Home Theater Center
مرکز بررسی سیستم های صوتی و تصویری
در آمپلی فایرهای دیجیتال و برخی از مدل های برتر ویدیو پلیرها دو حالت صدای Direct و Pure Direct داریم, در ادامه توضیح میدم چه تغییراتی در این دو حالت برای صدا ایجاد می شود. (در ویدئو پلیرها فقط از Pure Direct استفاده میشه)
Direct و Pure Direct اولین بار کمپانی یاماها و به فاصله ی کوتاهی کمپانی اونکیو بروی آمپلی فایرهای دیجیتال کلاس برتر خود قرار دادند. و بعد از آن استفاده از این دو مد صدا بروی محصولات مشابه ی دیگر برندها نیز رایج شد. تا به امروز که تمام برندهای سازنده آمپلی فایرهای سینمایی و دیجیتال ویدئو پلیرها این دو مد صدای خاص و تا حدی کاربردی را بروی ارزان ترین و بی کیفیت ترین محصولات خود نیز قرار میدن! که صرفاً یک ژست و کلاس تجاری بحساب میاد.
وقتی آمپلی فایر بروی حالت Direct قرار میدیم, اگر سورس صدا دو کانال باشه و در حالت نرمال صدا به صورت 2.1 اجرا بشه, کانال LFE از مدار خارج میشه و آمپلی فایر به دو کانال استریو سویچ می کند. در این حالت بخش پری آمپلی فایر و DSP از مدار خارج میشه و فقط بخش تقویت سیگنال نهایی به صورت Direct یا مستقیم به سورس وصل می شود. این یعنی هیچ گونه تقویت سیگنال ابتدایی و پردازش صدای دیجیتال بروی سیگنال ورودی انجام نشده و سیگنال آمپلی فایر صوتی مستقیم به بخش پاور آمپلی فایر وصل می شود. کیفیت صوتی حاصله در این حالت کاملا به کیفیت سورس صدا و دقت و کیفیت بخش پاور آمپلی فایر بستگی دارد.
سیستم پیشرفته تری در آمپلی فایرها و دیجیتال و ویدئو پلیرها مورد استفاده قرار می گیرد با عنوان Pure Direct که درست مثل مد Direct بخش پری آمپلی فایر و DSP از مدار خارج می کند, با این تفاوت که در این حالت تمامی مدارات تصویری و پردازش دیجیتال و حتی صفحه نمایش آمپلی فایر نیز خاموش می شود, و تنها یک چراغ کوچک که نشان دهنده فعال بودن این سیستم هست روشن می ماند. برای فعال یا غیر فعال کردن این مد باید به صورت فیزیکی و از روی پنل آمپلی فایر و یا ویدئو پلیر اقدام به روشن یا خاموش کردن آن کنید, دلیل وجود دکمه ی فیزیکی این هست که اگر به عنوان مثال در حالت نرمال و از روی کنترل Pure Direct فعال کنید, برای غیر فعال کردن این حالت به علت خاموش بودن کل مدارات دیجیتال دستگاه, این امکان نخواهید داشت. پس وجود دکمه ی فیزیکی خارج از بخش کلاسیک و حس آنالوگ بودن, کاملا ضروری است
در مد Pure Direct در خروجی تصویر آمپلی فایر و پلیر سیگنال نداریم و فقط دو کانال صدای استریو و یک چراغ کوچک فعال هستن, درست مثل یک آمپلی فایر یا سورس صدای آنالوگ. ضمن این که در حالت Pure Direct فقط ورودی های آنالوگ تعریف شده فعال هستن. کیفیت صدای نهایی در این حالت کاملا وابسته به کیفیت طراحی و صوتی بخش پاور آمپلی فایر و سورس صدا هست, با تجربه ی من آمپلی فایرهای در مد Direct و Pure Direct خوب صدا میدن که بایاسینگ ترانزیستورها خوب انجام شده است. آمپلی فایرهای که خوب جریان دهی میشن در مد Pure Direct صدای Rich دارن و Timbre صدا در این نوع از آمپلی فایرها بالاست. اما در مدل های میانه قیمت و ضعیف در بایاسینگ صدا در هر دو حالت Direct و Pure Direct بی روح و فلت هست و شبیه به گرامافون شنیده میشه!
همانطور که گفتم این دو حالت صوتی برای کمپانی ها کاملا تجاری شده! تا حدی که در تمام آمپلی فایرهای ارزان و میانه قیمت چند سال اخیر شاهد اجرای مد Pure Direct بروی ورودی های دیجیتال مثل اپتیکال, کواکسیال و HDMI هستیم! فقط در حالت صوتی Direct ورودی های دیجیتال در دسترس هستن. در حالت Pure Direct باید فقط ورودی های آنالوگ فعال باشن, اصلا تعریف این مد یعنی نبود مدارات دیجیتال و صدای کاملا آنالوگ در یک تقویت کننده یا پخش کننده دیجیتال.
به هر حال من مد Pure Direct بروی پروسسورها و آمپلی فایرها و ویدئو پلیرهای درست و حسابی در مواردی مثل یک اجرای رسيتال کلاسیک (Recital به اجرای خواننده همراه با تک نوازی ساز گفته میشه) یا موزیکی با رکورد قدیمی و در تاریکی فضای شنیداری دوست دارم و به شما هم توصیه می کنم.
کمپانی Dedicated To Sound یا Digital Theater Systems به اختصار dts پردازش مجازی جدیدی با همکاری کمپانی های YAMAHA, DENON, ONKYO, Marantz گسترش داده, با عنوان dts Neural:X که همانطور که از اسم این سیستم جدید مشخص هست, سیستم صدای dts-X به صورت مجازی و محرک ایجاد می کند. یا dts-X عصبی, خیلی نمیشه در فارسی براش معادل پیدا کرد! این سیستم برای اولین بار با بروزرسانی آمپلی فایرهای 2015 دنن و مارانتز اجرا شد, و سپس از سال 2016 کمپانی اونکیو و یاماها هم این پردازش به آمپلی فایرهاشون اضافه کردند. در پردازش صدای Neural:X تمامی فرمت های فشرده شده و غیر فشرده dts بدون محدودیت کانال های صدا از 2.1 , 5.1 و 7.1 به صورت 5.1.2 و 7.1.4 اجرا می شود. پس فرقی نمی کند یک فیلم دی وی دی با فرمت فشرده شده 5.1 dts اجرا می کنید یا یک فیلم بلوری با فرمت غیر فشرده 5.1 یا 7.1 کانال آمپلی فایر های مجهز به پردازشگر Neural:X صدارو به صورت 5.1.2 در آمپلی فایر های میان رده و 7.1.4 در آمپلی فایرهای پرچم دار اجرا می کنند.
کمپانی dts در سال 2011 نیز یک پردازش صدای مجازی با عنوان dts Neo:X بروی آمپلی فایرهای پرچم دار یاماها و دنن اجرا کرد, که در اون سیستم هم فرمت هایای dts و LPCM به صورت مجازی تا 11.1 کانال اجرا می شدن. که با ورود سیستم جدید dts-X و اضافه شدن کانال های سقفی dts Neo:X جاشو به dts Neural:X داد.
کمپانی DOLBY هم سیستم مشابه ی به نام Dolby Surround عرضه کرده است. که هیچ ربطی به فرمت قدیمی دالبی ساراند پرولاجیک ندارد. در فرمت جدید درست مثل dts Neo:X صدای استریو یا چند کاناله دالبی فشرده و غیر فشرده به صورت 7.1 تا 9.1 به صورت مجازی پردازش و اجرا می شود. این فرمت ربطی به دالبی ادموس یا شبیه سازی دالبی ادموس ندارد. در واقع دالبی این سیستم جایگزین سیستم های پرولاجیک کرده است. (بروی تمامی آمپلی فایرهای مجهز به پردازشگر DTS Neural:X در دسترس است)
برای تست و درک بهتر صدای مجازی dts Neural:X از نسخه ی بلوری فیلم های مثل "The Fate of the Furious" که هم شامل فرمت dts-X با کانال های حقیقی سقفی و هم DTS-HD Master Audio 7.1 هست استفاده کنید. ابتدا ترک صوتی بروی dts-X قرار بدید و آمپلی فایر بروی dts-X و صدای 7.1.4 حقیقی تجربه کنید, سکانسی که اتوموبیل ها از پارکینگ طبقاتی به پایین پرتاب میشن عالیه, و سپس همین سکانس بروی dts-HD 7.1 قرار بدید و آمپلی فایر بروی سیستم dts Neural:X تنظیم کنید و این بار کانال های سقفی به صورت مجازی تجربه کنید. بنظر من سیستم Neural:X کارشو بسیار درخشان انجام میده, به شکل بسیار هوشمندانه ای فرکانس های صوتی پردازش میکنه و صداهای مربوط به کانال های سقفی تحویل شنونده میده! در نسخه ی بلوری UHD فیلم Kong: Skull Island هم تراک صوتی دالبی ادموس داریم و هم dts HD 7.1 در این کار صدای دالبی ادموس و فعال بودن کانال های سقفی درخشانه, اما وقتی سویچ می کنیم روی dts HD 7.1 و پردازش مجازی Neural:X فعال می کنیم, صدا در کانال های سقفی هنوز هم نسبتاً دقیق و کانالیزه هستن! نه به دقت و قدرت دالبی ادموس حقیقی اما به عنوان یک پردازش مجازی بسیار جذاب و قابل قبول و هوشمندانه اجرا می شود.
توصیه می کنم اگر سیستم سینمایی شما مجهز به پیکربندی بلندگوهای سقفی و آمپلی فایر دالبی ادموس و dts-X هست, حتما برای اجرای فرمت های صوتی dts فشرده 5.1 و 6.1 و غیر فشرده 5.1 و 7.1 از سیستم dts Neural:X استفاده کنید.
20 شهریور 1386 تا 20 شهریور 1396 Home Theater Center دو رقمی شد
سایت امروز وارد دهمین سال فعالیت خود شد. ۱۰ سال پیش وقتی وبلاگ Home Theater در بلاگفا به پیشنهاد برادرم (که این روزها داماد هم شده) ساختم، به هیچ عنوان فکرشو هم نمی کردم روزی دهمین سالگردشو در قالب یک وب سایت شناخته شده به مخاطب های وفادارش تبریک بگم! در طول این ده سال سعی کردم در مطالبی که منتشر می کنم, مسیر درست و راه های بهتر دیدن و شنیدن به مخاطب آموزش بدم. سعی کردم و خواهم کرد به مخاطب یاد بدم که به گوش و چشم خودت اعتماد کن، من فقط راه بهتون نشان میدم. با اعتماد به نفس هم فکر می کنم کارمو خیلی خوب انجام دادم، بخش "مطالب مخاطبین" سایت این ادعای من ثابت می کند، بی شک و بی شک این اولین سایت ایرانی در زمینه ی صدا و تصویر است که در طول فعالیتش ده ها نویسنده و بیش از ۱۰۰ مطلب و مقاله صرفاً از طرف مخاطبینش منتشر کرده است. این میزان از ارتباط نزدیک و همکاری دوستانه در زمینه ی صدا و تصویر در اینترنت فارسی بی نظیر است. یکی دیگه از شگفتی های این سایت بخش نظرات است، که دنیای کاملا متفاوت از جریان اصلی سایت دارد، پویای و تاثیرگذار بودن بخش نظرات در بسیاری از موارد حتی جدی تر از مطالب منتشر شده در سایت است.
من فکر می کنم تا روزی که به صدا و تصویر علاقمند باشم، به نوشتن در این سایت هم ادامه خواهم داد، پس تجربیات بسیار زیادی از صدا و تصویر در کنار هم خواهیم داشت.. خوش باشید و بیشتر و بیشتر ببینید و بشنوید.
بهرنگ برزین
وقتی از گرگ راسل در مورد Anna Behlmer پرسیدن, گفت منظورتون "ملکه ی صداست" Anna Behlmer تنها و برجسته ترین مهندس زن صدای هالیوود است, Anna تا به امروز کار میکس نهایی بیش از 150 فیلم و سریال انجام داده است. و اولین زن در صنعت صدای هالیوود است که 2 بار نامزد اسکار بهترین میکس صدا شده است, اولی در سال 1996 برای فیلم "Braveheart" (شجاع دل) و سال بعد برای فیلم "Evita" است.
Anna در سال های اخیر بیشترین فعالیت در کمپانی پارامونت و در مجوعه ی "Technicolor" عظیم ترین مجموعه ی صدا و DI هالیوود داشته است.
عنوان های برجسته ی که من از Anna تست کردم,
World War Z
Jack Reacher
Star Trek
Monsters vs. Aliens
Mission: Impossible III
Planet of the Apes
Teenage Mutant Ninja Turtles
Teenage Mutant Ninja Turtles 2
X-Men
Deep Impact
War of the Worlds
این عنوان ها تنها بخش کوچکی از فیلم های مهمی هستن که Anna میکس نهایی شون انجام داده است. کاری مثل "جنگ دنیاها" خارق العاده ست! هنوز هم این فیلم یکی از بهترین های dts بحساب میاد, و جریان و پیک های لحظه ی این فیلم در تست نمایش خانگی شوک کننده ست. اولین فیلمی هم که Anna با صدای دالبی ادموس کار کرد قسمت دوم Teenage Mutant Ninja Turtles هست, چند وقت پیش این کار تست می کردم, کاملا امضاش روی کارهاش هست, تاکیید بروی دیالوگ و جریان بالا در کانال های ساراند شاخص های مثبت فیلم های هستن که Anna کار میکنه.
به تازگی (21 اوت 2017) رئیس Cinema Audio Society هالیوود اعلام کرده است در ماه فوریه 2018 معتبر ترین جایزه این انجمن به Anna Behlmer اهدا خواهد شد, ( گرگ پی راسل 2 بار و برای فیلم های "نقاب زورو" و "ترانسفورمرز" این جایزه را دریافت کرده است) این برای اولین بار است که یک مهندس زن جایزه مهم CAS را دریافت می کند.
Anna از اولین مهندس های صدای هالیوود بود که از صدای دالبی 7.1 استقبال کرد, فیلم Super 8 اولین تجربه ی Dolby TrueHD 7.1 ایشون بود. Anna در تمام مصاحبه ها به اهمیت و تاثیرگذار بودن صدای ساراند تاکید می کند, به عنوان مثال پارامونت قرار بود فیلم "گربه ی چکمه پوش" را با صدای 5.1 صداگذاری کند, وقتی Anna انتخاب شد و فیلم را دید, گفت صدای این کار باید 7.1 باشد, در نهایت هم فیلم نامزد چندین جایزه معتبر در بخش صدا شد.
مایکل بی میگه پنجاه درصد از جذابیت یک فیلم صدای اون هست. و Anna Behlmer صدای فیلم به یک سیمفونی تشبیه می کند که باید اوج و فرود هاش همگی تاثیرگذار باشن, و گرگ راسل میگه صدا در فیلم باید حتی در سکوت هم حس ترس و انتظار اتفاقی عظیم را در بیننده القا کند.
امروز رفتم سراغ نسخه ی بلوری نابودگر "پیدایش" من قبلا این کار در صدا و تصویر بررسی کردم, اینجا. اما در تست امروز می خواستم کیفیت و شاخص های صدای نسخه ی خانگی این فیلم بروی پیکربندی دالبی ادموس تست کنم.
من کمی تجربه ی سینمایی و خانگی از صدای دالبی ادموس و dts-X دارم, اما با همین تجربیات کم این متوجه شدم که در نسخه های ادموس و dts-X که در سال های ابتدایی ورود این فرمت به صنعت سینما صداگذاری شدن (2013,2014) هنوز ماهیت واقعی این فرمت برای حتی بزرگانی مثل "گرگ راسل" هم مشخص نبوده, شما اگر نسخه ی خانگی Terminator Genisys و Transformers: Age of Extinction با 13 ساعت در بخش صدای دالبی ادموس مقایسه کنید, با این که هر سه عنوان گرگ راسل میکس نهایی شون انجام داده, اما تفاوت های زیادی در تعریف و اجرای صدای 7.1.4 در این سه فیلم شاهد هستید.
نابودگر 5 در اجرای دالبی ادموس تقریباً شبیه به ترانسفورمرز 4 هست, البته که نابودگر در افکتیو بودن, وضوح صدا و پیک های لحظه ی غیر قابل مقایسه و بسیار بهتر از ترانسفورمرز 4 است. اما هر دوی این فیلم ها در صداگذاری ادموس ضعیف هستن! و باز هم اگر بخوام این دو فیلم با هم مقایسه کنم, ترانسفورمرز 4 ضعیف تر از نابودگر 5 هست. ( کلا ترانسفورمرز 4 در بخش صدا و در نسخه ی خانگی کار ضعیفی هست)
گرگ راسل در نابودگر 5 به قول آراد که امروز اینجا بود, شیر صدای ادموس بیشتر باز کرده! و این واقعیت داره, برعکس ترانسفورمرز 4 که فقط در چند سکانس اونم بسیار گنگ میشه تاثیر کانال های سقفی حس کرد! در نابودگر 5 تفاوت های بین صدای 7.1 با 7.1.4 هست. به عنوان مثال چکیدن روغن از رویی سقف روی دست "سارا کانر" خیلی خوب بود, و یا پریدن نابودگر T1000 با موتور بروی سقف اتوبوس و همچنین راه رفتنش روی سقف تاثیرگذار و محسوس بود, و شاید در چند سکانس دیگه لحظاتی بود که میشد حس کرد کانال های سقفی هم در مدار هستن, و همین! در بسیاری از اگشن های فیلم ما صدای 7.1 تجربه می کنیم. انگار که هالییود می خواسته در تجربیات اولش از صدای دالبی ادموس و dts-X در نمایش خانگی فقط دموی از زیبایی و تاثیرگذار بودن این فرمت ارائه بده, تا بعد با فیلم های مثل 13 ساعت و Hacksaw Ridge در فرمت خانگی علاقمندان سیستم های سینمای خانگی شوک کنه!
بنظرم بخش صدا در هالیوود تازه قالب و باید های پیکربندی ادموس و dts-X دستشون اومده و دارن از پتانسیل حیرت آور این پیکربندی ها در فیلم های جدید استفاده میکنن.
در 5 ژوئیه 1965 ( چهاردهم تیر) "ماریا کالاس" آخرین اجرای اپراتیک خود را در سالن "Royal Opera House" لندن اجرا کرد, و پس از این تاریخ دنیا صدای مشابه کالاس را تجربه نکرد...
کالاس، خوانندهای که صدایش همچون سازی در ارکستر بود. گاه ویولن، گاه فلوت و لحظهای ویولا میشد. در نقش "نورما" همانقدر خوش درخشید که در نقش "ویولتا". ماریا کالاس، پدیدهای با دو ویژگی: ماریای زن و کالاس هنرمند.
اپرا را یکی از کهنترین و کاملترین هنرها می دانند. قدمتش به یونان باستان باز می گردد، اما زادگاه اصلی اش ایتالیاست. چهار قرن پیش دو هنرمند ایتالیائی، "کاچینی" و "پری" با آوای گرم و پرقدرت خود این هنر باستانی را همراه با نمایش و آواز و موسیقی به جهانیان عرضه کردند. انگلستان و فرانسه و آلمان، و پس از آن متروپولیتن آمریکا پایگاههای بعدی اپرا بودند. از میان کشورهای شرقی این مصریها بودند که در آغاز به فکر عرضه این هنر ارزنده افتادند.
ایران و دیگر کشورهای خاورمیانه نیز پس از مصر پا به میدان گذاشتند. همزمان با گشایش تالار رودکی در سال ۱۳۴۶ اپرا نیز به ایران راه یافت. شاید از آن پس بود که هنرمندان مشهور اپراهای جهان نیز برای ایرانیان نام آشنا شدند. در میان علاقمندان به اپرا اما کسی نبود که نام ماریا کالاس را نشنیده باشد. آنهائی که به فرنگ راه داشتند و دستی گشاده، به اسکالای میلان، ورونای ایتالیا و دیگر اپراهای بزرگ جهان میرفتند، تا دیداری با این هنرمند جهانی داشته باشند.
میگویند زندگی کالاس پر از تناقض است. در ظاهر زنی خشن و بدبرخورد، اما در صحنه آنچنان احساساتی که اشک را از دیدگان تماشاگران جاری می ساخت.
ماریا فرزند سوم یک خانواده یونانی است که در نیویورک متولد میشود. تولدی که فاصله چندانی با مرگ برادر کوچک او نداشت، شادی چندانی نیز به بار نیاورد. پیانو بنا به خواست مادر با وجود اوضاع مالی نه چندان خوب جزء لاینفک خانه بود.
اوانگلیا که صدای خوش را از پدر به ارث برده بود، خیلی زود متوجه استعداد کودک خردسالش در زمینه موسیقی و آواز میشود. در آشپزخانه کار میکرد که نوائی دلپذیر از پیانو میشنود و با عجله خود را به اتاق میرساند. ماریا را میبیند که با دستان کوچکش بر روی پیانو قطعهای مینوازد و آوازی را زمزمه میکند. از آن پس اوانگلیا آرزوهای سرخورده خود را در ماریا میدید و از هیچ کوششی برای موفقیت او دریغ نمیکرد.
هشت ساله بود که قطعه لاپالوما را نواخت و ده ساله بود که آریای کارمن را اجرا کرد. بازگشت به یونان پس از اتمام دوره دبیرستان نقطه عطفی نیز برای زندگی موسیقائی ماریا بود.
شاید اگر خواننده "توسکا" در اپرای آتن ناگهان مریض نمیشد، ماریا خیلی دیرتر به شهرت میرسید. اما همین اتفاق ساده سبب شد تا هیدالگو ماریای جوان را در سال ۱۹۴۱ در سن هجده سالگی برای نخستین بار به روی صحنه بفرستد. «او یک توسکای فراموش نشدنی بود و تا پایان عمر در این نقش ستاره درخشان و تکرارنشدنی باقی ماند.»
آتن اما هنوز آن جائی نبود که بتواند برای ماریا شهرتی جهانی به بار بیاورد. هدف ماریا اسکالای میلان بود. به ایتالیا رفت تا اسکالا را فتح کند. آشنائی با باتیستا مِنِگینی ایتالیائی و سپس ازدواج با او با تفاوت سنی بسیار، نخستین گامها در این راه بود. در اسکالا پذیرفته نشد، اما در "ورونا" به روی صحنه رفت. روز و شب تمرین میکرد و اجرای هیچ نقش مشکلی را حتی در فرصتهای کوتاه رد نمیکرد.
اولیور مِرلین در کتاب خود مینویسد: «ماریا از سه صدا برخوردار بود: صدای بالا، صدای میانی و صدای پائین که همان زیر و بم است.
از آن پس طرفداران صدای ماریا کالاس تشویقهای او را زمانبندی میکردند. بطور مثال میگفتند "مردم ۲۵ دقیقه روی پا ایستادند و او را تشویق کردند." یا اینکه "۳۰ دقیقه کف زدن ها به درازا کشید." بالاترین دقایق پس از اجرای نورما بود که ۳۷ دقیقه ادامه داشت.
ماریا کالاس درسال ۱۹۵۶ برای اجرای اپرای لوچیا دو لامرمور با گروه اجرائی برلین به وین می رود. ۱۲۰۰۰ نفر در مقابل ساختمان اپرا اجتماع کرده بودند. ۶۰۰۰ بلیط برای سه شب فروخته می شود. کاملیا مسیح از نگاه منتقد به این اپرا میگوید: «"جنون" لوچیا لامرمور یکی از مهارتهای اجرایی کالاس بود. منتقدین، معتقد بودند که در لحظه اجرا، تماشاگر فراموش میکند که این اجرا طبیعی نیست. انگار که خود طرف است.»
بر خلاف ما ایرانیها که منتقد خوب کم داریم و حاضر به قبول یک نقد خوب هم نیستیم، ماریا کالاس توجهی ویژه به نقدهائی داشت که دربارهاش نوشته نوشته میشد، نسبت به آنها حساس بود. و روی او اثر میکرد. اثری که هم لهاش میکرد و هم باعث پیشرفتاش میشد. له میشد، ولی ادامه میداد.
میان ماریا کالاس و هنرش سه چیز فاصله انداخت: سینوزیت، ناراحتی فشار خون و عشق. او اما همچنان به عنوان خوانندهای استثنائی در قرن بیستم باقی مانده است. در سال های پایانی عمر بنا به تقاضای پازولینی به سینما روی آورد و نقش "مِدِآ" را بازی کرد. ماریا تمام دردهای مدآ اعم از ناامیدی، عشق ناکام، جنون و خشم را در این فیلم با چشمان و حرکات صورتش نشان داد. این فیلم در پاریس با استقبال زیادی مواجه شد و ماه ها بر روی پرده سینما بود.
پازولینی میگوید: «ماریا در عین حال که زنی فوق العاده است، در درونش شخصیت یک زن باستانی را دارد.
ماریا با یک سکته قلبی مشتاقانش را پشت درهای اپرا برای همیشه در انتظار گذاشت. ماریا پیشتر به شاگردان خود گفته بود: «ما هنرمندان، خدمتگزار آهنگسازان و مردم هستیم و در این راه باید آمادگی قربانی کردن را داشته باشیم. اگر موسیقی را دوست دارید باید یک هنرمند فداکار باشید.
بی شک و بی شک بلندگوی مانیتورینگ یاماها "NS10M Studio" مهم ترین بلندگوی 40 سال گذشته در صنعت صدا بحساب میاد, و لقب بلندگوی افسانه ای به واقع برازنده آن است. اما چرا NS10M Studio تا به این حد در بین مهندسین صدا و استودیوهای ضبط موسیقی محبوب شد! طراح این بلندگوی آقای "Akira Nakamura" یکی از طراحان آلات موسیقی کمپانی یاماها ست, آقای ناکامورا از ابتدای کار در کمپانی یاماها علاقه به طراحی و ساخت بلندگو هم داشتن, بلندگوی مشهور "NS-1000" اولین بلندگوی طراحی شده توسط اقای ناکامورا در سال 1974 برای یاماها ست. که به تازگی یاماها نسخه جدید NS-5000 هم از روی همین بلندگو باز تولید کرده است. ناکامورا مدل ابتدایی NS-10 را در سال 1978 به عنوان یک بلندگوی ارزان قیمت های فای طراحی کرد, و کمپانی یاماها نیز آن را تولید کرد. موفقیت این مدل در بین اودیوفایل ها پای این بلندگو را به استودیوهای ضبط موسیقی هم باز کرد, و به سرعت مورد توجه مهندسین صدا هم قرار گرفت. اما واقعاً NS-10M چی داشت که اینقدر مورد توجه اودیوفایل ها و استودیوهای ضبط قرار گرفت!
NS-10M یاماها مدل ابتدایی, یک بلندگوی پسیو 2WAY با کابینت سیلد از جنس نئوپان 2.5 سانتی متری با 7 لایه فینیشینگ است, با یک میدرنج باس 7 اینچی با مخروط کاغذی و یک تویتر soft گنبدی شکل نچندان خاص در نسخه ابتدایی, مدل خانگی این بلندگو کمتر از 7 کیلو وزن داشت و به شکل ایستاده طراحی شده بود. شاید تنها نکته مثبت در کابینت این بلندگو دقت در فینیشینگ کابینت بود که تاثیر زیادی در کنترل رزونانس های کابینت دارد. این بلندگو به ازای هر یک وات توان و در فاصله یک متری ۹۰dB صدا تولید می کرد. این یعنی حساسیت 90db داشت, که برای آمپلی فایرهای کم وات یک امتیاز مثبت بحساب میاد.
اما راز موفقیت این بلندگو نه کابینت ابتدایی آن بود و نه تویتر نچندان جالبش! چیزی که NS-10M به عنوان بهترین مانیتورینگ جهان چهل سال پیشتاز کرد, جنس مخروط درایور 7 اینچی آن بود. درایور میدباس این بلندگو از نوعی خمیر کاغذ که در صنعت عکاسی کاربرد داشت ساخته میشد, ماده ای بسیار سبک و محکم که توان باز تولید ضعیف ترین سیگنال های دریافتی داشت. مخروط این درایور بلعکس تمام تولیدات بلندگو تا به آن تاریخ و حتی تا به حال به شکل پرس ماده تولید نمیشد, بلکه از یک ورق کاغذ که با دست به شکل مخروط در آمده ساخته میشد. از سال ۲۰۰۱ به دلیل عدم تولید خمیر کاغذ مورد نیاز برای تولید درایور این بلندگو، تولید آن نیز متوقف شد. در تصویر زیر می توانید محل اتصال دو سر کاغذ ببینید:
NS-10M در نسخه ابتدایی مشکلی در صدا داشت، که فقط با روشی که در علم صدا بهش "Tissue Effect" یا تاثیر دستمال کاغذی گفته میشه برطرف میشد, و اون عدم هماهنگی بین صدای تویتر با ووفر بود، اودیوفایل ها و مهندس های صدا در آن سالها در بلندگوهای که Coherency خوبی بین درایوهاشو وجود نداشت از یک لایه دستمال کاغذی که روی تویتر قرار میگیره استفاده می کردن, تا یک بالانس فرکانسی در بلندگو ایجاد کنن, با کم یا زیاد کردن لایه های دستمال کاغذی هم میشد به نتیجه مطلوب رسید. بنظر من در بلندگوهای امروزی این تاثیر میشه با برنداشتن "گریل" بلندگو ها ایجاد کرد, کاری که من همیشه انجام میدم.
در همان سالها و برای بر طرف کردن مشکل "Tissue Effect" در NS-10 تیم طراحی آقای ناکامورا یک نسخه ویژه با نام "NS10M Studio" تولید کردن, که در این مدل از یک تویتر Soft Dome با قطر 3.5 سانتی متر استفاده شد, که به نسبت مدل 1 اینچی قبلی توان تولید ناحیه فرکانس گسترده تر و هماهنگ تر با درایور 7 اینچی داشت. کابینت مدل استودیویی جدید نیز به شکل افقی طراحی شد که به اندازه زیادی از تیرگی و کدر بودن صدا Muddy در فرکانس های میانی کاسته شد. همچنین تغییرتی در کویل ووفر و طراحی کراس اور ایجاد شد که باعث پاسخ فرکانسی بین ۶۰ هرتز تا ۲۰ کیلوهرتز شد. (ناحیه فرکانسی ۶۰ هرتز مهم ترین ناحیه بم صدا در ضبط موسیقی است) "NS10M Studio" معروف به این بود که تمام نقاط ضعف صدا را در مرحله رکورد آشکار می کند. یاماها و آقای ناکامورا به یک موفقیت جهانی دست پیدا کردن که تا به امروز در هیچ بلندگوی مانیتوری تکرار نشد.
شاید امروز دیگه بلندگوی آنالوگی مثل NS10M Studio یاماها فقط به عنوان دکور و ارزش در استودیو های ضبط موسیقی جهان حضور دارد, اما چهل سال افتخار میکس و مستر بهترین و بدترین های صنعت موسیقی جهان همراه این بلندگو است.
دوستانی که بلوری پلیر های سری LX به ویژه مدل BDP-LX88 & BDP-LX58 دارن, بهتره که نرم افزار پلیرهاشون بروزرسانی کنن, آخرین نسخه Firmware که پایونیر برای مدل LX88 و LX58 عرضه کرده V1.19 هست, که میتونید از BDP-LX88_LX58_V_01.19.zip دریافت کنید. با بروزرسانی نرم افزار تغییراتی در کیفیت اجرای فرمت های dts-X و دالبی ادموس ایجاد میشه, و همچنین پلیر در اجرای منوها و بخش تنظیمات تصویر کمی روان تر عمل می کند. من بیشترین تغییر در اجرای فرمت dts-X احساس کردم, بعد از بروزرسانی احساس می کنید پلیر در اجرای dts-X بهینه شده و این فرمت دقیق تر و با کنترل بیشتری اجرا می شود.
توجه: پلیر حتما از طریق USB بروزرسانی کنید, پس از دانلود فایل و خارج کردن آن از حالت زیپ محتویات داخل پوشه را بروی فلش مموری کپی کنید, حتماً دقت کنید هیچ فایل دیگری داخل فلش نباشه, هیچ گونه دیسک صوتی و تصویری نیز داخل پلیر نباشد. در زمان بروزرسانی به هیچ عنوان پلیر از برق نکشید و یا USB خارج نکنید, زمان لود و اجرای Firmware چند دقیقه بیشتر زمان نمیبره, اما در مواردی امکان داره تا یک ساعت هم زمان ببره, باز هم تاکید می کنم دستگاه از برق نکشید و یا USB خارج نکنید. اگر در مراحل بروزرسانی قطعی یا مشکلی ایجاد بشه به هیچ عنوان در ایران نمیشه دستگاه به نسخه قبل بازگرداند (و به اصطلاح دستگاه خواهد مرد)
البته اصلا جای نگرانی نیست, من ده ها و ده ها پلیرهای مختلف بروزرسانی کردم و تا به حال به هیچ مشکلی بر نخوردم.
برای بلوری پلیر مدل BDP-450 هم نسخه BDP-450_V_02.19.zip موجوده, مدل 450 یکی از بلوری پلیرهای ارزان قیمت و بسیار خوب پایونیر هست.
در پلیرهای رده بالای پایونیر, دنن و اوپو پس از بروزرسانی تنها بهبودهای در اجرای منوها و عملکرد کلی پلیر ایجاد می شود, که برای یک ویدئوفایل بسیار مشهود و مهم است.
خوش باشید...و بیشتر و بیشتر تست کنید
اونکیو TX-NR555 یکی از میان رده های محبوب 2016 این کمپانی در اروپاست. این سری از محصولات اونکیو پروژه صفر این شرکت بحساب میاد, و به مناسبت هفتادمین سال تاسیس این شرکت و همکاری اونکیو با پایونیر تولید شده است, با طراحی و ظاهری جدید نسبت به طراحی کلاسیک اونکیو, و تا دندان مجهز به فناوری های صدا و تصویر روز و شاید آینده! هرآنچه که تصور کنید این سری از آمپلی فایرهای اونکیو بهش مجهز شدن, از Dolby Atmos تا dts-X و اجرای فرمت های HI-Res صوتی و تمامی سرویس های استریم صدا مثل TIDAL که برای استریم DSD و دیگر فرمت های غیر فشرده صداست (که البته هیچ کدوم در ایران فعال نیستن) اما این ها برای من اصلا اهمیتی ندارن, چرا که اکثر کمپانی های مطرح در مدل های برتر خود این امکانات شامل میشن. چیزی که در اونکیو 555 برای من مهم بود, استفاده از چیپ DAC فوق محبوب AKM AK4458 است. که یکی از بهترین دیکیدرهای دیجیتال به آنالوگ حال حاظر صنعت صداست. که در کنار چیپ ESS ES9016S از دقیق ترین و سریع ترین های بکار رفته در بهترین آمپلی فایرهای سینماست. اگر چیپ ESS ES9016S بوگاتی صنعت صداست, بی شک و بی شک AKM AK4458 لامبورگینی است. بریم ببینیم اونکیو TX-NR555 در صدا و تصویر چی برای گفتن دارد.
تصویر:
اونکیو TX-NR555 در بخش پردازش تصویر از (HDCP 2.2) پشتیبانی می کند, این یعنی میتونه رزولوشن 4K HDR/60 هرتز با فریم ریت کامل 24 و با عمق رنگ Y'CbCr 4.4.4 اجرا کند. همچنین امکان انتقال سیگنال 4K HDR به روش "Pass-through" و هم Upscaling 1080p to 4K نیز دارد. اونکیو 555 در بخش تصویر مثل تمام آمپلی فایرهای سینمایی تاثیر منفی خودشو بروی تصویر داره, و این تاثیر منفی در اونکیو 555 افت رزولوشن تصویر از 100 درصد سورس به 70 درصد هست! و همین...اونکیو 555 در کلاس قیمتی خودش یکی از وفادار ترین هاست, این افت 30 درصدی رزولوشن هم اصلا نمیشه بروی سیگنال های سورس ها تجاری, نسخه های دیجیتال HD و غیره تشخیص داد, و فقط بروی بلوری پلیرهای درست و حسابی و با چشم یک ویدئوفایل محسوس هست. بخش تصویر 555 هیچ تغییری در عمق رنگ ایجاد نمی کند, کنتراست به هیچ عنوان کاهش نمیده, گستره دینامیک تصویر خراب نمکینه, حتی بروی تست های "Multiburst" و پترن های حرفه ای که با دیسک کالیبراسیون "Disney World of Wonder" انجام دادم وفاداری 555 عالی بود. برندهای درجه یکی مثل مارانتز, پایونیر و حتی دنن در میانه قیمت ها سورس تصویر Y'CbCr 4.4.4 به 4.4.2 کاهش میدن (البته در بعضی از میانه قیمت ها) و این یعنی Chroma رنگ به نصف کاهش پیدا میکنه. و این مشکل بسیار جدی بحساب میاد. اونکیو 555 سیگنال ورودی 4.4.4 با فریم ریت 24 کامل خروجی میده, اونکیو 555 در زمینه رنگ وفاداری کامل داره و در کلاس قیمتی خودش فوق العاده ست.
صدا:
اونکیو 555 برای هر 8 کانال فول باند اکولایزر مجزا داره, و میشه با 3 حافظه برای موزیک, فیلم و غیره... تمامی کانالهارو اکولایز کرد, دقت عملکرد اکولایزرهای اونکیو نمیشه گفت عالیه, اما قابل قبوله. دوست داشتم کمی حساسیت و پاسخ فرکانسی بهتری داشت و با تغییرات کوچیک هم تعثیراتشو در صدا میشنیدم, اصلا نمی تونم ایراد بزرگی به عملکرد اکولایزرهای اونکیو بگیرم و الان بیشتر دارم سخت گیری می کنم, چرا که انتظار زیادی از این آمپلی فایر دارم. اما یک ایراد بزرگ و جدی در عملکرد اکولایزرهای اونکیو هست, و اون حرکت پرشی از یک فرکانس به فرکانس بالا یا پایین تر هست! و قطع شدن صدا در لحظه عوض شدن فرکانس صداست, بهتر بود اونکیو در الگوریتم های خودش حرکت نرم و پیوسته تری برای تنظیمات اکولایزر طراحی می کرد. اکولایزرهای اونکیو در زمان تغییر مثل عقربه ی ثانیه شمار ساعت تیک تیک میکنن! در صورتی که باید مثل ثانیه شمار ساعت "Rolex" نرم و پیوسته و بدون قطعی صدا در لحظه تغییر نواحی فرکانسی کار کنه. البته باز تاکید می کنم این مورد خیلی اذیت کننده نیست.
( صحبت ساعت شد, اینم خارج از بحث بگم که من به شدت ساعت باز هستم, در واقع تاریخچه علاقه من به ساعت قدمتی بیشتر از صدا و تصویر داره! 8-7 سالم که بود, پول تو جیبی و پول عیدی هامو جم می کردم و ساعت میخریدم, بهترین و با ارزش ترین هدیه ی هم که به آدم های خیلی مهم تو زندگیم میدم ساعت هست. در مورد عقربه ثانیه شمار ساعت رولکس گفتم, این نکته بد نیست بدونید که عقربه ثانیه شمار ساعت رولکس تیک تیک نمیکنه, و یه حرکت Smooth داره, یکی از روش های آسان تشخیص رولکس اصل حتی در دست, همین که دقت کنید عقربه ثانیه شمار ساعت نرم و پیوسته حرکت میکنه یا تیک تیک میکنه. در مورد ساعت های HUBLOT هم یک روش ساده که حتی در دست هم مشخص میکنه ساعت اصل هست یا تقلبی, این که شیشه ساعت هابلوت از برش یاقوت ساخته میشه و به هیچ عنوان نور منعکس نمیکنه, اگر به شیشه ساعت هابلوت اصل از هر زاویه ی حتی با فاصله نگاه کنید باید عقربه ها و صفحه ساعت دیده بشه, اما در انواع تقلبی به علت رفلکس نور این امکان وجود ندارد. پس خیلی راحت حداقل در مورد رولکس و هابلوت که خیلی زیاد میبینم نسخه تقلبی دست میکنن! میتونید تشخیص بدید طرف 140 میلیون ساعت دستش کرده یا 250 هزار تومن!) برگردیم به بحث اصلی:
اونکیو 555 برای هر یک از کانال های صدا کراس اور مجزا دارد که این امکان به شما میده اگر متخصص هستید و نواحی فرکانسی میشناسید، از ۴۰ هرتز تا ۲۰۰ کیلوهرتز کات های فرکانسی برای هر بلندگو تنظیم کنید. و یا حالت فول رنج انتخاب کنید، که در این حالت آمپلی فایر هیچ برش فرکانسی انجام نمیده و سیگنال صدا کامل به بلندگوها ارسال میشه. اونکیو 555 در بخش کراس اور کاملا حرفه ای و بی نقص عمل می کند.
مواردی مثل اکولایزر، کراس اور، کنترل db و... در تمامی مدل های پیشرفته ی برندهای مختلف وجود دارد. اینجا فقط پیاده سازی و عملکرد این امکانات هست که جای نقد و بررسی دارد.
اونکیو TX-NR555 به لطف AKM AK4458 که پس از مرحله دیکد فرمت های Dolby Atmos و dts-X و دیگر فرمت های رایج صدای سینمایی وظیفه ی تحویل گرفتن سیگنال دیجیتال تا 8 کانال را بر عهده دارد, کارشو بی نقص انجام میده و صدای فوق العاده کانالیزه و کریستالی تحویل بلندگوها میده.
AKM AK4458 توسط یاماها, دنن, پایونیر, مارانتز و اونکیو در آمپلی فایرهای سینمایی مورد استفاده قرار گرفته است. اما از نظر من فقط مارانتز و اونکیو هستن که توانستن از پتانسیل واقعی این چیپ ارزشمند به درستی استفاده کنند, دنن و یاماها فقط در بخش صدای سینمایی نتیجه ی خوبی از این چیپ گرفتن و پایونیر فقط کمی صدای موزیک بهبود داده است. اما مارانتز و اونکیو با مهندسی حساب شده تر توانستن هم در بخش موزیک و هم در اجرای افکت های سینمایی از بالاترین پتانسیل واقعی این چیپ استفاده کنند.
موزیک:
اولین شاخصی که در صدای موزیک این آمپلی فایر شنونده Involve میکنه, میزان Accuracy صداست! که شبیه به هیچ کدوم از آمپلی فایرهای سینمایی دیگر نیست. صدای موزیک اونکیو گرم و کنترل شده ست, و هیچ شباحتی به اجرای صدای سینمایش که کاملا Aggressive و تند و تیز هست, ندارد. صدا کمی Emotional و آرام اجرا میشه و اجازه میده شنونده فراموش کنه داره با یک آمپلی فایر تمام دیجیتال سینمایی موزیک گوش میده, حس یک های فای رده بالا کاملا در موزیک اونکیو شنیده میشه, و اصلا حالت های پرخاشگر و فورواردهای اذیت کننده را ندارد. در اجرای فایل های فشرده بسیار عالی فرکانس های از دست رفته Optimize میکنه و میزان Timbre صدارو افزایش میده. و تمام این شاخص های مثبت صدای موزیک این آمپلی فایر باز هم برمیگرده به مهندسی اونکیو در استفاده از چیپ AKM AK4458
صدای سینمایی:
صدای سینمایی اونکیو 555 یکی از کانالیزه ترین های که میشه در این کلاس تجربه کرد! اولین شاخص مثبت صدا Accuracy بالاست. جریان دهی اونکیو همیشه از بهترین ها بوده, و این شاخص مثبت در 555 نیز به خوبی انجام می شود. هیچ حس آشفتگی و گیجی صدا در افکت های سنگین احساس نمیشه, آمپلی فایر کنترل و پردازش کامل بروی تک تک کانال ها دارد, و این شاخص بسیار مهم به لطف سرعت پردازشگر این آمپلی فایر است. معمولا آمپلی فایرهای میانه قیمت که از تراشه های "تگزاس اینسترومنتس" استفاده می کنند, مشکل گیجی و درهم رفتگی افکت هارو دارن, اما 555 اونکیو در این مورد بی نقص عمل می کند. تراشه های سریع و دقیقی مثل AK4458 نیاز به بخش تقویت کننده ی با جریان دهی بالا و سریع دارن, اونکیو با سیستم "Dynamic Audio Amplification" در بین هم کلاس هاش یکی از بهترین هاست و بنظر من در کنار یاماها "RX-A860" قرار میگیره (البته یاماها مدل 850 و 860 خیلی بیشتر از ارزش واقعی این مدل ها قیمت گذاری کرده است!) اونکیو 555 از لحاظ جریان دهی و حفظ شدت جریان صدا در دسی بل پایین و همچنین در وولوم های بالا به خوبی یاماها 860 و بهتر از دنن X3300 کارشو انجام میده. اگر آمپلی فایر به خوبی و توسط یک متخصص کالیبره بشه, میشه در وولوم های پایین و شدت db در حدود 75 دسی بل هم صدای با دینامیک بالا و فوق العاده کانالیزه با Coherency بی نظیر تجربه کرد. اونکیو TX-NR555 به شدت بالانس و ارتباط درستی بین موزیک, افکت و دیالوگ دارد. و این شاخص مثبت از وولوم های پایین تا بالاترین شدتی که بلندگوهای تحمل میکنند را حفظ می کند.
قدرت DSP در اونکیو 555 بی شک بسیار بهتر از دنن, مارانتز و پایونیر هست و باز در کنار یاماها 860 قرار میگیرد. این که یک آمپلی فایر تا این حد صدای کانالیزه داشته باشه و باز هم عمق DSP حفظ کند, واقعاً نیاز به مهندسی صدای سینمایی بالای دارد. اکثر آمپلی فایرها ضعف های صدارو با بالا بردن پردازش مجازی و DSP قوی تر پوشش میدن! اما اونیکو صدای کانالیزه و با DSP بی نقص اجرا می کند.
شدت و سرعت اجرای افکت ها عالی انجام میشه و هیچ قطعی و تنبلی بین کانال ها نمیشه احساس کرد, صدا از نقطه ی شروع تا پایان دینامیک و وضوح کامل دارد و اصلا حس کندی و گم شدن افکت های پیجیده که چندین صدارو همزمان منتقل میکنن در این آمپلی فایر احساس نمیشه. افکت ها به همان اندازه که در کانال های اصلی قدرت و تفکیک بالای دارن, در کانال های ساراند و ساراند سقفی هم دینامیک و جریان دهی بسیار بالای دارند. و همانطور که گفتم Coherency بی نظیری در صدای سینمایی این آمپلی فایر میشه تجربه کرد. صدا در وولوم های بالا اصلا آشفتکی نداره و در تمام نواحی فرکانسی در کنترل کامل آمپلی فایر است.
کلام آخر: صدای سینمایی اونکیو TX-NR555 جاهای که باید آرام و در پیک های لحظه ای فوق العاده Aggressive و شوک کننده است.
کیفیت ساخت
پردازش تصویر
صدای سینمای
کیفیت موزیک
ارزش خرید
مطالب مرتبط: