Home Theater Center
مرکز بررسی سیستم های صوتی و تصویری
کمپوننت های مورد استفاده:
TV: LG 47LM76100
PLAYER: PIONEER LX55
AMP: DENON 1920
SPEACKERS: FOCAL SIB AND CUB
HDMI CABLE: MONSTER 2000
کارگردان: Ridley Scott
نویسنده: Jon Spaihts, Damon Lindelof
بازیگران: Noomi Rapace, Logan Marshall-Green ,Michael Fassbender
فیلم برداری : imax 3d
فرمت صدا :dts hd master 7.1
رتبه در imdb :7.3
ژانر : ماجراجویی و علمی تخیلی
من از سالها ها قبل وقتی قسمتی از اولین فیلم بیگانه رو دیدم عاشق هیجان و ترسی که از دیدن این فیلم به بیننده دست میدهد شدم. شما معنی واقعی اظطراب رو در این سری فیلم ها درک می کنید.
ولی متاسفانه تا کنون این فیلم ها رو جسته گریخته دنبال کردم و باید وقت و هزینه ای برای دیدن سری کامل بیگانه بزارم.
اما فیلم پرومتئوس:
پیش از هر چیز باید در مورد اسم فیلم برایتان توضیح بدهم، پرومتئوس یا پرومته دارای یک مفهوم فلسفی و اسطورهشناسی است و نشانگر روح عصیانگر بشر در برابر قوانین طبیعت و کوشش دائمی او برای رهیدن از قید و بندها، سرنوشت و تقدیر است. پرومته حس لجاجت و آزادمنشی و نخوت بشر است که باعث می شود وی زجر و سختی را تحمل کند، ولی سر اطاعت فرود نیاورد.
این فیلم با اینکه می توان از آن به عنوان فیلم مستقل نیز یاد کرد اما بی ربط به سری بیگانه ها هم نمی باشد. باید یاد آور بشم فیلم درادامه سری بیگانه ها نمی باشد و کلا حرف خودش رو می زند و حتی پا را نیز فراتر گذاشته وبحث های فلسفی و اعتقادی را مطرح و باورها را به چالش می کشد.
فیلم در مورد علت و هدف آفرینش و اینکه چه کس یا کسانی ما را آفریده اند صحبت می کند و صد البته به آنها جواب قطعی نمی دهد و باقی ماجرا برای قسمت دوم می ماند. فیلم مورد نقد واتیکان نیز قرار گرفته است. بیشتر از این نمی خواهم در مورد داستان فیلم صحبت کنم شاید دوستان تصمیم به دیدن فیلم داشته باشند.
بنظر من نیز فیلم حرف های زیادی برای گفتن دارد ولی در این فیلم نتوانسته و یا نخواسته بطور کامل آنرا بیان کند و شاید برای قسمت بعدی برنامه ریزی کرده است. افراد زیادی را دیدم که در نقد ها از این فیلم به عنوان فیلمی بیهوده و پوچ یاد کرده بودند و فقط از اکشن آن تعریف کرده بودند اما بشخصه فیلم را مثبت ارزیابی می کنم و به کلیه دوستان توصیه می کنم فیلم رو حداقل دو بار و یا بیشتر ببینند. همینطور صحبت های کاگردان و بازیگران و پشت صحنه ها و تمرین های صحنه ها و ... را ببینند در این صورت مطمئن باشید به دیدگاه کارگردان نزدیکتر خواهید شد و از فیلم بیشتر لذت خواهید برد و آن را بیشتر درک خواهید کرد.
اما فیلم از لحاظ تصویر :
من فیلم advengers رو ندیده ام بطوری که تصویر آن را که مورد پسند کلیه دوستان شده بود با این فیلم مقایسه کنم اما مطمئن هستم تصویر این فیلم نیز نظر اکثر افراد مشکل پسند را برآورد خواهد کرد. صحنه ها بسیار صاف و شفاف می باشند، مخصوصا تصاویر 10 دقیقه اول فیلم که واقعا بیننده را تحت تاثیر قرار می دهد. مناظر از طبیعت بکر ایسلند که بصورت واید ارایه می شود واقعا بسیار دیدنی شده است. حتی تصاویر کامپیوتری ساخته شدن دی ان ای انسان از دی ان ای متلاشی شده مهندس (در این فیلم به افرادی که انسان ها را ساخته اند مهندس اطلاق می شود) نیز بسیار شفاف و پر از جزییات می باشد و احساس اینکه تصاویر دیده شده کامپیوتری می باشند به بیننده القا نمی شود.
در اکثر صحنه های فیلم شما جزییات صورت بازیگرها را مشاهده میکنید و از تصاویر پر از جزییات لذت می برید.
رنگ غالب تصاویر در سیاره ای که اتفاقات در آن می افتد سرد و اکثرا تاریک می باشد اما این سردی و تاریکی کاملا به اندازه و مناسب در نظر گرفته شده است بطوریکه شما کاملا شرایط دمایی و جویی سیاره را احساس و درک می کنید. همینطور رنگ های گرم صورت های بازیگر ها از سردی و مرموزی فضای حاکم کم می کند. همینطور صحنه های داخل سفیه (پرومتئوس) کاملا فضایی گرم و راحت و ایمن را بشما القا می کنند.
در کل تصاویر فیلم شما را جذب خواهد کرد.
اگر بخواهم در مورد نسخه بلوری سه بعدی فیلم نیز صحبت کنم باید عرض کنم که فیلم از ابتدا به صورت سه بعدی فیلم برداری شده است و شما با یک فیلم سه بعدی فیک طرف حساب نیستید. سه بعدی فیلم در حد طبیعی بوده و اعتدال رعایت شده و گاهی در طول فیلم شما یادتون میره که دارید به نسخه سه بعدی نگاه می کنید اما مطمئن باشید از نسخه سه بعدی آن لذت خواهید برد اما منتظر صحنه هایی نباشید که چیزی از تلویزیون بیرون بزند. اما در کل از عمق های داده شده به تصاویر لذت خواهید برد و بیشتر در درک صحنه ها و جزییات فرو می روید. در نهایت سه بعدی فیلم رو به دو بعدی آن ترجیح می دهم
بخش های که چند بار دیدم و لذت بردم :
1- سکانس اول فیلم که مهندس خود را برای آفریدن انسان قربانی می کند و دی ان ای انسان شکل میگیرد (مخصوصا نسخه سه بعدی)
2- سکانس های پایانی فیلم که بیننده را بمباران صحنه های اکشن می کند و همینطور از عظمت صحنه های کار شده تعجب و لذت میبرید.
دوست داشتم :
1- صحنه های داخل سفینه از جزییات بیشتری برخوردار می شدند و حس مصنوعی بودن آن از بین می رفت.
2- بخشی از صحنه های سه بعدی بهتر می توانست کار بشود که لذت تماشای فیلم چند برابر بشود مخصوصا سکانس های داخل سفینه مهندسین و همینطور صحنه های انفجار سفینه ها و متلاشی شدن آن در زمین.
صدای فیلم :
در مورد صدا بر خلاف تصویر نمیتونم نظر قطعی بدم، همانند خود فیلم باید چند بار دید و شنید تا بتوان در مورد صدای آن نظر قطعی داد. من فیلم را سه بار، دو بار نسخه سه بعدی و یک بار نسخه دو بعدیش رو دیدم و هر بار نظرم در مورد صدا با دفعه های قبل فرق می کرد.
دفعه اول که فیلم را بصورت دو بعدی دیدم صدا را درکل ضعیف ارزیابی کردم.
اما دفعه های بعدی که نسخه های سه بعدی رو دیدم و صدا رو در 60 درصد سیستم خودم دیدم واقعا از افکت هایی که در بار اول فیلم نشنیده بودم تعجب کردم چقدر افکت ها خوب کار شده بودند و کاملا به جا بودند. کانال های ساراند نسبتا پرکار می باشند و شما از سیستم خود لذت می برید. اما در کل از موسیقی کار شده در فیلم زیاد راضی نبودم.
بار سومی که فیلم رو دیدم و تمرکزم رو در مورد صدا و مخصوصا موسیقی فیلم گذاشته بودم متوجه موسیقی بسیار پوستی و مستمر در فیلم شدم که کلا با تصاویر و افکت ها اجین شده بود و باعث شده بود یک سیستم یک پارچه را به بیننده هدیه دهد.
موزیک فیلم شاخص نمی باشد و فقط در خدمت تصاویر و افکت ها و در کل داستان فیلم می باشد. من بشخصه ترجیح می دادم موسیقی این فیلم شاخص تر باشد.
بنظر من یک اصل در این فیلم رعایت شده است که کلا هیچ چیزی اعمم از بازی بازیگر ها و یا صحنه های اکشن و موسیقی و حتی افکت ها شاخص نباشند و بقیه عوامل فیلم رو تحت تاثیر قرار ندهند. همانطور که گفتم کارگردان خواسته یک پکیج بشما تحویل دهد و شما بعد از دیدن فیلم کل فیلم را بصورت یک پارچه تحلیل کنید وگرنه در صورتی که تک تک عوامل را بخواهید بررسی کنید به ایرادتی که گاهی بزرگ نیز می نماید پی خواهید برد.
اما در مورد کانال lfe بهتون بگم که زیاد فعال نیست و کاملا افکت های فرکانس پایین کمتر در فیلم مورد استفاده قرار گرفته اند.
صداهای که چند بار گوش دادم و لذت بردم:
1- صدای های کار شده در سکانس های اولیه فیلم (صدای موجهای آب –صدای حباب های هوا در آب – صدای انعکاس صدا در دره)
2- صدای سکانسی که دکتر شان به داخل غار میرود انقدر زیبا کار شده بود که احساس کردم سنگ های غار به خونه من ریخت.
3- صدای تجهیزات توپی شکلی که برای نقشه برداری مورد استفاده قرار می گرفت. شما کاملا حرکت صدا رو در منزلتون احساس می کنید.
دوست داشتم :
1- افکت های فرکانس پایین بیشتر مورد استفاده قرار می گرفت مخصوصا در سکانس های پایینی و صحنه های برخورد دو سفینه
2- لازم بذکر می باشد با توجه به موقعیت شغلیم بارها شاهد افتادن قطعات بسیار حجیم فلزی به زمین از ارتفاع مثلا 10 متری از قلاب چرثقیل بودم و می دونم چه صداهای و با چه حجمی باید شنیده شود، باور کنید وقتی سفینه مهندس ها به زمین برخورد کرد انتظار داشتم ساب منفجر شود اما اصلا افکتی که مناسب این صحنه باشد را نشنیدم .شما تصور کنید سفینه ای به اون عظمت از ارتفاع به آن بلندی دارد به زمین می افتد و غلت می خورد، فقط افکت های فرکانس پایین و آن هم در حجم بالا انتظارات آدمی را برای طبیعی بودن صحنه ها برآورد می کند که متاسفانه این طور نبود.
بلوری SPECIAL FEATURES فیلم
دیسکی بلوری که پشت صحنه ها و حرف های کارگردان و بازیگر ها رو و کلا از سیر تا پیاز فیلم رو برای شما می گفت بسیار زیبا و عالی کار شده است و فقط با دیدن این صحبت ها و تصاویر هست که عظمت فیلم را می شود درک کرد. حتما توصیه می کنم برای دیدن آن وقت بزارید.
امتباز های من به فیلم
خود فیلم 7 از 10
تصویر 4 از 5
صدا 4 از 5
در نهایت دیدن این فیلم را برای وقت پر کردن و سرگرمی به عنوان فیلم آخر هفته توصیه نمی کنم چون مطمئنا لذت بخش نخواهد بود اما اگر در مد فیلم دیدن باشید بهترین فیلم برای چالش کشیدن باورها و حتی لذت بردن از عظمت تصاویر و صحنه های اکشن و تجربه بی نظیر دیدن فیلم سه بعدی به کارگردانی ریدلی اسکات می باشد.
با تشکر
رضا مقدم
بدون هیچ مقدمه ای بریم ببینیم "The Avengers" روی بلو-ری چی برای گفتن داره. فیلم روی نسخه U.S تست کردم, اما عکس بالا مربوط به نسخه UK اسلیپ خوشگل تری نسبت به U.S داره عکس این نسخه گذاشتم.
و اما تصویر The Avengers روی بلو-ری
ذره بین هارو آماده کنید که این فیلم شمارو میبره به دنیایی جزئیات تصویر! از همین اول فقط میشه گفت تصویر در طول فیلم فوق العاده زیبا و واقعی! نزدیک نمایشگر بشید و با ذره بین جزئیات تماشا کنید! اطمینان داشته باشید فقط جزئیات می بینید, نویز دیجیتال؟ فکرشو هم نکنید! گرین؟ با ذره بین دنبالش بگردید. تصویر فوق العاده تمیز و رنگ ها فوق العاده طبیعی هستند که برای این ژانر فیلم باور کردنی نیست! جزئیات اشیاء فوق العاده نرم و طبیعی, در هیچ سکانسی جزئیات Bold شده نیست که حس طبیعی بودن از شما بگیره, حتی در کلوزآپ ها جزئیات تصویر فوق العاده طبیعی, در بافت پوست عرق کرده دختره یکی از طبیعی ترین جزئیات در تصویر وضوح بالا مشاهده می کنید, یادتون هست در تحلیل Resident Evil: Afterlife گفتم بعضی از کلورآپ ها نشان دهنده قدرت سیستم در نمایش بافت پوست نیست؟ در Terminator Salvation همچین صحنه ای هست که به خواست کارگردان اینقدر Bold شده دیده میشه. اما تصویر Avengers در تمام طول فیلم Smooth با جزئیات فوق العاده کنترل شده و رنگ های حقیقی است.
جزئیات ساختمان های شهر از نمای بالا فوق العاده بالاست! حتی در 2012 جزئیات ساختمان ها از نماهای بالا تا این حد دقیق نبود, البته بگذریم که در ۲۰۱۲ جزئیات تخریب ساختمان ها غیر قابل مقایسه با این فیلم بود, در بعضی از صحنه های Avengers انگار ساختمان ها گِلی هستن و فقط بعد از تخریب خاک دیده میشه! که این اصلا جالب نبود.
از شات های کوتاهی که میشه گرین بسیار الکی در فیلم دید نمای ناوجنگی از بالاست که من نفهمیدم چرا خواسته به این نما گرین اضافه کردن! در اوایل فیلم و داخل مرکز کنترل هم کمی گرین بسیار ریز دیده میشه که اصلا اذیت کننده نیست و خیلی زود از شرشون خلاص میشیم.
در هیچ سکانی مخصوصا تا اواسط فیلم که اکثرا در نماهای بسته و شب هستند سایه ها در سیاهی ترکیب نمیشه و یا تاریکی جزئیات سوژه هارو کم نمیکنه حتی در نبرد ابرقهرمانان در داخل جنگل با این که در تاریکی صورت میگیره اما ذره ای از جزئیات تصویر کم نمیشه, تصویر خیلی ملایم و درست مثل این هست که خودت ایستادی و صحنه هارو نگاه میکنی. فیلم هرچه به آخر نزدیک میشه جزئیات تصویر دقیق تر و حقیقی تر می شود.
کلام آخر تصویر "The Avengers" روی بلوری واقعا زیباست.
از تصویر فوق العاده فیلم که بگذریم میرسیم به صدا. DTS-HD Master Audio 7.1 که بیشتر یک شوخی بی میزه بود!
صدای فیلم در سکانسهای اگشن تا حدودی تحت تاثیر فیلم های Iron Man البته نه به اون خوبی هست.
الان موندم از چی تعریف و از چی انتقاد کنم! واقعا صدای این فیلم بد بود! باور کردی نیست اما این فیلم در اکثر موارد صدای بدی داره! من به چندتای اشاره می کنم بقیشو خودتون برید و تست کنید. این فیلم در صدا برای من فقط یک علامت سوال !
DSP صدا در The Avengers اصلا خوب نیست و به همین دلیل صدا نمیتونه فضاهای فیلم به بیننده منتقل کنه! صدا کانالیزه و هر افکت در کانال خودش راحت شنیده میشه اما فضای حسی نداریم. از این خشک و بی روح بودن صدا بدتر کیفیت و وضوح افکت های صداست که در جاهای در حد دالبی دیجیتال ۴۴۸ کیلوبایت روی دی وی دی بیشتر نبود!
صدای تخریب ساختمان ابتدای فیلم اصلا خوب نیست و هیچ جزئیات و تاثیر افکتیوی در صدا نمی شنویم! سقوط هلکوپتر و کشیده شدن با پره های در حال گردش روی زمین به سمت دوربین انگار صدای دو کانال می شنوی! سکانس مبارزه در جنگل افکت های دیجیتال گنگ و بدون جزئیات بالا شنیده میشه, حتی در فرکانس های پائین مثل دو تکه شدن درخت LFE جالبی شنیده نمیشه! حرکت سوژه هارو گاهی اصلا در کانال ها احساس نمی کنید! خیلی از این صحنه انتظار بیشتری داشتم.
پیک های لحظه ای تکان دهنده در کل فیلم یک نمونه که روی من تاثیر بزاره و ازش بنویسم نداشتیم!
صدای پاره شدن فلز گرفته و با جزئیات کم شنیده میشه!
بعضی از افکت ها برای چهار کانال تنظیم شدن اما در بین کانال ها گم میشن و یا دقیق شنیده نمیشن!
صدای این فیلم تمرکز بسیار بالای در کانال مرکز داره, اکثر افکت ها, دیالوگ ها و موزیک فیلم در این کانال اجرا میشه اما ارتباط بسیار ضعیفی بین کانال مرکز مخصوصا با کانال های ساراند هست و در مواردی مثل همان سقوط هلکوپتر ابتدای فیلم و سقوط هواپیمای انتهای فیلم و نبود ارتباط بین کانال مرکز با چهار کانال ساراند صدا در وسط سالن قطع میشه و گفتم اصلا احساس فضای ۷.۱ کانال ندارید!
دیالوگ نسبتا خوب شنیده میشه اما هیچ جذابیت یا شاخص خاصی که بشه بهش اشاره کرد وجود نداشت.
در نبرد انتهای فیلم وضعیت صدا یکم بهتر میشه, یکم کانال های ساراند فعال تر شدن اما نه آنچنان که توقع دارید. در سکانس برخورد هالک با هیولای ماشینی و سر ته شدن هیولا چیزی جزء موزیک سنگین در کانال های ساراند نمی شنوید! همین موزیک بیجا در بسیاری از صحنه ها در کانال های ساراند شنیده میشه بدون آن که تاثیر خاصی در بیننده داشته باشد.
تاکید بیشتر من بر افکت های گنگ و گاهی شبیه به روحی که از کنار گوشتون رد میشه! ما اینجا از فیلم های گفتیم که افکت وضوح بالا برای هر کانال جداگانه ساخته شدن و نه فقط حرکت صدای در کانال ساراند که اینجا چهارتا هست! افکت های زیبای که در لحظه وارد کانال ساراند شده بیننده از جا میکنه و در همان کانال تغییر می کنند در فیلم های حتی ۵.۱ با دو کانال ساراند گاهی تو ساراند ها چه خبره و انگار نیمی از ماجرای فیلم در پشت سر در حال وقوع است به این میگن ایجاد فضای حقیقی فیلم در سالن. شما صدای این فیلم هم بشنوید!
در اواخر فیلم میشد که لحظاتی سرم پایین بود و نکته برداری می کردم و فیلم در اوج اگشن و هیجان نبرد قهرمانان بود و من به صداها گوش می کردم اما آنقدر افکت ها بی روح و گنگ و با DSP ضعیف شنیده می شدند که من رغبت نمی کردم سرم بلند کنم و نمایشگر نگاه کنم! در طول فیلم این مسئله چندین بار تکرار شد! من داشتم یک اگشن عظیم با نیروهای خارق العاده تماشا می کردم با قدرت های که هر کدوم ساختمانی تخریب می کنند من باید عظمت صحنه هارو در صدا حس کنم. شاید به تعداد انگشت شماری صحنه های بود که میشد بگی بد نبود اما اصلا در حدی نبود که من هیجان زده کنه!
من به جرات میگم که صداسازی و صداگذاری The Avengers اصلا در حد این فیلم نیست! شما صدای این فیلم با هالک , ثور , و مرد آهنی مقایسه کنید خودتون متوجه افتضای صدای این فیلم خواهید شد.
تصویر
صدا
گاهی نمیشه بعضی فیلمارو تحلیل صدا و تصویر کرد! مخصوصا اگر اون فیلم "Jumanji" باشه. داستان از کجا شروع شد براتون تعریف کردم یادتون که هست؟ (نمایشگاه سونی دموی جومانجی) در اینجا اون خاطره کوتاه دوباره میارم...
"من همیشه وقتی از در سینما بیرون میام و اگر فیلمو دوست داشته باشم تو فکر نسخه خانگیش هستم! و همه اینها تقصیر فیلم "جومانجی" اون من آلوده سینمای خانگی کرد! از جومانجی شروع شد. از نمایشگاه اختصاصی سونی و دموی جومانجی در اون سالن, صحنه حمله حیوانات به کتاب خونه من دیوانه کرد! دو روز اون نمایشگاه برقرار بود با یه فاصله زیادی از خونه ما و من هر دو روز میرفتم اون دموی سونی. اون سال اولین پنل پلاسما سونی تو اون نمایشگاه دمو شده بود. اولین پروجکشن های سونی در زمان خودش عظمتی داشت! تا قبل از اون تلویزیون تو اون ابعاد کسی ندیده بود. این پروجکشن هارو گذاشته بودن رو پایه های تقریبا بلند عظمت بزرگی اینا چند برابر شده بود, صحنه حمله حیوانات به کتاب خونه هر چند دقیقه بعد از تبلیغات سونی پخش میکرد و من تا تبلیغات تموم میشد دوباره می رسیدم پای این پروجکشن ها و دوباره میدیدم. انتهای سالن هم دموی سینمایی خانگی سونی با سیستم ۵.۱ و آمپلی فایر و دی وی دی سفارش آلمان با کابینت طلای و بلندگوهای ساخت آمریکا سونی بود و باز با دموی سونی که جومانجی پخش میکرد با ولوم بالا منم اون وسط چه حالی میکردم. :) هنوز کاتالوگ های که از اون نمایشگاه گرفتم دارم, قبلا هم گفتم آرشیو کاملی از کاتالوگ های که از نمایشگاه های مختلف جم کردم نگه داشتم و خیلی هاش الان فقط تو آرشیو کمپانی ها موجود است"
اولین دی وی دی که خریدم جومانجی بود, جومانجی با twister خریدم. گردباد اولین فیلمی بود که روی دی وی دی عرضه شد. درواقع اولین تجربه سینمایی خانگی من با همین دو فیلم شروع شد. همراه این دو فیلم GODZILLA , Die Another Day , Independence Day , Jurassic Park بودن و انصافا همه این چند عنوان روی دی وی دی فیلمای قوی در A/V بودن, یادم در اون سالها تمام این چند عنوان من از دموهای نمایشگاه ها دیده بودم و بعد خریدم. شاید روز استقلال و روز دیگر بمیر ۱۹۹۷ و گودزیلا فکر می کنم ۱۹۹۹ خریدم. اما جومانجی , گردباد و ژوراسیک پارک از اولین کارای بود که خریدم, با همین چند عنوان شروع شد شاید صدها بار من این فیلمارو تست کردم و الان که دوباره این کارا میبینم تمام سکانس ها و حتی بعضی دیالوگ هارو هنوز حفظ هستم.
بعضی فیلمارو نباید بلوری کرد! مخصوصا بعضی کارای سالهای ۹۵ تا ۹۸ نباید بلوری میشدن یا باید بیشتر روشون کار میشد! وقتی برمیگردیم به نسخه های دی وی دی میبینیم روی دی وی دی خیلی استاندارد کامل دی وی دی ببشتر داشتند تا بلوری! در واقع روی بلوری یه جورایی خراب شدن! شاید در یه شاخص های بهبود پیدا کردن اما کلی عیب ایراد بهشون اضافه شد که اینقدر روی دی وی دی تو ذوق نمیزد. یکیش همین بلوری جومانجی که واقعا در اولین تست از این فیلم بدجور تو ذوقم خورد! اینقدر این فیلم برام خاطرات خوب داره که دوست ندارم ازش بد بنویسم. اما واقعا حق این فیلم نبود ایجوری روی بلوری خرابش کنن! از گرین بیرون ریخنه تصویر تا خراب بودن جزئیات پس زمینه تا صدای بد فیلم که یکی از شاخص های اصلی این فیلم روی دی وی دی بود!
در هر صورت جومانجی یکی از فیلم های دوست داشتنی من و هیچ وقت خاطرات خوبشو فراموش نخواهم کرد.
با تشکر از کلیه دوستان و علاقمندان صدا و تصویر واقعی مخصوصا خوانندگان وبلاگ آقای برزین
من یکی از خوانندگان جدید این وبلاگ می باشم و مدت 5 ماه هست که واقعا گم شده خودم رو در این سایت پیدا کردم و واقعا اگر شانس خواندن این وبلاگ رو نداشتم حتی نمی دونستم افرادی در ایران هستند که به فیلم های ارجینال علاقه و همچنین تعصب دارند. واقعا از این بابت خوشحال هستم. شاید با این وضع اقتصادی که اکثریت ملت تمام فکر و ذکرشون قیمت دلار و طلا و حتی روغن نباتی می باشد این محل جایی می باشد دور از این همه استرس و برای خودش دنیایی هست که در آن تجهیزات سینمای خانوادگی و همچنین فیلم از لحاظ صدا و تصویر نقد و بررسی می شود و دوست داران این زمینه در دریایی از اطلاعات در این زمینه غوطه ور هستند. از همه مهم تر اینکه اطلاعات این سایت و کلیه موارد بررسی شده در این سایت کاملا ایرانیزه شده اند و کلیه نقد ها و بررسی ها انجام شده در مورد تجهیزات با بازار داخل ایران سازگار بوده و نقد ها و بررسی های انجام شده در مورد فیلم ها کاملا با روحیه ایرانی سازگار می باشد و گرنه در این زمینه سایت های زیادی دردنیا وجود دارد.
واقعا که باعث خوشحالی است که همچین مکانی وجود دارد.
در وهله اول از آقای برزین که چراغ این خانه رو حتی در طوفان های سخت نیز روشن نگه داشتند تشکر می کنم در وهله بعد از افرادی که با تمام مشکلات امروزه از سایر هزینه های خود چشم پوشی می کنند و نسبت به خرید تجهیزات و همچنین خرید فیلم های ارجینال اقدام می کنند و به چشم و گوش خود و از همه مهم تر به شعور خود احترام می گذارند تشکر می کنم.
هدف من از نوشتن بیان کردن تجربیات کاملا شخصی در زمینه خرید و حتی تجربه صدا و تصویربه عنوان یک مبتدی در این زمینه بوده و اینکه شاید برای برخی از دوستان که خیلی حرفه ای هستند جذابیت و تازگی نداشته باشه اما شاید برای خیلی از دوستان که مثل من در این زمینه مبتدی هستند خواندن اطلاعات و تجربیاتم جالب باشد.
اما ماجرای خرید سیستم من در نوع خودش جالب و خواندنی نیز می باشد خواستم بقول اقای برزین بنویسم تا دور هم باشیم. پس در ادامه مطلب ماجرای خرید سیستم من رو بخونید:
هر کسی از خوانندگان این وبلاگ و حتی افرادی که به آقای برزین ایمیل زدند (من هم یکی از این افراد بودم و هستم) و در مورد انتخاب سیستم از ایشون سوال کردند می دونند که جواب آقای برزین سه کلمه هست تجربه تجربه تجربه
خب جواب ایمیل من هم این سه کلمه بود حتی در مورد انتخاب سیستم های پیشنهادیم هم آقای برزین همین جواب رو دادند.
اما از همه مهم تر چرا من تصمیم به خرید سیستم سینمای خانوادگی قابل قبول گرفتم؟
1- فقط یک چیز باور کنید فقط یک چیز احترام به گوش و چشم خودم و باور به اینکه چشم و گوش من ارزش این رو دارند که صاف ترین صدا ها و شفاف ترین صحنه های ممکن رو ببینند و بهترین ها رو تجربه کنند و آنها رو در این مورد آموزش بدم و تربیت کنم تا حتی کوچکترین اختلاف ها رو احساس کنند.
اما خوب این مساله برای من که تا بحال فیلم ارجینال نداشتم و حتی فیلمی رو از سورس اصلی ندیده بودم چطور ممکن بود انجام شود؟
حتی خوشبختانه یا بدبختانه در دوستان و نزدیکان من افردای که تجربه این موارد رو نیز داشته باشند به سختی یافت می شد.
پس :
کار و پروژه بزرگ شروع شد.
خواندن سطر به سطر کلیه فروم های داخلی و خارجی وهمچنین سایت های که نسبت به تجهیزات نقد می نوشتند (چه منصفانه و چه مغرضانه) و یادداشت کردن کلیه تجهیزات با مزایا و معایبشون. باور بفرمایید برای پروژه ارشد اینقدردر اینترنت نچرخیده بودم که برای خرید سیستم زیر و روی اینترنت رو بالا آوردم.
حتی دیگر کلیه اسامی و تجهیزات رو حفظ شده و حتی امکانات آنها رو از بر شده بودم. اما خیلی از این تجهیزات اصلا وارد ایران نمی شدند و خیلی ها نیز قیمت های نجومی داشتند.
تقربیا از دو ماه پیش می دونستم چی می خوام بخرم اما امان از این وضعیت دلار که هر چه ما نقشه کشیده بودیم رو نقش بر آب می کرد.
در اینجا اصلا نمی خوام در مورد قیمت صحبت کنم چون هنوز هم وقتی به این موضوع فکر می کنم عصبی میشم.
مخصوصا مطمئن هستم دوستان نیز گاهی تجربه من رو داشتند که وقتی قیمت ها و عملکرد دستگاه ها رو برا روی کسیکه درکی از موضوع نداره (ربطی به سطح تحصیلات نداره) تعریف کنی تو رو به حیف و میل کردن پول و اینکه با این پول چی ها میشه خرید و چه ها که نمیشه کرد متهم می کنند این نیز جزو تجربه های شخصی من بود که در اینترنت اصلا ندیده بودم .
اما تجهیزاتی که خریدم
1- Player pioneer LX55
2- Amp DENON 1912
3- Speaker FOCAL SIB
4- Cable monster 2000
برای من که از 5 ماه پیش قیمت ها رو کاملا می دونستم غیر قابل قبول بود که بیش از دو برابر قیمت های چند ماه پیش رو برای این سیستم پرداخت کنم. اما خب گاهی باید دل به دریا زد یا بقول معروف به سیم آخر زد.
خرید ها رو از مغازه معتبری که در این زمینه کار میکنه انجام دادم. خود خریدم هم داستان باحالی داره . من نزدیک به دو ماه به یک ماموریت کاری خارج از تهران رفته بودم و تصمیم گرفته بودم در هنگام برگشت سیستم خودم رو خریداری کنم. اما همین ماموریت برای من خیلی سنگین تموم شد بطوری که قیمت ها در این دوماه ماموریت من نزدیک یک و نیم میلیون زیاد شد.
روزهای اخر ماموریت تصمیم گرفتم که دیگه سیستم رو بخرم وگرنه کاملا باید موضوع خرید رو فراموش کنم. حتی قبل از اینکه بقول استاد برزین صدای سیستم رو بشنوم تصمیم به خرید گرفتم. این هم باید جالب باشه که من باز با توجه به تجربه دوستان ایرانی و خارجیم و مشورت با آقای برزین به انتخاب بالا دست یافتم. وگرنه اصلا من تا به حال قبل از خرید صدا و تصویر تجهیزات بالا رو ندیده بودم. اما کلا از شانس من باید کلیه خرید های من با استرس همراه باشد. خرید این سیستم هم با دور بودن از تهران، نبود امکانات بانکی در محل ماموریتم، نیاز فروشنده به دریافت تقریبا 60 در صد مبلغ و استرس از اینکه باز سیستم گرون تر بشه یکی از پرهزینه ترین و پراسترسترین خرید های من تاکنون بود.
از این به بعد می خوام از اولین تجربیات خودم در ست کردن و نصب تجهیزات در منزل براتون بگم.
بعد از تحویل سیستم و حمل به منزل اقدام به باز کردن جعبه ها کردم میدونم لذت بخش تر از این لحظه وجود نداره.
Amp: DENON 1912
1- صد در صد دوستان می دونند که آمپ مذکور از سری های سال 2012 شرکت دنون بوده و رقیب اصلی 1021 پایونیر می باشد و7.1 کاناله بوده و دارای قابلیت ساپورت تصاویر سه بعدی نیز می باشد. در نقد ها و ریوهای مربوطه نسبت به 1021 کمی بهتر ذکر شده بود. اما در آن طرف آب تقریبا یک قیمت می باشند ولی در ایران اختلاف 600 هزار تومنی دارند.
وقتی با جعبه بزرگ 1912 روبرو شدم خودم شکه شدم حقیقتش انتظار جعبه به این بزرگی رو نداشتم .بعد از باز کردن داخل آن امپ با کنترل و آنتن رادیو و میکروفون داخل جعبه بود همچنین داخل آن یک سی دی راهنما نیز بود.
Speaker: FOCAL SIB
1- از سری های life style شرکت معروف فوکال می باشد و کاملا پکیچ سینمایی بوده ولی با توجه به تجربه دوستان در زمینه موزیک هم حرفی برای گفتن داره . من قبل از خرید فوکال سیب در زمینه جامو606 نیز تحقیق زیادی کرده بودم و حتی ریوو های خوبی نیز در این زمینه خونده بودم اما تجربه دوستان و شرایط تصمیم به خرید در کمترین فرصت باقی مانده من رو به این سمت سوق داد.
2- من با توجه به چیدمان منزل نمی تونستم پایه ها رو به دیوار وصل کنم و یا روی میز تی وی بزارم بنابراین برای این منظور نیز پایه های ارجینال خریدم بااینکه خیلی گرون بودند اما بعد از نصب اصلا از هزینه ای که بابت این کار داده بودم پشیمون نشدم چون بلندگو ها جلوه خاصی پیدا کرده بودند.
3- پک فوکال سیب و ساب آن در یک کارتن مقوای بسیار بزرگ بود که هر کدام از بلندگو ها در یک محافظ قرار داشته و همیطور ساب در یک جعبه مقوایی مجزا داخل کارتن مقوایی بود.
4- من با توجه به پیشنهاد فروشنده کابل 4*2 برای سیستم خریدم که در هنگام نصب و عبور دادن از پایه ها بسیار اذیت شدم.
Player PIONEER LX55
1- تقریبا یکی از خوشنام ترین پلیر ها در این زمینه می باشد و با توجه به بی رقیب بودن در ایران انتخاب خیلی سختی در این زمینه نبود.
بعداز نصب کلیه موارد فوق نوبت به روشن کزدن سیستم رسید در این لحظه هیجان به اوج خود رسیده بود. اول آمپ را روشن کردم و باتوجه به راهنمای موجود شروع به نصب و تنظیمات اولیه کردم و همینطور بعدا پلیر رو برای آمپ شناسانده و اولین فیلم دی وی دی ارجینال که قطعاتی از فیلم ها و موزیک ها با فرمت دالبی و dts بود رو پخش کردم در وهله اول صدا نبود اما با زیاد کردن ولوم از کنترل صدا اومد در این لحظه بود که نمی شد خوشحالی خودم رو براتون وصف کنم .
اما یک نکته بامزه بگم با توجه به اینکه در هنگام نصب و تنظیمات اولیه کل خونه رو داغون کرده بودم و همه جا کارتن ها و نایلون ها و پلاستیک های قطعات بود ، به خاطر اینکه بلندگو ها کثیف نشوند پلاستیک اولیه که روی بلندگوها هست رو نکنده بودم و بعد از چند ترک و گوش کردن صدا ها و همچنین بلند کردن صدا احساس کردم بلندگو جلو سمت راست دارای صدا بسیار بد و خرخر می باشد اصلا فکر اینکه این صدا در نتیجه ارتعاش پلاستیک روی آن باشد رو نکرده بودم و در همون اوایل کار کلی ضد حال خوردم که یا بلندگو خراب هست و پاره شده و یا اینکه آمپ اصلا تنظیم نیست .در این هنگام یک کلیپ از یک کنسرت موسیقی کلاسیک پخش شد که صدای خر خر به اوج خود رسید با ناراحتی خودم رو به بلندگو رسانده و دیدم که ای دل غافل این پلاستیک هست که داره ارتعاش می کنه و این صدا رو در میاره، سریع شروع به کندن همه پلاستیک ها رو بلندگو ها کردم و صدای نافرم قطع شد و کلی خیالم راحت شد. باز هم این یک تجربه شخصی بود در فروم ها کسی به این مشکل نخورده بود (احتمالا کسی گدا بازی و تنبلی من رو در نیاورده بود)
بعد با توجه به اینکه کلا آدمی هستم که به هیچ چیزی راضی نمی شم شروع به دستکاری در کلیه تنظیمات و پیش فرض های اولیه کردم و کلا سعی کردم سیستم رو خوب بشناسم اما واقعا چیزهای بود که باید به راهنمای تنظیمات رجوع می کردم و یا در اینترنت از فروم ها می پرسیدم.
یک تجربه و خاطره بامزه دیگر اینکه من آپشن hdmi control رو روشن کرده بودم و این آپشن برای این هست گه اگر آمپ نیز خاموش شود صدا و تصویر به تی وی برسد. اما یک قانون داشت و اون اینکه باید ترتیب در روشن کردن تجهیزات مراعات می شد وگرنه تصویر بود اما صدا نبود. با توجه به اینکه چون معما حل شود آسان شود این موضوع که الان از آن به عنوان یک خاطره یاد می کنم دو روز اعصاب من رو زیر رو کرده بود و در آخرسر فکر اینکه هر کدام از تجهیزاتم خراب می باشد رو در سر داشتم و این موضوع رو با قطع و وصل کابل های hdmi به پشت آمپ حل کرده بودم که بالاخره با کمک یکی از دوستان در اینترنت بنام آقای رایان و کلی بالا پایین کردن آپشن ها موضوع رو حل کردم.
مشکل بعدی در صدا بود که پلیر روی خروجی pcm بود که من به re-encode تغیر دادم ولی گزینه bitstream رو انتخاب نکردم.
دوستان در اینجا لازم هست از اولین تجربه های صدا و تصویر در سیستم خودم بهتون بگم.
از تجربه اصلی و اساسی خودم که فیلم ارباب حلقه ها بگم کم گفتم که بر روی بلوری بود و آن هم Extension version تصویر کلیه قسمت ها خوب بود اما قسمت آخر از همه بهتر بود .در کل تصاویر مناظر بسیار عالی بود اما کیفیت فیلم در بعضی از صحنه ها چنگی به دل نمی زد. مخصوصا در تصاویر کلوزآپ و یا تصاویری که در شب گرفته شده بودند.
اما از صدا واقعا لذت بردم بنظرم صدا در سه قسمت فیلم نمره خیلی خوب می گیره ولی صدا در قسمت سوم کلا یک چیزه دیگری می باشد. مخصوصا قسمت ها ی جنگ بزرگ.
یک تجربه صدایی بسیار عالی که داشتم این بود که در یک صحنه در داخل خانه هبیت ها یک صدای کلاغ اومد و این صدا از بلندگوی ساراند راست پخش شد باور کنید چنان ترسیدم و به طرف بلندگو برگشتم طوری که احساس کردم کلاغ داخل خونه هست.
همین طور صدای جیغ اون اژدها در بعضی موارد خیلی خوب بود اما بنظرم در بعضی موارد وقتی همه بازیگرها گوشهایشان می گرفتند تا صدای فرکانس بالا و کرکننده اژدها رو نشنوند این حس اصلا به من منتقل نمی شد.
کلا لزومی نمی بینم درخصوص این فیلم زیاد بگم چون هرچه لازم بود دوستان گفتند.من فقط تجربیات شخصیم رو در اینجا ذکر کردم.
متاسفانه باز هم دور از تهران و در ماموریت هستم اما حتما براتون خواهم گفت.
با تشکر رضا مقدم
چند هفته پیش فیلم HUGO بدستم رسید در حالی که داشتم فیلم رو می دیدم کیفیت فوق العاده و با جزئیات تصویر توجه منو به خودش جلب کرد هر چند قبلاً دیده بودمش و خود فیلم از لحاظ محتوا حتی ارزش وقت تلف کردن هم نداشت ولی همین کیفیت تصویر باعث شد به فکر تهیه نسخه بلوری اورجینالش بیفتم تا یه دیسک خوب برای تست پلیر داشته باشم (البته بعداً پشیمون شدم چون فکر می کنم پلیر خیلی بیشتر می تونه خودش رو توی تصویرهای پر از نویز و گرین نشون بده تا تصویر صاف و شفاف). اکثر پلیرها تصویر خوبی با این دیسک نمایش می دهند و نمی شه تفاوت واقعی دو تا پلیر رو بطور کامل درک کرد.
بگذریم همین ماجرا باعث شد تا برام جالب باشه که بدونم این فیلم چه طوری تصویر برداری شده؟ بعد از تحقیق و سرچ تو اینترنت فهمیدم که با دوربین های Arri Alexa بصورت دیجیتال فیلم برداری شده. و این باعث شد تا یه کم در مورد دوربین های دیجیتال تحقیق کنم و براتون بنویسم.
طی چند سال گذشته گرایش به استفاده از دوربین های دیجیتال به شدت افزایش پیدا کرده و تعداد فیلم هایی که کاملاً و یا حداقل بخش عمده ای از آن بصورت دیجیتال فیلم برداری شده اند افزایش پیدا کرده است.
اصل ماجرا از وقتی شروع شد که در اواخر دهه 1980 سونی شروع به بازاریابی و تبلیغ برای مفهوم Electronic Cinematography کرد که بر پایه دوربین های آنالوگ حرفه ای HDVS سونی بود ولی چندان استقبالی از آن نشد و دوباره در سال 1998 با معرفی دوربین های دیجیتال با قابلیت ضبط 1080*1920 این ایده با نام digital cinematography دوباره مطرح شد.
در سال 2001 فیلم Once Upon a Time in Mexico اولین فیلم مطرحی بود که بصورت فول اچ دی دیجیتال با استفاده از دوربین F900 سونی فیلم برداری شد و این روند با اضافه شدن عنوان های دیگه بصورت تصاعدی افزایش پیدا کرد.
در سال های اول، فیلم برداری دیجیتال یک راه حل برای سینما گرانی بود که برای ساخت فیلم بودجه کمی در اختیار داشتند البته هنوز هم این مزیت کم هزینه بودن وجود داره ولی پیشرفت های زیادی که تو زمینه دیجیتال با سرعت باور نکردنی بوجود می یاد باعث شده که خیلی از پروژه های عظیم هالیوود هم رو به سمت دیجیتال بیاورند.
در حال حاضر از نظر هزینه سیستم های دیجیتال رنج بسیار متنوعی دارند از دوربین های پروفشنال شرکت های سونی و پاناسونیک و جی وی سی که حدود 10000 دلار قیمت دارند تا حتی دوربین های عکاسی پایه DSLR کنون و نیکون که بین 1000 تا 8000 دلار قیمت دارند (جالبه بدونید که با همین دوربین ها هم بعضی فیلم های مطرح فیلم برداری شدند که اسم چند تاشون توی لیست فیلم های دیجیتال هست. همچنین استفاده خیلی گسترده ای توی ساخت موزیک ویدئوها دارند) و در نهایت که محصولات سینمایی شرکت های RED , Arri , Sony , Panavision قرار دارند که بعضاً بالای صد هزار دلار قیمت دارند.
به نظر می رسه که شرکت RED و مخصوصاً شرکت آلمانی Arri دارن گوی سبقت رو از بقیه می گیرند و استقبال خیلی خوبی ازشون داره می شه و این شرکتها هم دوربین های 5K و 6K رو عرضه کردند و دارن روی عمق پیکسل بالاتری کار می کنند. مثل هر تکنولوژی جدیدی این سیستم هم مخالفان خودش رو داره و خیلی ها هنوز اعتقادی به دیجیتال ندارن و از نگاتیو حمایت می کنند و دلایل خاص خودشون رو دارند یکی از مواردی که در موردش بحث هست مسأله قدرت تفکیک تصویری هست که نظرات کاملاً متفاوتی در موردش گفته می شه. همون طور که می دونید مثل سنسورهای دیجیتال فیلم های 35 میلی متری نگاتیو دارای Native Resolution نیستند و در مورد قابلیت تفکیک پذیری افقی نگاتیو های 35 میلی متری اعداد کاملاً متفاوتی بین 1500 تا 9000 نقطه نسبت داده می شه. مورد دیگه ای هم که مطرح می شه ماهیت فیزیکی تصویر هست که مخالفین ادعا می کنند با نگاتیو بیشتر همخوانی داره یا به قولی به تصویر اصلی نزدیک تره که البته با توجه به اینکه تقریباً تمام مراحل تدوین امروزه بصورت دیجیتال انجام میشه و همچنین اصلاً در بخش عمده ای از فیلمها از CG بهره گرفته میشه این مزیت چندان قابل مطرح کردن نیست.
مزایای عمده دیجیتال هم شامل هزینه پایین، راحتی استفاده، وزن کمتر ، صدای کم یا بی صدا بودن (دوربین های فیلم برداری نگاتیو به علت وجود قطعات متحرک زیاد از خودشون صدا تولید می کنند این مورد مخصوصاً توی ساخت فیلم های مستند و حیات وحش خیلی حائز اهمیت هست) ، اتصال مستقیم به میکسرهای دیجیتال و ... می شه نام برد.
به نظر شخصی من طی چند سال آینده نگاتیو از صنعت فیلم سازی حذف خواهد شد. همون طور که توی عکاسی دوربین های آنالوگ تبدیل به بخشی از تاریخ یا حداقل خاطره شدند.
لیست بعضی عناوین دیجیتال:
http://en.wikipedia.org/wiki/List_of_films_shot_in_digital
این هم یه لینک برای لیست فیلم ها و سریال های گرفته شده با دوربین های RED
http://www.red.com/shot-on-red
پژمان
درباره صدای ساراند ۹.۲ سوال کرده بودن, دیدم بی ربط به این پست نیست پس همینجا توضیح کامل تری میدم. در تصویر بالا ساراند ۹.۲ کانال مشخص شده که به چه شکل پیکربندی می شود. اما...
اولین بار کمپانی یاماها در آمپلی فایر مدل "AX1" دو کانال "Front Effect" به فضا سازی سینمایی خود اضافه کرد. دو کانال Front Effect با جریان کمتر در ارتفاع ۱۸۰ سانتیمتری از سطح زمین و با کمی زاویه باز نسبت به دو کانال اصلی به دیوار نسب می شود. در تصویر بالا "Presence L/R" مشخص شده. این دو کانال به کمک DSP مجازی میاد و صداهای که از دور دست به صفحه نمایش دور یا نزدیک می شود بازسازی می کند و به صدای افکت عمق می بخشید. این عمل با کنترل پردازشگر انجام می شود که با شروع هر افکت در کانال های جلو سیگنال صوتی با تقدم و تأخر به کانال Front Effect ارسال می کند. این عمل باعث ایجاد حس دور و نزدیک شدن کامل افکت ها به بیننده می شود.
پردازش در صدای ۹.۲ کانال فقط بروی تراک های ۷.۱ انجام می شود. در صدای ۷.۱ دو کانال حقیقی Surround Back داریم که در فضاهای بزرگ فاصله بین دو کانال ساراند پر می کنند و افکت ها با عمق بیشتر در کانال های ساراند حرکت می کنند. در پردازش صدای ۹.۲ دو کانال Presence L/R برای عقب سالن داریم که دقیقا با روش کانال های جلو کار می کنند و به افکت های کانال ساراند عمق می دهند. در این روش پردازش صدا شما یک فضای فوق العاده بزرگ از فیلم در اطراف خود احساس می کنید, و حس قطع شدن ناگهانی افکت هارو ندارید. در اکثر سیستم های سینمایی با DSP ضعیف افکت های که به سوژه دور یا نزدیک می شوند انگار در یک نقطه ناگهان محو میشن! DSP قوی تا حد بسیار زیادی مانع این حس می شود. در آمپلی فایرهای که کانال شبیه ساز جلو و عقب دارند محو شدن افکت نداریم و حظور در فضای کاملا بزرگ حس می کنید.
به روز رسانی:۲۲/۳/۹۱
اوایل سال ۲۰۰۰ کمپانی سونی الگوریتم جدیدی در آمپلی فایرهای دیجیتال خود ارائه کرد با نام Cinema Studio EX این الگوریتم جدید شامل سه حالت DSP است, A.B.C سینما A طراحی شده برای فیلمهای عمومی که آمیزه ای از دیالوگ و اگشن دربردارد. سینما B برای فیلم های که دارای محتوای پیچیده افکت های دیجیتال و حرکت های تند و سریع می باشد. حالت سینما C حوزه استودیوهای ضبط موسیقی تولید و بازآفرینی می کند و مناسب برای کنسرت ها و فیلم های موزیکال با تراکهای قدرتمند موزیک است.
Cinema Studio EX سه فضای مجازی سالن های سینمارو شبیه سازی می کند.
Cinema Studio Reverberation تمام داده های صوتی را جم آوری و اندازه گیری کرده و بسته به قدرت فرکانسی طنین صوتی هر فرکانس افزایش می دهد, که موجب شکستن محدودیتهای فیزیکی اتاق نمایش می شود و احساس معلق بودن صدا در فضای اطراف به بیننده القاء می کند.
Virtual Multi Dimension تنها روی کانال های ساراند تاثیر دارد و از هر کانال ساراند بطور تقریبی ۵ کانال مجازی ایجاد می کند.
Screen Depth Matching سه کانال اصلی جلو را دورتر و با فاصله بیشتر از جایی که قرار دارد جلوه گر ساخته و به تصویر و افکت های صوتی عمق می بخشد.
سونی اولین شرکتی بود که در آمپلی فایرهای دیجیتال های اند از پردازشگرهای ۶۴بیتی استفاده کرد! كمپانی های Denon , Harman Kardon و McIntosh نیز از چيپ "TMS320DA610" ساخت كمپانی Texas Instruments در محصولات های اند خود استفاده کردند. چیپ های ۶۴ بیتی با قدرت MIPS 1800 در سرعت پردازش ۲۲۵ مگاهرتز کار می کنند كه در زمان خود قدرت پردازش صدای سینمایی را به حداکثر رساند. ( MIPS 1 يك ميليون دستورالعمل در ثانيه پردازش مي كند )
تمام این الگوریتم ها و میزان تاثیری که در صدا دارند در فرایند صوتی Digital signal processing انجام می شود. هر کمپانی این الگوریتم ها را به شکلی طراحی می کند و نتیجه میشه آنچه از صدای هر آمپلی فایر دیجیتال می شنوم.
چند عنوان فیلم جدید پیشنهاد میدم.
Underworld:Awakening در IMAX 3D دیدم. روی بلوری تصویر یکم سردتر از چیزی بود که من در سینما دیدم! اما در کل نسخه خانگی فيلم کار بی نقصی و پیشنهاد می کنم حتما ببینید.
Ghost Rider: Spirit Of Vengeance باز در IMAX 3D دیدم. تصویر فوق العاده تمیز و زنده بود. هنوز روی بلوری ندیدم, اما میتونم حدس بزنم کار بسیار عالی خواهد بود.
چند وقت پیش دبی بودم, The Avengers در مرکز تفریحی Mall of the Emirates دیدم, این یکی رو هم در IMAX دیدم, اما فکر میکنم صدا و تصویر میشد بهتر از اینی که دیدم باشه! خوب با بهترین های اروپا مقایسه میکنم! اما حتما میشه روی بلوری این کار حساب کرد.
Red Tails روی بلوری دیدم, کار تمیزی و تصویر زیاد دستکاری نشده. صدای عالی داره, و انتخاب مناسبی برای دموهای تفریحی با دوستان :)
John Carter روی بلوری انصافا صدا و تصویر عالی داره و میشه روش به عنوان یک انتخاب مناسب برای لذت سینمای خانگی حساب کرد.
Journey 2 از لحاظ A/V غير قابل مقايسه با قسمت اول! روی بلوری چيزی شبيه به دموهای تبليغاتی! ترکیبی از رنگ های درخشان و جزئیات بالا و داستان همیشگی گم شدن در جزیره ای اسرارآمیز :)
در سفری که اواخر سال گذشته داشتم, تقریبا اکثر کارای تاپ اکران دیدم. الان وقتی صنعت سینمای هالیوود و حتی سالن های نمایش سال های نه چندان دور با امروز مقایسه میکنم! پیشرفت خیره کننده ای در این صنعت زنجیره ای صورت گرفته است! نمیدونم چرا من هیچ وقت تو سینما فیلم دیدن بیشتر از خونه دوست نداشتم! خیلی هارو میشناسم که مثل من هستند و تو خونه فیلم دیدن بیشتر دوست دارن تا سینما! این هم میدونم که فیلم برای سینماست, اما من همیشه وقتی از در سینما بیرون میام و اگر فیلمو دوست داشته باشم تو فکر نسخه خانگیش هستم! و همه اینها تقصیر فیلم "جومانجی" اون من آلوده سینمای خانگی کرد! از جومانجی شروع شد. از نمایشگاه اختصاصی سونی و دموی جومانجی در اون سالن, صحنه حمله حیوانات به کتاب خونه من دیوانه کرد! دو روز اون نمایشگاه برقرار بود با یه فاصله زیادی از خونه ما و من هر دو روز میرفتم اون دموی سونی. اون سال اولین پنل پلاسما سونی تو اون نمایشگاه دمو شده بود. اولین پروجکشن های سونی در زمان خودش عظمتی داشت! تا قبل از اون تلویزیون تو اون ابعاد کسی ندیده بود. این پروجکشن هارو گذاشته بودن رو پایه های تقریبا بلند عظمت بزرگی اینا چند برابر شده بود, صحنه حمله حیوانات به کتاب خونه هر چند دقیقه بعد از تبلیغات سونی پخش میکرد و من تا تبلیغات تموم میشد دوباره می رسیدم پای این پروجکشن ها و دوبار میدیدم. انتهای سالن هم دموی سینمایی خانگی سونی با سیستم ۵.۱ و آمپلی فایر و دی وی دی سفارش آلمان با کابینت طلای و بلندگوهای ساخت آمریکا سونی بود و باز با دموی سونی که جومانجی پخش میکرد با ولوم بالا منم اون وسط چه حالی میکردم. :) هنوز کاتالوگ های که از اون نمایشگاه گرفتم دارم, قبلا هم گفتم آرشیو کاملی از کاتالوگ های که از نمایشگاه های مختلف جم کردم نگه داشتم و خیلی هاش الان فقط تو آرشیو کمپانی ها موجود است.
در صدا گذاری فیلم افکت های صوتی برای محل قرار گیری دوربین در کانال های صدا تنظیم میشن, پس برای سنجش کیفیت صداگذاری فیلم به این نکته توجه کنید که شدت صداها بر مبنای فاصله صحنه با دوربین تنظیم شده است. با دور یا نزدیک شدن دوربین به سوژه ای که افکت صوتی برای آن تنظیم شده سرعت, حجم, و جنس صدا تغییر می کند.
دوستان سوال می کنند بین آمپلی فایرها دیجیتال برندهای هستند که صدای Dolby یا dts بهتر اجرا کنند؟ در جواب این دوستان باید بگم بله بعضی از تولید کنندگان مطرح در طراحی به صدای خاص گرایش دارند یا خواستند وفادار به گذشته باشند و تغییری در جنس صدای که با آن شناخته شده اند ایجاد نکنند! به عنوان مثال همیشه Onkyo صدای دالبی بهتری در مقایسه با برندهای دیگر اجرا می کند. همینطور Harman Kardon و Lexicon همیشه در دالبی قوی تر از دیگر برندهای مطرح بودند. Yamaha , Denon , ROTEL , Pioneer در صدای dts پتانسیل واقعی خودشون نشون میدن. البته این مسئله نسبی و همیشه اینطور نیست که Denon یا Yamaha دالبی خوبی اجرا نکنند, و یا Onkyo و Lexicon صدای dts خوبی اجرا نمی کنند.
این هم آخرین شماره از مجله Home Theater
در ادامه بررسي مجموعه فيلم هاي Mission Impossible در اين مطلب ميخوام در مورد آخرين شماره از اين مجموعه كه باز هم Tom Cruise رو در نقش Ethan Hunt مامور مخفي IMF به روي پرده سينماها آورد و در دسامبر 2011 اكران شد صحبت كنم. البته اين بار به جاي شماره 4 نام Ghost Protocol به ادامه Mission Impossible اضافه شد. طبق معمول هميشه به لطف جناب آقاي برزين ديسك Blu-Ray اين نسخه از فيلم به دست من رسيد كه يك پك Slip-Cover هست كه شامل دو ديسك ميشه. يك ديسك DVD و يك ديسك BD. هر دو ديسك شامل فيلم اصلي هستند. Ghost Protocol رو Brad Bird كارگرداني كرده كه او رو به خاطر انيميشنهاي زيبايي مثل The Incredibles و همينطور Ratatouille ميشناسيم. با اينكه اين اولين فيلم سينمايي هست كه Bird كارگرداني كرده و قبل از اين فقط كارگرداني انيميشن رو انجام ميداده ولي بايد گفت كه واقعاً كار رو عالي انجام داده و در اين اولين تجربه فيلمسازي زنده خودش بهترين شماره از سري فيلمهاي Mission Impossible رو تحويل علاقه مندان داده. اين فيلم همانند فيلم The Dark Knight با دو نوع دوربين مختلف فيلمبرداري شده، يك سري صحنه ها با دوربينهاي IMAX و بقيه صحنه ها هم با دوربينهاي عادي 35 ميليمتري فيلمبرداري شدند. اگر فيلم رو نديديد، پيشنهاد ميكنم كه اول فيلم رو ببينيد و بعد اين مطلب رو بخونيد كه شايد برخي از بخشهاي فيلم در اينجا بازگو بشن كه باعث كاسته شدن جذابيت اون براي تماشاي بار اول بشن، اگرچه سعي ميكنم اتفاقات مهم رو بيان نكنم. داستان كلي فيلم هم چند وقت بعد از داستان فيلم سوم اتفاق ميافته و اشاراتي هم به همسر Ethan Hunt (جوليا) ميشه كه خوشبختانه چون من فيلم سوم رو اخيراً تماشا كرده بودم كاملاً يادم بود چي يه چي هست. تيم Ethan Hunt هم ماموريتي رو مي پذيرند تا جلوي انفجار يك موشك هسته اي رو بگيرند تا از شروع جنگ جهاني هسته اي جلوگيري كنند.
طبق معمول از بررسي تصوير فيلم شروع مي كنيم. MPEG 4 AVC
صحنه هاي ابتدايي فيلم كه در بوداپست اتفاق ميافتن و با لانگ شات از درون يك هليكوپتر گرفته شدن وضوح و روشنايي خيره كننده اي رو به نمايش ميگذارند و از همين جا به بيننده نشون ميدند كه در ادامه بايد منتظر ديدن چه كيفيت و وضوحي در اين فيلم باشه. در ادامه به صحنه هايي ميرسيم كه در يك زندان اتفاق ميافته و شامل محيط هايي مثل تونل تاسيسات، سلول و راهروهاي تنگ زندان ميشه كه همگي شامل رنگهاي خاكستري و تيره ميشن. در اين صحنه ها و مخصوصاً چند صحنه اي كه داخل تونل تاسيسات هست، رنگ سياه و غلظت مناسب رنگ هاي تيره باعث طبيعي ديده شدن محيط ميشن و اين نويد رو ميدن كه بايد در تصاوير مربوط به شب و فضاهاي تاريك انتظار تصاويري يكدست رو تا انتهاي فيلم داشته باشيم. در بخش بعدي فيلم كه در كاخ كرملين اتفاق ميافته ، فضاهاي داخلي كاخ، اگرچه صحنه هاي زيادي نيستند، داراي جزئياتي بسيار عالي هستند. تنها نكته اي كه در اين بخش كمي از زيبايي تصوير كم ميكنه صحنه انفجار و تخريب بخشي از كاخ هست كه به وضوح ميشه به غيرطبيعي بودن و كامپيوتري بودن (CG) اون پي برد. از همه اينها كه بگذريم ميرسيم به صحنه هاي خارق العاده اي كه در دبي فيلمبرداري شدند و شامل يك سري حركات و بدلكاريهاي واقعاً وحشتناك از Tom Cruise هست كه در ارتفاع بالا و در روي شيشه هاي برج خليفه (بلندترين ساختمان حال حاضر دنيا با ارتفاع 830 متر از زمين تا نوك آنتن) ميشن. در اين صحنه ها كه از وضوح بي نظير اونها براحتي ميشه حدس زد كه با دوربينهاي IMAX فيلمبرداري شدند كيفيت و وضوح تصوير به حد اعلاي خودش ميرسه و واقعاً ميتونم بگم كه حس ارتفاع زياد ساختمان رو براحتي به بيننده القا ميكنه. در ادامه صحنه هاي مربوط به برج به بخشي ميرسيم كه طوفان شن اتفاق ميافته كه باز هم در اين بخش CG بودن طوفان شن در صحنه هاي لانگ شات قابل تشخيص هست ولي بهتر از صحنه انفجار در مسكو هست. البته بايد به اين نكته هم اشاره بشه كه در صحنه هاي نماي نزديك و تعقيب و گريزي كه داخل طوفان شن اتفاق ميافته، طوفان شن شبيه سازي شده و ديگه خبري از CG نيست كه اين صحنه ها بسيار طبيعي هستند. فقط مورد ديگه اي كه در اينجا قابل ذكر هست اينه كه در بعضي از صحنه هاي داخلي در دبي ميشه كمي نرمي در تصوير احساس كرد كه در بين تمام صحنه هاي بسيار شارپ و واضح بعضاً خودنمايي ميكنند و به چشم ميان. بعد از دبي به بخشي از فيلم ميرسيم كه در يك هتل در هندوستان اتفاق ميافته كه در اينجا رنگهاي زنده و شاد در لباسها و همينطور محيط بسيار چشمگير هستند و تنوع رنگي فراواني رو به نمايش ميگذارند. من فعلاً دو بار اين فيلم رو تماشا كردم و چيزي بجز اون موارد مربوط به CG و چند صحنه كه ذكر كردم در تصوير نتونستم پيدا كنم كه واقعاً بشه ايراد آنچناني ازش گرفت. در كل من از تصوير اين فيلم، خصوصاً صحنه هاي فيلمبرداري شده با دوربينهاي IMAX در برج لذت بردم. فقط به عنوان آخرين نكته اين رو هم بگم كه وقتي من چند ماه پيش در اخبار مربوط به فيلم مي خوندم كه اين فيلم هم مثل برخي فيلمهاي ديگه (كه معروف ترين اونها The Dark Knight هست) با دو استاندارد مختلف فيلمبرداري شده، انتظار داشتم مثل The Dark Knight در هنگام تماشاي فيلم بر روي بلو-ري صحنه هاي IMAX تمام صفحه باشند و صحنه هاي 35 ميليمتري هم با نوار مشكي بالا و پايين صفحه نمايش داده بشن اما در هنگام تماشاي بلو-ري با كمال تعجب متوجه شدم كه كل فيلم (چه صحنه هاي 35 ميليمتري و چه IMAX) با نوار مشكي بالا و پايين صفحه نمايش داده ميشه و اينطور كه معلومه صحنه هاي IMAX براي هم اندازه شدن با صحنه هاي 35 ميليمتري برش خوردند. اين مساله هم يك مقدار حال من رو گرفت چون اگر The Dark Knight رو بر روي بلو-ري ديده باشيد حتماً شما هم مثل من از صحنه هاي عظيم IMAX كه تمام تصوير رو پر مي كنند لذت برديد.
ميرسيم به بخش صداي فيلم Dolby TrueHD 7.1
براي اولين بار موفق شدم يك فيلم رو با صداي 7.1 تماشا كنم و بايد بگم كه بسيار خوشحالم كه به عنوان اولين تجربه 7.1 اين فيلم رو انتخاب كردم چرا كه در مورد صداي اين فيلم در يك كلام ميشه گفت، محشر! صداي Dolby TrueHD 7.1 فيلم از همون سكانس ابتدايي فيلم در بوداپست كه با تير اندازي و بعد باز شدن يك تشك مخصوص بادي شروع ميشه به شدت توجه من رو جلب كرد. صداي تيراندازي و جهت شليك تيرها و كوبش ساب ووفر در شليك هر گلوله و بعد باز شدن تشك بادي با صداي مهيبي از ساب ووفر فوق العاده هستند و از همين دقايق اوليه فيلم نشون ميدن كه ترك صوتي فيلم مطمئناً حرف هاي بيشتري براي گفتن داره. در ادامه و در زندان مسكو به بخشي ميرسيم كه كف زندان بوسيله دستگاه خاصي تخريب ميشه كه در اين صحنه لرزش و خرد شدن سنگها فوق العاده زيبا كار شدن و در هنگام باز شدن حفره در كف زندان لرزش ايجاد شده توسط ساب ووفر نفس رو در سينه حبس ميكنه. بخش بعدي در كرملين و انفجار هاي عظيمي هست كه در اينجا رخ ميده كه باز هم ساب ووفر در اين صحنه ها بيشترين نقش رو ايفا ميكنه و اتاق رو زير پاي بيننده به لرزه در مياره. در ادامه صحنه هاي تير اندازي با سلاح هاي اتوماتيك و صحنه هاي زير آب رو داريم كه باز هم فضاي كاملاً شبيه سازي شده در زير آب و همينطور جهت شليك تيرها قابل توجه هستند. در بخش بعدي فيلم در دبي وقتي تام كروز از پنجره برج بيرون ميره و از ساختمان در طبقات بالاي صد آويزون ميشه صداي وزش باد در اون ارتفاع به قدري طبيعي هست كه بيننده حس ميكنه در ارتفاع 300 متري از سطح زمين بيرون اين برج آويزون شده. در ادامه صحنه ها طوفان شن رو داريم كه صداي طوفان و شنهاي روان بسيار زيبا محيط رو پر مي كنند و حركت شنها بر روي آسفالت جاده صدايي بسيار دلنشين رو به همراه داره. يك صحنه قابل ذكر در اين بخش، صحنه برخورد شاخ به شاخ دو اتومبيل و بلند شدن و پرت شدن و به زمين كوبيده شدن يكي از اونها در كنار يكي از شخصيتها هست كه صداي اين تصادف و پرت شدن و به زمين خوردن اين اتومبيل به زيبايي از كانالهاي جلو شروع ميشه و به كانالهاي ديگه منتقل ميشه. بخش بعد كه در هندوستان اتفاق ميافته شامل صحنه هايي هست كه درون يك تونل هواي بسيار بزرگ اتفاق ميافته كه در اينجا هم صداي توربين غول پيكر هوا و همينطور برخورد قطعات فلزي به اين توربين و پرت شدن اونها به سمت بالا بسيار قابل توجه هست به نحوي كه انتقال صدا بين كانالها در صحنه پرت شدن تكه هاي فلز به سمت دوربين در اين تونل كاملاً احساسي رو منتقل ميكنه مثل اينكه اين قطعات ار بيخ گوش شما رد شدن. در بخش بعدي هم كه تقريباً اواخر فيلم هست پرتاب يك موشك رو داريم كه از درون يك زيردريايي شروع ميشه كه در اينجا هم صداي شليك شدن و از آب خارج شدن اين موشك و بعد ادامه حركت اون در آسمان خيلي طبيعي به نظر ميرسه.
نكته كلي در مورد صداي اين فيلم هم به نظر من اينه كه صداهاي مختلف و موسيقي و ديالوگ فيلم همه در سطحي هماهنگ نسبت به هم قرار دارند و هيچ كدوم باعث كمرنگ شدن ديگري نميشن و اگر در صحنه اي پر سر و صدا قرار هست ديالوگي رد و بدل بشه صداها طوري تنطيم شدند كه شما براحتي مي تونيد اون ديالوگ رو تشخيص بديد. همينطور پخش شدن صداها بين كانالها و انتقال اونها در جهت هاي مختلف از ابتدا تا انتهاي فيلم و درگير بودن تمامي كانالها حتي در صحنه هاي كم سر و صدا باعث ميشه كه در طول مدت زمان پخش فيلم بيننده كاملاً در مركز اتفاقات قرار بگيره.
از بحث صدا و تصوير كه بگذريم بايد اشاره اي هم به صحنه هاي اكشن فيلم داشته باشم كه ميتونم بگم، Ghost Protocol يكي از بهترين فيلمهاي اكشني بود كه من در يك سال گذشته ديدم و ميتونم دليل اون رو در استفاده حداقل از CG در صحنه هاي مربوط به درگيريها و مخصوصاً صحنه هاي بالا رفتن تام كروز از ساختمان برج خليفه بيان كنم. در اين ديسك بخشهايي هم هست كه به پشت صحنه ساخت فيلم اشاره اي ميكنه كه اگرچه زياد نيست ولي بسيار ديدني هست و با ديدن اين صحنه ها بايد تام كروز رو در انجام اين بدلكاريهاي خارق العاده و بعضاً وحشتناك تحسين كرد كه به علت انجام تمامي صحنه هايي كه معمولاً بدلكارها اونها رو انجام ميدن توسط خود كروز، حس واقعي بودن اين صحنه ها هر چه بيشتر به بيننده القا ميشه.
اگر به فيلم هاي اكشن علاقه داريد و اگر حتي به سري Mission Impossible علاقه نداريد اين فيلم رو از دست نديد كه من تضمين ميكنم بسيار لذت خواهيد برد.
خوشحال ميشم اگر دوستان ديگه هم اين فيلم رو ديدند و فكر ميكنند نكته اي از قلم افتاده يا من اشتباهي كردم در نظرات مربوط به پست بنويسند تا ما هم بيشتر ياد بگيريم.
با تشكر از توجه و لطف هميشگي شما دوستان عزيز.
طاهر
پلير 6900 سامسونگ – بلنگوي سري 606 جامو- كابل مانستر سري m1000 دو عدد- ريسيور vsx519 پايونير – ساب پيرو اكوستيك PC10 – پنل 46 اينچ C5000 سامسونگ
بلو ري پلير6900 سامسونگ يك پلير خوش ساخت و با كيفيت است كه فكر كنم جزء اولين پليرهاي بلو ري باشه كه امكان تري دي هم داشته باشه بدنه مشكي و براق آن كه براحتي متونيد عكس خودتون رو در اون ببينيد، دكمه ها همه لمسي همراه با حاله اي از نور آبي كه چشم نوازه و لوگوي تري دي اون هم روشن ميشه كه نماي خوبي به پلير ميده پلير بسيار ظريف است و بايد به خوبي نگهداري شود DISC tray آن با يك پوشش در گير است كه غير از اين پوشش با صداي بسيار كمي از دستگاه خارج ميشه در مورد ورودي و فرمتها هم كه هرچيزي كه در يك پلير استاندارد بخواهيد هست كنترل خوش دست و با كاركرد آسان كه ميشه با اون از دستگاه لذت بيشتري برد ولي كمي زمخت است و يه حركت ديگه اين پلير كنترل كردن بيش از 50 نوع TV از طريق ريموت اونه كه بنظرم جالب اومد . پشت دستگاه علامت ريژن بندي هم مشخص شده كه در گروه B قرار داره پلير رو روشن كردم هيچ صداي اضافي از پلير خارج نميشه ديسك BD2012 و FAST FIVE DVD هم فيلماي مورد تست من بود و چند ترك اهنگ مربوط به ويل يانگ هم براي تست صوتي دستگاه بود، پلير با يك كابل مانستر سري M1000 به ريسيور و با يك كابل m1000 ديگه به پنل وصله ريسور مورد استفاده در اين سيستم vsx 519 پايونير است از نسل كلاس پايين هاي پايونيره و بلنگوها كه براي من بسيار دوس داشتني است بلنگوي جامو606 است برند دانماركي و يك بلنگو لذيذ و باحال است كه از همه نظر من ازش راضيم و ساب ووفر كه جزء قسمتهاي دوس داشتني من در سيستم است پيرو اكوستيك است كه قدرت 150 واتي اون ميتونه خودي نشون بده و پنل C5000 سامسونگ كه 46 اينچ مي باشد و در مورد پلير اينكه يك فلش يك گيبابايتي همراه دستگاست كه براي وصل شدن به اينترنت از طريق وايرلس است البته ورودي لن هم موجود مي باشد.
در مورد تست موزيك پلير يك ترك از موزيك ويل يانگ رو انتخاب كردم و با پلي كردن دستگاه صدا رو به 2/4 رسوندم صدا فوقعلاده بود صدا به شدت صاف و بدون خط و خشي به راحتي تو بلنگو جريان داشت موزيك در حالت استريو كامل بود صدا رو به 3/4 كه رسوندم ديگه داشت بدنم ميلرزيد صدا خودشو به بلنگو چسپونده بود و لحضه اي خودشو عقب نمي كشيد صدا به شدت كريستالي بود بيس خشك كوبشي هم از ووفر هاي كناري بلنگو ها بخش ميشد كه البته اين ووفرها نميتونه جبران كانال ساب رو در فيلم ديدن بكنه ولي در موزيك وجودش حياتيه ، اينم بدونيد اين صدا رو مديون كابل مانستر ام 1000 هم هستيم كابلي كه صدا رو واضح پخش ميكنه و در فيلمها صداي شفاف و تصوير تيز و شارپي رو از كابل دريافت خواهيم كرد بلنگوي جامو در ولوم بالا اونم بخاطر ريسور پايونير صداي جيق كشاني گاهي پيدا ميكنه يه جورايي صدا تو موزيك گم ميشه و تشخيص نتها مشكل ميشه البته من با آمپ بهتر صداي اين بلنگو رو نشنيدم ولي شك ندارم بهتره.
با تعويض ديسك فيلم دي وي دي فست فايو رو اكران كردم پلير فيلم رو كمتر از 7 ثانيه پخش كرد كه براي DVD فكر كنم متوسط باشه فيلم با ترك صوتي DTS 5.1 پخش ميشه فرمت صدايي كه در DVD هم كم نياره و سيستم رو دگرگون ميكنه ، تو همون سكانس اول متوجه شدم كه داره تصوير DVD رو پلير با كنترل كامل پخش ميكنه ولي با كمي خطا و لغزش بسيار كم ولي اون تصويري كه از FAST FIVE من در DVD انتظار داشتم به من نداد البته نميشه بي انصافي هم كرد تو خيلي از سكانساي فيلم كنتراست بالا بود و عمق سياهي فيلم منو به ياد فيلمهاي بلو ري 50 گيگي مينداخت ارتقاء كيفيت تصوير از SD به HD در اين پلير تا حدي بهتر از پليرهاي تجاري در اين رده انجام ميشه ، البته صدا قضيش كاملا فرق ميكرد هم صداي دالبي هم صداي DTS خيلي عالي پخش ميشد از صحنه كشيده شدن گاو صندوق تو شهر تا اول فيلم و سرقت ماشين از تو قطار همگي صدا عالي بود ترك DTS كولاك ميكرد و در اوج خودش بود در DVD اين فيلم كانال ساب واقعا خوب خودشو نشون ميده بيس نرم و لذيذي كه گاهي بي اختيار باعث ميشه ولوم رو ببري بالاتر واقعا روح ادمو شاد ميكنه وصحنه هاي پر هيجاني رو ايجا د مي كرد صداي غرش ماشينها و زدو خورد و تير اندازي همه بخوبي اجرا ميشد كانالاي تنبل ساروند من هم به خودشون اومدن و صداي عبور ماشينها و گلوله ها و خيلي صداي ريز ديگه رو به خوبي اجرا مي كردند.
اقدام به تعويض ديسك كردم بلو ري 2012 رو تو دستگاه گذاشتم سرعت لود دستگاه تو اين فيلم به 35 ثانيه رسيد كه فكر ميكنم سرعت بدي نيست فيلم تصوير و صداي جالبي داره از سكانساي اول تا پرتاب شدن گدازه هاي اتشفشان همگي عالي كار شدن صدا هم DTS 5.1 اچ دي بود پلير تصوير اين فيلم رو خيلي گرم و شارپ و با گرين بسيار ناچيز اونم در بعضي سكانسها و نويز ديجيتال در پس زمينه ها هم خيلي كم ديده ميشد البته كابل امريكايي مانستر به خوبي رنگها رو كنترل و تصوير يكدست و تميزي رو از اين فيلم به نمايس ميداد ساب 150 واتي پيرو با اون رنگ چري كه من خيلي دوسش دارم حسابي سرو صدا را انداخته بود مخصوصا اولين قسمتايي كه شهر در حال نابود شدنه بلنگوهاي جامو با پايه هاي آهني نوك سوزني كه لزه گير اون محسوب ميشه به خوبي كارشو انجام ميداد البته در فيلم صداي ديالوگ اون شفافيتي كه من دوس داشتم رو نداشت اونم فكر كنم مشكل از ريسور من بود ريسيوري كه يكي از معايب اون همين تنبلي صداي ساروند و سنتر است كه صداش در مي ياد ولي نه در اون حد و اندازه فيلم فرمتهاي پخش صداي ريسيور هم محدوه و اين باعث ميشه گاهي نتونه از پس خيلي فيلما در صدا تمام و كمال بر بياد كلا اين آمپ تنظيمات كاملي نداره و بيشتر ميشه ازش ايراد گرفت تا تعريف البته با تستهاي متعددي كه من داشتم متوجه شدم تاثير منفي بر روي تصوير فيلم نميزاره يه جورايي تا حدودي دست نخوره فيلمو تحويل پنل ميده ، پنل سي 5000 سامسونگ هم پنل خوبيه رنگهاي سياه در اين پنل عاليه رنگ سفيد هم خوبه رنگها بشدت درخشان و جذاب هستند البته گاهي پنل تو رنگها اغراق هم ميكنه كه باعث ميشه اون تصوير يكدست رو ازدست بديم و تصوير دوچار خطا بشه يه ايراد بزرگ به اين پنل زيبا وارده و اونم هرتز پايين دستگاه است كه 60 هرتزه و تو تصوير سريع و صحنه هاي خيلي شارپ دچار لرزش كمي تو تصوير ميشه كه گاهي تو بعضي فيلمها منو ناراحت ميكنه وگرنه از لحاظ كيفيت ساخت و تصاوير ثابت نميگم عالي ولي خوبه مدل C7000 از اين مدل رو تست كردم تصوير عالي بوده شايد تفاوت عمده c7000 همين هرتز اين پنل باشه كه 240 است البته كنتراست هم بي تاثير نيست.
اين مطالبي كه نوشتم تحليلي گذرا از سيستم من در منزل بود چيدمان بلنگوها مرتب عوض ميشه البته چند وقتي است به اون صدا كه ميخواستم رسيدم ولي گاهي با يكم عقب و جلو كردن بلنگوها و حتي ساروند شاهد تغييرات جالبي در صدا خواهيم بود در مورد ساب ووفر هم كه من خيلي روش حساس بودم و هستم فكر كنم سانت به سانت بيش از 50 بار جابه جا شده تا به اون صداي استاندارد اين ساب برسم كه البته بازم خطا پيش مياد چند روز پيش داشتم به اين فكر ميكردم كه من اينقدر به سيستمم اهميت ميدم اگر صدا كم زياد بشه جاي بلنگوها و تعويض كابل و هر كاري كه در توانم باشه براي بهتر شدن سيستمم انجام ميدم ولي داشتم به اين فكر ميكردم كه خود شخص كه داره از سيستم استفاده ميكنه هم بايد هر چند مدت يكبار بازبيني بشه ميدونم شايد بيربط باشه ولي چشمها و گوشها ميتونه از طريق پزشك بازبيني بشه چشم ممكنه بر اثر استفاده زياد كمي ضعيف شده باشه و گوش بر اثر آلودگيها كمي از اون حالت اوليه خارج شده باشه من كه امتحان كردم جواب داد انتخاب با خودتون دوستان من فقط يه پيشنهاد بود.
مرسي از اينكه وقت گذاشتين و تحليل من رو خوندين مثل هميشه ارادت خاص خودم رو به بهرنگ جان اعلام مي كنم و بابت راه درستي كه در پيش روي من گذاشت ازش سپاسگزارم .
يعقوب
سري فيلم هاي Mission Impossible طرفداران بسيار زيادي در بين علاقه مندان به فيلم و سينما دارن كه من هم خودم يكي از اونها هستم. اين فيلم ها كه بر اساس مجموعه تلويزيوني به همين نام كه در سال 1988 توليد شده بوده، ساخته شدند با هنرمندي Tom Cruise در نقش مامور مخفي Ethan Hunt كه مامور سازماني بنام IMF يا Impossible Mission Force هست، براي اولين بار در سال 1996 به روي پرده سينما رفت. نسخه دوم فيلم در سال 2000 و نسخه سوم هم در سال 2006 اكران شدند. به عنوان آخرين نسخه MI تا بحال، شماره چهارم اين مجموعه با نام Ghost Protocol در دسامبر 2011 به روي پرده رفت كه از همه لحاظ ميشه اون رو برترين نسخه از اين سري دونست. از سه گانه اولي اين مجموعه، پكيج هاي مختلفي روي Blu-Ray عرضه شده كه آخرين و جديدترين اونها پكي هست بنام Mission Impossible : Extreme Blu-Ray Trilogy كه در ماه دسامبر 2011 و قبل از اكران فيلم چهارم منتشر شد تا توجه ها رو به سمت اين مجموعه فيلم ها جلب كنه تا فيلم چهارم هم مورد توجه قرار بگيره و البته با توجه به تبليغات گسترده اي كه روي Ghost Protocol انجام شد، اين پك هم بتونه مجدداً منبع كسب درآمدي براي Paramount باشه.
من چند وقتي بود دنبال اين پك بودم و ميخواستم قبل از اومدن بلو-ري فيلم MI : Ghost Protocol سه گانه اول رو روي بلو-ري ببينم و بعدش هم شماره چهارم رو بگيرم و ببينم. خوشبختانه چند وقت پيش و طبق معمول به لطف دوست خوبم جناب برزين اين پكيج به دست من رسيد. اولين چيزي كه با ديدن اين پكيج مورد توجه من قرار گرفت بسته بندي بسيار ساده و معمولي اين پك بود. سه ديسك بلو-ري در سه قاب مجزا از هم در يك پك مقوايي نازك قرار گرفتند كه البته ظاهر شكيلي داره ولي پكيج اون اصلاً قابل مقايسه با پكيجي مثل The Lord Of The Rings Extended Edition كه قبلاً در موردش نوشتم نيست. البته انتظار هم نداشتم در اون حد باشه ولي ديگه فكر نميكردم پك مقوايي بيشتر شبيه پك كاغذي باشه!
از پك مقوايي كه بگذريم ميرسيم به ديسكها و قاب ها. در مورد قاب هر ديسك هم بايد بگم، اوه! همونطوري كه در عكس مشاهده ميكنيد در ساخت قاب هم سعي شده تا حد امكان از پلاستيك كمتري استفاده بشه و صرفه جويي بشه! به خود ديسكها هم كه ميرسيم متوجه ميشيم هر فيلم در يك ديسك 25 گيگابايتي (!!!) بلو-ري قرار داره. من تابحال در اين پكيجهاي اوريجينال به اين شدت ضد حال نخورده بودم كه بعد از اينكه متوجه شدم Paramount فيلمها رو روي ديسك 25 گيگ داده بيرون، حالم گرفته شد. از همه اينها بگذريم قسمت جالبش اينه كه نسخه سوم فيلم روي ديسكش نوشته شده Disc 1 در صورتي كه هيچ Disc 2 در اين پك موجود نيست (البته قرار نبوده موجود باشه) و اين نشون ميده كه شركت معظم Paramount به خودش زحمت نداده كه حداقل براي اين پكيج Extreme Blu-Ray يك طرح ديسك اختصاصي روي ديسك چاپ كنه تا معلوم نشه كه اين ديسك رو همينطور از پكيج دو ديسكي فيلم برداشتن و انداختن اينجا! البته جاي بسي شكرگذاري وجود داره كه حداقل به خودشون زحمت دادن و لطف كردن كاور سه تا فيلم رو براي اين پكيج مجدد طراحي كردند تا با هم ست بشن.
Mission Impossible
از ظواهر كه بگذريم ميرسيم به محتوا. بعد از اينكه متوجه شدم ديسكها 25 گيگابايتي هستن انتظار تصوير و صداي فوق العاده از اين فيلمها نداشتم و با اين نگاه رفتم سراغ تماشاي فيلم اول. فيلم اول به كارگرداني Brian De Palma در سال 1996 منتشر شد و با توجه به اين نكته كه اين فيلم تقريباً دو دهه قبل ساخته شده،ميشد انتظار تصويري با كيفيت متوسط رو از اين فيلم داشت كه خوب دقيقاً هم همينطور بود. تصوير فيلم نسبت به فيلمهايي كه اخيراً روي بلو-ري ديدم از Sharpness كمتر رنج ميبره. رنگها و طبيعي بودن رنگ پوست شخصيتها هم كمي مشكل داره و نسبتاً غليظ هست و رنگ پوست صورت افراد بيشتر به قرمز ميزنه. در صحنه هاي تعقيب و گريز شفافيت تصوير قابل قبول هست ولي كلاً چشمگير نيست. با توجه به اينكه اين فيلم با فرمت MPEG 2 روي بلو-ري اومده و ساخته حدود 17 سال پيش هست انتظار بيشتري از اين ديسك نميشه داشت. به صداي فيلم كه ميرسيم وضعيت مقداري بهتر از تصوير هست ولي باز قابل مقايسه با صداي فيلمهاي جديدتر نيست. من اخيراً با راهنمايي جناب برزين و البته در نظر گرفتن نياز و شرايط خودم يك سيستم 1312 دنون تهيه كردم كه اين فيلم رو هم با همين سيستم تماشا كردم. چيزي كه خيلي توجه من رو جلب كرد استفاده خيلي كم از كانالهاي سوراند بود كه در كل خالي بودن جاي اونها در خيلي از صحنه ها حس ميشد. البته هر از چند گاهي و بيشتر در صحنه هاي اكشن صداهايي هم از سوراند پخش ميشد ولي كلاً از يك فيلم اكشن انتظار استفاده مداوم از كانالهاي سوراند ميره كه در اينجا اين كمبود احساس ميشه. Encoding صدا هم Dolby Digital 5.1 هست. در اين ديسك به جز خود فيلم يك سري پشت صحنه و اضافات وجود داره كه به جز دو تا Trailer كه HD هستند بقيه همه در فرمت SD در اين ديسك قرار گرفتن. كلاً اين ديسك از DVD سرتر هست ولي در حد و اندازه هاي نام Blu-Ray نيست.
Mission Impossible II
به سراغ فيلم دوم ميريم كه در سال 2000 اكران شده و كارگردان اون John Woo هست كه ميشه او رو كارگردان كفتر باز چيني ناميد (اگر ديده باشيد توي اكثر فيلمهاي John Woo كفتر ديده ميشه!). از لحاظ تصويري وضعيت به مراتب بهتر از نسخه اول هست ولي باز هم فرمت Encoding تصوير MPEG 2 در نظر گرفته شده. رنگ و نور تصوير از نسخه قبلي بهتر هست و اون قرمزي پوست صورت افراد ديگه وجود نداره. رنگ سياه تصوير نسبتاً غليظ هست ولي اونقدرها هم آزار دهنده نيست. صحنه هاي اكشن زيادي در اين فيلم وجود دارند كه خيلي هاشون در نور زياد روز فيلمبرداري شدند كه در اين صحنه ها كيفيت تصوير جلب توجه ميكنه و قابل قبول هست و ميشه حس كرد كه اين تصوير يك ديسك Blu-Ray هست. در اين نسخه هم در صحنه هاي سريع اكشن شفافيت قابل قبولي مشاهده ميشه و همونطور كه اشاره شد كيفيت تصوير نسبت به فيلم اول يك سر و گردن بالاتر هست. صدا همانند فيلم اول در فرمت Dolby Digital 5.1 ارائه شده ولي اينبار استفاده از كانالهاي سوراند تقريباً از ابتدا تا انتهاي فيلم وجود داره. صحنه هاي اكشن و تعقيب و گريز، مخصوصاً تعقيب و گريز نزديك به انتهاي فيلم به زيبايي انتقال صدا رو بين كانالهاي جلو و سوراند به نمايش ميذارن. تير اندازي ها در كانالهاي جلو و سوراند و انفجار در كانال ساب ووفر واقعاً شنيدني هستند. كلاً فضاسازي توسط صدا در اين فيلم بخوبي پياده ميشه و نميشه انتظار بيشتري داشت. در بخش پشت صحنه و اضافات هم اين فيلم كلاً چند تا بخش نسبتاً كوتاه داره كه همگي در فرمت SD ارائه شدند.من به مراتب از ديدن اين نسخه روي بلو-ري نسبت به نسخه اول لذت بيشتري بردم.
Mission Impossible III
و اما سرور ديسكهاي اين مجموعه ديسك سوم هست كه حاوي فيلم MI 3 هست كه توسط J.J. Abrams كارگرداني و در سال 2006 اكران شده. تصوير اين فيلم بدون شك بهترين تصوير در بين اين سه گانه هست و واقعاً چشم نواز. با وجود اينكه اين نسخه هم از فرمت MPEG 2 در تصوير استفاده كرده ولي تصوير عالي و با كيفيت هست. ميزان شدت و غلظت رنگها خوب و طبيعي به نظر ميرسه. گرين هم در تصوير ديده ميشه كه با وجود تفاوت در ميزان و شدت اون در برخي صحنه ها نسبت به بيشتر صحنه هاي ديگه فيلم، آزار دهنده نيست و كيفيت تصوير رو از بين نمي بره. Sharpness تصوير هم در طول فيلم بسيار خوب هست و تصاوير فيلمبرداري شده در شب به خصوص در بخشي از فيلم كه در چين اتفاق ميافته كيفيت قابل توجهي رو به نمايش ميذارن. كلاً از اين فيلم نميشه انتظار تصويري بهتر از اين داشت چون واقعاً مساله خاصي نيست كه بشه ازش شكايت كرد. و اما صدا و باز هم Dolby Digital 5.1 كه اينبار بر روي اين ديسك واقعاً ميشه گفت در يك كلام، تركونده! صداي فيلم از اول تا آخر من رو به وجد آورد. واقعاً لذت بردم. از همون ابتداي فيلم در صحنه هاي اكشن و انفجار ساب ووفر كل اتاق رو به لرزه در مياورد مخصوصاً صحنه رد شدن هليكوپترها از بين پره هاي توربين هاي بادي كه واقعاً احساس ميكردم كه اين پره توربين از بغل گوشم رد شده و واقعاً ميشد موج حاصل از حركت اين پره ها رو در غرش ساب ووفر حس كرد. درگيري كانالهاي سوراند از ابتدا تا انتهاي فيلم بي امان بود و در تمامي طول فيلم و در صحنه هاي كم صدا اين كانالها نقش پر كردن فضا رو با صداي محيط ايفا مي كردند و در صحنه هاي پر زد و خورد و اكشن هم كه تو فيلم كم هم نيستن، اين كانالها با گرفتن صداي انتقال يافته از كانالهاي جلو، حس قرار گرفتن در مركز درگيري رو در بيننده فيلم ايجاد ميكردند. به عنوان مثال در بخش درگيري روي پل كه يك هواپيماي بدون سرنشين هم در اين صحنه در حال پرواز و شليك موشك هست، رد شدن اين پرنده از بالاي سر اتومبيلها با انتقال صدا در بين كانالها به زيبايي هرچه تمام تر شبيه سازي شده. بدون شك فيلم سوم هم از لحاظ تصويري و هم از لحاظ صوتي دو فيلم ديگه رو به راحتي پشت سر ميذاره و لذت تماشاي يك فيلم بلو-ري رو بطور كامل براي بيننده به همراه داره. تنها نكته منفي در مورد ديسك سوم اين هست كه هيچ Content اضافه اي نداره به جز يك ترك صداي Commentary روي فيلم كه Tom Cruise و J.J. Abrams در مورد فيلم صحبت ميكنند كه البته جالب هست.
در پايان به نكته اي كه ميشه اشاره كرد اينه كه با وجود كمبودهاي موجود در اين پكيج، تماشاي اين فيلم ها لذت بخش هست ولي چيزي كه مشخص هست اينه كه شركت Paramount با يك Transfer جديد و كمي كار بر روي صداي فيلمها (مخصوصاً فيلم اول) ميتونه تا حدي اين كمبود ها رو جبران كنه ولي بعيد به نظر ميرسه كه قصد انجام چنين كاري رو داشته باشه.
با تشكر از توجه شما
طاهر
امروز وقت شد یکم در صدا شیطنت کنم:) با دوستی تصمیم گرفتیم صدای سیستم من روی صدای "Sarah Brightman" تست کنیم. (قبلا گفتم که سارا برایتمن خواننده سوپرانو است و زیر ترین وکال در خوانندگان زن اپرا دارد.) این بار از تکنولوژی برای تست سیستم استفاده کردیم تا ببینیم آیا سیستم من می تواند فول فرکانس صدای فوق العاده برایتمن در بالاترین نت E6 (می) درست اجرا کند؟ یک تیونر Diapason که در اصل برای کوک کردن ساز ازش استفاده می کنیم روی 440kHz تنظیم کردم, در این محدوده فرکانسی گوش بهترین وکال در ارکستر های سنگین می شنود. (Sweet frequency) آهنگ Phantom of the Opera انتخاب کردیم, فاصله تیونر تا سیستم دو متر, ولوم صدا روی ۱.۴ گذاشتم. بم ترین نت اجرا شده در این آهنگ نت (DO) سوپرانو C است میشه نت وسط پیانو و بالاترین نت (E6) و گاهی (G6) است.
تست بسیار هیجان انگیزی بود, اصلا فکر نمی کردم سیستم بتونه اکثر فرکانس های صدای برایتمن سر نت اجرا کند! در انتهای آهنگ و در اوج که صدای برایتمن روی نت E هست دو چراغ سبز روی نت E روشن شد! اصلا باور کردنی نبود در صدا تا این حد تفکیک فرکانسی داشته باشیم که بین فرکانس های مختلف ساز بتونه اوج صدای وکال دقیق روی نت اجرا کند. دوستم گفت به کسی بگی باور نمیکنه! گفتم تصویر گرفتم:)
این هم سند تست امروز دانلود کنید:)