شدن مطالعه کنند. بعضی نکات هست که در عین کوتاهی اگر درست درک بشه خیلی بیشتر از مطالب طولانی و گاهی کسالت آور میتونه کمک کنه وارد مسیر درست انتخاب و خرید بشیم. یکیش همین نکته است:
قبلا هم گفتم که بلندگو در طول زمان جنس صداش تغییر میکنه, درست مثل ساز که جنس صداش بسته به نوازنده ساز تغییر می کنه, (هیچ دو سازی از یک نوع صدای شبیه بهم ندارن, و هیچ دو بلندگوی از یک نوع هم بعد از چند سال کارکرد صدای شبیه به هم ندارند.)
بعنوان مثال چرا ساز استاد کسائی قیمت نداره؟ نه فقط بخاطر نوازنده اون ساز, صدای نی استاد کسائی هیچ سازی دیگه ای نمیده چون ماهیت مادی نی کسائی با نفس نوازندش تغییر کرده است.
بعضی از بلندگوها انعطاف پذيری بیشتری نشون میدن مثل B&W و بعضی از بلندگوها با کارکرد طولانی تر تغییر در صداشون اینجا می شود, مثل برندهای ایتالیایی, منظورم خلاصه کنم, باید بگم بلندگو را درست انتخاب کنید و اینقدر عوض نکنید, توصیه من بازی با سورس, کابل و حتی آمپلی فایر هست, اما بلندگو باید حداقل 10 سال داشته باشید تا به صداش عادت کنید و بلندگو هم بسته به صدای که پخش میکنه دقیق تر بشه, من و خیلی ها بر این باور هستیم که بلندگو بعد از 15 تا 20 سال کارکرد پویایی و سرعت پاسخگوی درایورهاش کم میشه و این درسته, اما تعویض بلندگوی که درست انتخاب شده زیر 10 سال اصلا کار درستی نیست.
در بحث اودیو Clipp شدن سیگنال در دو حالت ایجاد می شود, اول هماهنگ نبودن Gain سورس با آمپلی فایر و دوم ضعیف بودن آمپلی فایر و وولوم بالا دادن به آن برای درایو شدن بلندگوها.
طراحی آمپلی فایر به این صورت است که اگر به عنوان مثال سیگنال صوتی با دامنه جریان 2 ولت Peak-to-Peak به صورت مثبت و منفی به آمپلی فایر اعمال شود آمپلی فایر توسط ترانزیستور یا لامپ خلأ دامنه ی ولتاژ به 40 ولت افزایش میدهد.
اگر ولتاژ ورودی بالاتر از مرز جریان ورودی آمپلی فایر برود سیگنال صوتی از حالت سینوسی در خط تغذیه آمپلی فایر برش میخوره و کلیپینگ اتفاق میوفتد. و چون امکان افزایش جریان تغذیه ترانزیستورها وجود ندارد سیگنال های بالاتر از خط تغذیه برش میخورن و بخشی از اطلاعات صدا از دست خواهد رفت و دیستروشن اینجاد می شود, در واقع سیگنال AC به سیگنال DC تبدیل می شود.
کلیپینگ یعنی سیگنال سینوسی AC به سیگنال خطی DC تبدیل شود.
به تصویر زیر و خط ولتاژ 40 ولتی توجه کنید, سیگنال های قرمزی که روی خط ولتاژ برش خوردن و به رنگ خاکستری نشان داده می شوند داده های صوتی هستند که از حالت AC به DC تبدیل شدن که به صورت دیستروشن همراه سیگنال تقویتی به بلندگوها فرستاده می شوند.
مشکل جدی دیگری که کلیپینگ ایجاد می کند سوختن درایورهای بلندگو است.
زمانی که گین ورودی یک سیگنال بالاتر از خط ولتاژ آمپلی فایر بالا می رود, در طول مدتی که گین سیگنال بالاتر از توان دریافتی آمپلی فایر قرار دارد, یک ولتاژ ثابت در خروجی آمپلی فایر داریم, که همین ولتاز ثابت دلیل سوختن درایور بلندگوهاست.
در بحث اودیو باید دقت کرد سورس های قدیمی که گین بالایی دارند, به آمپلی فایرهای نسل جدید متصل نشوند.
از آمپلی فایرهای ضعیف برای راه انداختن بلندگوهای بزرگ و پر قدرت استفاده نکنید! هرچقدر به یک آمپلی فایر ضعیف وولوم بدهید افزایش قدرتی ایجاد نمی شود.
هیچ وقت یک آمپلی فایر پرقدرت بلندگوهای با توان پایین تر از خود را نمی سوزاند, همیشه آمپلی فایرهای ضعیف هستن که به دلیل کلیپینگ و ایجاد دیستروشن و ولتاژ ثابت بروی خروجی باعث سوختن بلندگوهای با توان بالاتر از خود می شوند.